تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 106054
بازدید دیروز : 63316
بازدید هفته : 319202
بازدید ماه : 641483
بازدید کل : 11033238
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 8 / 1398

 نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکفُرُ بِبَعْضٍ وَیرِیدُونَ أَن یتَّخِذُوا بَینَ ذلِک سَبِیلاً (نساء: 150)

 به برخی ایمان می آوریم و بعضی را انکار می کنیم و می خواهند میان این دو، راهی برای خود برگزینند (و سخت در اشتباهند).

 علت اصلی این گونه رفتار، علم و اطمینان کامل نداشتن به مسئله و از آگاهی و بصیرت کافی برخوردار نبودن است. چنانکه در بررسی عملکرد پیروان و شیعیان ائمه علیهم السلام و همراهی کامل نداشتن با آنها نیز به همین علت، یعنی جهل و بی بصیرتی می رسیم؛ چون بر اثر بی بصیرتی و آگاهی نداشتن به مسئله، ایمان راستین در فرد نسبت به مسئله امامت و ولایت ائمه علیهم السلام و سایر معتقدات دینی، شکل نمی گیرد و عمل براساس آن نیز صورت نمی پذیرد؛ و در مسئله ولایت و ولایتمداری نیز آن پیروی و همراهی کامل از فرد سر نخواهد زد.

 چنانکه حدیث »ارتداد« نیز گواه همین مسئله است که ریشه اصلی برگشت از(در یکی از روایات ارتداد از امام باقرعلیه السلام آمده: »اِرْتَدَّ النَّاسُ [بَعْدَ النَّبِی] اِلّا ثَلاثَهٌ: اَبُوذَرُ وَ سَلْمانُ وَ الْمِقْدادُ«: پس از پیامبرصلی الله وعلیه وآله همه از ولایت علی علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام برگشتند، جز سه نفر: ابوذر، سلمان و مقداد (بحارالانوار، ج 28، ص 239))

 ولایت ائمه علیهم السلام پس از رسول اکرم صلی الله وعلیه وآله، همان عدم شناخت و بصیرت کافی عموم مسلمانان نسبت به آنان است و نتیجه اش ترجیح دادن حکام فاسد و نابکار اموی و عباسی بر ائمه اهل بیت علیهم السلام می باشد؛ چرا که مقصود از ارتداد در این روایت، ارتداد از اصل اسلام و مسلمانی نیست، بلکه منظور عدم پذیرش ولایت و امامت ائمه علیهم السلام است، آن هم به معنای کامل و حقیقی اش که سرسپردگی و دلدادگی به آنان تا پای جان و از خودگذشتگی در راه ولایت و امامت آنان است؛ چرا که بسیاری از آنانی(ر.ک: عبداللَّه جوادی آملی، شمیم ولایت، نشر اسراء، قم، چاپ سوم، 1385 ش، ص 231 - 232)

 که در زمره این گروه مرتد قرار داشته اند، به ظاهر شیعه ائمه علیهم السلام بوده و به آنان اظهار محبت و وفاداری هم می کردند. چنانکه در جریان عاشورا، اکثر عراقیان و کوفیان شیعه ائمه علیهم السلام به رغم اظهار وفاداری، اما در عمل همراهی کامل نکردند و گام به گام عقب نشینی کرده و خواسته یا ناخواسته با لشکر یزید و ابن زیاد همراه گشته و امام معصوم علیهم السلام خود را به رغم این که به سوی عراق فراخوانده بودند، تنها گذاشتند و به صف دشمنانش پیوستند و همراه با آنها، او را به شهادت رساندند!

 گواه این تحلیل، اظهارات خود ائمه علیهم السلام در برخورد با کسانی است که به زبان اظهار ولایتمداری و وفاداری می کردند ولی در عمل شانه خالی می نمودند.

 به عنوان نمونه، »سهل بن حسن خراسانی« که اهل خراسان بود در مدینه به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شد. مأمون رقّی می گوید من در محضر مولایم امام صادق علیه السلام نشسته بودم. سهل بن حسن خراسانی بر امام وارد شد و سلام کرد، آنگاه نشست و به امام علیه السلام گفت: یابن رسول اللَّه صلی الله وعلیه وآله! شما اهل رأفت و رحمت و خاندان امامت و ولایتید، چه شده است که از حق خود رویگردان شده و در خانه نشسته اید؟ شما در خراسان صدهزار شیعه دارید که - اگر قیام کنید - در برابر شما و برای دفاع از شما شمشیر خواهند زد.

 امام علیه السلام به او فرمود: ای مرد خراسانی بنشین! خداوند حقّت را رعایت کند (یا آنچه سزاوار توست به تو بدهد،) سپس به غلامش دستور داد تنور را روشن کرده و آتش آن را شعله ور سازد، غلام چنین کرد و آتش برافروخته و گداخته شد، آنگاه امام به مرد خراسانی فرمود: برخیز و در میان آتش در تنور بنشین؛ مرد خراسانی گفت: ای مولایم یابن رسول اللَّه! مرا با آتش عذاب مکن و از من درگذر، خدا از تو درگذرد. امام علیه السلام فرمود: مگر تو را به کشته شدن واداشتم؟!

 در این هنگام، »هارون مکی« بر امام علیه السلام وارد شد و نعلین بر دستش بود و گفت: السلام علیک یابن رسول اللَّه! امام علیه السلام به او فرمود: نعلینت را زمین بگذار و درون تنور آتش برو، او نیز بی درنگ نعلینش را زمین گذارد و به درون آتش تنور رفت و در وسط آن نشست؛ و امام علیه السلام در این هنگام به مرد خراسانی روی آورد و با او درباره اوضاع خراسان به سخن نشست، آن گونه که گویی از نزدیک در خراسان حضور داشته و از اوضاع آنجا باخبر است! سپس به مرد خراسانی فرمود: برو و آنچه را در تنور است نظاره کن! او نیز به سوی تنور رفت و هارون مکی را به حالت چهار زانو نشسته مشاهده کرد و به نزد امام برگشت و سلام کرد. امام علیه السلام به او فرمود: در خراسان چند نفر مانند ایشان را می یابی؟ گفت: به خدا سوگند، حتی یک نفر مانند او را نمی یابم، نه به خدا سوگند، یک نفر مانند او را نمی یابم!

 آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود: ما در زمانی قیام نمی کنیم که حتی پنج نفر یار وفادار برای خود نمی یابیم؛ و ما خودمان می دانیم که کی وقت قیام است.(ابی جعفر محمدبن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، دارالاضواء، بیروت، طبع دوم، 1422 ه’.ق، ج 4، ص 257 - 258)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: بصیرت
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی