اصالت مهمتر است یا تربیت خانوادگی؟
میگویند: حلالزاده به عمو و داییاش میرود. امروزه نیز به مدد پیشرفتهای دانش دنیا، معلوم شده است که در جریان توالد، نه تنها ویژگیهای خَلقی والدین و محارم که ویژگیهایی خُلقی آنها نیز از طریق ژن به نسلهای بعد منتقل میشود. ویژگیهایی همچون شجاعت، سخاوت، مناعت طبع، ترس، تنبلی و الخ.
خانواده را اگر بسان درختی تصویر کنیم، پدربزرگها و مادربزرگها، در حکم ریشه این درختند، عموها و دائیها و پدران و مادران، به مثابه تنه و شاخهاند و فرزندان، بار و بر آن. درخت هر چقدر ریشهدارتر باشد، تنهها محکمتر، شاخهها، شادابتر و میوهها شکربارتر میشود. درخت اما،اگر ریشه دوانده باشد در فاضلاب، میوهاش، هیچگاه آبدار و خوشطعم نخواهد بود. کی و کجا دیدهاید که سنبل و سبزه دمیده باشد از شورهزار؟
قرآن میفرماید: وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَایَخْرُجُ إلَّا نَكِداً [اعراف/58]
«و زمین پاكیزه و نیكو بنیاد، گیاهش با اذن پروردگارش بیرون آید، و زمین آلوده و بدنهاد گیاهش بیرون نمیآید مگر اندكی.
برخلاف تصور عوامانه، اصالت خانوادگی لزوما ربطی به طبقه اجتماعی خانواده فرد هم ندارد. بسا خانوادههای نجیب و با شرافت، که از نظر طبقه اجتماعی فرودستاند. در مواردی حتی برعکس است. یعنی ممکن است تعلق داشتن به طبقه اشراف، آدمی را از بزرگی، پاکی و نجابت محروم کند. چنانکه شاعر گفته است:
من از روییدن خار سر دیوار دانستم ****که ناکس کس نمیگردد از این بالانشینیها
در روانشناسی دانش دین گفته میشود در طول دوره بارداری،نه تنها کوچکترین فعل حرام که حتی کمترین فکر خراب نیز مستقیما بر جنین اثر میگذارد.