مقدمه
عترت طاهرين ـ عليهم السلام ـ بر اساس آيات قرآن و حديث متواتر ثقلين، همتاي قرآن بوده، و تمسك به يكي از آن دو، بدون ديگري، مساوي با ترك هر دو ثِقل است و دستيابي به دين كامل، تمسك به هر دو ثِقل است. قرآن و عترت، عصاره نبوت و تداوم بخش رسالت هستند كه هدايت بشر را تا قيامت تضمين ميكنند.[1]
قرآن، اسلام مكتوب است و اهل بيت اسلام ناطق.
قرآن، راه است و اهل بيت، رهبر.
قرآن، قانون است و اهل بيت قانونشناس و مجري قانون.
قرآن مشعل است و امام، مشعلدار و قرآن ، كتاب حكمت است و اهل بيت الگوي حكمت.
در اين تحقيق، به اين موضوع بررسي ميشود كه آيا اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و ويژگيهاي آنها در قرآن بيان شده است؟
درباره اين موضوع بايد گفته شود كه كلمه «اهل بيت» در قرآن در سه آيه آمده است. آيه اول: سورة قصص آية 12، «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ» اين آيه اشاره به قصد حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ دارد، زماني كه طفل صغيري بوده و شير هيچ دايهاي را در كاخ فرعون قبول نميكرد. خواهر موسي به آنها گفت: «آيا مايليد كه من شما را بر خانوادهاي كه دايه و پرستار اين طفل شوند؛ راهنمايي كنم».
اهل بيت در اين آيه داراي هيچ ابهامي نيست چون آن كسي كه درخانواده داية و پرستار طفل است؛ مادر خانواده است.
آية دوم، در سوره دهر آية 73 آمده است كه: «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» بعد از آنكه خداوند، بشارت داشتن فرزند را به ساره همسر حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ داده است او به خاطر پيري خود و همسرش متعجب شده و فرشتگان به او گفتهاند: «آيا از كار خدا متعجب هستي كه رحمت و بركات خداوند مخصوص شما اهل بيت رسالت است».
اهل بيت در اين آيه نيز داراي هيچ ابهامي نيست و شامل خاندان وخانواده حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ است.
آية سوم: در سورةاحزاب آية 33 آمده است كه: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» «براستي كه خداوند، ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت بزدايد و كاملاً پاك و پيراستهتان نمايد».
با بررسي و تفسير و شأن نزول و سياق آيات فوق، در مييابيم كه در دو آية اول، مراد از «اهل بيت» مشخص بوده و داراي هيچ ابهامي نيست. اما با بررسي سياق آيه سوم و شأن نزول آن ميتوان فهميد كه اين آيه در مقام بيان مسئله مهمي درباره «اهل بيت» است. براي بررسي اين آيه، چند نكته را بايد مورد توجّه قرار داد:
نكته اول: آية «تطهير» داراي سه تأكيد است.
الف. حرف «انّ» كه در پي آن «ماي» حصر آمده و دلالت دارد كه طهارت منحصر در اهل بيت است.
ب. «لام» تأكيد كه بر سر كلمه «يذهب» آمده تا از ازاله كامل تمام گناهان ومعاصي از اهل بيت پرده بردارد.
ج. جمله «يطهركم تطهيرا» كه در آخر اين آيه آمده تا بفهماند، طهارت براي اهل بيت، كامل و بدور از هرگونه شائبه و شبهه است.[2]
اين سه تأكيد نشان ميدهد كه «اهل بيت» خانواده عادي و معمولي نيستند و داراي خصوصيات منحصر بفرد ميباشند.
نكته دوم: ارادة خداوند در جملة «انما يريد الله...» بر فعل او، يعني «اذهاب رجس»، و «تطهير» تعلق گرفته و چنين ارادهاي جز ارادهي تكويني نيست چرا كه ارادة تشريعي به فعل ديگران تعلق خواهد گرفت نه به فعل صاحب اراده، همچنين سياق آيه در مقام مدح و ستايش اهل بيت است و اگر اين اراده تشريعي بود؛ مختص به گروه خاصي نبود و اين مدح و ستايش نيز موردي نداشت.
نكته سوم: با ملاحظه موارد استعمال لفظ «رجس» در قرآن (مائده، آية 90؛ انعام، 125؛ يونس، 100) ميتوان گفت: اين لفظ هم شامل پليدي محسوس و ظاهري ميشود و هم شامل آلودگي معنوي و نامحسوس.[3] و شكي نيست كه مقصود «رجس» در آية تطهير ( كه با الف و لام نيز آمده) شامل تمام گناهان ميشود.[4]
نكته چهارم: علماء اهل تسنن با توجه به معناي لغوي «اهل بيت»، آيه را به خانواده و همسران پيامبر تفسير ميكنند.[5] اما در پاسخ بايد گفت كه درست است. در كتابهاي لغت، كلمه «اهل بيت» به معناي اهل خانواده (اعم از پدر، مادر، فرزندان و...) و خاندان آمده است.[6] اما سياق آيه تطهير نشان ميدهد كه «اهل بيت» در اين آيه افراد خاص از خانواده هستند و شامل همسران پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميشود چون اگر شامل آنها ميشد لازم بود ضمير «عنكم» كه مذكر است به «عنكنّ» تبديل شود.[7] علاوه بر آن روايات كه تبيين كننده مجهولات و تأويل كننده متشابهات قرآن هستند؛ استفاده ميشود.
كه در اين قسمت از آيه (مانند بعضي از آيات) جداگانه نازل شده است و به هنگام جمعآوري آيات قرآن، در كنار اين آيات قرار گرفته است.[8] و روايات بوضوح، مصداق «اهل بيت» در اين آيه را بيان كردند. طبري[9] در تفسير خود «17» حديث و جلال الدين سيوطي،[10] در الدر المنثور، «14» حديث را نقل نمودهاند كه سند همه آنها به صحابه و تابعين (همچون: ابوسعيد خدري، انس بن مالك، ابواسحاق، ابوهريره، ابو حمراء، سعد بن وقاص، علي بن حسين، عايشه، ابن عباس و...» منتهي ميگردد.
بر طبق اين احاديث، پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ كساء يا عباء بر سر پنج تن (پيامبر، علي، فاطمه،حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ ) افكند و ام سلمه كه قصد ورود به آن را داشت؛ منع نمود و اين جمله را فرمود: «خدايا! اينان اهل بيت من ميباشند، پروردگارا! پليدي را از آنها دور ساز».[11]
آيات زيادي در شأن و منزلت «اهل بيت» نازل شده است تا جايي كه ابن عباس روايت كرده كه درباره علي ـ عليه السّلام ـ به تنهايي، سيصد آيه نازل شده است.[12] و برخي ديگر گفتهاند: كه ربع آيات قرآن در مورد اهل بيت ميباشند[13]. و از باب نمونه «60» آيه را با شأن نزول ذكر كردهاند كه به اعتراف بزرگان اهل سنت درباره اهل بيت نازل شده است.
در اين جا به نمونههايي از آيات كه شيعه و سني در آن اتفاق نظر دارند كه درباره اهل بيت نازل شده را ذكر مينمائيم:
1. آية مودّت: خداوند متعال ميفرمايد: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»[14]
«به مردم بگو! براي تبليغ و رسالت، پاداش از شما نميخواهم؛ مگر مودت و دوستي خويشانم».
صحيح مسلم و صحيح بخاري و مسند احمد بن حنبل و تفسير ثعلبي همگي از ابن عباس نقل كردهاند كه وقتي اين آيه نازل شده مسلمانان از پيامبر سئوال كردند؛ اقرباي شما چه كساني هستند؟ پيامبر فرمود: آنها علي و فاطمه و دو فرزندانشان (حسن و حسين) هستند.[15]
2. آية مباهله: خداوند در سورة نساء آية 47 ميفرمايد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِسائَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ...»[16]
پس هركس با تو در مقام مجادله برآيد درباره عيسي، بعد از آنكه بوحي خدا بر احوال او آگاهي يافتي با او بگو: بيائيد و ما و شما با فرزندان و زنان خود به مباهله برخيزيم...».
مفسرين شيعه و سني اتفاق نظر دارند كه لفظ «ابنائنا» اشاره به امام حسن و امام حسين و لفظ «نسائنا و انفسنا» به ترتيب به فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ شامل ميشود. مسلم و ترمذي در كتابهاي خود در باب فضايل علي ـ عليه السّلام ـ از سعيد بن وقاص روايت كردهاند: وقتي كه اين آيه نازل شده پيامبر، علي و فاطمه و حسن و حسين را فراخواند و سپس فرمود: خداوندا، اينان اهل من ميباشند.[17]
3. آيه كلمات: قرآن، داستان توبه حضرت آدم را چنين بيان ميكند:«فتلقيّ آدم من ربّهِ كلماتٍ فتاب عليه انه هو التراب الرحيم»[18] حضرت آدم از پروردگارش كلماتي را فراگرفت پس توبه او را پذيرفت، همانا خداوند توبه پذير و مهربان است.
جلال الدين سيوطي در تفسير «الدر المنثور» در ذيل همين آيه از ابن عباس روايت كرده كه گفت از رسول خدا درباره كلمات كه حضرت آدم از خداوند دريافت كرد و موجب پذيرش توبه شد سئوال كردم، پيامبر فرمود: «حضرت آدم به حق محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين از خداوند طلب بخشش كرد و خداوند هم پذيرفت».[19]
4. آياتي كه در شأن اهل بيت به خصوص درباره حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نازل شده، بسيار زياداست ما براي اختصار فقط به آدرس سورهها و آيات اكتفا ميكنيم:[20] آيات برائت (توبه، 1)، آيه سقاية الحاج (توبه، 19)، آيه صالح المؤمنين (تحريم، 4)، آية حكمت (بقره، 269)، آية بينه (هود، 17)، آية صد يقول (حديد، 19)، آية نور (حديد، 28)، آية انذار (شعراء، 214)، آيه مرج البحرين (الرحمن، 19 ـ 22)، آية نجوي (مجادله، 12)، آية سابقون (واقعه، 10 ـ 11)، آية محبت (مريم، 96؛ مائده، 54)، آية انفاق (بقره، 274)، آيه حبل الله (ال عمران، 103)، آية راسخان در علم (ال عمران، 7)، آية ولايت (مائده، 55)، آية علم الكتاب (رعد، 13)، اهل الذكر (نحل، 43)، و... .
گوشههاي از شأن و منزلت اهل بيت را در قرآن به رشته تحرير در آوردم و هيچ كس را قادر به انكار اين آيات نيست، و تمام فرق مسلمين اعم از شيعه وسني به اين واقعيت اعتراف دارند كه اهل بيت(عليهم السلام) حلقه ناگسستني قرآن هستند و قرآن بدون اهل بيت و اهل بيت بدون قرآن، نميتوانند اين كشتي پرتلاطم هدايت را به مقصد برسانند. اميدواريم بتوانيم با تمسك به قران و تبعيت از اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) ،در صراط مستقيم را مسي تكامل و سعادت را بپيماييم«انشاءالله» ..
[1] . تفسير تسنيم، حضرت آيت الله جوادي آملي، انتشارات اسراء، چ 1، قم، 1379، ج 1، ص 132.
[2] . اهل بيت رهبران الهي، محمد كاظم، محمد جواد، انتشارات عاشورا، قم، چ 1، 1374، ص 17.
[3] . ره توشه راهيان نور، ويژه محرم 1377، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، مقاله سيماي اهل بيت در قرآن و سنت، عبدالرحيم سليماني، ص 35.
[4] . تفسير نمونه، حضرت آيت الله مكارم شيرازي و همكاران (دار الكتب الاسلاميه، تهران، چ 11، 1371، ج 17، ص 195.
[5] . تفسير الدر المنثور، سيوطي، ج 5، ص 196.
[6] . مفردات راغب اصفهاني، تهران، مكتب مرتضويه، ذيل.
[7] . تفسير الميزان، علامه طباطبايي،انتشارات اسراء، قم، 1364، ج 16، ص 484.
[8] . همان.
[9] . تفسير طبري، محمد بن جرير طبري، ج 2، ص 5 ـ 7، انتشارات موسسه رسالت، بيروت، 1415ق.
[10] . تفسير الدر المنثور، جلال الدين سيوطي، ج5، ص 199، قم منشورات كتابخانه مرعشي، 1404 ق.
[11] . رك: اهل بيت در كتاب وسنت، محمد ري شهري، دار الحديث تهران، چ1، ص 35، و رك: شواهد التنزيل، حفطايي، ج 2، ص 25، بيروت، موسسه علمي للمطبوعات، 1393 ق.
[12] . الصواعق المحرقه، حيثمي، فصل 3، باب 9، ص 76، مكتبة القاهره، چاپ مصر، 1312.
[13] . المراجعات، ص 48.
[14] . شوري، آية 23.
[15] . رك: اهل بيت در كتاب و سنت، ري شهري، ص 40؛ رك: و دلائل الصدق، حسن بن محمد مظفر، ج 2، ص 119، انتشارات بصيرت، قم، 1395ق.
[16] . آل عمران، آية 6.
[17] . دلائل الصدق، همان، ج2 ، ص 135.
[18] . بقره، 37.
[19] . تفسير در المنثور، سيوطي، ج 1، ذيل آيه.
[20] . تفسير نور الثّقلين، عروس حويزي، و تفسير بحراني، سيدهاشم بحراني، و تفسير الدر المنثور، جلال الدين سيوطي و تفسير نمونه، مكارم شيرازي و تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ذيل آيات فوق.
نظرات شما عزیزان: