ضرورت شناخت خدا
انـسـان در برابر كسى كه به او نعمتى عطا كند، احساس خضوع مى كند و مى خواهد به گونه اى او را شـكـر و سپاس گوید. از این رو، چون درمى یابد كه كسى همه نعمت هاى دنیوى را به او داده ، عـلاقـه مـنـد مى شود كه او را بشناسد و در برابرش كرنش و سپاس خود را به او ابراز كـنـد. پـس بـرخوردارى از این گرایش ـ كه به گونه فطرى ، در همه انسان ها هست ـ همگان را به تلاش در راه شناخت منعم وامى دارد؛ زیرا پس از مرحله شناخت است كه امكان قدردانى و تشكر میسّر مى شود.
چرا باید به مباحث خداشناسى روى آوریم و در این باره تحقیق كنیم؟ اهمیت شناخت خدا در چیست ؟ چه ضرورتى ما را به تفكر در مبداء هستى بخش عالم وامى دارد؟
در پـاسـخ بـه پـرسـش هـاى بالا باید گفت كه عوامل زیر ما را به مطالعه درباره مبداء هستى وامى دارد:
ارضاى حسّ حقیقت جویى
از آن جـا كـه هـر انـسـان خـردمـنـدى بـنـیـان جـهـان را بـر پـایـه قـانـون عـلت و مـعـلول مـى دانـد، ایـن پـرسـش بـنیادین ، همواره در پیش روى اوست كه اگر پدید آمدن هر چیزى عـلتـى دارد، پـدید آمدن مجموع این جهان معلول چیست و چه كسى مجموعه هستى را آفریده و بدین گـونـه نـظـم و سامان بخشیده و به تدبیر آن پرداخته است ؟ پاسخ به این پرسش مهم در حقیقت، پاسخ به حسّ حقیقت جویى انسان و ارضاى آن است . پس ، انـسـان بـا ورود بـه مـبـاحـث مـبداءشناسى ، به سیراب ساختن عطش حقیقت جویى روح خویش مى پردازد و آن را به كمال شایسته اش مى رساند.
امام صادق (علیه السلام) در این باره مى فرمایند: چـقـدر زشـت اسـت كـه از عـمـر انسانى هفتاد یا هشتاد سال بگذرد و در ملك الهى زندگى كند و از نـعـمـت هـایـش بـهـره مند شود، امّا خدا را آن گونه كه سزاوار شناخت اوست نشناسد. بى گمان ، برترین و واجب ترین وظیفه انسان ، شناخت پروردگار و اقرار به عبودیت اوست
لزوم شكر منعم
انـسـان در برابر كسى كه به او نعمتى عطا كند، احساس خضوع مى كند و مى خواهد به گونه اى او را شـكـر و سپاس گوید. از این رو، چون درمى یابد كه كسى همه نعمت هاى دنیوى را به او داده ، عـلاقـه مـنـد مى شود كه او را بشناسد و در برابرش كرنش و سپاس خود را به او ابراز كـنـد. پـس بـرخوردارى از این گرایش ـ كه به گونه فطرى ، در همه انسان ها هست ـ همگان را به تلاش در راه شناخت منعم وامى دارد؛ زیرا پس از مرحله شناخت است كه امكان قدردانى و تشكر میسّر مى شود.
امام صادق (علیه السلام) در این باره مى فرمایند:
چـقـدر زشـت اسـت كـه از عـمـر انسانى هفتاد یا هشتاد سال بگذرد و در ملك الهى زندگى كند و از نـعـمـت هـایـش بـهـره مند شود، امّا خدا را آن گونه كه سزاوار شناخت اوست نشناسد. بى گمان ، برترین و واجب ترین وظیفه انسان ، شناخت پروردگار و اقرار به عبودیت اوست . (بحارالانوار، علامه مجلسى ، ج 4)
حس حقیقت جوئی و شکر منعم و جلب منفعت ودفع ضرر ،انسان را تا مرحله شناخت اجمالى به پیش مى برند و شناخت تفصیلى خداوند به عنصرى دیگر نیازمند است و آن ، محبّت و عشق به اوست كه البته آن هم با توجه به همین سه عامل و عمل به مقتضاى آنها در انسان ها به وجود مى آید
جلب منفعت و دفع ضرر محتمل
هر موجود با شعورى ، در پى جلب منفعت و دفع ضرر از خود است . وجود این گرایش در انسان هـا از یـك سـو، آنـان را وامـى دارد كـه بـه كار و تلاش بپردازند و از سوى دیگر، براى دفع ضررهاى احتمالى چاره اى بیندیشند و راه هاى ضرر را مسدود سازند.
بـا دقـت در گـذشـته تاریخ و زمان حال ، آشكار مى شود كه همیشه رهبرانى الهى بوده اند كه انـسـان هـا را بـه سـوى ایـمان به مبداء فراخوانده و تذكر داده اند كه در صورت شناخت خدا و ایـمـان بـه او، بـه رسـتـگـارى و خوشبختى مى رسند و در غیر این صورت ، به سیاه بختى و عـذابـى سـخـت دچـار مـى شوند. به همین علت ، براى هر انسان صلاح اندیشى آشكار مى شود كه بـایـد در ایـن بـاره تحقیق كند تا در اثر غفلت و بى توجهى ، این سود عظیم را از دست ندهد و گـرفـتـار عـذاب دنـیـا و آخـرت نـگـردد. در ایـن گـونـه مـوارد بـسـیـار مـهـم ، حـتـى احـتـمال وجود ضرر نیز ـ به دلیل بزرگى اش ـ كافى است كه انسان را به تلاش و كوشش وادارد.
چکیده..
باید توجه داشت كه حس حقیقت جوئی و شکر منعم و جلب منفعت ودفع ضرر ،انسان را تا مرحله شناخت اجمالى به پیش مى برند و شناخت تفصیلى خداوند به عنصرى دیگر نیازمند است و آن ، محبّت و عشق به اوست كه البته آن هم با توجه به همین سه عامل و عمل به مقتضاى آنها در انسان ها به وجود مى آید.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منابع:
یكصد درس از زندگانی امام علی علیه السلام ـ پژوهشکده تحقیقات اسلامی
سایت: مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
نظرات شما عزیزان: