۱. رعایت حقوق وارث در ارث
در آیه دیگری از قرآن کریم، یکی از مصادیق اطاعت از خداوند متعال بیان شده است؛ در سوره مبارکه نساء آیه ۱۲ مسئله رعایت حق وارثین میت توسط خود میت، هنگام نگاشتن وصیت، و ارث را مطرح می کند؛ و در آیه ۱۳ می فرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»[2]
«اینها مرزهای الهی است؛ و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وی را در باغهایی از بهشت وارد میکند که همواره، آب از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن میمانند؛ و این، پیروزی بزرگی است!»
حدود الهی، مرزهای الهی
رعایت حق دیگران، را مرز الهی نامیده است؛ مرز به عنوان حدی است که تجاوز از آن جایز نیست چون در محدوده ی غیر است؛ یعنی رعایت حق ارث، یکی از مصادیق اطاعت از خدا و رسول است؛ پس معلوم می شود هر کس بخواهد از خدا و رسولش اطاعت کند، باید، در مورد حقوق دیگران بویژه حقوق مالی، با دقت رعایت کند؛ در این صورت است که او هم مطیع خدا و هم مطیع رسولش خواهد بود، البته در ادامه ی آیه، اجر و پاداش دیگری نیز برایش تدارک دیده شده است.
۲. طمع نداشتن به غنائم و آشتی دادن:
در آیه اول سوره مبارکه انفال، خداوند متعال به پیامبرش می فرماید مردم از تو در مورد غنائم جنگی و غیره سوال می کنند، به آنها بگو، غنائم برای خدا و رسولش است؛ چنانچه می فرماید: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» یعنی «از تو درباره انفال [= غنایم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص] سؤال میکنند؛ بگو: «انفال مخصوص خدا و پیامبر است؛ پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید! و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید!»
منظور از اختصاص غنائم به خدا و رسولش بخاطر آن است که مومنین به طمع غنائم به جنگ نروند، بلکه جبهه رفتن به تنهایى نشانهى ایمان کامل نیست، طمع نداشتن به غنائم، حفظ اخوّت و تسلیم بودن در برابر رهبرى هم لازم است.[3]
۳. ایجاد وحدت و نزاع نکردن:
در برخی دیگر از آیات قرآن کریم، اطاعت از خدا و رسولش به معنای آن است که که مومنین و مجاهدان در راه خدا، در میدان جهاد، نزاع و کشمکش نکنند؛ چون نزاع و مشاجره باعث از بین رفتن قوت مسلمانان می شود و دشمن بر انسان هجوم می آورد؛ در آیه ۴۶ سوره مبارکه انفال فرمود: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ.»
«و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!»
تبیین آیه
از این آیه چنین بر می آید، نزاع کردن از جمله چیزهایی است که به معنای مخالفت با خدا و رسولش محسوب می شود؛ چرا که اگر کسی واقعاً در اطاعت خدا و رسولش بسر ببرد، نزاع و کشمکش در میدان جهاد، مسئله ای کاملاً خلافِ هدفش است؛ چون مطیع واقعی بدنبال کسب رضایت مُطاع (خدا و رسول) است و نه دنبال دعوا و کشمکش و مشاجره.
3. اقامه نماز و پرداخت زکات
در برخی دیگر از آیات قرآن مجید، پس از توبه کردن، برپاداشتن نماز و پرداخت زکات در راه خدا، می تواند یکی از مصادیق اطاعت از خدا و رسول تلقی شود. آنجایی که در سوره مبارکه مجادله فرمود: «أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ...»
«اکنون که این کار را نکردید و خداوند توبه شما را پذیرفت، نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید...»
در این آیه، کسانی که طبق آیات قبل، برای نجوا کردن با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، باید صدقه می دادند، اما ترسیدند که فقیر شوند، اما آنها صدقه ندادند اما توبه کرد، خداوند هم توبه شان را پذیرفت، و خدا دستور داد نماز بپا دارند و زکات پرداخت کنند؛ می توان این دو مورد از عبادات که اولی رابطه انسان با خداست و دومی رابطه ی انسان با دیگر انسانهاست، را دو مصداق اطاعت کردن از خدا و رسول دانست.
آنچه در آیه آمده، اقامه نماز است؛ یعنی نماز با تمام شرایطش محقق شود؛ در تفسیر المیزان آمده است: «... اقامه، به معناى بپا داشتن هر چیز است به نحوى که تمامى آثار آن چیز مترتب بر آن شود، و هیچ اثر و خاصیتى پنهان و مفقود نماند؛ مانند اقامه عدل، اقامه سنت، اقامه نماز، اقامه شهادت، اقامه حدود، اقامه دین و امثال آن.»[4]
۴. باطل نکردن اعمال
انسان گاهی با انجام ندادن یک کار، می تواند از خدا و رسولش اطاعت کند، چنانچه در تمام محرمات الهی این چنین است؛ اگر آدمی گناه را ترک کند، و آنرا انجام ندهد، مطیع خدا و رسولش است.
یکی از مواردی که مصداق اطاعت از خدا و رسولش است، باطل نکردن اعمال است. چون قرآن کریم می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ.»[5] یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید!»
یعنی انسان کاری نکند، که اعمالش باطل گردد؛ چون با انجام برخی کارها، عمل آدمی باطل می شود؛ مثلاً در مسائل مالی، منّت گذاشتن و آزار دادن نیازمندان، که پاداش انفاق را محو مىکند. «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى»[6]
پی نوشت:
نظرات شما عزیزان: