زندگي‌نامه اسماعيل بن جعفرالصادق(ع)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 114
بازدید دیروز : 1018
بازدید هفته : 11459
بازدید ماه : 41970
بازدید کل : 10433725
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 20 / 5 / 1394

انتشار دعوت اسماعيليه
اغلب مورخان بر اين عقيده‌اند كه بعد از ان كه محمد بن اسماعيل به جهت استقبال مردم از امامت حضرت موسي بن جعفر(ع) از مدينه خارج شد و نهان‌زيستي را برگزيد. در نهايت مركز دعوت اسماعيليه در سَلَميه از اطراف شهر حمص سوريه مستقر شد. اما اين كه چرا اين مكان و چه كساني دعوت را برعهده داشتند و پشتوانه مالي آنانان از چه راهي محقق مي‌شد در پرده ابهام است ولي نقل شده است كه رياست و هدايت امر دعوت در دست عبدالله بن ميمون القدّاح و فرزندان او قرار داشت آنها به عنوان داعيان و حجت‌هاي محمد بن اسماعيل فعاليت مي‌كردند و هم آنان بودند كه تعليمات اسماعيليه را نظام‌مند كردند و عقايد بسياري از اديان ديگر به آن افزودند و به تعليم داعيان و اعزام آنها به مناطق مختلف اقدام كردند. 
باز نقل مي‌كنند كه انتخاب منطقه حمص در سوريه به عنوان مركز دعوت اسماعيليه به آن جهت بود كه اوّلاً اين منطقه از مركز حكومت عباس دورتر بود و ثانياً عبدالله ميمون در خوزستان و بصره توفيق چنداني به دست نياورد لذا به سلميه رفت و در آن شهر با خريدن املاكي و ريختن طرح دوستي با بعضي از اهالي و مقامات محلي جايگاه پيدا كرد.
در اين باره احمد بن ابراهيم نيشابوري يكي از رجال فاطمي مي‌گويد: پس از ناپديد شدن محمد بن اسماعيل داعيان اسماعيل متحير شدند هفت نفر از وجوه آنان در عسكر مكرم گرد هم آمدند و گفتند بدون امام نماز و روزه و ... ما صحيح نيست و نمي‌دانيم زكات را به چه كسي بپردازيم لذا درصدد چاره‌جويي برآمدند. پس اولياء و محبين مالي فراهم آوردند و به آن هفت نفر مأموريت دادند تا در بلاد به دنبال امام بگردند و او را بيابند و از او كسب تكليف كنند سپس آنها در بلاد گوناگون چون: خراسان، عراق، يمن، و حران و حلب به جست‌وجو پرداختند منتهي در لباس مردمان ناشناخته مثلاً به عنوان تاجر و ... تا اين كه پس از يك سال امام را در حمص سوريه يافتند. در نهايت با امام به سلميه مي‌روند و براي امام خانه‌اي مي‌خرند و در آنجا ساكن مي‌شوند سپس به تدريج پيروان به صورت ناشناس وارد آنجا مي‌شوند و در آنجا املاكي مي‌خرند و آنجا را مركز خود قرار مي‌دهند... امامان اسماعيلي در آنجا يكي پس از ديگري به انجام وظيفه مي‌پردازند پدر عبيدالله مهدي هم در آنجا به امامت مي‌رسد. نقل مي‌كنن فردي به نام محمد بن الحسين بن جهار بختار دندان (زيدان) كه داراي ثروت فراوان بود در نواحي كرج و اصفهان زندگي مي‌كرد عبدالله بن ميمون القداح با او طرح دوستي مي‌ريزد او به عبدالله كمك‌هاي مالي فراواني مي‌كند وي بنابر نقلي دو ميليون دينار به او كمك مي‌كند كه اين پول را عبدالله بين داعيان نواحي اهواز و بصره و كوفه و طالقان و خراسان و سلميه و حمص تقسيم مي‌كند.
و به اين ترتيب دعوت اسماعيليان رونق پيدا مي‌كند به گونه‌اي كه در كمتر از يك قرن گروه زيادي از مردم در يمن، شام، بحرين، عراق، خراسان، ري، شمال آفريقا و... به فرقه اسماعيليه گرايش پيدا مي‌كنند و در بسياري از اين مناطق به تشكيل حكومت مي‌پردازند. البته در اين موفقيت امور ديگري نظير نارضايتي مردم از حكومت عباسي و تدوين مناسب و روزآمد آموزه‌هاي اسماعيليه توسط عبدالله بن ميمون و دعوت به اهل بيت پيامبر(ص) از جمله اموري بودند كه بسيار مؤثر واقع شدند به اين ترتيب مردم فراواني به آيين اسماعيلي گرايش پيدا مي‌كنند.
نشر اسماعيليه در ايران
انتشار فرقه اسماعيليه در ايران از ايام فعاليت‌ها داعي معروف اسماعيليه عبدالله بن ميمون القدّاح شروع شد. وي يكي از دعات خود به نام خلف را به ري و قم و كاشان و طبرستان فرستاد و او فرقه‌اي از اسماعيليه به نام خلفيّه را ايجاد كرد بر اثر دعوت او دعات وي گروهي از بزرگان به مذهب اسماعيلي درآمدند و از آن جمله ابوحاتم رازي (متوفي به سال 322ه‍) بود كه دعوت خليفه را در عراق گسترش داد. وي از مهم‌ترين دعات اسماعيليه در ايران است كه مخصوصاً در ديلم و طبرستان و اصفهان و ري مشغول فعاليت بود و اسفار بن شيرويه و سردار او مرداويج بن زياد ديلمي و تني چند از بزرگان سياسي و نظامي اين حدود را به مذهب اسماعيلي درآورد و يوسف بن ابي الساج عامل ري را چنان فريفته خليفه فاطمي كرد كه تصميم داشت خلع طاعت عباسي و قبول طاعت فاطمي كند مرداويج زيار هم براي عبيدالله مهدي هدايا و اموال بسيار فرستاد و رغبت خود را به دخول در اطاعت او اظهار كرد. 
يكي ديگر از دعات بسيار مشهور اسماعيليه در ايران محمد بن احمد النسفي (متوفي به سال 331ه‍ .ق) است كه مردي عالم و اديب و مشهور به حريت فكر بود و توانست در جلب نصرين احمد ساماني موفقيت بسيار يابد و چون نصر قبلاً حسين بن علي مرورودي را حبس كرده و در حبس او مرده بود محمد بن احمد النسفي او را وادار به پرداخت ديه كرد. 
ديگر از مبلّغين بزرگ اسماعيليه در ايران ابو معين ناصرخسرو قبادياني (متوفي 481ه‍ .ق) است كه فعاليت‌هاي او در آغاز عهد سلجوقي صورت گرفته است. ناصرخسرو و همين‌طور  صباح از جمله دعايي هستند كه به درجه و مرتبه حجّت دست يافتند (آخرين مرتبه معتقدين به اسماعيليه)
منبع و مأخذ
تاريخ ادبيان ايران، ج1، صص 216 و 217. 
اسماعيليه در دعوت خود مراحل خاصّي را رعايت مي‌كردند دعات آنها بر حسب درجات معين مي‌شدند آخرين مرتبه معتقدين به اين مذهب مرتبه حجّت بود كه از بين دعات عده‌اي محدود توانستند به مرتبه دست يابند. از ميان داعيان ايراني اسماعيليه حسن صباح و ناصرخسرو به اين مرتبه دست يافتند. اسماعيليه در مراحل عالي دعوت خود فلسفه و دين را مكمّل يكديگر مي‌شمردند و حتي فلاسفه بزرگ را هم‌رديف انبياء قرار مي‌دادند. چنان‌كه مي‌گفتند پيامبران سياست عامه را تنسيق مي‌كنند و فلاسفه حكمت خاصّه را. به همين سبب بود كه اسماعيليه در دعوت خود از آغاز كار ذهن پيروان خويش را با اجزاء حكمت يوناني آشنا مي‌كردند و از اين بابت در تمدن اسلامي حائز رتبه مهمي هستند. 
دعات اسماعيليه براي هر امام دوازده حجّت تعيين مي‌كردند كه در دوازده منطقه به نشر دعوت مشغول بودند و در دعوت خود به عدد هفت و عدد دوازده اهميت مي‌دادند. 
براي همه دعات اسماعيلي رئيسي به نام داعي الدعات در دستگاه خليفه فاطمي وجود داشت كه در ايام معيني از هفته مجالس دعوت براي مردان و زنان تشكيل مي‌داد و اين مجالس دعوت نمونه‌يي بود براي تمام مجالس دعوت و يا مجالس بحث و مناظره كه اسماعيليه در نواحي مختلف ممالك اسلامي داشتند. 
فرقه اسماعيليه از آن جهت كه به بحث و استدلال و فلسفه و علوم عقلي توجه داشتند در عالم اسلامي اهميت بسيار دارند. وجود ايشان در حفظ علوم عقلي تأثير فراواني داشته است. بر اثر تشكيل مجالس بحث و مناظره كه ميان اسماعيليان امري رايج بود افكار پيروان اين مذهب با علوم عقلي آشنايي مي‌يافت. يكي از كساني كه در آغاز عمر بر اثر حضور در اين جلسات راجع به علوم عقلي علاقه‌مند شد ابوعلي‌ سيناست. پدرش مذهب اسماعيلي داشت. لذا به فلسفه سخت معتقد بود لذا بوعلي سينا را وادار به آموختن فلسفه و علوم عقلي كرد. 
اسماعيليه معتقد بودند كه ظواهر دين را بواطني هست كه تنها امام بر آنها واقف است و بايد از او و يا از كساني كه از وي تعليم گرفته‌اند آموخت و همين امر خود موجب آن بود كه اين قوم از قشر دين به حقيقت و لُبّ آن متوجه شوند و چون اين بواطن احكام را از طريق تأويل‌هاي عقلي و فلسفي پيدا مي‌كردند طبعاً با تفكر و استدلال خود مي‌گرفتند و از آنجا كه استفاده از اصول فلسفه يونان را در دعوت خود جايز مي‌شمردند طبعاً به تحصيل علوم فلسفي رغبت نشان داده و از حكما و علما عقلي حمايت مي‌كردند. اسماعيليه توجه زيادي به ادب فارسي داشتند. آنان به تأليف كتاب‌ها و رساله‌هاي زيادي به زبان فارسي دست زده‌اند. چرا كه اساس پيشرفت اين فرقه به خاطر تبليغ و دعوت بود ناگزير مقاصد خود را با زبان مردم در مناطق مختلف نشر مي‌دادند لذا به نگارش كتاب و رساله و سرودن اشعار اهتمام و توجه فراواني داشتند. 
منبع و مأخذ
تاريخ ادبيات ايران، ج1، صص 248 ـ 250.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی