واژه رمضان و معنای اصطلاحی آن
رمضان از مصدر «رمض » به معنای شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژه ای براستی از دقت نظر و لطافت خاصی برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیری دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بی امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش می باشد، عطشی ناشی از آفتاب سوزان یا گرمای شدید روزهای طولانی تابستان.
و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشی که پیوسته می گدازد، و سوزشش براستی جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه تر می گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمی کند، و پیوسته آدمی را در تلاش خستگی ناپذیر جهت ارضای تمایلات خود وا می دارد. و در همین رابطه است که مولوی با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار می گیرد و می گوید:
آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوی حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید
اما از سوی دیگر، عطش ناشی از آفتاب سوزان سیری پذیر است، و قانع کننده.
پی نوشت ها:
1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلامیه
2- بحار، ج 96، ص 377
روزه، درمان بیماریهای روح و جسم صفحه 22
سید حسین موسوی راد لاهیجی
نظرات شما عزیزان: