در احاديث و روايات مختلف آمده است :
هنگامى كه لشكر اسلام بر شهرهاى فارس هجوم آورد و پيروز شد غنيمت هاى بسيارى از آن جمله ، دختر يزدگرد را به دست آورد و آن ها را به شهر مدينه طيبّه آوردند.
همين كه آن غنائم جنگى را داخل مسجد بردند، جمعيّت انبوهى گرد آمده بود؛ و در اين ميان زيبائى دختر يزدگرد توجّه همگان را به خود جلب كرده بود.
پس چون چشم اين دختر به عمر بن خطّاب افتاد صورت خود را از او پوشاند و گفت : اى كاش چنين روزى براى هرمز نمى بود، كه دخترش اين چنين در نوجوانى اسير شود.
سپس از طرف امام علىّ عليه السّلام به او پيشنهاد داده شد كه هر يك از مردان و جوانان حاضر را كه مايل است براى ازدواج انتخاب كند، و مهريه و صداق او از بيت المال تاءمين و پرداخت گردد.
دختر كه خود را جهانشاه معرّفى كرده بود و امام علىّ اميرالمؤ منين عليه السّلام او را شهربانو ناميد، نگاهى به اطراف خود كرد و پس از آن كه افراد حاضر را مورد نظر قرار داد؛ از بين تمامى آنان ، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام را برگزيد؛ و سپس جلو آمد و دست خود را بر شانه آن حضرت نهاد.
در همين حال مولاى متّقيان علىّ عليه السّلام جلو آمد و حسين عليه السّلام را مورد خطاب قرار داد و فرمود: از او محافظت كن و به او نيكى نما، كه به همين زودى بهترين خلق خدا بعد از تو، از اين دختر به دنيا مى آيد.
و چون از وى سؤ ال كردند كه به چه علّت ، امام حسين عليه السّلام را به عنوان همسر خويش انتخاب نمود؟
در پاسخ گفت : پيش از آن كه لشكر اسلام بر ما هجوم آورد، من حضرت محمّد، رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله را در خواب ديدم كه به همراه فرزندش حسين عليه السّلام وارد منزل ما شد و مرا به ازدواج حسين عليه السّلام درآورد.
وقتى از خواب بيدار شدم ، عشق و علاقه به او تمام وجودم را فرا گرفته بود و به غير از او به چيز ديگرى نمى انديشيدم .
و چون شب دوّم فرا رسيد، در خواب ديدم كه حضرت فاطمه زهراء عليهاالسّلام ، به منزل ما آمد و دين اسلام را بر من عرضه نمود و من نيز اسلام را پذيرفتم و در عالم خواب توسّط حضرت زهراء مسلمان شدم .
سپس حضرت زهراء عليهاالسّلام به من فرمود: به همين زودى لشكر اسلام بر فارس غالب و پيروز خواهد شد و تو را به عنوان اسير مى برند؛ و پس از آن به وصال فرزندم حسين خواهى رسيد و كسى نمى تواند نسبت به تو تجاوز و قصد سوئى كند.
مادر امام سجّاد زين العابدين عليه السّلام افزود: سخن و پيش گوئى حضرت فاطمه زهراء عليهاالسّلام به واقعيّت پيوست و من صحيح و سالم به وصال خود رسيدم و به همسرى و ازدواج امام حسين عليه السّلام درآمدم .
و پس از گذشت مدّتى سيّد السّاجدين ، امام زين العابدين سلام اللّه عليه در شهر مدينه منوّره ديده به جهان گشود و جهانى را به نور وجود مقدّس خود روشنائى بخشيد.
و آن حضرت همانند ديگر ائمّه اطهار صلوات اللّه عليهم اجمعين در حالتى به دنيا قدم نهاد كه پاك و پاكيزه و ختنه شده بود؛ و پس از تولّد، شهادت بر يگانگى خداوند و رسالت جدّش رسول خدا و امامت و خلافت اميرالمؤ منين علىّ و ديگر اوصياء صلوات اللّه عليهم اجمعين داد.
و حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نسبت به اين نوزاد فرمود: ((ابن الخِيرتَين )) يعنى ؛ پدر اين نوزاد، امام حسين عليه السّلام بهترين خلق خدا و مادرش ، شهربانو بهترين زن از زنان عجم مى باشد.
نظرات شما عزیزان: