آیتالله مهدی هادوی تهرانی، استاد تفسیر حوزه در ادامه مباحث تفسیری سوره مبارکه مجادله به آیات «إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ قَدْ أَنزَلْنَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَ لِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِینٌ/ یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ اشاره کرد و گفت: در مورد آیه پنجم و ششم سوره مجادله، مفسران اختلاف نظر و دیدگاههایی دارند. برخی مثل علامه طباطبایی رضوان الله علیه، آیه ۵ و ۶ را ادامه ۴ آیه اول میدانند و برخی مثل مرحوم شیخ طوسی در تبیان، آیه ۵ را ادامه چهار آیه اول میداند، اما ظاهرا آیه ۶ را جدا میکند که به تبع ایشان، جناب طبرسی در مجمع البیان هم همین کار را میکند.
وی افزود: خداوند در آیه ۱ تا ۴ بحث ظهار را مطرح کرد و اینکه اگر کسی ظهار کرد، که یک سنت عربی جاهلی بود مجازات سنگینی دارد که بحث شد؛ در انتهای آیه هم ۴ فرمود: «تلک حدودالله»؛ مرزهای الهی است که شما باید رعایت کنید «و للکافرین عذاب الیم»؛ کسانی که کفر بورزند، یعنی زیر بار نروند و نپذیرند، اینها عذابی دردناک خواهند داشت. عرض کردیم که کفر، مراتب دارد. خداوند میفرماید: «انا هدیناه السبیل، اما شاکرا و، اما کفورا»؛ ما راه را نشان دادیم. یک عده شکرگزارند؛ یعنی میپذیرند و اطاعت میکنند. یک عده هم کفران نعمت میکنند و نعمت را ندیده میگیرند و زیر پا میگذارند. اینها کفورند و کافراند. این مراتب دارد؛ یک کسی اصل مسئله را قبول نمیکند، یعنی خدا را قبول نمیکند، یک کسی هم پیامبر را نمیپذیرد، یک کسی هم به ظاهر خدا و پیغمبر را میپذیرد، ولی زیر بار بعضی از احکام نمیرود.
وی افزود: خدا فرمود: کسانی که با خدا و پیغمبر دشمنی میکنند و زیر بار نمیروند، خوار میشوند و با صورت به آتش میافتند البته رعابت حدود الهی کوچک و بزرگ و مهم و غیرمهم ندارد؛ البته مادامی که تزاحمی نباشد و اگر تزاحمی اتفاق افتاد، یعنی ما در یک شرایطی قرار گرفتیم که نمیتوانیم دو تا وظیفه را با هم انجام دهیم، آن موقع آن چیزی که مهمتر است باقی میماند و آن که اهمیتش پستتر است، کنار میرود. ما باید باور داشته باشیم که اگر خدا حکمی را قرار داد، این حکم، حتما مطابق با واقع و مصلحت است؛ بنابراین این که ما بگوییم در قرآن گفته که حجاب لازم است، و اگر ذرهای موی کسی بیرون باشد خدا او را عقاب خواهد کرد؛ بله این مسئله رخ میدهد؛ خیلی جرم بزرگی است. از چه جهت؟ شما این را مقایسه نکنید که این یک ذره موهایش بیرون است و آن یکی کلی از اموال مردم را خورده است، آن یکی کلی از مردم بی گناه را از بین برده است، اینها مثل هماند؟ نه مثل هم نیستند، ولی از یک جهت مثل هم هستند. همه در اینکه حریم الهی را شکستند، مشترکند. البته مجازاتها یکی نیست، ولی اینجوری نیست که آسان باشد؛ بنابراین آن چیزی که مهم است این است که شخص باور کند که آنچه که در اسلام است و حکم خدا هست، مطابق با واقع است.
هادوی تهرانی با اشاره به چرایی رجوع به فقیه و تقلید از ایشان عنوان کرد: تقلید دو تا معنا دارد. یک معنای متعارف عرفی در حوزه دینی دارد؛ تقلید یعنی تبعیت بدون دلیل. مثلا من میبینم یک هنرپیشهای یک لباسی پوشیده است، من هم بروم همان لباس را بپوشم؛ یک آرایش خاص مو دارد، من هم بروم همان آرایش را انجام بدهم؛ ولی تقلیدی که ما میگوییم در اجتهاد یعنی در یک امر تخصصی که نیاز به تخصص دارد و من متخصص نیستم، به شخصی که متخصص هست مراجعه کنم. به این اصطلاحا تقلید میگویند. پس من وقتی مریض میشوم و پیش دکتر میروم، چون بیماری یک امری است که درمان آن نیاز به تخصص دارد و من این تخصص را ندارم، مراجعه میکنم به یک دکتری، آیا این تقلید است؟
هادوی تهرانی به یک مسئله شرعی اشاره کرد و گفت: مشهور فقها قائل هستند که برای اینکه یک کسی مسافر باشد، باید ۴۵ کیلومتر حداقل مسافت طی کرده باشد که این از روایاتی بدست میآید. فقها میگویند اگر کسی ۲۲.۵ کیلومتر برود، نمازش شکسته میشود و روزه افطار است البته زودتر از این حد نمیتواند افطار کند؛ البته بنده محاسبهای دارم و میگویم: کسی تا ۳۵۰ کیلومتر راه نرفته است، اصلا نمیتواند نماز شکسته بخواند و نمیتواند روزهاش را بخورد. حضرت آیت الله شبیری نیز اخیرا نظرشان این شده است البته احتیاط میکنند. ایشان میگویند ۵۰۰ کیلومتر.
وی با اشاره به بحث عدول از یک مرجع تقلید نیز بیان کرد: در بحث عدول گفته شده که اگر یکی اعلم است و یکی غیر اعلم، باید حتما از اعلم تبعیت کنی. اگر مساویاند، میتوانی از این تبعیت کنی میتوانی از آن. البته سن اصلا ملاک نیست و سوابق ملاک نیست. یکی ممکن است چهل سال درس حوزه بخواند، به اندازه یکی که ده سال درس حوزه خوانده، مطلب بلد نباشد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه بخشی از مشکلاتمان برای این است که ما زیر بار خدا و پیغمبر نمیرویم گفت: میگوید آقا چرا اسلام این طوری است و مشکلات کشور را به گردن اسلام میاندازد؛ ولی مگر شما اینجا به اسلام عمل کردی که این جوری شد؟! ما به اسلام عمل کردیم؟ اسلام گفته دزدی جایز است؟! اسلام گفته اختلاس جایز است؟! حق مردم خوردن جایز است؟ بیتالمال جایز است؟ کجای اسلام اینها را گفته است؟! اینها از مسلّماتی است که در اسلام ممنوع است. نیازی به تحقیق خیلی خاصی ندارد. یکی از مشکلات ما همین است. عمل نکردن به اسلام و رعایت نکردن حدود الله.
وی با اشاره به تعبیر «آب از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!» اظهار کرد: واقعا این ضرب المثل نشانه حماقت نیست؟! بعضی از این ضرب المثلهای ما نشانه حکمت نیست، نشانه حماقت است. شما اگر در ارتفاع میلیمتری نفست بگیره، با این که در عمق نیم متری یکی است؟ کسی که در نیم متری نفسش گرفته، یک دست بزنه روی آب میآید، اما آنی که در عمق صدمتری نفسش گرفته، احتمال اینکه بتواند برسد بالا و یک نفر نجاتش بده خیلی کم است. پس آقا یک گناه کوچک کردی زود رفیقت نگوید که بابا تو که دیگر گناه کردی آب از سرت گذشت، بیا بقیه را هم انجام بده! اینطوری نیست. یک گناه کوچک کردی، اسلام قرآن میفرماید: سریع توبه کن، چون دو تا شود سختتر است. البته بعضیها فکر میکنند حالا خیلی فرصت دارند. بعدا.... یعنی چی آقا؟ کدوم فرصت؟ کی از ما تضمین دارد که تا در این مدرسه را زنده بیرون برود؟.
منبع : ایکنا
نظرات شما عزیزان: