1. تقلید؛ خزان زندگی
اندیشیدن، فکر کردن و ره یافتن سخت است. سخت است که عالم ماده را کنار بزنی و فراتر از آن، به چیزهایی بیندیشی که ماورای عالم ماده اند؛
واقعیت ها، حقیقت ها، حق و باطل ها. به خاطر همین، خیلی ها به جای اندیشیدن و فکر کردن، تقلید می کنند. دسته ای یا گروهی یا فردی را که به نوعی در نگاهشان برتر می نماید، برمی گزینند تا به جایشان فکر کند، نتیجه بگیرد و راه بنماید و حتی به این هم نمی اندیشند که آن فرد یا گروه حق است یا باطل؟
خیلی ها از سرِ سستی، تنبلی و راحت طلبی، به پیروی کورکورانه و تقلید جاهلانه ای بسنده می کنند که قدرت اندیشیدن را از آنان می گیرد و صاحبان این منش را به موجوداتی کاملاً دنیایی بدل می کند که نه توان تشخیص حق و باطل را دارند و نه توان انتخاب راه درست را.
تقلیدهای کورکورانه، دیوار ستبری است که راه را بر نسیم حیات بخش اندیشه و فکر در زندگی می بندد و باغچه زندگی را خزان زده و بی ثمر می کند.
. دست یابی به معرفت یقینی
آی آدم ها، آی آنها که بر کوهپایه های زندگی در جست و جوی حیات اید، چشمه زلالی از آب گوارای معرفت، بر قله های بلند تلاش و اندیشه جاری است. به هوش که به هرزآب ها و مانداب های پراکنده ظن و گمان دلخوش نکنید. چشمه سار معرفت آن بالاست.
مباد عطشِ اندیشه هاتان را به هرزآب های ظن و گمان و اعتقاد
باطل سیراب کنید.
زینهار که به مانداب های ظن و گمان، دست از چشمه زلال معرفت حقیقی بدارید و از شناخت راستین و یقینیِ حقایق باز بمانید که مانداب های آلوده گمان ها و شک ها و اعتقادات بی مبنا، حیاتی به دست نمی دهد.
آی آدم ها، اگر در جست و جوی حیات اید، دلخوش به گمان نمانید، پا به پای اندیشه تان بکوشید و بالا بروید، تا قله بلند معرفت و یقین را دریابید که قطره ای از چشمه سار معرفت یقینی، حیات جاودانه تان می بخشد.
نظرات شما عزیزان: