کأنّه فرزند پیغمبر است!
«... عَن الصّادِق علیهالسلام: ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی»، راوی میگوید زیاد میشنوم که یاد سلمان می کنی و از او زیاد یاد میکنید. - معلوم میشود مکرر در مکرر نام سلمان را می برده است - تعجّب کرده بود چیست که این قدر موجب شده شما به او توجّه دارید، یا شاید مثلاً به او محبّت دارید و از این قبیل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی»، یعنی نسبتِ او، فراتر از نسبت قومی و میهنی است؛ نسبت دینی است. این به هیچ وجه طعن به قوم فارسی نیست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مردم ایران تمجید کردند و می خواهد بفرماید این شخص عقیدتی است کأنّه فرزند پیغمبر است! «أَتَدری ما کَثرَةُ ذِکری لَه؟» [حضرت فرمود] میدانی چرا؟ «قُلتُ: لا. قال: ثَلاثِ خِصالٍ»، سه خصوصیت در سلمان بود که این موجب میشود که من او را زیاد یاد کنم و نام او را ببرم ... . « إِيثَارُهُ هَوَى أَمِيرِالمُؤمِنينَ عليه السلام عَلَى هَوَى نَفسِه»، ... یکیاش این است: میل امیرالمؤمنین را بر میلِ خود غلبه میداد. از این معلوم میشود که بیش از یک بار چنین چیزی اتّفاق افتاده که حضرت چیزی را اراده کردند، سلمان چیز دیگری در دل خود و در ذهن خود میخواسته است ولیکن میل و هوای امیرالمؤمنین را ( «هَوی» یعنی میل) بر میل خود ترجیح داده است. ببینید مقام امیرالمؤمنین را؛ ... «وَ الثّانیَة: حُبُّهُ لِلفُقَراء وَ اختیارُه اِیّاهُم عَلی أَهلِ الثَّروَةِ وَ العَدَد»، [دوّم:] فقرا را دوست میداشت. بعضیها از طبقهی مستضعف جامعه اصلاً بدشان میآید؛ حاضر نیستند طرف آنها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آنها میدانند؛ او نه؛ فقرا را دوست میداشت، آنها را بر اهل ثروت ترجیح میداد. ... اینها درس است دیگر. ... این خیلی امتیاز بزرگی است. ... «وَ الثّالِثَة: حُبُّهُ لِلعِلمِ وَ العُلَماء»، یکی هم این [سوّمی]: جناب سلمان علم را دوست میداشت، علما را دوست میداشت. این سه خصوصیت در این بزرگوار، موجب میشود که امام صادق علیه السلام با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرایش پیدا کند، محبّت -یا تجلیل و تعظیم- نسبت به او بکند. ...
[ شرح حدیث از امام خامنه ای ( مدظلّه العالی ) در مقدمه درس خارج - 2/11/96 ]
گنهکار اندیشناک از خدای بسی بهتر از عابد خودنمای
از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند : « احدی نیست که عمل و طاعت او باعث نجات او شود! » عرض کردند که : « شما نیز چنین نیستید؟ » فرمودند : « نه، من هم چنین نیستم، مگر این که رحمت خدا مرا فرا گیرد.» عُجب به ورع و تقوا و شکر و سخاوت و شجاعت و غیر اینها از صفات کمالیّه نفسانیّه ، معالجه اش این است که متوجّه شود به اینکه این صفات وقتی نافع و موجب نجاتند که عُجب با آنها نباشد، پس عاقل ، کی یک صفت بد را به خود راه می دهد که همۀ صفات نیک او را ضایع سازد؟ و چرا فروتنی و ذلّت را پیشنهاد خود نسازد تا فضیلتی بر فضیلتش افزاید و عاقبتش محمود گردد؟
[ محمودی گلپایگانی ، در محضر مجتهدی ، جلد دوم ، ص 114 و 115 ]
کلید هر راستی
علی علیه السلام جملهای دارد که مانند همه جملههای ایشان باارزش است؛ راجع به تقواست که به نظر بعضیها دیگر خیلی کهنه شده است! میفرماید: انَّ تَقْوَی اللَّهِ مِفْتاحُ سَدادٍ وَ ذَخیرَةُ مَعادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ وَ نَجاةٌ مِنْ کلِّ هَلَکةٍ ؛ تقوای الهی کلید هر راه راستی است. بدون تقوا انسان به راه راست نمیرود، راه خود را کج میکند. بدون تقوا انسان اندوختهای برای آخرت ندارد. بدون تقوا بشر آزادی ندارد: وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ ؛ تقواست که بشر را از هر رقّیتی آزاد میکند.
[ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 22 ]
شرط بهره مندی از نعمات الهی!
نعمت هایی که خداوند برای بندگان و مخلوقات آماده کرده است، به کسی اختصاص ندارد نگفته اند : باران مال شما ، علم مال دیگری ، قدرت و حکمت مال یک دسته است و دستۀ دیگر از آن بی نصیبند، بهشت مال یک دسته باشد و دسته ای دیگر اهل جهنم. نعمت های الهی ، تخصیص و اختصاصی ندارد، بلکه تابع همّت و لیاقت افراد است. بعضی از نفوس بشری ، لیاقت کامل و همّت عالی دارند ؛ ... و بعضی از نفوس ، آن همّت عالی و لیاقت کامل را ندارند که از جمیع نعمت های الهی استفاده کنند. نعمت ها مثل باران است. با وجود باران ، اگر زمینی گیاه نروید، تقصیر باران نیست ، تقصیر خود زمین است. نفوس کامل بشری از تمام مادیّات و روحانیّت استفاده کرده اند. معبودِ انبیاء سلام الله علیهم اجمعین و اولیاء و صلحا ، خدای تعالی بوده است. ما هنوز نمی دانیم معبودمان کیست؟ معبود ما هوی و هوس ماست یا حق تعالی؟!
[ اکبر اسدی ، نردبان آسمان – مجموعه درس های آیت الله بهاء الدینی (ره) چاپ دوازدهم ، 1389 ، ص 147 و 148 . ]
بعثی ها از غیرت آنها که در زنجیر بودند وحشت داشتند !
به دیوار سمت راست مشت زدیم : « الله اکبر خمینی رهبر » می دانستیم که اگر ایرانی باشند ریتم این ضرب را می شناسند و جواب می دهند. بعد از چند بار کوبیدن بالاخره جواب گرفتیم و خوشحال همدیگر را بغل کردیم . دیوار را بغل می گرفتیم و می بوسیدیم ... از اینکه در حریم امن برادرهای خودمان قرار داشتیم احساس آرامش و غرور می کردیم... باز و بسته شدن در سلول ما و حتی نگاه بعثی ها تحت کنترل آنها بود. بعثی ها از غیرت آنها که در زنجیر بودند وحشت داشتند و نمی توانستند به ما چپ نگاه کنند. هر وقت بعثی ها در سلول ما را باز می کردند صدای فریاد کسی را می شنیدیم که می گفت : « نصرُ مِنَ الله وَ فَتحٌ قَریب » و بچه های دیگر هم جواب می دادند و « بَشِّر المُؤمنین » . نمی دانستیم کسی که نسبت به باز شدن در سلول ما واکنش و حساسیت نشان می دهد کیست. اما بعدها فهمیدیم او وزیر نفت (شهید) محمد جواد تند گویان است .
[ معصومه آباد ، من زنده ام (خاطرات دوران اسارت) ، چاپ دویست و پنجم ،1395 ، ص 271 تا 274 ]
یک استفتاء
سوال: آيا وام های طرح حكمت مسكن را در صورت عدم نياز می توان در موارد ديگر مانند زيارت و خريد خودرو صرف كرد؟
جواب: شرعاً بايد وام برای هر موضوعی كه گرفته شده و وام دهنده شرط كرده باشد مصرف شود، و هزينه نمودن آن در موارد ديگر جايز نيست.
( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در سایت معظمً له به آدرس: leader.ir )
نظرات شما عزیزان: