قهرا آن مطالب را با علم حضوري ياد مي گيرد، نه علم حصولي؛ از راه موضوع و محمول و تصوّر و تصديق نيست؛ اينها صور ذهني است. خود معلوم را مي بيند و علم او چون علم شهودي است، صورت معلوم پيش او حاضر نمي شود كه بشود موضوع و محمول و نسبت و تصوّر و تصديق. بلكه خود معلوم را مي بيند و با خود معلوم، رابطه عيني بر قرار مي كند. اوّلين اثر علم لدني آن است كه معلوم پيش اوست؛ نه صورت ومفهومي از معلوم. آثار فراوان ديگري را هم به همراه دارد كه سهو و ن سيان و جهل و خطا درآن نيست؛ هميشه مصيب واقع است و هميشه هم برابر علمش عمل مي كند و مانند آن؛ چنين علمي مي شود » علم لدني ». راههاي كسب علم لدني اين علم دو تا راه كسب دارد و اين دو تا راه هم به نحو منفصله مان عه الخلوّ است كه اجتماع را شايد. يا انسان آن مقداركوشش بكند كه خودش مهمان خداي سبحان بشود، برود كلاس درس الهي، ع ند مليك مقتد ر (1) بشود، اوج بگيرد. اين همان است كه مي گويند: نماز معراج مومن است (2). اگر كسي اهل اوج و عروج بود، اين بالا رفت؛ نظير دنا فتدلّي(3) كه نصيب انبياي الهي (عليهم السّلام) مي شود، مرحله ضعيف و نازلش نصيب شاگردان آنها هم خواهد شد، چون صلاه معراج مومن است و اگر آن حال نصيب كسي نشد؛ لاأقل از غرور، از تكبّر، از منيّت پياده شود، پابرهنه شود؛ انسان پياده، انسان پابرهنه، انسان متواضع، انسان فروتن و نه فرومايه؛ چنين انساني دل شكسته است و اگر دل شكسته شد؛ گرچه مهمان خدا نمي شود، چون عروجي ندارد؛ ولي ميزبان خدا مي شود. خداي سبحان كنار دلهاي شكسته است:انا ع ند المنكس ره قلوبهم (4). اگر دل بشكند، انسان احساس اضطرار مي كند و هيچ پناهگاهي ندارد؛ آنگاه مي فهمد يك مبدأ است كه تمام مشكلات به دست او حل مي شود. اينكه مي بينيد انسان وامانده اميدوار است، نشانه توحيد اوست. كسي كه در اقيانوس دارد غرق مي شود، نه نجات غريقي هست، نه كسي از او خبر دارد تا او را دريابد؛ او در آن حال نا اميد نيست. يعني به جائي تكيه مي كند كه اين اقيانوس قهّار را مي تواند مهار كند و آن همان خداست. خدا انكار پذير نيست؛ نه مجهول كسي است، نه مورد انكار كسي است. |
نظرات شما عزیزان: