مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین علی سعیدی شاهرودی (دام عزه)
نماینده محترم ولی فقیه در سپاه پاسداران
س: مفهوم بصیرت چیست و بصیرت دینی و سیاسی به چه معنایی است؟
بسم اللّه الرحمن الرحیم
قال اللّه تبارک و تعالی: قُلْ هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ (یوسف:108)
بصیرت به معنای روشن بینی و روشن دلی است. بصر، چشم سر است و بصیرت، چشم دل. بصیرت به معنای فهم و درک عمیق است که زمینه تشخیص حق و باطل و بستر لازم برای انتخاب راه درست را برای انسان فراهم می کند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام میزان اهمیت بصیرت از بصر مهم تر است که می فرماید: »فَقْدُ الْبَصَرِ أهْوَنُ مِنْ فِقْدانِ الْبَصِیرَةِ«
فقدان بصر قابل تحمل است؛ اما فقدان بصیرت قابل تحمل نیست؛ زیرا آدمی که نابینا است اما چشم دل او روشن است و درک درستی از حقایق دارد، جهت را خوب می تواند بشناسد، در مسیر حرکت نه تنها خودش در مسیر حق قرار دارد بلکه می تواند راهنمای بسیاری از انسانهای دیگر باشد؛ اما کسی که بصر دارد اما بصیرت ندارد، هم خودش گمراه می شود و هم دیگران را به انحراف می کشاند. دقیقاً بیان امیر کلام نشان می دهد که بصیرت با بصر قابل مقایسه نیست. اگر ما بخواهیم ایمان را با بصیرت مقایسه کنیم ایمان و معنویت موتور است و بصیرت چراغ و قطب نما. خیلی انسان ها مؤمن هستند؛ ولی جهت را پیدا نمی کنند؛ چون آن نورافکن را ندارند. این دو لازم و ملزوم یک دیگر هستند. بصیرت نورافکنی است که انسان به واسطه آن، راهش را پیدا می کند، آن وقت قوه محرکه انسان را در این جهت قرار می دهد. اگر بصیرت نباشد قوه محرکه در مسیر صحیح قرار نمی گیرد. خیلی ها بودند که تقدسی داشتند، حلال و حرام را رعایت می کردند ولی بصیرت نداشتند. فرق بین ابوموسی اشعری با شریح قاضی همین است که شریح قاضی با فهم و علم، خیانت کرد؛ و ابوموسی بدون درک و فهم و بصیرت. مشکل اصلی این است که آنها هر دو به حرکت انقلابی نبوی خیانت کردند و زمینه توقف انقلاب را فراهم آوردند؛ البته ممکن است خداوند در قیامت به گونه متفاوتی با آنها برخورد کند؛ اما اثر وضعی آنها در دنیا یکی است.