«كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ *وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍوَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ *كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ* فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ»؛ چه بسيار باغها و چشمهها که از خود بر جاى گذاشتند و زراعتها و قصرهاى زيبا و گران قيمت و نعمتهاى فراوان ديگر که در آن (غرق) بودند. اين چنين بود ماجراى آنان و ما اينها را ميراث براى اقوام ديگرى قرار داديم. نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين و نه به آنها مهلتى داده شد.
بعد حضرت فرمود: ايشان وارث گذشتگان بودند، آنگاه خودشان ارث گذار آيندگان گشتند. شکر نعمت نگزاردند و در اثر ناسپاسى آن نعمتها از ايشان سلب گرديد. بپرهيزيد از ناسپاسى نعمت که بلاها بر شما فرود مىآيد.
در نهج البلاغه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: براى شما در سرنوشت امتهاى گذشته اندرزها است. "عما لقه" و فرزندانشان کجايند "فراعنه" و بازماندههاى شان کجا هستند "اصحاب رس" که پيامبران را کشتند و سنتهاى آنان را پايمال نمودند و آيين زورگويان را برپا کردند، کجايند؟
خداى تعالى درباره سرگذشتهاى فرعون مىفرمايد: "فاليوم ننجيک ببدنک لتکون لمن خلفک آية"؛ پس امروز بدنت را (از آب) نجات مىدهيم تا پندى براى آيندگان باشى.
گردش شب و روز، ماه و سال، گرفتار شدن امتهاى گذشته به عذاب به خاطر سرکشى و نافرمانى در مقابل سفيران الهى و سقوط قدرتمندان سلطه گر و مرگ و مير پدران و گذشتگان و هزاران رخداد ديگر، هر يک مىتواند وسيله پندى براى انسان باشد.
امام على عليه السلام مىفرمايد: "ما اکثر العبر واقل الاعتبار"؛ چه بسيار است عبرتها و چه اندک است عبرت گرفتن.
امام زين العابدين عليه السلام پند نگرفتن را نکوهش کرده، مىفرمايد: بى نوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مىرسد و حتى از يکى از آنها پند نمىگيرد که اگر پند مىگرفت سختىها و کار دنيا بر او آسان مىشد. مصيبت نخست روزى است که از عمر او کم مىشود. در صورتى که اگر از مال او چيزى کم گردد، اندوهگين مىشود. حال آن که در هم، جاىگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمىشود.
مصيبت دوم روزيش را به طور کامل دريافت مىکند که اگر از راه حلال باشد، بايد حساب پس دهد و اگر از وام باشد کيفر مىبيند.
مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمىرساند مگر اين که يک منزل به آخرت نزديک شده است، اما نمىداند به سوى بهشت مىرود يا به سوى جهنم در حرکت است.
در عبرت آموزى دو نکته توجه را به خود جلب مىکند: نخست آنکه عبرت آموزى مستلزم داشتن چشمى بينا، عقلى ژرف و درون نگر و دلى بيدار است زيرا بدون نظر عميق همراه انديشه و فکر عبرت آموزى ممکن نيست، ديگر اين که عبرت آموزى باانگيزه باعث آثار ارزشمندى همچون پاک دامنى، بى رغبتى به دنيا، کاهش لغزش و خطا و شناخت خويشتن و کوتاه شدن طمع و زيادى فهم و درک و تقوا مىشود. در اينجا به يک حديث بسنده مىشود.
نظرات شما عزیزان: