ضرورت بحث حیا
هرگاه از جامعه، حیا رخت بربست و عفت در آن لگدکوب شد، دین هم بساط خویش را جمع خواهد کرد . چه زیبا امام حسین علیه السلام - آن کس که زینب علیها السلام، حیا را در مکتب او آموخت - فرمود: «آن که دین ندارد، حیا هم ندارد.(1)»
مهاجمان فرهنگی، بخوبی این رابطه و ملازمه بین دین و حیا را دریافته اند، از این رو صهیونیست معروف «نتانیاهو» این گونه القاء می کند که «برنامه های ماهواره ای، به مثابه یک نیروی شورشی بسیار مۆثری عمل می کنند، بچه های ایرانی مسلما لباسهای زیبایی را خواهند خواست که در شوهای تلویزیونی می بینند. آنها استخرهای شنا و شیوه زندگی فانتزی خواهند خواست.(2)»
1 . فرزند بیت حیا و عفت
«یحیی مازنی » که از علمای بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل می کند: «مدتها در مدینه، در همسایگی علی علیه السلام در یک محله زندگی می کردم . منزل من در کنار منزلی بود که «زینب » دختر علی علیه السلام در آنجا سکونت داشت، حتی یک بار هم، کسی حضرت زینب علیها السلام را ندید و صدای او را نشنید، او هرگاه می خواست به زیارت جد بزرگوارش برود، در دل شب می رفت، در حالی که پدرش علی علیه السلام در پیش و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام در اطراف او بودند .
وقتی به نزدیک قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسیدند، امیرالمۆمنین علیه السلام شمعهای روشن اطراف قبر را خاموش می کرد . یک روز امام حسن علیه السلام علت این کار را سۆال کرد، حضرت فرمود: از آن می ترسم که کسی خواهرت زینب را ببیند. (3)»
و راستی کجا رفته این مرزبانیهای حیا؟ ! و چرا در جامعه شیعه علوی، می بینیم که مردان با همسران آرایش کرده و دختران بی بهره از حجاب، در پارکها و خیابانها و . . . ظاهر می شوند؟!
2- . حیا در آغاز جوانی
دکتر «عائشه بنت الشاطی » ، بانوی اهل تحقیق اهل سنت، چنین می گوید:
«زینب علیها السلام در آغاز جوانی چگونه بوده است؟ مراجع تاریخی از وصف رخساره زینب علیها السلام در این اوقات خودداری می کنند; زیرا که او در خانه و روبسته زندگی می کرد . ما نمی توانیم مگر از پشت پرده وی را بنگریم، ولی پس از گذشتن دهها سال از این تاریخ، زینب علیها السلام از خانه بیرون می آید و مصیبت جانگداز کربلا او را به ما نشان می دهد.(4)»
تاریخ او را ندیده، چرا که حیای او مانع از آن شده است و مادرش فاطمه علیها السلام توصیه کرده است که: برای زنان بهتر است که آنان مردان را نبینند، و مردان [نیز] آنها را نبینند.(5)»
3 . نمایش شکوه حیا
مدینه، شبی را به یاد می آورد که کاروان حیا با تمام شکوه و جلال به سوی مکه روانه شد. در قطعه ای تاریخی، راوی چنین نقل می کند:
«چهل محمل را دیدم که با پارچه های حریر [ابریشم] و دیباج زینت شده بودند . در این وقت امام حسین علیه السلام دستور داد بنی هاشم زنهای محرم خود را سوار بر محملها نمایند، پس در این حال من نظاره می کردم که ناگهان جوانی از منزل حسین علیه السلام بیرون آمد در حالی که قامت بلندی داشت و بر گونه او علامتی بود و صورتش مانند ماه می درخشید و می فرمود: بنی هاشم کنار روید.
و آن گاه دو زن از خانه حسین علیه السلام خارج شدند، در حالی که دامانشان بر اثر حیای از مردم به زمین کشیده می شد و دور آن دو را کنیزانشان احاطه نموده بودند. پس آن جوان به سوی یکی از محملها پیش رفت و زانوی خود را تکیه قرار داد و بازوی آنها را گرفت و بر محمل سوار نمود. من از بعضی پرسیدم; آن دو بانو کیستند؟ !
جواب دادند: یکی از آنها زینب علیها السلام و دیگری ام کلثوم علیها السلام; دختران امیرالمۆمنین علیه السلام .
پس گفتم: این جوان کیست؟ ! گفته شد: او قمر بنی هاشم، عباس فرزند امیرالمۆمنین علیه السلام است . سپس دو دختر صغیر را دیدم که گویا امثال آنها آفریده نشده است . پس یکی را همراه زینب علیها السلام و دیگری را همرام ام کلثوم علیها السلام سوار نمود .
پس از [اسم] آن دو دختر پرسیدم . گفته شد: یکی سکینه و دیگری فاطمه; دختران حسین علیها السلام می باشند. آن گاه بقیه بانوان به همین جلالت و عظمت و حیا و متانت سوار شدند. . .(6)
4 . دنیا فدای حیا و عفت
پس از غارت لباسهای امام حسین علیه السلام، سپاهیان کوفه و شام به سوی خیمه ها هجوم بردند . برای آن که مبادا دست نامحرمان به سوی خاندان رسول خدا دراز شود [و بر قامت حیا و نجابت غباری بنشیند] . تمامی وسایل و زیورآلات، حتی گوشواره های فاطمه بنت الحسین علیه السلام نیز که یادگار امام بود در محلی جمع شد و پس از آن که زنان و کودکان در گوشه ای اجتماع کردند، دختر شجاع امام علی علیه السلام فریاد زد: هر کس میل دارد، وسایل و زیورآلات را بردارد! عده ای پیش آمدند و هرچه بود غارت کردند . . .(7)
5 . فریاد تجلی حیا بر بی حیاها
کاروان حیا وارد کوفه شد، مردم در حالی که خاندان رسالت را به سوی عبیدالله بن زیاد می بردند، اسیران را تماشا می کردند . در این لحظه صدای بانوی حیا بلند شد: ای مردم کوفه! از خدا و فرستاده او شرم نمی کنید که به خانواده پیامبر چشم دوخته اید.(8)»
6- . اوج تقابل حیا با بی حیایی
یزید، بزرگان اهل شام و سفرای خارجی را دعوت کرده بود، آن گاه دستور داد که اسیران را وارد کنند. آن گاه فریاد آهنین حیای زینبی بر فرق مجسمه بی شرمی یزیدی فرود آمد که:
ای پسر آزاد شدگان; آیا از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را در پرده بنشانی و دختران [پرده نشین] رسول خدا را اسیر کنی [و شهر به شهر بگردانی] ؟ ! ! پرده آبروی آنها را بدری و صورت آنها را نمایان سازی تا دشمنان، آنان را از شهری به شهری ببرند، و بومی و غریب چشم به آنها بدوزند و نزدیک و دور، و شریف و فرومایه تماشایشان کنند، در حالی که از مردان آنها یاری کننده ای همراهشان نباشد، و از یاری کنندگان آنان مددکاری نباشد .
چگونه می توان امید بست به دلسوزی کسی که [مادرش] جگر پاک مردان خدا را جوید و گوشت او از خون شهدا رویید؟!»
حضرت زینب علیها السلام آرام گرفت، سخنان سراپا درد و حیای زینب علیها السلام ، باعث شد یزید سر به زیر افکند و هر کس در آنجا بود، چنان سر به زیر و خاموش شد که گویی مرغ مرگ بر سر همه سایه افکنده است .
نقل می کنند که هنده دختر عبدالله عامر و «زن یزید» آنچه را در مجلس شوهرش رخ داد شنید، پیراهن را نقاب کرده و به درون مجلس رفت و از آن همه نامردی و بی حیایی بر سر او فریاد کشید(9) .
عفت و پاکدامنی; برازنده ترین زینت زنان و گران قیمت ترین گوهر برای آنان است. زینب علیها السلام، به زیبایی درس عفت را در مکتب پدر آموخت; آنجا که فرمود: مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد، اما عفت می ورزد؛ نزدیک است که انسان عفیف فرشته ای از فرشتگان باشد.(10)»
پی نوشت:
1) میزان الحکمة، ج 2، ص 717، روایت 4569 .
2) هفته نامه بصیرت، سال نهم، شماره 26، 10/2/82، ص 4 .
3) شیخ جعفر نقدی، کتاب زینب کبری، ص 22.
4) عائشه بنت الشاطی، بانوی کربلا، ص 58 - 59 .
5) وسائل الشیعه، ج 14، ص 43، حدیث 7 .
6) موسوعة کلمات الامام حسین علیه السلام، صص 297 و 298 .
7) احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 204 .
8) سید عبدالرزاق الموسوی المقرم، مقتل الحسین علیه السلام، ص 310 .
9) بانوی کربلا، ص 147 .
10) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 466 .
فرآوری: فاطمه سر فرازی
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
نظرات شما عزیزان: