فرزند فاطمه _________________________________________
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ عليا حضرت زينب ، نخستين دخترى است كه از فاطمه (س ) به دنيا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسين (ع ) بزرگترين فرزندان فاطمه (س ) بوده ، و نيز گفته اند: دليل بر آن است كه راويان حديث و بيان كنندگان اخبار در ايام اضطهار - يعنى روزگار غلبه و چيرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منين - هر گاه مى خواستند از اميرالمؤ منين على (ع ) روايتى نقل كنند مى گفتند: اين روايت از ابى زينب است ، و اينكه اميرالمؤ منين (ع ) را به اين كنيه مى ناميدند، براى آن است كه زينب كبرى (س ) پس از امام حسن و امام حسين - عليهماالسلام - بزرگترين فرزندان آن حضرت بوده ، و اميرالمؤ منين (ع ) نزد دشمنانش به اين كنيه معروف نبوده است .(6)
تغذيه زينب از زبان پيامبر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ حضرت زينب (س ) مانند دو برادرش حسن و حسين (ع ) از زبان رسول الله (ص ) تغذى مى كرد.
همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (ص ) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (س ) نيز همين عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از كتاب خرايج راوندى (صفحه 94) معجزه يكصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع ) چنين روايت كرده است :
امام صادق (ع ) فرمود: پيغمبر (ص ) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه (س ) مى فرمود به آنان شير ندهيد))(7)
لقب هاى حضرت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود.
ب )الصديقة الصغرى : چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س ) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند.
ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :
(( عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.
د) ديگر لقب ها:
از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است . (8)
كنيه حضرت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ كنيه آن عليا حضرت (( ام كلثوم )) است ، و اين كه ايشان را (( زينب كبرى )) مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است .
چنان كه ملقبه به (( صديقه صغرى )) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهراصلوات الله عليهما. (9)
زينب عالمه بود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ امام سجاد (ع ) خطاب به عقيله بنى هاشم ، زينب كبرى (س ) مى فرمايند:
(( يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة ، و فهمة غير مفهمة )) .
عمه جان ! تو عالمه اى هستى بدون اينكه معلم داشته باشى ، و فهميده اى هستى بى آن كه كسى مطالب را به تو فهمانده باشد (10)
زينب محدثه بود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از سخنان فاضل دربندى (متوفى به سال 1286 هجرى ) و جز او از عالمان ديگر - رحمهم الله - ظاهر و هويدا است كه آن خاتون دو سرا حضرت زينب كبرى (س ) علم منايا و بلايا (مرگ ها و پيشامدهاى سخت ) را مى دانسته ، و فرمايش امام سجاد (ع ) به او:
(( يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة ، و فهمة غير مفهمة )) ؛ اى خواهر پدرم ! خداى را شكر و سپاس ، تو دانايى هستى كه كسى به تو نياموخته ، و فهميده و درك كننده اى هستى كه كسى به تو نفهمانده است .
دليل و راهنما است به اين كه زينب دختر اميرالمؤ منين (س ) محدثه بوده ، يعنى همه چيز (از جانب خداى تبارك و تعالى ) به او الهام مى شده و در دلش آشكار مى گشته است . همچنين علم و دانش او از علوم لدنية (علومى كه از استاد فرا نگرفته ، بلكه از جانب خداى عزوجل ) بوده است . (11)
عقيله بنى هاشم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در برخى روايات است كه او را مجلس علمى بود و زنان به قصد آموختن احكام دين نزد او مى رفتند. اين صفات برجسته كه براى هيچ يك از زنان معاصر او فراهم نشده است ، زينب را از ديگران ممتاز ساخت ؛ چنان كه او را (( عقيله بنى هاشم )) مى گفتند و از وى حديث فرا مى گرفتند.
ابن عباس از او حديث كند و گويد: (( عقيله ما، زينب دختر على (ع ) حديث كرد... و اين لقب بر او ماند؛ چنان كه به عقيله معروف گشت و فرزندان وى را بنى عقيله گفتند. )) (12)
فصاحت و بلاغت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ شيخ جعفر نقدى (ره ) مى نويسد:
(( مى گويم : و اين حذلم بن كثير (راوى اين خبر) از فصحاء و سخنوران و نيكو گفتاران عرب است كه كه از فصاحت و زبان آورى و نيكو گفتارى و از بلاغت و رسايى سخن و مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال مخاطب سخن گفتن زينب تعجب نموده و به شگفت آمده ، و از براعت و برترى فضل و كمال و علم و دانش و شجاعت ادبيه و دلاورى پسنديده آن مخدره ، حيرت و سرگردانى او را فرا گرفته ، به طورى كه نتواسته او را (به كسى ) تشبيه و مانند نمايد، مگر به پدرش سيد و مهتر هر بليغ و فصيحى . پس (از اين رو) گفته : (( كانها تفرع عن لسان اميرالمؤ منين )) ؛ يعنى گويا عليا حضرت زينب (س ) (سخنانش را در كوفه ) از زبان اميرالمؤ منين (ع ) قصد و آهنگ مى نمود، و هر كه درباره كربلا و در احوال و سرگذشت هاى حسين (ع ) كتابى نوشته ، اين خطبه و سخنرانى را نقل نموده است . و حاحظ در كتاب خود (( البيان و التبيين )) آن را از خزيمة الاسدى روايت نموده كه خزيمه گفته : (( زنان كوفه را در آن روز ديدم به پا ايستاده (بركشته شدگان در كربلا) ندبه و زارى و شيون مى نمودند، در حالى كه گريبان ها (شان را) مى دريدند (13)
جود و سخاوت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روزى ميهمانى براى اميرالمؤ منين (ع ) رسيد. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آيا طعامى براى ميهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض كرد: فقط قرض نانى موجود است كه آن هم سهم دخترم زينب مى باشد. زينب (س ) بيدار بود، عرض كرد: اى مادر، نان مرا براى ميهمان ببريد، من صبر مى كنم . طفلى كه در آن وقت ، كه چهار يا پنج سال بيشتر نداشته اين جود و كرم او باشد، ديگر چگونه كسى مى تواند به عظمت آن بانوى عظمى پى ببرد؟ زنى كه هستى خود را در راه خدا بذل بنمايد، و فرزندان از جان عزيزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنمايد و از آنها بگذرد بايستى در نهايت جود بوده باشد. (14)
نبوغ و استعداد حضرت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در تاريخ آمده كه روزى اميرمؤ منان (ع ) در ميان دو فرزند خردسالش عباس و زينب نشسته بود كه رو به عباس نموده فرمود: (( قل واحد )) بگو يك .
عباس آن را گفت .
سپس فرمود: (( قل اثنان )) بگو دو.
عباس در پاسخ گفت : (( استحيى ان اقول باللسان الذى قلت واحد، اثنان )) ؛ شرم دارم با زبانى كه يكى گفته ام ، دو بگويم .
آن گاه اميرمؤ منان (ع ) چشمان عباس (ع ) را بوسه زد؛ چرا كه كلام اين فرزند خردسال اشاره به وحدانيت خداى تعالى و توحيد او مى كرد.
سپس رو به زينب (س ) كرد، ولى زينب منتظر سؤ ال پدر نمانده ، خود سؤ الى مطرح كرد و گفت : پدر! ما را دوست دارى ؟
اميرمؤ منان (ع ) فرمود: آرى دخترم ، فرزندان پاره هاى قلب ما هستند.
زينب (س ) با اين مقدمه ، وارد سؤ ال اصلى شد و پرسيد: پدر! دو محبت - محبت خدا و محبت اولاد - در قلب مؤ من جا نمى گيرد. پس اگر بايد دوست داشته باشى ، شفقت و مهربانى را نثار ما كن و محبت خالص را تقديم خداوند.
على (ع ) كه اين درك ، و شناخت و استعداد را در اين دختر و پسر خردسالش مشاهده نمود، بر علاقه اش نسبت به آنان افزوده شد. )) زينب (س ) به دليل همين نبوغ و استعداد و ديگر كمالاتى كه در وجودش بود، از احترام ويژه خانواده پدر برخوردار شد. (15)
فضايل حضرت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ مرحوم علامه مامقانى (ره ) در مجلد سوم كتاب شريف (( تنقيح المقال )) درباره سيدتنا زينب الكبرى (س ) مى نويسد:
(( درباره سيدتنا زينب الكبرى مى گويم : زينب و چيست زينب و چه چيز تو را دانا گردانيد (و از كجا درك نموده و دريافتى ) كه (شرافت و بزرگى و فضيلت و برترى ) زينب چيست ؟ (پس به طور اختصاص آن هم يك از هزار هزار آن است كه ) زينب عقيله يعنى خاتون بزرگوار و گرامى فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا) است ، و محققا صفات حميدة و خوى هاى پسنديده را دارا بود كه پس از مادرش ، صديقه كبرى (س ) كسى دارا نبوده است ، تا اين كه حق و سزاوار است گفته شود: او است صديقه صغرى ، زينب را در حجاب و پوشش و عفت و پاكدامنى (از ديگران ) زيادت و افزونى است (و آن اين است ) كه تن او را در زمان پدرش (اميرالمؤ منين ) و دو برادرش (امام حسن و امام حسين ) كسى از مردان نديد تا روز (( طف )) (كربلا، و اين كه زمين كربلا را طف مى نامند، براى آن است كه طف زمينى بلند و جانب و كنار را گويند، و زمين كربلا كنار فرات است ) و زينب (س ) در صبر و شيكبايى (از مصايب و اندوه هاى بزرگ ) و ثبات و پايدارى و قيام و ايستادگى (در آشكار ساختن حق و درستى ) و قوت و نيروى ايمان و گرويدن (به عقايد و احكام دين مقدس اسلام ) و تقوا و پرهيزكارى و اطاعت و فرمانبرى (از آنچه خداى تعالى فرموده ) وحيده و يگانه بود (كه پس از مادرش عليا حضرت فاطمه (س ) در دنيا چنين خاتونى كه داراى اين صفات حميده و خوى هاى پسنديده بى مانند باشد، سراغ ندارم ) و زينب (س ) در فصاحت و آشكارا سخن گفتن و زبان آورى و در بلاغت و رسايى سخن و سخن گفتن مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال ، گويى از زبان (پدر بزرگوارش ) اميرالمؤ منين (ع ) قصد و آهنگ مى نمود، چنان كه پوشيده نيست بر كسى كه در خطبه و سخنرانى او (در مجلس ابن زياد در كوفه ، و مجلس يزيد در شام ) از روى تحقيق و درستى فكر نموده و بينديشد، و اگر ما (علما و بيان كننده اصول و فروع دين مقدس اسلام ) بگوييم : زينب (س ) مانند امام (ع ) داراى مقام عصمت بوده (از گناه بازداشته شده و هيچ گونه گناهى نكرده با اين كه قدرت و توانايى بر آن داشته و معنى عصمت نزد ما اماميه همين است ) كسى را نمى رسد كه (گفتار ما را) انكار كند و نپذيرد. اگر به احوال و سرگذشت هاى او در طف و كربلا و پس از كربلا (در كوفه و شام ) آشنا باشد، چگونه چنين نباشد؟ و اگر چنين نبود هر آينه امام حسين (ع ) مقدار و پاره اى از بار سنگين امامت و پيشوايى را روزگارى كه امام سجاد(ع ) بيمار بود بر او حمل و واگذار نمى نمود، و پاره اى از وصايا و سفارشهاى خود را به او وصيت نمى كرد و امام سجاد (ع ) او را در بيان احكام و آنچه كه از آثار و نشانه هاى ولايت و امامت است . نايبه به نيابت خاصه و جانشين خود نمى گرداند. (16)
مفسر قرآن
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ فاضل گرامى سيد نورالدين جزايرى در كتاب خود (( خصايص الزينبيه )) چنين نقل مى كند:
(( روزگارى كه اميرالمؤ منين (ع ) در كوفه بود، زينب (س ) در خانه اش مجلسى داشت كه براى زنها قرآن تفسير و معنى آن را آشكار مى كرد. روزى (( كهيعص )) را تفسير مى نمود كه ناگاه اميرالمؤ منين (ع ) به خانه او آمد و فرمود: اى نور و روشنى دو چشمانم ! شنيدم براى زن ها (( كهيعص )) را تفسير مى نمايى ؟
زينب (س ) گفت : آرى . اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: اين رمز و نشانه اى است براى مصيبت و اندوهى كه به شما عترت و فرزندان رسول خدا(ص ) روى مى آورد. پس از آن مصايب و اندوه ها را شرح داد و آشكار ساخت . پس آن گاه زينب گريه كرد، گريه با صدا - صلوات الله عليها. (17)
پاكدامنى و حياى زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ يحيى مازنى روايت كرده است : (( مدتها در مدينه در خدمت حضرت على (ع ) به سر بردم و خانه ام نزديك خانه زينب (س ) دختر اميرالمؤ منين (ع ) بود. به خدا سوگند هيچ گاه چشمم به او نيفتاده صدايى از او به گوشم نرسيد. به هنگامى كه مى خواست به زيارت جد بزرگوارش رسول خدا (ص ) برود، شبانه از خانه بيرون مى رفت ، در حالى كه حسن (ع ) در سمت راست او و حسين (ع ) در سمت چپ او و اميرالمؤ منين (ع ) پيش رويش راه مى رفتند. هنگامى كه به قبر شريف رسول خدا (ص ) نزديك مى شد، حضرت على (ع ) جلو مى رفت و نور چراغ را كم مى كرد. يك بار امام حسن (ع ) از پدر بزرگوارش درباره اين كار سؤ ال كرد، حضرت فرمود: مى ترسم كسى به خواهرت زينب نگاه كند. )) (18)
گفتن مسائل شرعى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ شيخ صدوق ، محمد بن بابويه (ره ) مى گويد: حضرت زينب (س ) نيابت خاصى از طرف امام حسين (ع ) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه كرده از او مى پرسيدند، تا اينكه حضرت سجاد (ع ) بهبود يافت .
شيخ طبرسى (ره ) گويد: حضرت زينب (س ) روايات بسيارى را از قول مادرش حضرت زهرا (س ) روايت كرده است
از عماد المحدثين روايت شده است كه : حضرت زينب (س ) از مادر و پدر و برادرانش و از ام سلمه و ام هانى و ديگر زنان روايت مى كرد و از جمله كسانى كه از او روايت كرده اند، ابن عباس و على بن الحسين (ع ) و عبدالله بن جعفر و فاطمه صغرى دختر امام حسين (ع ) و ديگرانند.
همچنين ابوالفرج گويد: زينب بانويى عقيله كه ابن عباس سخنان حضرت زهرا(س ) را در مورد فدك از قول او نقل كرده و مى گويد: عقيله ما، زينب دختر على (ع ) به من گفت .
از ظاهر فرمايش فاضل دربندى و ديگر عالمان چنين به دست مى آيد كه حضرت زينب كبرى (س ) علم منايا و بلايا (خوابها و حوادث آينده ) را همچون بسيارى از ياران حضرت على (ع )، مانند ميثم تمار و رشيد هجرى و برخى ديگر مى دانسته و بلكه در ضمن اسرارى كه بيان كرده ، به طور قطع و مسلم آن حضرت را از مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و ديگر زنان با فضيلت برتر دانسته است .
وى در ضمن فرمايش حضرت سجاد (ع ) كه به آن حضرت فرموده بود: (( اى عمه تو بحمدالله دانشمند بدون آموزگار و فهميده بدون آموزنده هستى . )) ، گويد: اين فرمايش خود دليل و حجت بر آن است كه زينب دختر حضرت اميرالمؤ منين (ع ) محدثه بوده يعنى به او الهام مى شده است و عمل او از علم لدنى و آثار باطنى مى باشد. (19)
شجاعتى نظير حسين (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ شجاعت حسين (ع ) در خواهرش زينب (س ) هم بود؛ يا زينب (س ) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت ، كمى از حسين (ع ) ندارد قوت قلبش به بركت اتصالش به مبداء تعالى راستى محيرالعقول است .
شيخ شوشترى مى فرمايد: اگر حسين (ع ) در صحنه كربلا يك ميدان داشت ، مجلله زينب (س ) دو ميدان نبرد داشت : ميدان نبرد اولش مجلس ابن زياد، و دومى مجلس يزيد پليد.
اما تفاوت هايى كه از حيث ظهور دارد، نبرد حسين (ع ) با لباسى كه از پيغمبر به او رسيده بود، عمامه پيغمبر بر سر و جبه او به دوش ، نيزه به همراه و شمشير به دستش سوار بر مركب رسول خدا (ص ) گرديد با عزت و شهامت وارد نبرد مشركين گرديد تا شهيد شد. (20)
گذشتن از راحتى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ كسى كه پس از دستگاه سلطنتى ، دستگاه او است ، كمال وسايل موجود به بهترين وجهى برايش مهيا است ، غلامها و كنيزها و وسايل راحتى ، غرض زينب در چنين خانه اى زندگى مى كند كه هيچ كسرى ندارد ناگهان مى بيند حسين (ع ) مى خواهد حركت كند تمام خوشى ها و راحتى ها را رها مى كند و خود را در درياى ناراحتى ها و ناملايمات مى افكند اين ، چه زهدى است ؟ سبحان الله ! واقعا حيرت آور است . اگر جريان را نمى دانست ، مهم نبود، ليكن از همان شب 28 رجب كه به اتفاق برادرش با ترس و هراس از مدينه فرار كرده به سمت مكه حركت نمودند، براى آنچه جدش رسول خدا (ص ) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصيبتها آماده شد.
خلاصه ، با علم به اين معنى ، و يقين به اين كه در بلاهاى سخت سخت مى رود،: براى مثل زينبى كه دختر سلطان حقيقى و ظاهرى و همسر عبدالله است برود در يك دستگاهى كه آخرش اسيرى است ، آواره بيابانها و زحمت مسافرتها گردد؟ (21)
آينه تمام نماى مقام رسالت و امامت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ محمد غالب شافعى ، يكى از نويسندگان مصرى گفته است :
(( يكى از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهر، كه داراى روحى بزرگ و مقام تقوا و آيينه تمام نماى مقام رسالت و ولايت بوده ، حضرت سيده زينب ، دختر على بن ابى طالب - كرم الله وجهه - است كه به نحو كامل او را تربيت كرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گشته بود، به حدى كه در فصاحت و بلاغت يكى از آيات بزرگ الهى گرديد و در حلم و كرم و بينايى و بصيرت در تدبير كارها در ميان خاندان بنى هاشم و بلكه عرب مشهور شد و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت جمع كرده بود.
آنچه خوبان همگى داشتند، او به تنهايى دارا بود. شبها در حال عبادت بود و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهيزكارى معروف بود... )) (22)
ايراد خطبه در كودكى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از عجايب اينكه زينب (س ) در حدود شش سالگى ، خطبه غرا و طولانى مادرش حضرت زهرا (س ) را كه در مسجد النبى ، پيرامون فدك و رهبرى امام على (ع ) ايراد كرد، حفظ نموده بود، براى آيندگان روايت مى كرد، با اينكه آن خطبه هم مشروح و طولانى است و هم واژه ها و جمله هاى دشوار و پر معنى و بسيار در سطح بالا دارد و اين از عجايب روزگار است و ديگران آن خطبه را از زينب (س ) نقل نموده اند. (23)
تلاوت قرآن
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روايت شده : كه روزى زينب (س ) آيات قرآن را تلاوت مى كرد، حضرت على (ع ) نزد او آمد، ضمن پرسشهايى ، با اشاره و كنايه ، گوشه هايى از مصايب زينب (س ) را كه در آينده رخ مى داده ، به آگاهى او رسانيد.
زينب (س ) عرض كرد: (( من قبلا اين حوادث را كه برايم رخ مى دهد، از مادرم شنيده بودم )) . (24)
شباهت زينب (س ) به خديجه
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ جالب اينكه شباهت حضرت زينب (س ) به حضرت خديجه (س ) از اميرمؤ منان على (ع ) نيز نقل شده است ، چنان كه در روايت آمده است :
وقتى كه اشعث بن قيس از حضرت زينب (س ) خواستگارى كرد، حضرت على (ع ) بسيار دگرگون و خشمگين شد، و با تندى به اشعث فرمود:
(( اين جراءت را از كجا پيدا كرده اى كه زينب (س ) را از من خواستگارى مى كنى ؟! زينب (س ) شبيه خديجه (س )، پروريده دامان عصمت است ، شير از دامان عصمت خورده ، تو لياقت همتايى از او را ندارى ، سوگند به خداوندى كه جان على در دست او است ، اگر بار ديگر اين موضوع را تكرار كنى ، با شمشير جوابت را مى دهم ، تو كجا كه با يادگار حضرت زهرا (س ) همسر و همسخن شوى ؟! )) (25)
همچنين از پاره اى روايت فهميده مى شود كه به خاطر شباهتى كه حضرت زينب (س ) به خاله پيامبر (ص ) به نام ام كلثوم داشت ، پيامبر(ص ) كنيه او را (( ام كلثوم )) گذاشت . (26)
شباهت زينب (س ) به پدر بزرگوار خود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ مرحوم سيد نورالدين جزايرى (ره ) در مورد شباهت حضرت زينب (س ) به پدر بزرگوار خود چنين نوشته است :
غالبا كليه پسر شباهت به پدر، و دختر شباهت به مادر پيدا مى كند، به جز حضرت فاطمه زهرا(س ): (( كانت مشيتها مشية ابيها رسول الله و منطقها كمنطقه )) . و نيز حضرت زينب (س ) كه (( منطقها كمنطق ابيها اميرالمؤ منين عليه السلام )) بود. (27)
زهد زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ زينب كبرى (س ) اعلا درجه رضا و تسليم را دارا و حايز بود. زنى كه شوهرش بحرالجود، عبدالله بن جعفر، بود و خانه اش بعد از منزل خلفا و ملوك در درجه اول عظمت بود و ارباب حوايج همواره در آن بيت الشرف تجمع داشته و براى خدمت ، كمر بسته ، آماده و فرمانبردار بودند - با اين حال براى كسب رضاى خدا از همه آنها صرف نظر كرد و از مال و جاه و جلال دنيوى به كلى چشم پوشيد. حتى از شوهر (البته ، با رضاى او) و نيز از اولاد و خدم و حشم چشم پوشيد و به كمك برادرش امام حسين (ع ) شتافت تا دين خدا را نصرت كند و براى جلب رضايت حق ، تن به اسارت داد، تا آن كه به مقامات عاليه نايل گرديد.
نسبت مردانگى به حضرت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روايت شيخ بزرگوار صدوق را در كتاب (( اكمال الدين )) و شيخ طوسى را در كتاب (( غيبت )) مورد مطالعه قرار دهيد! اين دو تن به صورت مسند از احمد بن ابراهيم روايت مى كنند كه گفت :
(( در سال 282 بر حكيمه دختر حضرت جواد الائمه امام محمد تقى (ع ) وارد شدم و از پس پرده با او صحبت كرده از دين و آيين او پرسيدم و او نام امام خود را برده گفت : فلانى پسر حسن . به او عرض كردم : فدايت شوم ، آيا آن حضرت را به چشم خود ديده ايد يا اينكه از روى اخبار و آثار مى گوييد؟ گفت :
از روى روايتى كه از حضرت عسكرى (ع ) به مادرش نوشته شده است . گفتم : آن مولود كجاست ؟ گفت : پنهان است . گفتم : پس شيعه چه كنند و نزد چه كسى مشكلات خويش را بازگو نمايند؟ گفت : به جده ، مادر حضرت عسكرى . گفتم : آيا به كسى اقتدا كنم كه زنى وصايت او را بر عهده دارد؟ گفت : به حسين بن على (ع ) اقتدا كن كه در ظاهر به خواهرش زينب (س ) وصيت كرد و هر گونه دانشى كه از حضرت سجاد (ع ) بروز مى كرد، به حضرت زينب (س ) نسبت داده مى شد تا بدين گونه جان حضرت سجاد (ع ) محفوظ بماند... (29)
زينب ، چشمه علم لدنى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در مقام علم و يقين ، چنان كه علم امام لدنى است ، نه كتابى و تحصيلى رشته علمى كه خداى عالم به قلب خاتم الانبياء و دودمانش انداخت كه در قرآن مى فرمايد: (( از نزد خود به او علم داديم )) به على (ع ) و حسن و حسين داد به زينب هم عنايت فرمود.
مجلله زينب (س ) از همان ابتدايى كه خداوند او را آفريد، روح لطيفش را چشمه علمى از همان علم لدنى قرار داد. اينها كوچك و بزرگ ندارند. (30)
آرامش كنار برادر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ محبت و علاقه زينب (س ) از همان دوران كودكى ، به امام حسين (ع ) به قدرى سرشار بود، كه نمى توان آن را وصف كرد. او همواره مى خواست در كنار برادرش حسين (ع ) باشد و رخسار زيباى حسين (ع ) را بنگرد، با او انس و الفت داشته باشد. اين محبت عجيب و سرشار از مهر و خلوص ، موجب تعجب حضرت زهرا (س ) شد، راز آن را نمى دانست ، تا آنكه روزى اين موضوع را با پدرش در ميان گذاشت و پرسيد: (( پدرجان ! از محبتى كه ميان زينب (س ) و حسين (ع ) است ، شگفت زده شده ام ، به طورى كه زينب (س ) لحظه اى بدون ديدار حسين (ع ) قرار ندارد، اگر ساعتى بوى حسين (ع ) را استشمام نكند جانش به لب مى رسد. )) پيامبر (ص ) با شنيدن اين سخن ، دگرگون شد و اشك از چشمانش سرازير گشت و آهى از سينه پرسوزش بر كشيد و خطاب به دخترش زهرا(س ) فرمود: (( اى نور چشمم ! اين دختر همراه حسين (ع ) به كربلا مى رود، در رنجها و سختيهاى مصايب حسين (ع ) شريك خواهد بود. )) (31)
درجه محبت زينب به حسين (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ به نوشته بعضى مورخان ، درجه محبت زينب (س ) به امام حسين (ع ) به گونه اى بود كه هر روز چند بار به ديدار حسين (ع ) مى پرداخت ، سپس نماز مى خواند. در روز عاشورا دو نوجوانش محمد و عون را نزد حسين (ع ) آورد و عرض كرد: (( جدم ابراهيم خليل (ع ) از درگاه خدا قربانى را قبول فرمود، تو نيز اين قربانى را از من بپذير، اگر چنين نبود كه جهاد و جنگ براى زنان روا نيست ، در هر لحظه هزار جان فداى جانان مى كردم ، هر ساعت هزار شهادت را مى طلبيدم . (32)
نگاه به حسين (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ علامه جزايرى در كتاب (( الخصائص الزينبيه ))مى نويسد:
وقتى كه حضرت زينب (س ) شير خواه و در گهواره بود، هر گاه برادرش حسين (ع ) از نظر او غايب مى شد، گريه مى كرد و بى قرارى مى نمود. هنگامى كه ديده اش به جمال دل آراى حسين (ع ) مى افتاد، خوشحال و خندان مى شد. وقتى كه بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه ، نخست به چهره حسين (ع ) نگاه مى كرد و بعد نماز مى خواند (33)
عبادت زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ علامه شيخ شريف جواهرى در كتاب ((مثيرالاحزان )) آورده كه فاطمه دختر امام حسين (ع ) گويد: عمه زينب (س ) در آن شب (شب دهم محرم ) در محراب عبادتش ايستاده دعا مى خواند و به خدا استغاثه مى كرد، آن شد ديدگان هيچ يك از ما به خواب نرفت و آه و ناله اش فرو ننشست . (34)
علاقه به نماز شب
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ حضرت زينب (س ) در عبادت نسخه مادر خود حضرت زهرا (س ) بود و در تمام شبها تهجد و و تلاوت قرآن را به جا مى آورد.
و بعضى از صاحبان فضل گفته اند حضرت زينب (س ) براى رضاى خدا در تمام تهجد و عبادت شب را ترك نكرد حتى شب يازدهم از ماه محرم .
همچنين از امام زين العابدين (ع ) نقل شده كه ديدم در همان شب يازدهم محرم نماز را نشسته مى خواند. (35)
نماز شب در شب عاشورا
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از فاطمه صغرى ، دختر امام حسين (ع ) روايت شده كه مى فرمود:
(( اما عمتى زينب فانها لم تزل قائمة فى تلك الليلة ، اى العاشرة من المحرم فى محرابها )) ؛ عمه ام زينب در شب دهم محرم تا به صبح در محراب عبادتش به نماز ايستاده بود. (36)
نماز نشسته
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ برخى از پژوهشگران روايت كرده اند كه حضرت زين العابدين (ع ) فرمود: (( عمه ام زينب در تمام طول مسافرت از كوفه به شام نمازهاى واجب و نوافلش را ايستاده مى خواند و در يكى از منازل ، ديدم نشسته مى خواند، علت اين كار را پرسيدم . پاسخ داد: به خاطر شدت گرسنگى و ضعف ، سه شبانه روز است كه ديگر نمى توانم ايستاده نماز بخوانم (زيرا حضرت غذاى خود را بين كودكان تقسيم مى كرد) به خاطر اينكه دشمن به هر كدام از ما، در شبانه روز فقط يك قرص نان مى داد. )) هر گاه انسان به دقت به حالات آن حضرت نگاه كند و توجه و انقطاع او را به خداوند متعال ببيند، در عصمت آن حضرت ترديدى به خود راه نمى دهد و يقين مى كند كه آن حضرت از همان زنان پارسايى است كه تمام حركات و سكنات خود را وقف خداوند متعال نموده اند و از همين رهگذر به جايگاه رفيع و درجات بلندى كه از درجات پيامبران و اوصيا حكايت مى كند، رسيده است . (37)
التماس دعا از زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ حضرت امام حسين (ع ) در آخرين وداع خود با خواهرش زينب (س ) فرمود: (( خواهرم ! هنگام نماز شب ، مرا فراموش نكن (38)
ارشاد كوفيان در زمان حيات على (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در طراز المذهب از بحر المصائب روايت مى كند:
پس از آنكه اميرالمؤ منين (ع ) به شهر كوفه آمد و آنجا را محل حكمرانى خود قرار داد، اندك اندك مردم آن شهر از فضل و كمال علمى و عرفانى زينب باخبر شدند. از اين رو، زنان توسط مردان خود، به اميرالمؤ منين (ع ) پيام فرستادند:
((شنيده ايم حضرت زينب (س ) محدثه ، عامله و دومين فاطمه است كه مانند مادرش فاطمه و از همه جهانيان برتر است . اگر شما اجازه فرماييد فردا كه عيد است در جشن ما شركت نمايد از سخنانش بهره مند گرديم .
اميرالمؤ منين (ع ) با درخواست مردم كوفه موافقت فرمود. فرداى آن روز زينب (س ) در جشن بانوان كوفه شركت كرد و تنها سخنران آن جلسه بود كه با استقبال شگفت انگيزى از سوى زنان و شركت كنندگان روبه رو شد.
پاسخ به مسائل دينى
ِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از شيخ صدوق محمد بن بابويه روايت شده كه زينب (س ) نايب خاص امام حسين (ع ) بود و مردم نيز در رابطه با مسائل حلال و حرام به آن حضرت مراجعه مى كردند تا زمانى كه امام زين العابدين (ع ) از بيمارى شفا يافت . (39)
سفارش پيامبر درباره زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ بعد از تولد زينب (س ) پيامبر (ص ) فرمود تا نوزاد را به نزدش بياورند. آن گاه او را بوسيد و در آغوش گرفت و نام او را زينب (س ) گذاشت و سپس فرمود: به شما سفارش مى كنم ، و اين سفارش مرا حاضران به غايبان برسانند (( اين دختر را احترام كنند كه همانند خديجه كبرى (س ) است (40)
تجليل على (ع ) از زينب
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ زينب (س ) در مدت عمرش هفت بار مسافرت كرد. فقط سفر اول راحت و در كمال خوشى بود و آن وقتى بود كه اميرالمؤ منين (ع ) از مدينه به قصد كوفه حركت فرمود: زينب هم در ركاب پدرش بود.
على (ع ) هم خيلى رعايت حال زينب (س ) را مى كرد و از او تجليل مى فرمود، نه از جهت اينكه كه دخترش هست ، بلكه به اعتبار روحانيت و معنويت او بود، مانند احترامى كه پيغمبر (ص ) به زهرا (س ) مى كرد. (41)
سه وظيفه زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از ويژگى هاى زينب (س ) در اين انقلاب تاريخى و عظيم ، سه وظيفه مهم او است كه با موفقيت كامل به پايان رساند. پس از شهادت امام حسين (ع ) زينب (س ) مى ديد بزرگترين وظيفه و مسئوليتش سه چيز است :
نخست ، از حجت خدا و امام وقت ، حضرت سجاد (ع ) حمايت كند و وى را از گزند دشمن حفظ نمايد.
دوم ، پيام شهيدان را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال كند؛ (كه اين مساءله از همه مهمتر بود).
سوم ، طبق وصيت برادرش از خانواده هاى شهيدان و از كودكانى كه پدران آنها به شهادت رسيده اند، سرپرستى كرده و روحيه آنها را در سطحى عالى نگاه دارد (42)
علاقه به امام حسين (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
محبت و دوستى زينب كبرى (س ) به امام حسين (ع ) آن چنان بود كه خواهرانش اين گونه نبودند. گفته اند: اين محبت و دوستى زينب (س ) از ايام و روزگار طفوليت و كودكى وى بوده ، به طورى كه آرام نمى گرفت ، مگر در پهلوى امام حسين (ع ) و عليا حضرت فاطمه (س ) رسول خدا (ص ) را از آن آگاه ساخت . رسول خدا (ص ) گريه كرد و فاطمه (س ) را از مصايب و اندوه ها و گرفتارى زينب (س ) آگاه نمود. (43)
1- خطابه زينب كبرى (س ) پشتوانه انقالب امام حسين (ع ) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقيمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32 و 22.
2- زينب كبرى ، ص 139.
3- الخصائص الزينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (س ) ص 47
4-(ع ) ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى (س )، ج 1، ص 45 و 46.
5- فاطمه زهرا (س ) دل پيامبر، ص 854
6- زينب كبرى ، ص 137 و 138
7- پيام آور كربلا، ص 17
8- ره توشه راهيان نور، ص 258.
9-زينب كبرى ، ص 137.
10-بحاالانوار، ج 45 ص 64.; 11-2- زينب كبرى ، ص 143.
12-شيرزن كربلا، ص 40
13-زينب كبرى ، ص 153
14 - رياحين الشريعة ، ج 3 ص 64
15-ره توشه راهيان نور، ص 260
16-زينب كبرى ، ص 144 و 145.
17-زينب كبرى ، ص 144.
18-فاطمه زهرا(س ) شادمانى دل پيامبر، ص 862.
19-فاطمه زهرا(س ) شادمانى دل پيامبر، ص 862
20-زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 36.
21-زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 25
22- نگاهى كوتاه به زندگانى حضرت زينب كبرى ، ص 33 و 34.
23-منتخب التواريخ ، ص 93؛ سفينة البحار، ج 1 ص 558.
24 - رياحين الشريعه ، ج 3، ص 50.
25 - الخصائص الزينبيه ص 260
26 - مراقد اهل بيت در شام از سيد احمد فهرى ، ص 68.
27 - الخصائص الزينبيه ص 210
28-رياحين الشريعه ، ج 3، ص 63.
29-تنقيح المقال ، ج 3 ص 79.
30- زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 12
31-رياحين الشريعة ج 3 ص 41
32- ناسخ التواريخ حضرت زينب (س ) ص 74.
33-الخصائص الزينبيه ص 336.
34- فاطمه زهرا(س ) شادمانى دل پيامبر ص 862
35-سيماى حضرت زينب ، ص 76.
36- همان منبع ، ص 85.
37- زينب كبرى ،نقدى ص 62 و 63.
38- سيماى حضرت زينب ، ص 89.
39-سيماى حضرت زينب ، ص 69
40- حضرت زينب (س ) پيام رسان شهيدان كربلاص 8
41- زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 14.
42-حضرت زينب پيام رسان شهيدان كربلا ص 28 و 29.
43-زينب كبرى ، ص 193
نظرات شما عزیزان: