سنت خدا هیچ گاه تغییر نمیکند: «سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا» (الأحزاب، 62) ترجمه: سنت خدا در اقوام گذشته و قبل از اين نيز همين بود، و تو هرگز سنت خدا را دگرگون نخواهى ديد. آری، سنّت خدا مبدل نمیشود، منتهی باید دقت شود که سنّت خدا یک چیز یا یک روش و آن هم موضوع شناخته شدهی ما نیست. به عنوان مثال به آیات قبل از آیهی فوق دقت شود که از منافقین و جنایات و خدعههای آنان میگوید و بعد میفرماید: اینها ملعون هستند «مَلْعُونِينَ»، یعنی رحمت شامل حالشان نمیشود؛ و بعد امر مینماید ترحم نکنید، بلکه: هر کجا یافتید یا دستگیر کنید و یا بکشید «أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا» - به تعبیر دیگری، به هنگام مواجه با آنان، نه عقب نشینی کنید، نه سازش کنید، نه تسلیم شوید و نه بیتفاوت رد شوید؛ بعد میفرماید که این "سنت" خداست. یعنی منافق همیشه ملعون است و شامل رحمت نمیشود و همیشه دستور به برخورد شدید و قاطع به آنان داده شده است. ب – سنت خدا در عذابها: سنّت الهی در عذابها چنین نبوده که تا چند نفر کافر و ظالم در جایی پیدا شدند، سریعاً یک طوفان نوحی، باد صرصری، یا صاعقه و سنگی از آسمان بفرستد و آنها را نابود نماید و یا دریایی را بشکافد و همه را غرق کند. مُهلت دادن نیز سنّت الهی است – استدراج (عذاب تدریجی) که به مراتب بدتر از عذاب دفعی میباشد نیز سنّت الهی است – سلطه بدان و ظالمان بر سر جوامع، هنگام ترک امر به معروف و نهی از منکر مردم از سوی مردم نیز سنّت الهی است – پذیرش گریز ناپذیر ولایت طاغوت و گرفتار ظلم و جور مستکبران شدن، به دنبال نپذیرفتن "ولایت حقه الهی" نیز سنّت الهی است ...، امر به تعقل، تفکر، علم، بصیرت، وحدت، تلاش، جهاد و اعتصام "بحبل الله = ولایت" و نتایج آن، سنّت الهی است؛ چنان که عدم رعایت آنها و آثار و تبعات سوءاش نیز سنّت الهی است و در سنن الهی هیچ تغییر و تبدیلی وجود ندارد. ج – عذابهای گذشته: در گذشته، پس از خوابِ غفلتِ مردمان و سلطهپذیری از طواغیت، مستکبرین [طبق سنّت الهی] بر آنان حاکم میشدند و انواع و اقسام ظلمها را که بدترین آنها همان "جهالت" و در جهالت نگهداشتن و تحریک تعصبات جاهلی میباشد، بر آنان روا میداشتند. خداوند متعال برای امتها نبی و رسول میفرستاد و برخی از اقوام را که لجاجت خاصی در کفر، شرک، جهالت و ظلم داشتند را با انواع بلاها نابود مینمود. مثل قوم نوح، قوم عاد و ثمود، قوم لوط ... و قوم فرعون. اینها عذابهای هلاک کننده بودند که باید برای دیگران عبرت شود. اما عذابهای تنبیهی برای گرویدگان به انبیا نیز داشت، مثل تنبیه قوم موسی علیه السلام به چهل سال آوارگی در صحرای سینا، به خاطر نافرمانی. یا تنبیهی که در ماجرای گوسالهی سامری شدند. گاهی عذابها با سختتر کردن اوضاع و شرایط نازل میشد تا تأدیب شوند. مثل سخت گیری در مشخصات قربانی، به خاطر سؤالات بیجای قوم؛ تا بفهماند که خودتان کار را برخودتان سخت میکنید؛ من گفتم یک گاوی را بیاورید و قربانی کنید، حالا شما مرتب میپرسید: چه شکلی باشد، چه رنگی باشد، کجا باشد و ...، پس اگر همان موقع از رسولشان اطاعت میکردند، کار بر آنها سخت و دشوار نمیشد. اینها همه درس است برای ما. عذابهای فعلی: پس از بعثت رسول اکرم، حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، دیگر اقوام به خاطر انکار و تکذیب پیامبرشان به عذاب هلاکت گرفتار نشدند. چرا که خداوند متعال او را خاتم الانبیاء و المرسلین قرار داد، یعنی پیامبری برای همه امتها و اقوام و در تمامی زمانها؛ لذا «رحمة للعالمین» شد. بدیهی است که به «رحمة للعالمین» اجازه نفرین برای هلاکت قوم نیز داده نمیشود؛ مضافاً بر این که اگر قرار بود هر قوم منکر ایشان هلاک شود، با توجه به خاتم الانبیا بودن ایشان، باید اکثر اقوام و امتها در اعصار متفاوت هلاک میشدند. اما، سنّت خدا تغییر و تبدیلی ندارد. همان روش و همان سیاق است و سایر عذابها بر افراد و امتها، به ویژه عذاب استدراج (تدریجی) هم چنان واقع میگردد. اقوام کافر، گام به گام به بدبختی و هلاکت بیشتر میافتند و هر لحظه به اعماق جهالت و ظلمات فرو میروند و ما این را با چشم میبینیم. خداوند متعال بعد از ایشان، ولایت الهی و نبوی را در اهل بیت عصمت علیهم السلام تداوم بخشید و فرمود تبعیت کنید، تا به هلاکت نیافتید. امروز هم اگر (حتی تعداد محدود و لازم) آن تبعیت را داشته باشند، فرج میرسد. پس: «از ماست که برماست». امثال داعش: ما (نوع بشر) عادت کردهایم که فرامین الهی را اطاعت نکنیم، به بایدها و نبایدهایش بیتوجه باشیم، تنبلی و بیبصیرتی را پیشه کنیم، به جای تبعیت از حضرت رسول و امامان علیهم السلام، از طواغیت و نمادهای جاندار و بیجان آنها تبعیت کنیم، خود را به غفلت و جهالت بزنیم، چشم بصیرت به آن چه در اطرافمان میگذرد باز نکنیم، در میدان حاضر نشویم و کاری انجام ندهیم، بعد که کار خراب شد و درمانده شدیم، گناه را گردن خدا بیاندازیم و معترض شویم که پس چرا خدا کاری نمیکند؟ این ابتلای ناشی از کج اندیشی و تنبلی، هم در زندگی فردی و گرفتاریهایش دیده میشود و هم در زندگی اجتماعی و بلاهایش. البته این خدا گفتن ما (نوع بشر) نیز به خاطر توحید و توکل ما نیست، بلکه به خاطر تنبلی، ترس و حرص دنیاست. همان طور که قوم موسی علیه السلام به او گفتند: مردمان این شهر قوی و جنگجو هستند، لذا تو و خدایت بروید این شهر را تصرف کنید تا ما بعد وارد شویم؛ ما نیز میگوییم: حال و حوصله تفکر و بصیرت و حرکت نداریم، لطفاً خودت ترتیب هلاکت آنها را بده! مثل کسی که کار نمیکند و تلاشی ندارد و میگوید: خدایا! مگر تو رزاق نیستی؟ پس رزق من را بده! خب سنّت الله درست مغایر با این بینش، مواضع و رفتارها میباشد. بله، کار را خدا انجام میدهد، منتهی طبق سنّت خودش، نه طبق سفارشات، امیال و دستورالعملهای صادره از ناحیهی بندگانش. امثال داعش در طول تاریخ بسیار بودهاند. حجاجها، چنگیزها و هیتلرها بسیار بودهاند؛ دست کم ما شیعیان با کوفیان و سپاهیان شام و فجایع کربلا و ماجراهای کشتار و قتل عام و تجاوز به نوامیس توسط یزیدیان در مکه و مدینه، بسیار آشناتریم (بدتر از داعش امروز). اما ناگهان زمین دهان باز نکرد تا شامیان را فرو برد و از آسمان صاعقه نیامد تا چنگیزیان را هلاک کند و امروز نیز امریکا و انگلیس و اسرائیل و سران شیطانپرست عرب و جاهلان جنایتکار میانمار و ...، با یک صاعقه و یا باد صرصر به هلاکت نرسیدند، چون سنّت خدا این نبوده و نیست، نه این که تغییر کرده است. در آیات قرآن کریم و لسان نورانی معصومین علیهم السلام و سلوک و رفتار و آموزش تئوری وعملی آنها فرمود: سنّت من این است که بیدار و بصیر باشید – مؤمن باشید – مال دنیا، تجارت، خانواده، اقوام، آسایش، رفاه ... و هیچ چیز دیگری را بر خدا و رسول و جهاد فیسبیل الله ترجیح ندهید، به میدان بیایید، با جهالت مبارزه کنید، با کفار و مشرکین و منافقین و ظالمها مقابله کنید، حول محور ولایت وحدت کنید – با یک دیگر نزاع نکنید –پشت پرده با دشمن سازش نکنید و ...، تا من نیز شما را یاری کنم و به فتح و پیروزی برسانم. پس اینها همه سنّت خداست، نه این که ما مردم – به ویژه مسلمانان – به هیچ یک از موارد توجه نکنیم، بعد که امریکا، انگلیس، اسرائیل و تروریستهایی چون داعش به جانمان افتادند، بگوییم: پس چرا سنّت خدا متغیر شده و اینها را هلاک نمیکند؟! نظام ستم شاهی به پشتوانه امریکا و انگلیس در ایران، منافقین و گروههای تروریستی و قتلعامهای مشابه داعشیها، تحمیل جنگی بزرگ که بیش از شصت کشور در آن حضور سیاسی، مالی، نظامی، تسلیحاتی، تجهیزاتی و جاسوسی داشتند، محاصره و تحریم اقتصادی برای رسیدن مایحتاجهای ضروری (حتی دارو) و ...؛ برای این مملکت، این مردم و این ملّت هم بود، در حالی که جماعتشان اندک، قوایشان ناچیز و امکاناتشان نزدیک به صفر بود. اما با ایمان و توکل به خدا، در هر عرصهای به میدان آمدند و حول محور ولایت وحدت کردند و با بصیرت و آگاهی نسبت به هر خیر و شرّی حرکت کردند ...، و خداوند طبق سنتاش آنها را موفق و پیروز و سرافراز و عزیر گردانید. این همان سنّت الهی است، که تغییر نمینماید؛ و امروزه نیز اگر خدایی ناکرده غفلت کنند، بیبصیرتی کنند، زرق و برق دشمن چشمشان را بگیرد، نظرشان به کمی لطف کفار باشد، به دنبال آلاف و علوف بروند؛ همه چیز متغیر میشود، به بدبختی و ذلت میافتند، به چرب و شیرینی هم نمیرسند ...، این هم سنّت خداست.
نظرات شما عزیزان: