حسین علیه السلام، طبیب جامعه بشری
چه کسی می تواند رهبر و پیشوای جامعه اسلامی باشد؟
تاریخ طبری به نقل از محمّد بن بِشْر هَمْدانى می نویسد: [حسین علیه السلام ] به همراه هانى بن هانىِ سبیعى و سعید بن عبد اللّه حَنَفى ـ كه آخرین فرستادگان كوفیان بودند ـ نامه اى فرستاد که در آن آمده بود: « بسم الله الرحمن الرحیم . از حسین بن على، به جمعیت مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، هانى و سعید ، نامه هاى شما را برایم آوردند و این دو، آخرین فرستادگان شما به سوى من بودند. تمام داستان و آنچه را بازگو كرده بودید، دانستم و سخن همه شما، این بود كه ما پیشوایى نداریم و نزد ما بیا. شاید خداوند به واسطه تو، ما را بر محور حق و راستى، متّحد گرداند.
من برادر و پسر عمو و فرد مورد اعتمادم را به سوى شما فرستادم و به وى دستور دادم تا شرح احوال و آرا و مسائلتان را برایم بنویسد. اگر برایم نوشت كه رأى اكثریت و نخبگان و خردمندانِ شما، آن گونه است كه فرستادگانِ شما بازگو كردند و در نامه هایتان خواندم، به زودى به سوى شما مى آیم ، اگر خدا بخواهد.
اما از آنجا که محور این درخواستها داشتن رهبر و پیشوای به حق اسلامی بود اما در پایان این نامه به ذکر اوصاف و ویژگی های یک رهبر دینی می پردازد و یک رهبر دینی را در با چند صفت برتر به مسلمانان معرفی می کند. به همین منظور ایشان در پایان نامه چنین می نویسد :
« فَلَعَمری مَا الإِمامُ إلَا العامِلُ بِالكِتابِ ، وَالآخِذُ بِالقِسطِ ، وَالدّائِنُ بِالحَقِّ ، وَالحابِسُ نَفسَهُ عَلى ذاتِ اللّه ِ ، وَالسَّلامُ» (1)
«به جانم سوگند! تنها، كسى می تواند رهبر و پیشوای جامعه باشد كه به كتاب خدا عمل کند، پایبند به انصاف و عدالت، ملتزم به حقیقت و سرسپرده به ذات خداوند باشد. والسلام» .
رمز بقاء و کلید موفقیت یک نظام اسلامی داشتن رهبری است که به فرموده امام حسین علیه السلام به کتاب خدا عمل کند؛ پایبند به انصاف و عدالت باشد؛ از محور حق و حقیقت خارج نشود و تنها، دل در گرو خداوند متعال داشته باشد اگر گفته می شود نظام اسلامی ایران بهترین الگوی حاضر برای قیامها و کشورهای اسلامی است به فضل الهی می توان با قاطعیت اعلام کرد که در بخش رهبری هم با داشتن رهبرانی چون حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری می تواند آن الگوی رهبری را که امام حسین علیه السلام آن را توصیف کرد به جهانیان ارائه کند.
بی شک اساسی ترین مشکلی که امروز دامن گیر برخی کشورهای اسلامی شده است و ما به برکت فرهنگ قرآن و عترت که در کشورمان حاکم است از آن درامانیم؛ نداشتن رهبری با این ویژگیهاست. هر چند به فضل الهی قیامهایی برای سرنگونی برخی از این رهبران سرسپرده به شرق و غرب صورت گرفته ولی جایگزین کردن رهبری با چنین اوصافی از نظر اهمیت، کمتر از آن سرنگونی ها نیست؛ چرا که رمز بقاء و کلید موفقیت یک نظام اسلامی داشتن رهبری است که به فرموده امام حسین علیه السلام به کتاب خدا عمل کند؛ پایبند به انصاف و عدالت باشد؛ از محور حق و حقیقت خارج نشود و تنها، دل در گرو خداوند متعال داشته باشد.