خداوند در آیه تطهیر می فرماید:«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ ا لرِّجْسَ أَهْلَ ا لْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛[۱] همانا خدا میخواهد که هر گونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک و طاهر قرار دهد».
مصداق اهلبیت گذشته از آنچه که در متون معتبر شیعه آمده، بنابر منابع معتبر اهلسنت، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، امام علی علیه السلام ، فاطمۀ الزهرا ، امام حسن و امام حسین: هستند که در زمان نزول این آیه حضور داشتهاند. در صحیح مسلم که از معتبر ترین کتابهای اهلسنت است، از زبان عایشه همسر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بین طلوعین، کسائی را که از پشم سیاه بافته شده بود بر روی خود انداخت که در این هنگام حسن بن علی آمد و پیامبر او را در کنار خود زیر کساء برد و سپس حسین آمد او هم زیر کساء رفت و بعد از او فاطمه دختر رسول الله آمد او هم داخل کساء شد و بعد از او علی آمد و در زیر کساء با آنها یکجا شد. در این زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ ا لرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ».[۲] در مستدرک حاکم و کتابهای دیگر اهلسنت نیز از زبان امسلمه همسر دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شدهاست زمانی که این آیه در خانۀ او بر پیامبر نازل گردید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علی، فاطمه، حسن و حسین را در زیر کساء جمع کردند و فرمودند: «اللهم هؤلاء اهلبیتی». ام سلمه میگوید من عرض کردم آیا من از اهلبیت نیستم فرمودند: تو اهل منی و با خیر هستی و اینان اهلبیت من هستند. و سپس فرمودند :«اللهم اهلی احق». حاکم اظهار میکند که این حدیث با شرط بخاری و مسلم صحیح است.
حدیث ثقلین «یا خلیفتین و امرین» مرجعیت دینی و علمی اهلبیت را در دین اسلام به صراحت بیان کرده، حجت را بر همگان تمام نموده است. این حدیث در متون معتبر شیعه و سنی با الفاظ گوناگون نقل شدهاست. در اینجا به ذکر آن نقلی از کتاب های اهلسنت بسنده میشود که به صراحت بر این مطلب دلالت دارد.
حاکم از زید بن ارقم نقل کرده که رسول خدا در راه بین مکه و مدینه، بعد از حمد و ثنای خداوند و موعظه خطاب به مردم فرمود: «أیها الناس إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما کتاب الله وأهل بیتی عترتی ثم قال أتعلمون إنی أولى بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من کنت مولاه فعلی مولاه» به گفته حاکم این حدیث با شرط شیخین(بخاری و مسلم) صحیح است.
بر طبق روایات اهلسنت حدیث ثقلین در حادثه تاریخی غدیر خم از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم صادر شدهاست. پیامبر در خطبه غدیر فرمود: «من در میان شما دو چیز گران بها را بر جای گذاشتم یکی از آن ها بزرگتر از دیگری است. کتاب خدا و عترتم اهل بیتم. آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا این که در حوض بر من وارد شوند».
درسنن ترمذی از زید بن ارقم نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی أهل بیتی ولن یتفرقا حتى یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما».[۶] یعنی من در میان شما چیزی می گذارم اگر به آن تمسک کنید بعد از من هرگز گمراه نمیشوید یکی از آن دو بزرگتر از دیگری است. کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان به سوی زمین است و عترتم اهلبیتم است و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. ببینید بعد از من با آن دو چه معاملهای خواهید کرد.
در مسند احمد بن حنبل حدیث ثقلین به کرات ذکر شدهاست. در یکی از این موارد از ابو سعید خدری نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «انی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ وعترتی أَهْلُ بیتی وانهما لَنْ یَفْتَرِقَا حتى یَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ».[۷] و در نقل دیگر این عبارت را دارد که: «وان اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أخبرنی انهما لَنْ یَفْتَرِقَا حتى یَرِدَا علی الْحَوْضَ فانظرونی بِمَ تخلفونی فِیهِمَا».[۸] در جایی دیگری این حدیث را از زید بن ثابت نقل کرده است که به جای کلمه ثقلین، خلیفتین آمده است.
این حدیث در اکثر کتاب های تفسیری، حدیثی و تاریخی اهلسنت نقل شده که نیازی به نقل آن ازهمه این کتابها نیست. ولی سخنی از آلوسی در این مورد قابل توجه است. او در تفسیر روحالمعانی میگوید ظاهر حدیث صحیح رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «إنی تارک فیکم خلیفتین وفی روایۀ ثقلین کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء والأرض وعترتی أهل بیتی وإنهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض»، اقتضا میکند که همسران مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داخل در اهلبیت که یکی از دو ثقلین است، نمیشوند؛ زیرا عترت هر مردی چنانچه در صحاح آمده بر نسل بعد از او اطلاق میشود و کلمۀ اهلبیت در این حدیث، بیان یا بدل از عترت است.
مناوی نیز در ضمن شرح این حدیث گفته است که اهلبیت در این حدیث به عنوان تفصیل بعد از اجمال، بیان عترت یا بدل از آن است و مراد از آن اصحاب کساء است که خداوند رجس را از آنان زدوده و پاک و طاهر شان قرار داده است. و آنان کسانی هستند که به گفتۀ قرطبی پیروی از نواهی و اوامر و اقتداء به سیره آنان موجب هدایت و نجات ابدی از گمراهی میشود و این وصیترسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و تأکید بزرگ آن حضرت برای کسی عذری باقی نمیگذارد. به ویژه که فرموده است قرآن و عترت تا روز قیامت هرگز از هم جدا نمیشوند تا اینکه در حوض کوثر بر آن حضرت وارد شوند. و این تصریح بر این است که قرآن و عترت متلازم و توأم همدیگر هستند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنها را برای استمساک در دین بعد از خودش بر جای گذاشته است.
در تفسیر بحرالمحیط آمده که پیامبر اسلام در آخرین خطبه در حالیکه مریض بود، فرمود: «أیها الناس إنی تارک فیکم الثقلین إنه لن تعمى أبصارکم ولن تضل قلوبکم ولن تزل أقدامکم ولن تقصر أیدیکم کتاب الله سبب بینکم وبینه طرفه بیده وطرفه بأیدیکم فاعملوا بمحکمه وآمنوا بمتشابهه وأحلوا حلاله وحرموا حرامه ألا وأهل بیتی وعترتی وهو الثقل الآخر فلا تسبوهم فتهلکوا».
ملا علی قاری حنفی در شرح این حدیث میگوید: این که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده«انی تارک فیکم» اشاره بر این است که این دوثقل توأم باهم هستند. و این مطلب بسیار روشن است که اهل بیت اعرف به صاحب بیت و حالات اوست. پس مراد از آن اهل علم از اهل بیت است که از سیرۀ پیامبر اسلام اطلاع دارند و آشنا به حکم و حکمت او هستند و به همین دلیل صلاحیت دارند که در کنار قرآن قرار داشته باشند؛ زیرا خداوند فرموده«ویعلمهم الکتاب والحکمۀ»( البقره، ۱۲۹).
از آنچه بیان شد این نتیجه به دست می آید که قرآن کریم و اهل بیت دو مرجع دینی و علمی اسلام است و هر کسی به این دو منبع الهی تمسک کنند اهل نجات خواهد بود. از میان مذاهب اسلامی تنها مذهب شیعه امامیه قرآن و اهل بیت را باهم مرجع دینی و علمی خود می دانند و سایر مذاهب اهل بیت را کنار گذاشته و تنها قرآن را به عنوان مرجع دینی و علمی پذیرفته اند.
پی نوشت ها:
[۱] . الاحزاب، ۳۳٫
[۲] . مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴ص۱۸۸۳٫
[۳] . محمد بن عبد الله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحن، ج۲ص۴۵۱ و ج۳ص۱۵۹، بیروت، دار الکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۱ق/ ۱۹۹۰م. تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا.
[۴] . همان، ج۳ص۱۱۸٫
[۵] . نسائی، احمد بن شعیب، فضائل الصحابه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۱۴٫
[۶] . سنن الترمذی، ج۵ ص۶۶۳٫
[۷] . احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۳ص۱۴٫
[۸] . مسند احمد بن حنبل، ج۳ ص۱۷٫
[۹] . أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج۵ص۱۸۱، مصر، مؤسسۀ قرطبۀ.
[۱۰] . شهاب الدین سید محمد آلوسی بغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۲ص۱۶، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
[۱۱] . رک: عبدالرؤوف مناوی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۳ص۱۴-۱۵، مصر، المکتبۀ التجاریۀ الکبرى، چ۱، ۱۳۵۶ق.
[۱۲] . محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی، تفسیر البحر المحیط، ج۱ص۱۱۷،لبنان، بیروت، دار الکتب العلمیۀ چ۱، ۱۴۲۲ق/۲۰۰۱م.، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود و دیگران.
[۱۳] . علی بن سلطان محمد القاری، مرقاۀ المفاتیح شرح مشکاۀ المصابیح، ج۱۱ص۳۰۷لبنان، بیروت، دار الکتب العلمیۀ، چ۱، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م.تحقیق: جمال عیتانی.
نظرات شما عزیزان: