برگی از درخت فضیلت
اشاره
زندگی افتخارآمیز امام حسن مجتبی علیه السلام را می توان به دو بخش کلّی زیر تقسیم کرد:
1. از کودکی تا امامت؛
این بخش، خود می تواند دارای سه مرحله باشد:
الف) امام در عهد رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم ؛
ب) امام در زمان خلفاء ثلاث؛
ج) امام در عصر خلافت پدر.
2. از شهادت پدر تا شهادت خودش؛
این بخش نیز به دو مرحله قابل تفکیک است:
الف) از بیعت مردم تا زمان صلح؛
ب) از هنگام صلح تا شهادت.
بررسی همه دوره های حیات آن امام همام، در این نوشتار نمی گنجد؛ آنچه می خوانید، نگرشی کوتاه به فضایل ملکوتی، ویژگی های ظاهری و مقامات معنوی آن سبط اکبر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است.
طلوع مهر
در تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی علیه السلام اندکی اختلاف وجود دارد. طبق قول مشهور، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.1 هفت سال از عمر شریفش مصادف با حیات پربار خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم بود. پدر گرامی اش امام علی بن ابیطالب علیه السلام و مادر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دختر پیامبر خداست.
هنگامی که مژده ولادت امام حسن علیه السلام به گوش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسید، به خانه دخترش فاطمه آمد و فرمود:
«یا اسماء هاتی ابنی؛ ای اسماء! فرزندم را بیاور».2
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم و والدین حضرت نه تنها در نامگذاری آن کودک از خدای متعال سبقت نگرفتند که در انتظار نشستند تا اسم آن مولود مبارک را خداوند بی همتا برگزیند. سرانجام وحی الهی نازل شد و به رسولش خبر داد که: «این نوزاد را حسن بنامید.» آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گوسفندی را قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد و با دستان مبارکش نوعی عطر مخلوط، به نام «خَلوق» به سر آن کودک شایسته مالید و آنگاه نافش را برید و...3
تنها کنیه امام مجتبی علیه السلام «ابومحمّد» است. ولی در القاب حضرت تعابیر مختلفی ذکر شده است. مشهورترین القاب حضرتش عبارتند از: تقیّ، زکیّ، سیّد، سبط، ولیّ.4
در نقش نگین انگشتری اش نیز اختلاف است. سیره نگاران، عبارات زیر را نقش نگین حضرت دانسته اند:
«العزّة للّه وحده»؛ «العزّة للّه»؛ «اللّه اکبر»؛ «به نستعین» و «حسبی اللّه».5
امام صادق علیه السلام در این مورد می فرماید: «ثمّ کان فی خاتم الحسن و الحسین علیهماالسلام ، حسبی اللّه».6
از امام رضا علیه السلام نیز نقل شده است که فرمود: «کان نقش خاتم الحسن علیه السلام ، العزّة للّه»7
>و نیز بعضی ها عبارت «لا اله الاّ اللّه الحقّ المبین» را نقش انگشتر امام مجتبی علیه السلام دانسته اند.8شکوفه های سبز
از امام مجتبی علیه السلام 15 فرزند بر جای مانده است که اسامی آنها، با تفکیک مادرانشان، عبارتند از:
ـ زید، امّ الحسن و امّ الحسین؛ از مادری به نام «بشیر» بنت ابی مسعود.
ـ حسن، (معروف به حسن مثّنی)؛ از مادری به نام «خولة» بنت منصور.
ـ قاسم، عبداللّه و عمر؛ از مادر کنیز.
ـ عبدالرحمن؛ از مادر کنیز.
ـ حسین، فاطمه و طلحه؛ از مادری به نام «امّ اسحاق» بنت طلحة بن عبداللّه.
ـ فاطمه، رقیّه و امّ سلمه؛ که مادرانشان متفاوت بوده است.9
بر اساس بیان تاریخ نگاران، فقط حسن و زید، صاحب نسل بوده اند و از سایر فرزندان امام مجتبی علیه السلام نسلی باقی نمانده است.
سیمای شکوهمند
امام مجتبی علیه السلام شباهت بسیاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم داشت. شاید در همان روزهای آغازین حیات مبارکش بود که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم با نظاره جمال و کمال او فرمود: «أشبهتَ خَلقی و خُلقی10؛ تو از لحاظ آفرینش و خوی (صورت و سیرت) مانند من هستی.»
این سخن می تواند بیانگر لیاقت، شایستگی و تربیت صحیح امام مجتبی علیه السلام باشد. شخصیت ممتازی که بعدها می بایست برای احراز منصب الهی «امامت» ـ که همان وراثت و خلافت پیامبر اکرم و جانشینی وصی او است ـ برگزیده شود.
ابن صبّاغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّة» چهره شکوهمند امام مجتبی علیه السلام را این گونه به تصویر کشیده است:
«امام ابومحمد الحسن بن علی، رنگی سپید آمیخته با سرخی داشت. دیدگانش درشت و سیاه، گونه هایش هموار، موی وسط سینه اش نازک، موی ریشش انبوه، پشت گوشش پرمُو، بینی اش کشیده و برّاق همچون شمشیری از نقره، مفاصلش درشت و شانه هایش از یکدیگر دور، بود.
انسانی متوسّط القامه و ملیح بود. نیکوترین صورت را داشت. با رنگ سیاه خضاب می کرد. مویش پر چین و کوتاه و قامتش رسا بود.»11
سیرت نیکو
روش، منش، رفتار و کردار امام مجتبی علیه السلام نمونه روزگار بود. در یک جمع بندی کلّی، می توان چنین نتیجه گرفت که تاریخ نویسان مهم ترین برجستگی های اخلاقی آن حضرت را «بخشنده ترین، بزرگمنش ترین، با سخاوت ترین، حلیم ترین، زاهدترین، راستگوترین، پارساترین، عابدترین، گرامی ترین، پرگذشت ترین و دارای گشاده ترین سینه در میان مردم» ثبت و ضبط کرده اند.
شیخ صدوق در کتاب امالی از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدرانش چنین نقل می کند:
«امام حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام ، در میان مردم زمان خود، عابدترین، پارساترین و گرامی ترین افراد بود. چون قصد حجّ می کرد، پیاده می رفت و گاهی پای خود را برهنه می نمود. هیچگاه دست به کاری نمی زد مگر اینکه خدا را یاد می نمود. راستگوترین مردم بود و رساترین بیان را داشت. هرگاه به در ورودی مسجدی می رسید، سر خود را بلند کرده، عرض می نمود: «بارالها! مهمان تو به حضورت رسیده، ای احسانگر! بنده تباهکارت به درگاهت شتافته؛ پس از زشتیهایی که مرتکب شده، به خاطر زیباییهایی که نزد تو است، در گذر؛ ای کریم!»12
زینب بنت ابی رافع روایت می کند: فاطمه علیهاالسلام در زمانی که پدر ارجمندش بر بستر بیماری مرگ افتاده بود، دست دو فرزندش را گرفت و خدمت پدر بزرگوارش آورد و فرمود: «ای پیامبر خدا! این دو، فرزندانت هستند؛ آیا برای آنان ارثی از خود قرار نمی دهی؟»
رسول مکرّم اسلام در پاسخ دخترش فرمود: «امّا الحسن فانّ له هیبتی و سؤددی، و امّا الحسین فله جودی و شجاعتی؛13 هیبت و آقایی خود را برای حسن و بخشش و شجاعتم را برای حسین ارث قرار می دهم».
محمد بن اسحاق می گوید: «پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هیچ کس در شرف و عزّت به رتبه حسن بن علی نرسید.»14
و همو روایت می کند: «حسن بن علی را در راه حجّ ملاقات کردم که از مرکب خویش پیاده شد و قدم زنان حرکت کرد. در این موقع تمام کسانی که با او بودند، به او اقتدا نموده و پیاده حرکت کردند؛ حتی سعد بن ابی وقّاص را دیدم که فرود آمد و پیاده، گام زد.»15
واصل بن عطاء می گوید: «سیمای حسن بن علی، چون سیمای پیامبران و هیبت او چون هیبت پادشاهان بود.»16
فضایل خجسته
امام مجتبی علیه السلام دارای فضایل فراوانی است که خلاصه آن را تحت سه عنوان زیر بیان می کنیم:
1. تبار پاک
از مهم ترین فضایل آن امام وارسته این است که پدرش علی مرتضی، دومین شخصیّت برجسته جهان اسلام و مادرش فاطمه زهرا، نخستین بانوی نمونه اسلام و نیای ارجمندش، آخرین پیام آور خدای یکتا است. جدّه فداکارش اوّلین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه بنت خویلد است؛ بانویی که تا پایان عمر، یار و غمگسار روزهای غریبی پیامبر بود و با بذل و بخشش اموال خویش، روند و حرکت دین نوپای محمدی را شتاب بیشتری داد.
جعفربن ابیطالب، عموی شایسته و والامقام امام مجتبی و حضرت حمزه سیّدالشّهداء، عمّ پدرش حیدر کرّار است.
امام مجتبی علیه السلام میوه شاخسار آن درختی است که ریشه اش استوار، ساقه ها، شاخه ها و برگهایش بهترین ساقه ها، شاخه ها و برگها.
2. آیات آسمانی
از برجسته ترین فضایل امام مجتبی علیه السلام این است که او جزو اصحاب کساء و آل عبا و از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شأن ایشان نازل شده است. آیه تطهیر از جمله آن آیات است:
عمر بن ابی سلمه (پسر همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ) می گوید: پیامبر در خانه امّ سلمه حضور داشت که این آیه نازل شد: «انّما یُریدُ اللّه لیُذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً»17؛ خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت، پلیدی را بزداید و پاکیزگیتان بخشد.
در این هنگام حضرت، دخترش فاطمه و پسرانش حسن و حسین را فراخواند و عبائی را بر سرآنها افکند و در حالی که علی پشت سر او ایستاده بود، فرمود: «اللّهمّ هؤُلاء اهلُ بیتی فَاَذْهَبْ عَنهُمُ الرّجسَ و طَهِّرْهُم تَطهیراً؛ پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاکیزه گردان».
امّ سلمه از آن حضرت پرسید: آیا من نیز جزو آنان هستم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پاسخ داد: «تو در جایگاه خودت هستی، جایگاه تو بسیار نیکو است».18
حضور امام مجتبی علیه السلام در جریان «مباهله» نیز نشانه اعتبار و اهمیّتی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای امام مجتبی علیه السلام قائل شده است. و نیز حضور آن حضرت در «بیعت رضوان» و بیعت نمودن پیامبر با او، جایگاه رفیع آن امام همام را نشان می دهد.19
3. روایات نبوی صلی الله علیه و آله وسلم
با توجه به اصالت خانوادگی و تربیت علوی و فاطمی است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم امام مجتبی علیه السلام و برادر بزرگوارش را با چنین جملاتی می ستاید:
«و هما خیر أهل الأرض20؛ و آن دو (حسنین) بهترین فرد روی زمین هستند».
«و هما سیّدا شباب اهل الجنّة21؛ و آن دو سرور جوانان اهل بهشتند».
«و هما من العترة (أهل البیت) التی لا تفترق عن القرآن الی یوم القیامة، و لن تضلّ اُمّةٌ تمسّکت بهما22؛ آن دو متعلق به خانواده عترت هستند و تا روز قیامت از قرآن جدا نمی شوند؛ در صورتی که امت به آن دو تمسّک جویند، هرگز گمراه نخواهند شد».
و در مورد امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:
«لوکان العقل رجلاً لکان الحسن23؛ اگر عقل به شکل مردی مجسّم می شد؛ همانا حسن بود».
لرزان از خوف خدا
امام مجتبی علیه السلام بنده خاکسار خدا بود. در هنگام عبادت از قفس تنگ دنیا می رهید و تا شاخساران ملکوت پر می کشید. طعم عبادت، شهد دیگری در کامش می نشاند و جوهر جانش را قبضه می کرد. همواره در انتظار فرارسیدن ساعات نماز و لحظات عبادت می ماند و چون وقت فرایض نزدیک می شد، روح و روانش متغیّر می گشت و رنگ از رخسارش می پرید:
«انّ الحسن بن علیّ علیهماالسلام کان اذا توضّأ اِرتعدت مفاصله، و اصفرّ لونه، فقیل له فی ذلک فقال: حقّ علی کلّ من وقف بین یدی ربّ العرش أن یصفرّ لونه و تر تعد مفاصله24؛ همانا حسن بن علی علیهماالسلام وقتی وضو می ساخت و آماده نماز می شد؛ رنگش دگرگون می گردید و بند بند وجودش می لرزید. از آن حضرت از علت این حال، سؤال شد؛ فرمود: سزاوار است کسی که در پیشگاه خداوند عرش می ایستد، رنگش پریده و بند بند اعضایش بلرزد.»
نشستن در محراب عبادت از خوشایندترین لحظات عمرش به حساب می آمد. به همین جهت بهترین و زیباترین لباسهایش را بر تن می کرد. در روایتی بیان شده که حضرت برای نماز بهترین جامه هایش را پوشید؛ پرسیدند: چرا بهترین لباس خودت را پوشیدی؟ فرمود:
«انّ اللّه جمیلٌ یُحِبُّ الجمال؛ فَاَتَجَمَّلَ لِرَبّی وَ هُوَ یَقُولُ «خذوا زینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ»25؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. از این رو در هنگام راز و نیاز با خدای خویش، لباس زیبایم را می پوشم؟ در حالی که خداوند فرموده است: هنگام مسجد رفتن، زینت خود را برگیرید».26
در حدیثی دیگر آمده است:
«کانَ الحسن بن علیّ علیهماالسلام اذا قامَ الیَ الصلوةِ، لَبِسَ اَجْوَدَ ثِیابَهُ27؛ حسن بن علی علیهماالسلام هنگام نماز بهترین جامه هایش را می پوشید.»
بر این اساس، مستحب است که در حال نماز نیکوترین لباس های خود را بپوشیم و ضمن معطّر ساختن خویش، با رعایت نظافت و طهارت کامل، به نماز بایستیم و با خدای خویش به راز و نیاز بپردازیم.
به نماز ایستادن امام مجتبی علیه السلام شگفت می نماید و مطالعه روایت «لرزیدن مفصلهای حضرتش در حین عبادت» انسان را متحیّر می سازد:
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«انّ الحسن بن علیٍّ علیهماالسلام کانَ اذا قامَ فی صلاته تَرتَعِدُ فرائصُهُ بینَ یَدَی رَبِّهِ ـ عزّوجلّ ـ و کانَ اذا ذَکَرَ الجَنَّة و النّار اضْطَرَبَ اِضْطِرابَ السَّلیم؛28 حسن بن علی علیهماالسلام وقتی به نماز می ایستاد، تن مبارکش در مقابل پروردگارش می لرزید و هرگاه که یاد بهشت و جهنّم می نمود، چون مارگزیده مضطرب و پریشان می شد و به خود می پیچید».
با آنکه مرکبهایی در اختیار داشت، مسافت 450 کیلومتری مدینه تا مکّه معظّمه را زیر اشعه سوزان آفتاب حجاز و روی سنگریزه های داغ بیابان، پیاده می پیمود و به این شکل 25 مرتبه پیاده به زیارت کعبه شتافت تا رضایت خدای خویش را بیشتر فراهم آورد.29
خشوع امام مجتبی علیه السلام در مقابل خدای مهربانش نیز حکایت شیرین دارد. حضرت چنان در محراب عبادت مدهوشِ جمال و کمال حق می شد که رنگش دگرگون شده و تنش به لرزه می افتاد:
راوی می گوید: «مهمان امام مجتبی علیه السلام بودم... هنگام ادای فریضه نماز شد. امام از اتاق بیرون رفت تا وضو بگیرد؛ من نیز آماده می شدم تا نماز بگزارم. در آستانه در اتاق، حضرت را دیدم که رنگش تغییر کرده و حالتی خاص پیدا کرده است. پرسیدم: چرا اینطور شده اید؟ فرمود: کسی که می خواهد به پیشگاه الهی وارد شود، می بایست چنین دگرگون شود. و هنگامی که حضرت را در حال نماز دیدم، از شدّت خضوع و خشوعش، موی بر اندامم راست شد. وقتی خوب نگاه کردم، دریافتم که حضرت در نماز و در پیشگاه خداوند متعال، می لرزد و ذکر می گوید.»30
حُسن ختام این بخش، روایتی است که مفضل از امام جعفر صادق علیه السلام ، از پدر بزرگوار و او از جدّش نقل نموده است که فرمود:
«أنّ الحسن بن علی بن أبی طالب کان أعبدالنّاس فی زمانه، و أزهدهم و أفضلهم، و کان إذا حجّ حجّ ماشیاً، و ربّما مشی حافیاً، و کان أذا ذکرالموت بکی، و اذا ذکرالقبر بکی، و اذا ذکر البعث و النشور بکی، و اذا ذکر الممرّ علی الصراط بکی، و اذا ذکر العرض علی اللّه ـ تعالی ذکره ـ شهق شهقةً یعشی علیه منها... 31؛امام حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام در زمان خود عابدترین، زاهدترین و بهترینِ مردم بود؛ و با پای پیاده و برهنه حجّ انجام می داد؛ و هرگاه از مرگ سخن گفته می شد، گریه می کرد و هرگاه ذکری از قبر به میان می آمد، می گریست. و زمانی که از قیامت نام برده می شد، اشک می ریخت. و زمانی که از گذشتن پل صراط سخن به میان می آمد؛ گریه می کرد؛ و هنگامی که عرضه شدن (اعمال) بر خدا به میان می آمد، از هوش می رفت به نحوی که همه چیز از ذهن و نظرش پوشیده می شد.»
کریمانه با مردم
امام مجتبی علیه السلام از خیل ستارگان پرفروغ است. او به «کریم اهل بیت» شهرت دارد. رفتار کریمانه او در سینه تاریخ موج می زند و جهانیان سرگشته درهم و دینار را به تحیّر وامی دارد. در بین مردمی که در چاه دنیا خواهی سقوط کرده اند و برای دستیابی به دنیا، تن به هرنوع خواری و ذلّت می دهند؛ مطالعه بخششهای کریمانه امام مجتبی علیه السلام خواندنی و شنیدنی است.
ابن شهرآشوب در کتاب مناقب روایت می کند که: مردی از امام مجتبی علیه السلام تقاضای کمک مالی نمود. حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به او داد. آنگاه فرمود: «برو باربری بیاور تا این پولها را برایت حمل کند.» مرد، باربری آورد، حضرت عبای سبز رنگش را به مرد سائل داد و فرمود: «این کرایه باربر است.»32
گاهی امام با دیدن انسان های بی پناه، خود به نیّات آنها پی می برد و قبل از اینکه چیزی بطلبند، هدایایی تقدیم می کرد و منتظر اظهار نیاز آنها نمی نشست. روایت زیر گویای همین مطلب است:
فردی از چادر نشینان خدمت امام مجتبی علیه السلام شرفیاب شد. قبل از آنکه اظهار نیاز کند، حضرت امر فرمود که هرچه در خزانه هست، به او بدهند. وقتی به سراغ خزانه رفتند، مبلغ بیست هزار درهم یافتند و همه را به سائل نیازمند دادند. مرد سائل که از رفتار سخاوتمندانه امام به شگفت آمده بود، عرض کرد: آقای من! چرا به من فرصت ندادید تا نیاز خود را بیان کنم و در مدح شما سخن بگویم؟ امام در پاسخش فرمود:
«ما گروهی هستیم که بخششهایمان تازه و بی درنگ صورت می گیرد.»33
امام مجتبی علیه السلام در جود و کرم از همگان سبقت گرفته بود؛ آن چنان که با بذل و بخششهای خداپسندانه، دست از دارایی های خویش می کشید و همه را در راه خشنودی خدا تقدیم می کرد. این، در واقع بیانگر بی اعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا بود. در همین مورد نوشته اند:
«امام مجتبی علیه السلام در طول عمر خود، دوبار تمامِ اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرد و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.»34
ابن سعد در کتاب الطبقات الکبریعلاوه بر روایت فوق می افزاید:
«... حتی اگر دوجفت کفش یا دو جفت پاپوش داشت، یک جفت آن را برای خود بر می داشت و جفت دیگر را به نیازمندان می رساند...»35
امام مجتبی علیه السلام نسبت به فقیرانِ فرهنگی و فریب خوردگان جاهل نیز قلب رئوف و دل مهربان داشت. گرچه آنها بر اثر فریب دشمنان با هتّاکی و بی حرمتی با امام برخورد می کردند؛ اما امام هیچگاه از سخنان بیهوده آنان غضبناک نمی شد و با لطف و مهربانی آنها را نوازش می کرد و به رفع نیازهایشان همت می گماشت. آنان نیز با دیدن برخوردهای خاضعانه امام به حیرت می افتادند و در اندک مدّت از گفته های خویش ندامت می جستند و اظهار پیشمانی می کردند. نمونه بارز فروتنی امام با فقرزدگان فرهنگی و دین باختگان بی هویّت، ملاقات با آن مرد شامی است که جریانش در متون تاریخی بیان شده است.36
چشمه سار محبّت
اظهار محبتّهای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به حسنین و علاقه وافر او به آن دو، قابل بیان و بررسی نیست. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در روایتی فرمود:
«حسن منّی و انا منهُ، احبَّ اللّهُ مَن احبّهُ...37؛ حسن از من است و من از حسن؛ کسی را که من دوست دارم خدا نیز دوست دارد.»
و نیز فرمود:
«احبُّ اهل بیتی الیّ الحسن و الحسین...38؛ محبوب ترین فرد از خاندانم، حسن و حسین است.»
زید بن ارقم روایت می کند:
«در مسجد، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نشسته بودم. در این هنگام فاطمه همراه حسن و حسین از خانه اش خارج شد و به سوی جایگاه پدر گرامی اش شتافت و به دنبال آنان علی علیه السلام نیز سر رسید. آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رو به جانب من کرده، فرمود: هرکس این چند نفر را دوست بدارد، با من دوستی نموده است و هرکس با آنان دشمنی کند، با من دشمنی ورزیده است».39
از مجموع این روایات، که تعدادشان هم کم نیست، استفاده می شود که محبت امام مجتبی علیه السلام و برادر گرامی اش در قلب شفّاف و نورانی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم موج می زد. معمولاً رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم علاقه شدید و محبّت وافر خود نسبت به آنان را در میان مردم اظهار می نمود. گرچه نحوه ابراز فرق داشت؛ گاهی سخن شیوایی در این مورد بیان می نمود و گاهی از منبر پایین می آمد و آنها را می بوسید و بعد از نوازش آن دو، بار دیگر بالای منبر قرار می گرفت. افزون بر این، از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است که در هنگام اظهار محبت به حسنین علیهماالسلام می فرمود: «شاهدان، این ابراز علاقه را به غائبان برسانند.»40
راستی! هدف رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از علنی ساختن این اظهار محبت ها چه بود؟
آیا هدف پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جز آماده سازی اذهان عموم، به پذیرش امامت حسنین بعد از ولایت پدر بزرگوارشان بود؟
لازم به ذکر است که محبّت شدید رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نسبت به حسنین باعث شده بود که آن حضرت برای حفظ آن دو از کید مکّاران و حسد حسودان تعویذ41 زیر را تلاوت نماید:
«اُعیذُ کُما بِکَلِمات اللّهِ التّامّةِ مِنْ کُلِّ شیطانٍ هامّةٍ وَ مِنْ کُلّ عینٍ لامّْةٍ؛42 شما را از شرّ هر شیطان آزار دهنده و هر چشم شومی به پناه کلمات تامّ خدایی می برم».
از منظر نخبگان اهل سنّت
برجستگان عرصه های علم و تاریخ، توصیفاتی زیبا در رثای شخصیّت ملکوتی امام مجتبی علیه السلام دارند که ذکر آنها در این نوشتار مختصر نمی گنجد ولی شایسته است که جهت نمونه به دیدگاه های کوتاه تنی چند از اصحاب سیره و تاریخ اشاره شود:
1. جلال الدین سیوطی:
«کان الحسن رضی اللّه عنه له مناقب کثیرة: سیّداً، حلیماً، ذا سکینة و وقار و حشمة، جواداً ممدوحاً...43؛ حسن بن علی علیهماالسلام دارای امتیازات و فضایل انسانی فراوان بود؛ او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخی، بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.»
و نیز می نویسد:
«سبط رسول اللّه و ریحانته و آخر الخلفاء بنصّه... و هو خامس أهل الکساء...»44
2. ابن عساکر شافعی:
«هو سبط رسول اللّه و ریحانته و أحد سیّدَی شباب أهل الجنّة... .»45
3. سبط ابن جوزی:
«کان من کبار الأجواد، و له الخاطر الوقّاد، و کان رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم یحبّه حبّاً شدیداً»46
4. ابن اثیر:
«و هو سیّد شباب أهل الجنّة، و ریحانة النّبی صلی الله علیه و آله وسلم و شبیهه، سمّاه النّبیّ الحسن ... و هو خامس أهل الکساء.»47
5. ابونعیم اصفهانی:
«عن الامام حسن المجتبی علیه السلام : سیّد الشباب، و المصلح بین الأرقاب و الأحباب، شبه رسول صلی الله علیه و آله وسلم و حبیبه، سلیل الهدی، و حلیف أهل التقی، خامس أهل الکساء، و ابن سیّدة النّساء، الحسن بن علی بن ابی طالب رضی اللّه عنهما.»48
پی نوشت ها:
1. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 119.
2. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(ع)، علامه جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری، ص 30.
3. همان، ص 31؛ امام حسن و امام حسین(ع)، سید محسن امین عاملی، ص 29.
4. اعلام الهدایة، مجمع جهانی اهل بیت، ج 4، ص 45.
5. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 30.
6. اعلام الهدایة، ج 4، ص 45، به نقل از کافی، ج 6، ص 473 و بحارالانوار، ج 43، ص 258.
7. همان.
8. موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، نشر معروف، مؤسسه باقرالعلوم، ص 269 و 270.
9. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 30.
10. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(ع)، ص 25؛ امام حسن و امام حسین(ع)، ص 26.
11. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 31 و 32.
12. همان، ص 32.
13. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(ع)، ص 26.
14. همان.
15. امام حسن و امام حسین (ع)، ص 33.
16. همان.
17. احزاب / 33.
18. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 34 و 35.
19. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 120.
20. اعلام الهدایة، ج 4، ص 26، به نقل از عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 67.
21. همان، به نقل از سنن ابن ماجه، ج 1، ص 56.
22. همان، به نقل از جامع ترمذی، ص 541 و مستدرک الحاکم، ج 3، ص 109.
23. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 121، به نقل از فرائد السمطین، ج 2، ص 68.
24. موسوعة کلمات الامام الحسن (ع)، ص 268.
25. اعراف / 31.
26. موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، ص 296.
27. داستانها و حکایت های نماز چهارده معصوم(ع)، عباس عزیزی، ص 87، به نقل از وسایل الشیعه، ج 3، ص 331.
28. همان، به نقل از بحارالانوار، ج 84، ص 158.
29. همان، ص 18، به نقل از خاندان وحی، ص 323.
30. همان، ص 90، به نقل از عدة الداعی، ص 180.
31. اعلام الهدایة، ج 4، ص 33، به نقل از امالی صدوق، ص 150 و بحارالانوار، ج 43، ص 331.
32. موسوعة کلمات الامام الحسن(ع)، ص 236.
33. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 39.
34. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 90 و 91.
35. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 38.
36. منتخب میزان الحکمة، ص 43، به نقل از تاریخ مختصر بغداد، ج 7.
37. همان، ص 43.
38. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(ع)، ص 38، به نقل از الغدیر، ج 7، ص 124.
39. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 36.
40. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 120.
41. دعایی که برای دفع بلا و آفت چشم زخم، در کاغذ می نویسند و به گردن و یا بازو می بندند.
42. امام حسن و امام حسین(ع)، ص 38.
43. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 88، به نقل از تاریخ الخلفاء، چ 3، بغداد، 1383 ه .ق، ص 189.
44 ـ 48. اعلام الهدایه، ج 4، ص 31 و 32.
نظرات شما عزیزان: