درسى که از فصل بهار باید آموخت
نویسنده:علامه شهید مرتضى مطهرى(رحمت الله علیه)
میل به تنوع و تجدد
انسان حالتى دارد که از یکنواختى ملول مىشود، طالب تجدد و تنوع است.
تجدد و نوخواهى، احتیاجى است در وجود بشر.اما این که رمز این کار چیست، چرا بشر در کمال اشتیاق چیزى را طلب مىکند و همینکه به او رسید از شدت و هیجانش کاسته مىشود، کم کم به سردى و خستگى و احیانا به تنفر و انزجار منتهى مىشود، مطلبى است که امشب نمىخواهم وارد بحث آن بشوم.
بعضى گمان مىکنند که این خصیصه، ذاتى بشر است.بشر همیشه مشتاق و آرزومند چیزهایى است که ندارد.داشتن، مدفن عشق و علاقه و خواستن است.اما بعضى دیگر نظر دقیقترى دارند.مىگویند اگر واقعا چیزى مطلوب غریزى و ذاتى بشر باشد، ممکن نیست که وصال او را سرد و افسرده کند.در نهاد و غریزه بشر معشوق و محبوبى کاملتر و عالىتر است، محبوبى که کمال لا یتناهى است.به دنبال هر محبوبى که مىرود، در حقیقت، نشانى از محبوب اصلى و واقعى خود در او مىبیند و به گمان محبوب اصلى به سراغ او مىرود، اما پس از وصال چون خاصیت آن محبوب اصلى را در او نمىبیند و احساس مىکند که این موجود قادر نیستخلا وجودى او را پر کند، به سراغ محبوبى دیگر مىرود، و همین طور...مگر آنکه روزى به محبوب اصلى و حقیقى خود نائل گردد، آن وقت به کمال واقعى خود که اتصال به کمال لا یتناهى است، خواهد رسید و در بهجت و سعادت کامل غرق مىگردد و براى همیشه آرام مىگیرد و دیگر خستگى و افسردگى و کسالت در او راه نمىیابدالا بذکر الله تطمئن القلوب (٢) .