ادب آموزى از بی ادبان
کفاک ادبا لنفسک اجتناب ما تکرهه من غیرک.
ح/ 412
ترجمه: براى آنکه ادب و آراستگى داشته باشى، همینقدر بس است که از انجام آنچه در دیگران نمی پسندى، دورى کنى.
شرح: سالهاى بسیارى است، که دانشمندان غربى تلاش مىکنند تا راهها و روشهاى پیشرفته و مدرنى پیدا کنند که بر اساس آن، افراد جامعه، هم خود را به اخلاق نیکو آراسته سازند، هم کودکان مودبى تربیت کنند. این دانشمندان براى منظور خود، دهها سال تحقیق کرده و هزاران جلد کتاب نوشتهاند، ولى هنوز هم نتوانستهاند موفقیتى بدست آورند.در حالیکه اگر تمام این کتابها و روشهاى تربیتى دانشمندان غرب را، رویهم بگذارند، هرگز نمىتوانند با همین یک کلام کوتاه امام بزرگوار ما برابرى کنند. امام علیهالسلام، تمام راهها و روشهایى که براى ادب و آراستگى و تربیت جامعه ممکن است بوجود آید، 1400 سال پیش از این، در یک جملهى کوتاه و بسیارعمیق و پر معنى، خلاصه فرمودهاند. و آن این است که: اگر مىخواهى مودب و آراسته و داراى اخلاق نیکو باشى، لازم نیست که راههاى دشوارى را طى کنى. بلکه فقط کافى است هر کارى که دیگرى انجام داد، و تو متوجه شدى که کار زشت و ناپسندى کرده است، خودت آن کار را انجام ندهى. به این ترتیب تو تمام کارهاى زشت و ناپسندى را که ممکن است کسى انجام دهد، از وجود خودت دور خواهى کرد، و در نتیجه مبدل به شخصى خواهى شد که هیچگونه زشتى و ناپسندى، در وجودش پیدا نمىشود.
براستى آیا، براى رسیدن به ادب و آراستگى و اخلاق نیکوى انسانى دستورى از این سادهتر و موثرتر پیدا مىشود؟
غیبت کار ناتوانها
الغیبه جهد العاجز.
ح/ 461
ترجمه: غیبت کردن، آخرین تلاش آدم ناتوان است.
شرح: غیبت کردن، یعنى پشت سر کسى سخن گفتن، و بدگویى کردن، و براى او عیب و ایراد شمردن. و این، از زشتترین و ناپسندترین عیبهایى است که بعضى از افراد، دچار آن هستند.
کسى که غیبت مىکند، بدون شک آدم ناتوان و بىجراتى است. زیرا همینکه مىنشیند و پشت سر دیگران بدگویى مىکند، نشان مىدهد که جرات ندارد با آن افراد روبرو شود، و حرف خود را، پیش روى آنها بر زبان آورد. و چون در خود، قدرت و جرات روبرو شدن با آن افراد را نمىبیند، آخرین تلاشى که مىتواند بکار ببرد، این است که بوسیلهى بدگوئى کردن در پشت سر، انتقام خود را از آنها بگیرد و باصطلاح دل خود را خنک کند.
حال آن که یک مسلمان مومن واقعى، اگر نسبت به کسى
ایراد و انتقادى داشته باشد، باید بر اساس جرات انسانى و اخلاق اسلامى، رو در روى آن شخص، ایراد و انتقاد خود را بر زبان آورد، و بدون ترس و واهمه، او را امر به معروف و نهى از منکر کند.
اگر هم ایراد و انتقادش درست نباشد، و فقط از حسادت و تنگ نظرى سرچشمه گرفته باشد، هرگز نباید پشت سر کسى که از او شایستهتر بوده و به پیشرفت و ترقى رسیده است، بدگویى کند و خود را در جامعه، رسوا و بی اعتبار سازد.
ایمان و راستگویى
الایمان ان توثر الصدق حیث یضرک على الکذب حیث ینفعک.
ح/ 458
ترجمه: نشانهى ایمان، آن است که: راستگویى را، اگر چه به تو زیان برساند، بر دروغگویى، اگر چه به تو سود برساند، مقدم بدارى.
شرح: مسلمان مومن واقعى، یعنى کسى که داراى ایمان محکم و راستین است، نشانههائى دارد، که بوسیلهى آنها، مىتوان او را، از افراد بىایمان یا سست ایمان، بازشناسى کرد.
یکى از این نشانهها، آن است که: شخص مومن، سود واقعى را در اطاعت از دستورات خدا، زیان واقعى را، در اطاعت نکردن از دستورات خدا مىداند. از آنجا که خداوند به ما دستور داده است که همیشه راست بگوئیم و از دروغگوئى پرهیز کنیم، مسلمان با ایمان نیز، هرگز حاضر نمىشود بر خلاف این دستور رفتار کند. تا جایى که حتى اگر زمانى، راست گفتن به زیانش باشد و دروغ گفتن به او سود برساند، از سود دروغ گفتن چشممىپوشد، و زیان راست گفتن را به جان مىپذیرد، و لب به دروغگویى باز نمىکند. زیرا مومن، سود و زیان واقعى را نزد خدا می داند و بس.
بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه
برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )
نظرات شما عزیزان: