این کتاب، معانی همة آنچه را در عالم هستی است، در بر دارد. این در برداشتن از جهات مختلف، از جمله: تنزیل، تأویل ظاهری، ظاهرِ ظاهر تا هفت بطن و هفتاد بطن، و باطن، باطنِ باطن تا هفت بطن و هفتاد بطن؛ همچنین معانی ای که بر مطابقت، یا تضمّن، یا التزام، تصریح، اشاره، رمز، منطوق، مفهوم، عموم و خصوص، کلمات، حروف، عدد، حقیقت، حقیقتِ حقیقت و جهات غیر اینها می باشد، که فراتر از شمارش است. همانند کتاب تکوینی که عبارت از کلیة عالم امکان که دارای اطوار، اکوار، ادوار و انواع مخلوقات و اجزا می باشد. نظیر: علوی و علویات، سفلی و سفلیات، ممکنات و مکوّنات، زمانیّات و مکانیات، جواهر و اعراض و مجردات و مادیات که آن نیز از حدّ شماره بیرون است. از همین رو خداوند متعال در وصف قرآن فرموده است:
... تبیاناً لکلّ شیءٍ؛ 8
در آن بیان هر چیزی هست.
و در آیة دیگری فرموده است:
ما فرّطنا فی الکتاب من شیءٍ؛ 9
در آن کتاب چیزی را فرو گذار نکرده ایم.
یا در جای دیگر:
فیه هدیً و رحمةً؛ 10
هدایت و رحمت برای هر چیزی در آن است.
و:
... تفصیل کلّ شی ءٍ؛ 11
تفصیل هر چیزی [در آن است].
پس همان گونه که میان اجزای کتاب تکوینی عالم، نسبت و ارتباطی در نظم و ترتیب وجود دارد که آن را اجمالاً و بر اساس اختلاف سطح عقل های ناقص (بشر) می توان درک کرد، در میان کتاب تدوینی (قرآن) و کلیات و جزئیات متنوع آن نیز بر حسب استعداد و اهلیت داشتن انسان ها اختلاف است. اما انسان های عادی، هر چند دارای عقل سلیم و معلومات زیادی هم باشند، هرگز نمی توانند به عمق آن پی ببرند و آن را به نحو تمام و کمال با حاقّ واقع دریابند.
جز راسخان در علم که دارای عقول کامل بوده و خداوند متعال، ایشان را بر آفرینش آسمان ها و زمین و برنفس های ایشان گواه گرفته است. راسخان در علم، همان چهارده معصوم پاک و طاهر ـ محمد، علی، فاطمه و یازده امام و حجج دیگر از ذریّة پاک و پاکیزة آنان ـ هستند.
بجو از آل احمد رمز قرآن
که نازل شد همه در بیت ایشان
نداند خارجی کو چیست در بیت
که اهل البیت أدرایند بالبیت
اهل خانه از آنچه درون آن است آگاه ترند.
اگر چنین کتاب مبین (روشن)ای، روشنگر نداشته باشد، عقل های ناقص ـ حتی در کامل ترین صورت ـ نمی توانند آن را مورد استفاده قرار دهند. به علاوه، فرو فرستادن چنین کتابی که برای هدایت و راهنمایی بشر است؛ بدون مبیّن، ـ العیاذ بالله ـ نسبت دادن کار بیهوده به خداوند علیم و حکیم است. حال آنکه در این کتاب فرموده است:
و ما خلقنا السّموات و الأرض و ما بینهما لاعبین. 12
آسمان ها و زمین، و آنچه را که میان آن دو است، از روی بازی سرگرمی نیافریدیم.
بنابراین اولین مبیّن قرآن، کسی است که خدا قرآن را برای او نازل فرموده، به او تعلیم داده تا به دیگران آموزش دهد و بیان آن را به عهدة او نهاده است. چنانکه می فرماید:
الرحمن علّم القرآن خلق الإنسان علّمه البیان.13
خداوند بخشایشگر قرآن را تعلیم فرمود انسان را آفرید بیان را بدو آموخت.
مراد از انسان در این آیه، انسان کامل ـ وجود مقدس خاتم الانبیا(ص) ـ است که خداوند، بیان قرآن را به ایشان تعلیم داده تا به مفاد آیة:
و یعلّمهم الکتاب و الحکمة. 14
و به آنها کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد.
آن را به بندگان بیاموزد و راه هدایت را به ایشان نشان دهد، و پس از آن به فرمان خدا، همة علوم و حقایق آن را به وصّی خود ـ امیرالمؤمنین(ع) ـ به وراثت بسپارد. و خداوند متعال در این کتاب شریف آن حضرت را به شرافت « من عنده علم الکتاب؛ کسی که علم کتاب نزد اوست» ستوده است. سپس امیرمؤمنان(ع) آن علم را به امام پس از خود و یکی بعد از دیگری تا به وجود مبارک امام دوازدهم، حضرت بقیة الله ـ ارواحنا فداه ـ سپرده است.
امروز در روی زمین، کسی که مانند پیغمبر اکرم(ص) و امامان پیشین(ع) آگاه و عالم به همة علوم قرآن باشد، غیر از امام عصر ـ صلوات الله علیه ـ وجود ندارد و بعد از این نیز تا روز قیامت کسی نخواهد بود. این خاندان، راسخان در علم اند. پس اگر تفسیر قرآن از غیر راه اهل بیت (ع) باشد، باطل و مردود است.
پی نوشت ها:
برگرفته از: ولایت کلیه. صص 104 ـ 98، با بازنویسی و تلخیص.
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 787 (چاپ امین الضرب)، همچنین کتاب طرائف سید بن طاووس و دیگر کتب شیعه و از کتب عامه چند روایت در صحیح مسلم و مسند احمد بن حنبل و صحیح ترمذی و جامع الاصول و صیح مسلم و سنن ترمذی و سنن دارمی و خصائص نسایی و مستدرک حاکم و ...
2. سورة اسرا (17)، آیة 9.
3. تفسیر صافی، ج 3، ص 180.
4. همان.
5. همان.
6. سورة احزاب (33)، آیة 33.
7. طبرسی، احتجاج، ج 1، ص 238.
8. سورة نحل (16)، آیة 89.
9. سورة انعام (6)، آیة 38.
10. سورة نحل (16)، آیة 64.
11. سورة یوسف (12)، آیة 111.
12. سورة انبیاء (21)، آیة 16.
13. سورة رحمن (55)، آیات 4 ـ 1.
14. سورة بقره (2)، آیة 129؛ سورة آل عمران (3)، آیة 163؛ سورة جمعه (62)، آیة 2.
نظرات شما عزیزان: