آیه 155
وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ
و بیتردید شما را به چیزی اندك از ترس و گرسنگی و كاهش بخشی از اموال و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش میكنیم. و صبركنندگان را بشارت ده.
واژه: لَنَبلُوَنَّكُم: به یقین شما را امتحان میکنیم. (اِبتِلَاء: آزمایشکردن). (اصل آن از ریشة «بَلی: کهنه شدن» است؛ گویا ممتحِن، امتحانشده را با زیاد امتحانگرفتن كهنه و آزموده میكند.)
3ـ هدف از آزمایش الهی:
در آیات متعددی از قرآن کریم، این حقیقت مورد تأکید قرار گرفته است که عموم بندگان پیوسته مورد آزمایش خداوند قرار خواهند گرفت. (عنكبوت/2 ـ انبیاء/35 ـ محمد/31) هدف از این آزمایش ها ـ که قرآن از آن با نام بلا، مصیبت و یا فتنه یاد کرده است ـ این نیست که خداوند از سرانجام کار بندگان خویش آگاه شود؛ زیرا پروردگار به گذشته، آینده، ظاهر و باطن مخلوقات خویش علم دارد؛ بلکه هدف از این آزمایش ها، اتمام حجت، جدایی صفوف مؤمنان از کفار، پرورش استعدادها، جلوگیری از غرور و رفاه زدگی، بالا بردن مقام مؤمنان و مانند آن می باشد.
وسايل آزمايش الهى نيز تمام حوادث تلخ و شيرين و از جمله ترس و گرسنگى، زيان مالى و جانى و كمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرهى اقتصادى، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزيزان به ميدانهاى نبرد، از جمله امتحانات است.
سوره عنکبوت آیات 2 و 3
أَن يُتْرَكُواْ أَن يَقُولُواْ آمَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ
آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟!
وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ
ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مىكنيم)؛ بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مىگويند و كسانى كه دروغ مىگويند تحقق يابد!
سوره انبیاء آیه 35
كلُُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ
هر انسانى طعم مرگ را مىچشد! و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مىكنيم؛ و سرانجام به سوى ما بازگردانده مىشويد!
سوره محمد (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) آیه 31
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ
ما همه شما را قطعاً مىآزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم!
4ـ آزمایش با بلا و نعمت:
انسانها گاهى مرتكب بعضى گناهان مىشوند كه خداوند آنها را به برخى گرفتارىها مبتلا مىكند. حضرت على عليهالسلام مىفرمايد: «همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان، به كمبود محصول و حبس بركت و بسته شدن منابع خير، گرفتار مىكند تا شايد متذكّر شوند و توبه نمايند». البتّه همين تنبّه نيز آزمايش است، همانگونه كه بر اثر ايمان نعمتى مىدهد كه وسيلة آزمايش است؛ «لَاَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ـ همانا آبى گوارا به آنان نوشانديم تا ايشان را آزمايش كنيم». (جن/16و17)
پیام: ناگوارىها، سبب مقاومت و رشد است. بسيارى از صفات انسان از قبيل صبر، رضا، تسليم، قناعت، زهد، تقوا، حلم و ايثار، در ساية برخورد با تنگدستىها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ»
آیه 156
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
همان كسانی كه چون مصیبتی سخت به آنان رسد میگویند: «ما مملوك خداییم و به یقین به سوی او بازمیگردیم».
واژه: مُصِیبَةٌ: بلا، سختى و هر پیشامد بدی كه به انسان میرسد. (از «صَوب: رسیدن» است؛ گویا بلا چون تیری انسان را قصد کرده و به او میرسد.
5ـ کلمة اِسترجاع:
راه سربلندی و موفقیت در آزمون های الهی، صبر و شکیبایی در مصیبتها و بلایا و نیز توجه به فقر و نیاز دائمی به ذات غنی پروردگار است. کلمة استرجاع «اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون» که در آیه بیان شده است، اعتراف به این دو حقیقت است که:
اول: وجود و داشته های ما از آن خداوند است
دوم: به وی نیز باز می گردد.
آری! اگر انسان در هنگام سختیها و مشکلات به این نکته توجّه کند که تمام هستیاش مِلک خداست و او حق دارد هر طور که میخواهد در داراییاش تصرّف کند و از طرفی، همین دارایی ظاهری نیز به سوی خدا بازخواهد گشت، دیگر برای از دست دادن چیزی که مال او و برای او نیست، غصه نمیخورد و در غم از بین رفتن داراییهایش بیتابی نمیکند.
پیام: ریشة صبر، ایمان به خداوند، معاد و امید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ» «قالُوا اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ»
آیه 157
أُوْلَئكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
آنانند كه درودها و رحمتی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند كه هدایت یافتهاند.
واژه: صَلَوَاتٌ: درودها، الطاف
6ـ پاداش صابران:
کسانی که در برابر مشکلات و ناهمواری های زندگی صبر پیشه کنند، از سه گونه پاداش برخوردار خواهند بود:
اول: خداوند نظر لطف و رأفت خویش را به آنان معطوف ساخته و ایشان را مشمول درود و تحیت خویش قرار می دهد.
دوم: در پرتو رحمت خاص خداوند قرار می گیرند.
سوم: در نتیجه، لطف و رحمت الهی بر هدایتشان افزوده شده و به سعادت ابدی و جاودانه می رسند.
پیام: تشويق، از شئون ربوبيّت و لازمه تربيت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
آیه 158
إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شَعَائرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ
بیتردید صفا و مروه از نشانههای خداست؛ پس كسی كه حج خانة كعبه كند، یا عمره انجام دهد، بر او باكی نیست كه فاصله میان آن دو را بپیماید. و كسی كه [به خواست خودش افزون بر واجبات] كار نیكی [چون طواف و سعی مستحب] انجام دهد، بدون تردید خدا [در برابر عمل او] پاداش دهنده و [به كار و حال او] داناست.
واژه: شَعائِر: علامت ها و نشانه ها (جمع شَعیرَة) (شَعائِر اللّه: هر چیزى كه علامتى براى عبادت خدا باشد؛ مانند مکان های عبادت، دعا، نماز، حج، و...)
7ـ شأن نزول آیه 158:
پیش از ظهور اسلام، یکی از بدعتهای مشرکین این بود که بر فراز هر یک از دو کوه «صفا» و «مروه» بُتی قرار داده بودند و هنگام سعی از آن بالا میرفتند و بتها را به قصد تبرّک مسح میکردند. مسلمانان به خاطر این موضوع، از سعی بین صفا و مروه کراهت داشتند و آنرا نادرست میدانستند. این آیه نازل شد و اعلام داشت که طواف بین صفا و مروه مانعی ندارد؛ زیرا این دو کوه از نمادهای پرستش الهی هستند.
8ـ سعی صفا و مروه؛ جایز یا واجب:
می دانیم که سعی میان صفا و مروه از واجبات حج می باشد. بنابراین، تعبیر «فَلاجُناحَ عَلَیه اَن یَطَّوَّفَ بِهِما ـ بر او مانعی نیست که آن دو را طواف کند» به این معنا نیست که این عمل، مباح یا مستحب است؛ زیرا این تعبیر تنها بدین جهت آمده است که تصور نادرستیِ سعی صفا و مروه را از بین ببرد.
پیام: عبادت بايد عاشقانه و داوطلبانه باشد. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ»
آیه 159
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّهُ لِلنَّاسِ فىِ الْكِتَابِ أُوْلَئكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ
به یقین كسانی كه آنچه را ما از دلایل آشكار و [وسیلة] هدایت نازل كردیم، پس از آن كه همة آن را در كتاب [تورات و انجیل] برای مردم روشن ساختیم، پنهان میكنند [تا مردم به قرآن و پیامبر ایمان نیاورند] خدا لعنتشان میكند، و لعنت كنندگان هم لعنتشان میكنند.
واژه: یَلعَنُهُم: آنان را لعنت میکنند. («لعنت» خداوند، به معنای دور کردن بندگان از لطف و رحمت خود است و لعنت بندگان نسبت به یکدیگر، دعا برای دوری آنان از رحمت پروردگار است.)
9ـ شأن نزول آیه 159:
از «ابن عبّاس» نقل شده است که تعدادی از مسلمانان، از علمای یهود درباره اوصاف پیامبر اسلام در تورات، سؤالاتی کردند، ولی آن ها حقیقت را کتمان نمودند، برای همین این آیات در توبیخ آن ها نازل گردید.
10ـ کتمان حقیقت، ممنوع:
یکی از وظایف مؤمنان، حقپذیری و بیان حقیقت است. تعصبات جاهلانه، غرور و خودخواهی، نباید مانع این شود که بزرگان و مؤمنان در برابر حق تسلیم نشوند و یا از بیان آن در اجتماع خودداری کنند. پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم دربارة زشتی کتمان حقیقت میفرمایند: «اگر از کسی چیزی را که میداند بپرسند و او کتمان کند، روز قیامت افساری از آتش بر دهان او میزنند».
11ـ تبرّی، یکی از ارکان ایمان:
در 36 آیه از آیات قرآن، سخن از لعنت خداوند یا مخلوقات خاص خویش نسبت به دشمنان دین آمده است. این امر، نشانة اهمیت تبرّی از دشمنان دین و درخواست نقمت و عذاب برای آنان است. در روایتی از پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم نقل شده است: «محکم ترین ریسمان ایمان، محبت برای خدا و بغض برای وی است». بنابراین، این تصور که بغض نسبت به دشمنان، با لطف و رحمت الهی سازگاری ندارد، اندیشهای باطل و مخالف تعالیم قرآن است.
پیام: نفرين و لعنت مردم، مؤثر است و بايد از اهرم نفرت مردم براى نهى از منكر استفاده نمود. «يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
آیه 160
إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ وَ أَصْلَحُواْ وَ بَيَّنُواْ فَأُوْلَئكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
مگر كسانی كه توبه كردند، و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند، و [آنچه را پنهان كرده بودند] برای مردم روشن ساختند، در نتیجه توبة آنان را میپذیرم؛ زیرا من بسیار توبهپذیر و مهربانم.
12ـ توبهپذیری خداوند
در این آیه، خداوند از زبان خود به توبهکنندگان وعدة بازگشت لطف و رحمت خویش را داده است. این امر، نشانة لطف و عنایت خاصّ خــداوند در مسألة توبه است. در روایتـی از امـام باقـر علیهالسلام آمده است: «خوشحــالی خداوند از توبة بندهاش، بیشتر از خوشحالی کسی است که در تاریکی شب، زاد و توشهاش را گم کرده بود و آن را پیدا کرده است».
پیام: توبة هرگناه، متناسب با آن است. توبة كتمان، بيان حقايق است. «تابُوا ... وَ بَيَّنُوا»
آیات 161 و 162
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
بهطور قطع كسانی كه كافر شدند، و در حال كفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همة مردم بر آنان است.
خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لَا هُمْ يُنظَرُونَ
در آن لعنت جاودانهاند، نه عذاب از آنان سبك شود و نه مهلتشان دهند [تا عذر خواهی كنند].
13ـ انکار بدون توبه، موجب عذاب همیشگی است
كتمانكنندگان در برابر تكليفي كه در آيه قبل بيان شد، دو دستهاند:
اول: كساني كه از كتمانِ مزبور توبه كرده، آنچه را فاسد كرده يا مكتوم داشتهاند اصلاح و بيان ميكنند.
دوم: كساني كه همچنان بر كفر و كتمان خود اصرار ميورزند.
آيه قبل درباره گروه نخست بود و گروه دوم مصداق بارز و مندرج تحت عموم آيه مورد بحثاند كه به عنوان يك اصلِ جامع، هم درباره كساني كه گرفتار كتمان شده و هم درباره آلودگان به معاصي ديگر، مطرح است. كساني كه كفر ورزيدند و به توبه موفق نشدند و با كفر مردند، با ديگر كافران حكمي مشترك دارند كه هيچ راهي براي رحمت آنها نيست، سراسر جهان براي آنان جهنم است و همگان از خداي سبحان براي آنها طلب عذاب ميكنند.
كتمان در مسائل جزئي و فرعي، به اعتقاد قلبي آسيب نميرساند؛ ولي كتمان در مسائل اصولي زيانبار بوده و به كفر منتهي ميشود؛ يعني اگر كسي اصلي از اصول دين را كتمان كند، كتمان او در حدّ انكار، و موجب كفر است؛ و شمول آيه نسبت به آنها حتمي است. بنابراين اگر كسي انكار يا كتمانكننده اصلي از اصول دين بود كه به منزله انكار آن اصل است، و بدون توبه از دنيا رفت، با حال كفر مرده و در عذاب معاد مخلّد است.
پیام: آنچه مهم است، پايان عمر است كه با ايمان مىميریم يا بىايمان. «ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ»
آیه 163
وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ
و خدای شما خدای یگانه است، جز او خدایی نیست، رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
14ـ توحید، پایان بدبختی
و از آنجا كه اصل توحيد به همة اين بدبختيها پايان مىدهد در آخرين آيه مورد بحث مىگويد:
«معبود شما خداوند يگانه است».
باز براى تاكيد بيشتر اضافه مىكند:
«هيچ معبودى جز او نيست، و هيچكس غير او شايستة پرستش نمىباشد».
و در آخرين جمله به عنوان بيان و دليل و علت مىفرمايد:
«او خداوند بخشندة مهربان است».
آرى كسى كه از يك سو رحمت عامّش همگان را فرا گرفته و از ديگر سو براى مؤمنان رحمت ويژهاى قرار داده، شايسته عبوديت است نه آنها كه سر تا پا نيازند و محتاج.
سؤالات پژوهشی
1ـ صبر بر چند گونه است؟ با فضیلت ترین آن کدام است؟ (بحار الأنوار، ج 71، ص 77)
2ـ اهل بیت آیة 159 را بر کتمان کدام حقیقت بزرگ تطبیق نموده اند؟ (نورالثقلین)
3ـ در آیة 160، توبه به خداوند نسبت داده شده است. این یکی از مراحل توبه است. دیگر مراحل توبه را بررسی و بیان نمایید. (المیزان، ج1، ص204)
سؤالات چهار گزینهای
1ـ واژه «شِعر» از نظر ریشه لغت به چه معنا است؟
الف) ابیات موزون
ب) دانستن و توجه
ج) موی
د) ابلاغ (جمعش شعائر است)
2ـ کدام گزینه هدف از آزمایش الهی نیست؟
الف) این که خداوند از سرانجام کار بندگان خویش آگاه شود
ب) اتمام حجت با بندگان و جدایی صفوف مؤمنان از کفار
ج) پرورش استعدادها و بالا بردن مقام مؤمنان
د) جلوگیری از غرور و رفاه زدگی
3ـ کسانی که در برابر مشکلات و ناهمواری های زندگی صبر پیشه کنند، از چه پاداشی برخوردار خواهند بود؟
الف) خداوند نظر لطف و رأفت خویش را به آنان معطوف ساخته و ایشان را مشمول درود و تحیت خویش قرار می دهد
ب) در پرتو رحمت خاص خداوند قرار می گیرند
ج) در نتیجه، لطف و رحمت الهی بر هدایتشان افزوده شده و به سعادت ابدی و جاودانه می رسند
د) هر سه مورد
4ـ از کدام آیه فهمیده میشود که: اگر كسي انكار يا كتمانكننده اصلي از اصول دين بود كه به منزله انكار آن اصل است، و بدون توبه از دنيا رفت، با حال كفر مرده و در عذاب معاد مخلّد است؟
الف) إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّهُ لِلنَّاسِ فىِ الْكِتَابِ أُوْلَئكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ
ب) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
ج) خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لَا هُمْ يُنظَرُونَ
د) هر سه آیه با هم این معنا را میرساند
5ـ از عبارت «يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» در آیه 159 سوره بقره چه پیامی برداشت میشود؟
الف) آنچه مهم است، پايان عمر است كه با ايمان مىميریم يا بىايمان
ب) حتی لعنت شدگان هم به لحاظ فطرت با گناه و کفر مشکل دارند و کافر را لعنت میکنند
ج) بايد از اهرم نفرت مردم براى نهى از منكر استفاده نمود
د) لعنت یعنی درخواست دوری از رحمت خدا
نظرات شما عزیزان: