رباخواري
زيان رباخواري
رباخواري، تعادل اقتصادي را در جامعه ها به هم مي زند و ثروت ها را در يک قطب اجتماع جمع مي کند، زيرا جمعي بر اثر آن فقط سود مي برند، و زيانهاي اقتصادي همه متوجه گروه ديگر مي گردد، و اگر مي شنويم فاصله ميان کشورهاي ثروتمند و فقير جهان روز به روز بيشتر مي گردد يک عامل آن همين است و به دنبال آن بروز جنگهاي خونين است.
رباخواري، يک نوع تبادل اقتصادي ناسالم است که عواطف و پيوند ها را سست مي کند، و بذر کينه و دشمني را در دلها مي پاشد، و در واقع رباخواري بر اين اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را مي بيند و هيچ توجهي به ضرر و زيان بدهکار ندارد، اينجاست که بدهکار چنين مي فهمد که رباخوار پول را وسيلهي بيچاره ساختن او و ديگران قرار داده است.
درست است که ربادهنده در اثر احتياج تن به ربا مي دهد، اما هرگز اين بي عدالتي را فراموش نخواهد کرد، و حتي کار به جايي مي رسد که فشار پنجه رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوي خود احساس مي کند، اين موقع است که سراسر وجود بدهکار بيچاره، به رباخوار لعنت و نفرين مي فرستد، تشنه خون او مي شود، زيرا با چشم خود مي بيند که هستي و درآمدي که به قيمت جانش تمام شده، به جيب رباخوار ريخته مي شود، در اين شرايط بحراني است که ده ها جنايت وحشتناک رخ مي دهد، بدهکار گاهي دست به انتحار و خودکشي مي زند و گاهي در اثر شدت ناراحتي طلبکار را با وضع فجيعي مي کشد، و گاهي به صورت يک بحران اجتماعي و انفجار عمومي و انقلاب همگاني در مي آيد.