علی جان، دست تو دشت برکت و چشمانت چشمه عاطفه. نگاهت خواستگاه مهر و قلبت قبله اخلاص بود. در زندگی تو، ایمان، ایثار، عشق و عرفان تفسیر می شد و انسانیت به اوج می رسید.
تو والاترین آرمان بشری و تو شکوهمندترین قاموس ارزش هایی. در محراب نیایشگر اشک ریزی که سر بر خاک می سایید؛ در میدان، رزم آور قهرمانی که شمشیرش حماسه می آفرید؛
در کوچه، پیر دل جویی که دستش گره می گشاد؛
در بازار، ناظری عادل که با نیرنگ ستیز می کرد؛
بر منبر، خطیب سخن آفرینی که طوفان احساس ها
را بر می انگیخت و گنجینه خردها را می گشود؛
و در همه جا اسوه و الگویی که انسانیت، با عطش او را می طلبید.
علی، اسوه انسان کامل بود.
امشب، شب فرو چکیدن قطره قطره دل هاست، شب گریه ستاره هاست. امشب، زمین سیاه پوش غمی سرخ است و فردا، جاری ناله در همه سو پیداست.
امشب دل آسمان گرفته و آرامش از همه جا رخت بر بسته است، و فردا توفان سهمناک حادثه ای تلخ، دل های مؤمنان خدا را سخت می لرزاند.
فردا پرندگان آسمان، پروازی سیاه می کنند، پروانه ها به گل ها تسلیت می گویند و قاصدک ها، دیگر خبری از شادمانی و سرور زمزمه نمی کنند. فردا، همه جا و همه چیز به رنگ عزاست.
این همه در سوگ و ماتم «مرتضی» است؛ او که آسمانی ترین عاشق حق بود و از ردای معطرش، ایمان می چکید و در نگاهش آفتاب می خندید. مکه از او شرف گرفت و مدینه به او افتخار می کرد. برکت دستان مبارکش، پایگاه توحید را از لوث بتان پاکیزه کرد و خیبر کفر را بازوان الهی او شکست.
ذوالفقارش، فقرات ایثار و عشق را راست نگه می داشت. او محور حق بود و مدار ایمان و شمشیری که بر فرق مطهرش فرود آمد، جهان را سوزاند و عشق را یتیم کرد، ایمان را به سوگ نشاند و در جان ما درد و ماتم ریخت.
امیرمؤمنان علی علیه السلام در صبح روز جمعه، سیزدهم رجب ده سال قبل از بعثت، در خانه کعبه در شهر مکه دیده به جهان گشود و این از افتخارات بی نظیر آن حضرت است که در مقدس ترین مکان و کانون توحید و خداپرستی که بعدها قبله گاه مسلمانان شد، به دنیا آمد.
با دلى خون ز تو هم قطع نظر كرد على
مسجد كوفه مگر مسجدالاقصايى تو
كه ز محراب تو تا عرش سفر كرد على
رفت آن شب كه به مهمانى امّ كلثوم
دخترش را ز غمى سخت خبر كرد على
خبر از كشتن خود داد به تكبير و فسوس
هر زمان جانب افلاك نظر كرد على
كس چو او روزه يك ساعته هرگز نگرفت
چون كه افطار به هنگام سفر كرد على
گرچه جانش سفر تير بلا بود، آخر
پيش شمشير ستم فرق سپر كرد على
ريخت بر دامن محراب ز فرق سر او
آنچه اندوخته از خون جگر كرد على
گرچه در هر نفسى بود على را معراج
غوطه در خون زد و معراج دگر كرد على
(سيد رضا مؤيّد)
فضاى كوفه غمبار است امشب
غم از هرسو پديدار است امشب
سحاب غم گرفته روى مه را
زمين و آسمان تار است امشب
همه ذرّات عالم بى قرارند
هراسان چرخ دوّار است امشب
همه افلاك در سوز و گدازند
شب افشاى اسرار است امشب
سرشگ از ديده جبريل جارى
بسان درّ شهوار است امشب
ملايك در سما سر در گريبان
نبى را ديده خونبار است امشب
نداى قَدقُتل مى آيد از عرش
جهان مبهوت و افگار است امشب
چه در سر دارد آيا ابن ملجم
كه لرزان عرش دادار است امشب
به محراب عبادت شاه مردان
قتيل تيغ اشرار است امشب
ميان خاك و خون چون مرغ بسمل
على سلطان احرار است امشب
عدالت را به خاك و خون كشيدند
ز خون محراب گلزار است امشب
براى بهترين فرزند آدم
همه عالم عزادار است امشب
ستون خيمه اشراق بشكست
رسول حق عزادار است امشب
رخ مهتابى فرزند كعبه
ز شوق وصل گلنار است امشب
بگفتا «فزت ربّ الكعبه» زيرا
شب ديدار با يار است امشب
به گردون آه فرزندان زهرا
جگرسوز و شرربار است امشب
ز چشم آسمان گر خون ببارد
در اين ماتم سزاوار است امشب
ترا «فولادى» ار داغ على نيست
چرا غم يار و غمخوار است امشب
(حسين فولادى)
دردل محراب خون جای من است
نغمه تکبیر آوای من است
روزه ام را در سحر قاتل گشود
زان بخون آغشته لبهای من است
بر خدای کعبه گشتم رستگار
با شهادت چون تمنای من است
خون دلهایی که خوردم سالها
از سرم جاری به سیمای من است
ای عدالت می شوی دیگر یتیم
کز جفا بگسسته اعضای من است
هر چه می خواهی ببین زینب مرا
کآخرین ساعات دنیای من است
گر چه ضرب تیغ زهر الود خصم
آتش افکن بر سراپای من است
سرد می اید که بر جانم هنوز
شعله ها از داغ زهرای من است
گر چه زخم سر شهیدم می کند
قاتل من داغ دلهای من است
مؤید
شهادت، متاع گرانبهایی است که هرکس قدرت خریداریاش را ندارد. شاهدی قدسی است که همگان لیاقت همآغوشی با او را نمییابند. شیرینی شهد شهادت را به هر کسی نمیچشانند.
امیر مؤمنان علی(ع)، آن یکّهتاز عرصه عشق و شهادت، مبنای شهادتطلبی و دستیابی به این فوز عظیم را اینسان بیان میدارد و صفات عاشقان شهادت را اینگونه مینمایاند و شور و شوق خود را نسبت به آن چنین توصیف میکند:
«مجاهدان شهادتطلب چنان به سوی خدا پر میکشند که تشنگان به جانب آب. بهشت در پرتو آذرخش نیزههاست. امروز خبرها در بوته آزمون ارزیابی میشوند و به خدا سوگند که اشتیاق من به صحنه نبرد [و شهادت] و رویارویی با دشمن، بیش از شوقی است که آنان به زندگیشان دارند».
ولایت علی علیه السلام
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در هر فرصت و موقعیت مهمی که پیش می آمد، درباره فضیلت های امیرمؤمنان و جانشینی ایشان بعد از خودشان سخن می گفتند و همگان را بر این امر آگاهی می دادند. ایشان از آن جمله فرمودند: «هر کس دوست دارد همانند من زندگی کند و همانند من بمیرد و همانند من در بهشت جاودان باشد که خداوند بزرگ آن را به من وعده داده...، باید ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را بپذیرد، زیرا علی شما را از هدایت منحرف نمی کند و در گمراهی نمی اندازد».
آینه تمام انبی
امام علی علیه السلام آینه تمام نمای فضایل و کمالات، پیامبران گذشته است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در سخنانی در این باره فرمود: «هر کس می خواهد به عزم و اراده نوح، به علم و دانش آدم، به صبر و بردباری ابراهیم، به زیرکی و درایت موسی، و به زهد و بی رغبتی عیسی به دنیا بنگرد، باید به علی بن ابی طالب نگاه کند».
پرچم هدایت
روایت مفصلی از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره فضیلت های امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده که در گوشه ای از آن چنین آمده است: «خداوند درباره علی به من سفارش کرده و به مطلبی خبر داده است، به پیرو آن سفارش، من گفتم: به یقین، علی پرچم هدایت، و امام و پیشوای اولیای من و نور کسی است که از من پیروی کند، علی کلمه من است که به حقایق و پنهان ها آگاه می باشد، و آن کلمه ای است که آن را ملازم مردمان باتقوا کرده ام، به یقین کسی که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسی که از او پیروی کند، از من اطاعت کرده است».
چشم انتظارِ چه نشسته اید، کوچه های بی وفا؟ آن عابر مهربان، امشب شما را به رونق گام های خویش، بار نخواهد داد
چه بیهوده در خود می لولید، تأسف های کوفی؟!
آن بزرگ صبور، دیگر شِکوه های شما را در چاه نخواهد ریخت.
اشک بریزید، یتیمانِ زمین؛
هیچ کس پس از او در حق شما پدری نخواهد کرد!
محبوبه زارع
از آن همه رنج ها و افسردگى دلش گرفت ، به ويژه از آن بابت كه خود را تنها يافت . با قلبى پر از تاءثر آماده مرگ شد. به خصوص از آن بابت كه او زحمات پيامبر و مجاهدان و شهداى اسلام را در معرض هدر و تلف مى ديد.
على متاءثر است از اينكه دوستان وفادارى چون مالك اشتر، محمد بن ابى بكر، سلمان فارسى ، ابوذر، عبدالله خباب و... را از دست داده و برخى از اينان به حيله و نيرنگ كشته شده اند و يا با رنج و تاءسف از دار دنيا رفته اند.
او در ذهن خود خيانتكاران و خائنان را به محاكمه مى كشد و بدكاران را نمى بخشد، به ويژه آنها كه لطماتى بر پيكر اسلام وارد آورده و زحمات رسول خدا (ص) را ناديده گرفته اند. در پيشگاه خدا به شكايت مى پردازد و...
علی(ع) در طول حکومت خویش همواره همآغوش با تنهایی و غربت بود.
ناپایداری و سستعنصری یارانی که در هنگامههای سخت عقب مینشستند و تنهایش میگذاشتند و فرمان مولایشان را اطاعت نمیکردند، اینها همه، سینه صبور علی(ع) را میفشرد و قلب نیرومندش را به دردی جانکاه مبتلا ساخته بود تا آنجا که در آغوش کشیدن مرگ را از هر چیز دیگری خوشتر میداشت و از خدا چنین درخواست میفرمود:
«از خدا میخواهم که به زودی از یارانی چنین، آسودهام کند که به خدا سوگند، اگر رویارویی با دشمن و رسیدن به فیض شهادت را امید نبسته بودم و با این دلخوشی، خود را برای مرگ آماده نمیکردم، حتی ماندن یک روز با اینان را دوست نمیداشتم و یکبار دیدنشان را هم تحمل نمیکردم.»
شهادت چنان بلندمرتبه و ارزشمند است و اسلام بدین مرگ سرخ، چنان عظمت و اعتلا بخشیده است که از آن آرمانی بلند ساخته است. این شهادتخواهی و آرمانطلبی در سخن علی(ع) پژواکی پرطنین یافته و در عرصه جهاد و پیکار به دعای اصلی او مبدل شده است:
«نَسْأَلُ اللّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ وَ مُعَایَشَةَ السُّعَدَاءِ وَ مُرَافَقَةَ الْأَنْبِیَاءِ؛ دست یافتن به جایگاه شهیدان، و همزیستی با سعادتیافتگان و همدمی با پیامبران را از خداوند مسألت داریم».
نظرات شما عزیزان: