حيات فرازميني از دیدگاه قرآن کریم
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31517
بازدید دیروز : 37451
بازدید هفته : 181349
بازدید ماه : 503630
بازدید کل : 10895385
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 5 / 1 / 1396

جستجوي ما مي توانست به طور كامل انجام شود، هرگاه اين امكان وجود مي داشت كه واقعاً به يك ستاره سفر مي كرديم و روي يك يا چند سياره آن كه به نظر مساعد مي رسيد، فرود مي آمديم و به جستجوي حيات مي پرداختيم. بديهي است كه با استنتاجي كه امروزه از فاصله ستاره ها و محدوديت هاي سرعت سفينه هاي فضايي داريم كه بتوانند ما را به چنين سفري ببرند، اين روش عملا نا ممكن است. اگر مي توانستيم با يك دهم سرعت نور سفر كنيم رفت و آمد ما به نزديكترين ستاره، يعني آلفاقنطورس، 90 سال طول مي كشد، و اگر مي خواستيم از ستاره اي ديدار كنيم كه فاصله آن 100 سال نوري است. سفر ما رفت و آمد 2000 سال به طول مي انجاميد يعني برابر عمر چند ده نسل انساني در راه مي بوديم. واقعيت جالي وجود دارد كه مي‌توان از مطالعه نظريه نسبيت به آن پي برد. اگر تكنولوژي تا آن حد پيشرفت كند كه به ما امكان بدهد با سرعت 98 درصد سرعت نور سير كنيم ، زمان براي ما در سفينه فضايي كندتر مي‌گذرد و از ديدگاه ما رفت و برگشت به آلفاقنطورس به اندكي كمتر از 40 سال تقليل خواهد يافت. اما در زمان بازگشت شاهد آن خواهيم بود كه از عمر آنچه روي زمين باقيمانده اندكي بيش از 200 سال گذشته و همه دوستان ما مرده اند. در اين صورت اميد ما اين بود كه علاقه كافي به يافته هاي ما در نسل موجود باقيمانده باشد، تا اين فداكاري را ارزشمند سازد. بالاترين سرعتي كه سفينه هاي فضايي تاكنون به دست آورده اند، فقط يكصد هزار مايل در ساعت (sec/mi28) يعني 67/1 از 1 درصد سرعت نور است. اين امر هرقدر ياس آور باشد، ما نبايد اميد خود را از دست بدهيم. زيرا اگر يك منبع انرژي بيابيم كه بتواند به سفينه فضايي، در سراسر نيمه سفرش به ستاره دور، شتاب بدهد، ما مي‌توانيم به سرعتي برسيم كه نمايانگر كسر قابل توجهي از سرعت نور باشد. شرح چنين سيستم پيش رانشي شامل سيستم همجوشي هسته اي، سيستم تركيب ضد ماده با ماده، سيستم مبدل يوني و غيره خواهد بود. اما تا دسترسي به چنين طرحي ما به نحوي به يك وسيله ارتباطي كه مابين دو سر اين فاصله با سرعت نور پل مي زند توجه خواهيم داشت ، و آن تابش الكترومغناطيسي است.

سيگنالهاي راديويي در خلاء با سرعت نور سير مي كنند، اما ما چه طول موجي را مي شنويم؟ گستره كامل طول موجهاي راديويي بسيار وسيع است و تلاش براي به كار گرفتن كل اين گستره كامل موجهاي راديويي بسيار وسيع است و تلاش براي به كار گرفتن كل اين گستره چندان مطلوب نخواهد بود. بخشي از اين نوار با نوعي تابش زمينه (نومه راديويي) كه با شتاب گرفتن الكترونها در ميدان هاي مغناطيسي كهكشانها ايجاد مي شود، مزاحمت ايجاد مي‌كند. ما نمي خواهيم با اين امواج راديويي نسبتاً طويل رقابت كنيم. خوشبختانه گستره محدودي از اين طول موجها كه ممكن است يك انتخاب طبيعي هم باشد، در بخش نسبتاً آرام طبف قرار گرفته و آن گستره اي در حدود Cm 18 تا Cm 21 (درواقع اندكي وسيعتر) است. چرا بايد اين طول موجهاي بخصوص، ويژگي خاصي داشته باشند؟ سيگنال با طول Cm 21 معتبر است، اين سيگنال با فراوانترين عنصر موجود در كل عالم، يعني هيدروژن خنثي توليد مي‌شود . هر ETI بي ترديد اين واقعيت را مي‌داند و مي‌بايد براي بهره گيري آن طول موج را به دليلي كه ذكر شد انتخاب كند. اين طول موجي بود كه براي طرح SETI ، به نام اوزما، كه پيشتر از آن ياد كرديم، انتخاب شد. طول موج Cm 18 خاص تابش راديكال هيدروكسيل (OH) است كه در فضاي بين ستاره‌اي يافت شد. هرگاه راديكال OHرا نزديك يك اتم H قرار دهيم، به احتمال زياد H-O-H يا H2O (مولكول آب) بدست مي‌آوريم. در حالي كه اين شيوه استدلال به واقع چيزي را ثابت نمي كند، گستره طول موجهاي بين Cm 18 و Cm 21 را «آبچاله» عالم ناميده اند؛ در اينجا ET ها گرد هم مي آيند و داستان ماجراجويي هايشان نقل مي‌كنند. چون ما پي برده ايم كه آب در بسياري از موقعيتهاي فرازميني يافت مي شود، فكر مي‌كنيم كه آب بايد در سراسر عالم وجود داشته باشد. اگر اين مطلب درست باشد، ET ها هم شايد در منطق ما سهيم باشند و براي پخش خبر طول موجهايي در اين نوار را اختيار كنند مي‌توانيم سيگنالهاي راديويي قوي در هر جهت دلخواهي گسيل كنيم و همزمان به انواع طول موجها گوش فرا دهيم. اما اكنون يك سؤال بزرگ در پيش داريم

آيا اين تلاشها، به انجام دادنش مي ارزد؟ احتمال وجود هوشمندان فرازميني چقدر است؟
براي پاسخ دادن به اين پرسشها و چند پرسش نظير آنها، به گردهمايي گروهي از دانشمندان علاقه مند به اين موضوع بر مي گرديم كه در سال 1961 در رصدخانه ملي راديو اختر شناسي در گرينلند ويرجينياي غربي ، برگزار شد. آنان به كمك معادله زير برآورد كردند كه چند «جامعه» ارتباطي ETI ممكن است در كهكشان راه شيري وجود دارد.
در اين معادله :

N:
تعداد جوامع ارتباط‌گير در كهكشان راه شيري

R:
آهنگ تشكيل ستارگان در كهكشان

:
كسري از ستارگان كه سياره دارند

:
نسبت تعداد سيارات مناسب براي تشكيل حيات، به ستارگاني كه سياره دارند

:
كسري از سيارات مناسب براي تشكيل حيات واقعاً واجد حيات اند

:
كسري از سيارات كه واجد حيات و نيز حيات هوشمندند

:
كسري از سيارات كه واجد حيات هوشمندند و برقراري ارتباط را نيز خواهانند

L:
زماني كه خلال آن يك تمدن در مرحله برقراري ارتباط خواهد بود.

اكنون براي اينكه بدانيم اين معادله چگونه مصداق پيدا مي كند، مقادير نسبتاً معتبري را در آن جاگذاري مي‌كنيم.

R: 10
ستاره در سال (200 ميليارد ستاره در 20 ميليارد سال تشكيل شده‌اند.)

: 1/0(
فقط يك ستاره از 10 ستاره ، سياره دارد.)

 : 2 (
ستارگان واجد سياره‌، هر يك به طور متوسط 2 سياره مناسب براي حيات دارند. )

: 1
ر0 (از سياراتي كه براي حيات مناسب اند، 1 از 10 آنها واجد حيات خواهند بود.)

: 5
ر0 (از آنها كه حيات را بر مي تابند، نصفشان حيات هوشمند خواهند داشت. )

: 9
ر0 (از آنها كه حيات هوشمند دارند، 9 از 10 طالب برقراري ارتباط خواهند بود.)

L: 10000
سال (توانايي و خواستن برقراري ارتباط 10000 سال طول خواهد كشيد.)

جامعه 900 = (10000) (9ر0)(5ر0)(1ر0)(2)(1ر0) 10 = N

چون ما بعضي از موارد ياد شده را با بدبيني (تقريب نقصاني) اختيار كرده ايم، عدد 900 را به طور كلي بايد با بدبيني تلقي كرد. گستره اي كه معمولاً در نشريات يافت مي‌شود، از 1 (تنها بودن ما) تا 000/000/100 جامعه ET برقرار كننده ارتباط در كهكشان راه شيري است. اكنون مي خواهيم نشان دهيم كه چگونه هر يك از ضرايب موجود در اين معادله را مي‌توان برآورد كرد. شما بايد با توجه به نكات زير خودتان مقاديري را اختيار كنيد و مقدار N رات به دست آوريد.
مقدار R مبتني بر آگاهي علمي نسبتاً معتبري است؛ تعداد كل ستارگان در كهكشان و مدت زمان لازم براي تشكيل شدن آنها (يعني ، عمر عالم).
مقدار  حاكي از احتمالي است كه ستارگان ديگري، جز خورشيد ما، نيز سياراتي را داشته باشند. سيارات تا چه حد پيامد طبيعي تشكيل ستاره اند؟ منظومه شمسي خودمان را به عنوان يك مدل در نظر بگيريد. به نظر ما، سيارات با همان غلظت و تراكمي از ماده تشكيل شده‌اند كه خورشيد هم از آن تشكيل شده است. وقتي حجم عظيمي از گاز و غبار متراكم شده باشد ، مولفه چرخش آن به صورت تابعي از پايستگي اندازه حركت زاويه اي افزايش يافته است. در نتيجه ، قسمتي از ماده به صورت يك قرص پهن شده، بخش خورشيد آغازين را احاطه كرده، و سيارات از اين قرص ماده تشكيل شده‌اند. شواهدي در مورد ستاره بتاپكتوريس (بتا سه پايه) در دست است مبني بر اينكه چنين فرايندي واقعاً روي مي‌دهد. به نظر مي‌رسد كه چنين رويدادي تقريبا در مورد هر ستاره اي امكان وقوع دارد. اما مي دانيم كه ستارگان بسيار پر جرم (داغ) ممكن است با «دمش» (موج انرژي) اين قرص را، پيش از آن كه سياره اي در آن تشكيل شود. دور كنند. از اين گذشته، فكر مي‌كنيم كه ستارگان مزدوج با ايجاد اختلال هر سياره را به نقطه بيرون اندازي از منظومه سياره اي مي رسانند. اگر اين دو امكان حاكم نباشد، احتمال مورد نظر ما به تك ستاره هايي با كمتر از دو جرم خورشيدي كاهش مي‌يابد. از اين رو مقدار  گستره اي بين 5/0 و 001/0 خواهد داشت. اخترشناسان فعالانه سرگرم جستجوي چنين منظومه هايي هستند، به خصوص منظومه هايي كه ممكن است ستارگان شبه خورشيد نزديك را احاطه كرده باشند براي اين كار تلسكوپ شكستني با فاصله كانوني طولاني بسيار مناسب است. علت اين امر آن نيست كه اخترشناسان انتظار دارند واقعاً سيارات را از لحاظ بصري آشكار سازي كنند، بلكه بيشتر به خاطر اين است كه انتظار دارند تا اختلالها (افت و خيزها) ي كوچك در مسير يك ستاره را در فضا تشخيص دهند؛ اختلالاتي كه نتيجه اثر گرانشي يك يا چند سياره در مدارهاي اطراف ستاره است. نتايج مثبتي را كه اكنون براي سه ستاره نزديك بارنارد (Barnard) ، لالاند (Lalande) 21185 و 61 دجاجه مي‌توان ديدو اين نويد را به ما مي‌دهد كه مقدار ضريب  بيشتر باشد. خوب است چند تلسكوپ شكستني بزرگ براي اين تلاش اختصاص يابد.

مقدار  نمايانگر حدسي دربارة تعداد سياراتي است كه مي‌توانند حيات را در يك منظومه شمسي نگهدارند. بار ديگر به عنوان يك مدل به منظومه شمسي خودمان بر مي گرديم تا ببينيم مقدار  در اين منظومه چقدر است. تا آنجا كه ما مي دانيم، مقدار آن 1 است. زمين تنها سياره اي در منظومه شمسي است كه قادر به نگهداري و ادامه حيات است. ساير سيارات منظومه ما تا چه حد به اين حالت نزديك اند؟ عطارد و زهره بسيار داغ و مشتري و سيارات دورتر ماوراي آن بسيار سردترند؛ بنابراين، فقط يك امكان براي مريخ باقي مي ماند. دماي سطح مريخ براي بقاي حيات آدمي مناسب است، اما آيا اتمسفر آن هم مناسب است ؟ جرم مريخ براي نگهداري مقدار بسيار زياد اتمسفر آن كافي نيست ، اگر چه سردتر از زمين است. از اين گذشته، اتمسفر موجود آن هم تركيب لازم براي تنفس ما را ندارد. [اتمسفر آن CO2 است] .

در اين بحث عوامل متعددي را مي بينيم كه مناطق حياتي در يك منظومه سياره اي را محدود مي‌كند: فاصله سياره از خورشيد، و بنابراين دماي آن؛ جرم سياره توانايي آن براي نگهداري جو، كه از طريق اثر «گلخانه» اي بر دما تأثير مي‌گذارد و سرانجام تركيب مناسب جو يك سياره براي پذيرفتن حيات كه بايد عناصر لازم براي كردن حيات را هم در اتمسفرش و هم در خاكش داشته باشد. اين امر حاكي از آن است كه سياره بايد از ابري از ماده اي كه سرشار از عناصر سنگينتر از هليم است، ايجاد شده باشد؛ مثلا از عناصري كه در انفجار يك ابر نواختر به بيرون پرتاب شده‌اند. مي‌دانيم گرايشي طبيعي براي اتمهاي كربن وجود دارد كه با اتم هاي هيدروژن ، اكسيژن ، نيتروژن و گوگرد پيوند برقرار كنند و مولكولهايي از آمينواسيدها را پديد آورند. چون اين مولكولها در جاهايي يافت شده‌اند كه در آنجا حيات وجود نداشته است. فقط بايد بر اثر واكنشهاي شيميايي توليد شده باشند. اين مولكولها اجزاي ساختماني حيات بشمار مي آيند، اما حيات را تشكيل نمي‌دهند. يكي از مهمترين تفاوتهاي بنيادي يك مولكول زنده و يك موجود زنده، وجود يك پيام رمزدار در هر ياخته موجود زنده است، كه هر ياخته بوسيله آن مي‌تواند خودش را تكثير كند.

چنانكه ملاحظه مي كنيد، ما بيش از حد لازم محدود شده ايم؛ درست به اين علت كه فرض مي‌كنيم ET بايد شبيه به خودمان باشند. اگر اين موضوع را سهلتر بگيريم، بسياري از محدوديت هاي مورد نظر ما كاهش مي يابند.

مقداري كه به  نسبت داده مي شود/ مبين برآوردي است از اين احتمال كه تا چه حد حيات در جايي كه براي وجود حيات مناسب است/ وجود دارد. دانشمندان مدارك مستقيمي در دست ندارند كه چگونه مولكولهاي غير زنده به موجودات زنده تبديل شده‌اند؛ از اين رو مقداري را كه به  اختصاص مي دهيد در نهايت به نظر فلسفي شما دربارة منشأ حيات بستگي خواهد داشت. گستره اين احتمال از 1 (به معني اينكه در هر جا كه براي وجود حيات مناسب باشد وجود دارد) تا 001ر0 يا كمتر (به معني اينكه حيات رويدادي بسيار نامحتمل است) مي‌رسد.

جمله  اين احتما را مشخص مي‌كند كه اگر حيات وجود داشته باشد، اين حيات تا چه حد هوشمند نيز خواهد بود. هوش فراتر از غريزه اي است كه به نظر مي‌رسد حاكم بر رفتار حياتي اكثر جانداران (به استثناي مواردي مانند دولفين و شامپانزه) است. هوش نشانه اي است از نوعي توانايي ذهني كه با آن دربارة شقوق متفاوت مي انديشيم و بهترين شقي را كه به نظرمان مي‌رسد ، انتخاب مي‌كنيم. از اين رو هوش تراز بسيار بالاتري از سازگاري را فراهم مي‌آورد. گستره مقادير مناسب براي اين عامل درست در حدود گستره  است و باز هم به نظر فلسفي شما درباره منبع هوش بستگي دارد.

جمله  بازتاب انديشه ما دربارة ارتباط ميان حيات هوشمند و كنجكاوي است. مقدار اين عامل احتمالي را نشان مي‌دهد كه هر ETI مي‌خواهد با بيگانگان فرضي، چنانچه وجود داشته باشند، ارتباط برقرار كند. آيا براي حيات فرازميني اين پرسش كه «آيا ما تنهاييم؟» ، درست همان طور مطرح مي‌شود كه ما اكنون به طرح آن علاقه منديم؟ ما به اين عامل مقدار 1 مي دهيم، زيرا فكر مي كنيم هوش با كنجكاوي تغذيه مي‌شود. مقداري كه شما به آن اختصاص مي دهيد چقدر است؟

جمله L اندازه زمان بقاي يك جامعه ارتباط گير و زمان باقي ماندن اين جمله در حالت خواست ارتباط است. اگر بخواهيم مقدار L را براي خودمان اندازه‌گيري كنيم، شروع آن را نمي‌توانيم حتي به 50 سال پيش ببريم ، زيرا تا آن زمان ما تكنولوژي لازم براي ارسال و دريافت سيگنال هاي راديويي، و بنابراين توانايي برقراري ارتباط با حيات هوشمند فرازميني را نداشتيم. امروزه كه هم فرستنده هاي راديويي قوي و هم گيرنده هاي حساس با كانالهاي متعدد دارم، مسئله مهم اين است كه حيات ما تا چه مدت ادامه مي‌يابد و همچنين تا چه مدت اين علاقه به جستجو را مي‌توانيم حفظ كنيم . مثلاً ما 10000 سال را انتخاب كرده‌ايم ، اما باز هم مي توانيد اين عدد را از چشم انداز خودتان بر آورد كنيد.

پيش از آن كه بحث خود را پيرامون عامل L را به پايان بريم، بهتر است اين موضوع را با شيوه اندك متفاوتي دنبال كنيم. چون نزديكترين ETI به ما ممكن است به احتمال زياد در فاصله 1000 سال نوري باشد، ارتباط دو طرفه عملاً از موضوع خارج مي‌شود، مثلاً اگر پيامي را از طريق امواج راديويي (كه با سرعت نور سير مي‌كنند) براي اين ETI ارسال كنيم، هزار سال نوري طول مي كشد تا پيام به مقصدش برسد و هزار سال هم طول مي كشد تا پاسخ آن را دريافت كنيم، در اين صورت، اين چندان يك گفت و شنود نيست. براي آن كه كاملاً بپذيريم ETها پيام ما را دريافت خواهند كرد، فرض كنيد موجودات هوشمندي، صاحب تكنولوژي پيشرفته اند، و مي‌خواهند ارتباط برقرار كنند (يا دست كم گوش به زنگ برقراري ارتباط اند). همچنين فرض كنيد كه وقتي پيام ما به آنجا مي‌رسد آنها هم از تكنولوژي مناسب برخوردارند. اگر تكنولوژي آنها 10000 سال پيش «به اوج» رسيده باشد، آيا هزار سال ديگر هم باقي خواهد بود؟ يك جنبه ديگر را در نظر بگيريد؛ اگر آنها هنوز به تكنولوژي پيشرفته اي دست نيافته باشد، آيا در هنگامي كه پيام ما در راه است، ممكن است به آن دست يابند؟ حاصل اين بحث نمايانگر اين واقعيت خواهد بود كه مفيدترين وضع اين نيست كه همه تكنولوژيهاي متعلق به ETI ها همزمان به اوج خود برسند، بلكه اين امر مانند هر چيز ديگري در كهكشان (يا در عالم) به صورت يك فرآيند در حال پيشرفت است. همچنين روشن مي‌شود كه هر چه جامعه ارتباط گير ET، بيشتر دوام آورد، (مقدار L بزرگتر باشد) شانس تماس بيشتر است و زمان «به اوج رسيدن» تكنولوژي اهميت كمتري دارد.

با ملاحظه اينكه اكثر عوامل موجود در اين معادله تا چه حد عدم قطعيت دارد، مي توانيد گستره وسيع مقاديري را كه به دست آوردن N امكانپذير است، ارزيابي كنيد. به ازاي چه مقدار از N (به فرض آن كه N را بزرگتر از 1 تلقي كنيد) شخصاً مي پذيريد كه هزينه قابل توجهي از بودجه عمومي براي حمايت از جستجوي ETI صرف شود؛ مثلا هزينه سالانه اي برابر با پولي كه براي آدامس صرف مي‌شود؟

براي برقراري چه زباني را مي‌توانيم به كار گيريم؟ 
 
بديهي است كه نمي‌توانيم براي برقراري ارتباط با ETI ها زبان انگليسي يا فرانسه يا روسي را به كار گيريم، گرچه اين زبان ها و ساير زبانها در وويجر ضبط شده است. اما يك زبان وجود دارد كه تقريبا ميان مردم زمين «عموميت» دارد و بنابراين ممكن است ميان ETI ها هم از عموميت فراگيري برخوردار باشد. اين زبان زبان رياضي است.  به معني واقعي كلمه، رياضيات يك زبان است؛ زباني است كه به كمك آن با كامپيوترها ارتباط برقرار مي‌كنيم. زباني كه در آن اطلاعات ذخيره مي شود، ماهرانه دستكاري مي‌شود. و بار ديگر به وسيله آن كامپيوترها بازگردانده مي‌شود. با فهم اين مطلب كه كامپيوترها موجوداتي غير هوشمندند، آسانتر مي‌توان يك زبان مشترك با ETI ها ايجاد كرد، زيرا هم آنها و هم خود ما انگيزه اي براي انجام دادن اين كار داريم.

با همه اينها، راه معقول ديگري در پيش داريم كه شيوع يك زبان قابل فهم را نويد مي‌دهد و آن اين واقعيت است كه متخصصان توانسته اند تقريباً هر رمزي را كه نوشته شده است «بگشايند» ، در اين صورت هر زبان موجود در عالم ترجمه پذير مي‌باشد.

ما به ETI ها چه مي خواهيم بگوييم؟

به اين معني، مدتي است كه ما به شيوه اي شايد غير عمدي، با ETI ها «حرف مي زنيم» و آن سيگنالهاي راديويي و تلويزيوني است كه تقريباً 50 سال است در فضا نشت مي‌كنند. يعني، كره اي با شعاع 50 سال نوري زمين را احاطه كرده كه سرشار از سيگنالهاي راديويي و تصويرهاي تلويزوني است و اين كره در هر سال با آهنگ يك سال نوري در حال رشد است. در 50 سال بعدي، اين كره هر جامعه ETI را كه در فاصله 100 سال نوري از زمين باشد، پوشش مي‌دهد. آنها مي‌توانند به آثار نوشتاري ، گفتاري و تصويري ما دسترسي پيدا كنند و زندگي روزانه ما را بررسي مي‌كنند. من مطمئن نيستم كه اين نمونه گيري ، كل هستي و زندگي ما را نشان دهد، نظر شما چيست؟

ما همچنين دو اثر دست ساخته خودمان را با فضاپيماهايي كه اكنون منظومه شمسي را ترك كرده‌اند (يا به زودي ترك خواهد كرد) به فضا ارسال كرده ايم. اگر يك ETI اتفاقاً پايونير 10 يا 11 را در نقطه اي دور در فضا و زمان پيدا كند يك لوحه كه شكل هايي از پيكر ما روي آن حك شده و يك نمودار تصويري خواهد يافت كه نشان مي‌دهد ما در كجاي عالم هستيم. در هر دو فضاپيماي ويجرديسكي (مانند ديسكهاي ويديويي جديد) قرار داده اند كه روي آن درود و تهنيت 60 كشور (به زبان اين كشورها)، عكس هايي از زمين و خودمان و 90 دقيقه بهترين موسيقي جهان ضبط شده است.

با فرض اينكه پيام ما احتمالاً يك سويه خواهد بود و نمي‌تواند با يك مكالمه عادي منتقل شود، چه پيامي را براي مصرف بالقوه ETI ها ابداع مي كنيد؟ خواستار دريافت چه پيامي از آنها خواهيد بود؟براي امكان دسترسي به ETI ها چكار مي‌توان كرد؟
دانشمندان اطمينان دارند كه اگر مشكلات مالي در بين نبود ، طرحي شبيه به طرح سيكلوپها را كه چند سال پيش پيشنهاد شد را دنبال مي كردند. در اين طرح مشاهده ده ها آنتن راديويي بزرگ به ترتيبي آراسته مي شدند تا مقادير عظيمي از انرژي را در شعاع نسبتا باريكي متمركز كند؛ اما هزينه اين كار دست كم 10 ميليارد دلار است. گروهي از اخترشناسان شوروي پيشنهاد كردند كه آنتن راديويي عظيمي در مدار خورشيد مستقر شود كه بتواند كل كيهان را در سه بعد نقشه برداري كند و ضمناً براي آشكار سازي سيگنالهاي ETI به كار گرفته شود.
اخيراً به اجراي روش مناسبتري رو كرده اند، و آن اختصاص دادن درصد معيني اوقات تلسكوپي موجود براي اين جستجو است. امروزه ما مهارت تكنولوژي لازم براي دريافت هزاران طول موج متفاوت را به طور همزمان داريم. در واقع ، داده هاي دريافت شده در هر ثانيه صدها كتاب به ضخامت كتابهاي راهنماي تلفن را پر مي‌كند و سبب مي‌شود كه كار رويش آنها براي انسان ناممكن باشد؛ اما كامپيوترها طوري برنامه‌ريزي شده‌اند كه مي‌توانند شكل سيگنال هاي خاصي را كه احتمالاً موجودات هوشمند ارسال كرده باشند، تشخيص دهند. آسمان مرئي با شيوه اي منظم كاوش مي‌شود و فقط چند سالي است كه مي‌توانيم پاسخي براي اين پرسش مهيا كنيم كه «آيا ما در عالم تنهاييم؟»

ايده هاي مهم

*
به نظر مي‌رسد آدمي ناگزير به طرح اين پرسش شده است كه آيا ما در عالم تنها هستيم؟ امروزه ما درگير پژوهشي هستيم به نام SETI ، ممكن است ما را براي پاسخ دادن به اين پرسش ياري كند.

*
تصور كنيد پيامدهاي ارتباط با اين موجودات هوشمند بيگانه، چنانچه وجود داشته باشد، چگونه خواهد بود.

*
چه پيامي را مايليد به فضا ارسال كنيد، . چه پيامي را مي خواهيد دريافت كنيد؟ پاسخ به اين پرسش سبب مي‌شود كه شما دربارة كيفياتي كه در هستي خود به آنها ارج مي نهيد فكر كنيد، و اين خود به تمرينش مي ارزد

اصطلاحات مهم :

آبچاله هاي فضا
   
Watering hole of space

بتا پيكتوريس (در صورت فلكي سه پايه)
   
Beta pectoris

حيات فرا زميني
   
Extraterrestrial life

روشهاي احتمال
   
Probability techniques

سيكلويها
   
Cyclops

هوش فرا زميني
   
Extraterrestrial intelligence


پرسشهاي مروري :

1-
چرا پذيرش اين نكته كه منظومه هاي شمسي در كهكشان راه شيري يافت مي‌شود، معقول به نظر مي‌رسد؟

2-
اگر احتمال سياره داشتن ستارگان يك در ميليون باشد، در اين صورت به نظر شما احتمال وجود حيات در جاي ديگر عالم چقدر خواهد بود؟ براي نظر خود دليل ارائه دهيد.

3-
وظيفه مولكول DNA در سلول زنده چيست؟ (برنامه كل حيات موجود زنده در آن است).

4-
فرض كنيد موجودات هوشمندي بر سياره اي در فاصله 1000 سال نوري وجود دارند، و آنها از تكنولوژي راديويي هماهنگ با تكنولوژي راديويي ما برخوردارند؛ در اين صورت تاخيرهاي زماني چه اثري بر تلاش ما براي برقراري يك محاوره خواهد داشت؟ چگونه اين مسئله را حل مي كنيد؟

5-
چرا نوار راديويي ميان Cm 18 و Cm 21 يك نوار طبيعي براي ارتباط با ETI ها است؟

6-
به نظر شما چه بخشي از كاربرد تلسكوپهاي راديويي را بايد به جستجوي هوش فرازميني اختصاص دهيم؟


وجود موجود زنده در كرات آسماني از ديدگاه قرآن كريم

 

«وَلِلهِ يَسجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ  المَلائِكَهُ وَ هُم لايَستَكبروُن يَخافونَ رَبَّهُم مِن فوقَهُم وَ يُفعَلون مايَؤمَرُونَ » (سوره نحل – آيه 49)


در تفسير الميزان ذيل اين آيه چنين فرموده است:
آيه سابق ، سجده سايه ها را كه به طور محسوس سجده براي خدا را مجسم مي ساخت ذكر كرد، ولي اين آيه سجده جنبندگان را ذكر مي كند، زيرا كلمه «دابه» به معناي هر چيزي است كه از جايي به جايي تحرك و انتقال داشته باشد، و اين حقيقت سجده است، كه خود نهايت درجه تذلل و تواضع در برابر عظمت و كبرياي خداست، براي اينكه سجده عبارت است از به رو افتادن آدمي بر خاك، كه البته در صورتي عبادت است كه منظور مجسم ساختن ذلت دروني باشد، پس حقيقت سجده همان تذلل دروني است.
و عموميت كلمه «دابه» هم انسان را شامل مي‌شود و هم جن را چون خدا در كلام خود براي جن نيز «ديب» (جنبش) را كه براي ساير جنبندگان از انسان و حيوان هست اثبات مي‌كند و از اينكه ملائكه را جداگانه اسم برد كاملاً مي‌توان فهميد كه هرچند ملائكه نيز آمد و شد و حركت و انتقال از بالا به پايين و به عكس دارند، ليكن حركت آنان از نوع حركت جنبندگان و انتقال مكاني آنان نيست.
پس اينكه فرمود: «وَلِلهِ يَسجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ» معنايش اين است كه آنچه جنبنده در زمين و آسمان هست در برابر خدا خضوع نموده و انقياد ذاتي را كه همان حقيقت سجده است دارند، پس حق خداي تعالي است كه پرستش و سجده شود.

اين آيه دلالت دارد بر اينكه در غير كره زمين از كرات آسمان نيز جنبندگاني هستند، كه در آنجا مسكن داشته و زندگي مي­كنند.
همچنين در تفسير نمونه ذيل اين آيه شريفه مي فرمايد:
در آيه گذشته تنها سخن از «سجده» سايه ها – با آن مفهوم وسيعش- به ميان آمده بود ولي در آيه بعد اين مسأله را به عنوان يك برنامه عمومي براي همه موجودات مادي و غير مادي، آسماني و زميني بيان كرده ، مي‌گويد:
«
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين از جنبندگان است و همچنين فرشتگان براي خدا سجده مي‌كنند» (وَلِلهِ يَسجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ  المَلائِكَهُ).
«
و آنها در اين راه هيچگونه تكبري نمي كنند (وَ هُم لايَستَكبروُن) و در برابر خدا و فرمان او تسليم محض اند

حقيقت سجده ، نهايت خضوع و تواضع و پرستش است، و آن سجده معمولي ما كه بر هفت عضو انجام مي‌دهيم مصاديقي از اين مفهوم عام است، و منحصر به آن نيست.
و از آنجا كه همه موجودات و مخلوقات خدا، در جهان تكوين و آفرينش، تسليم قوانين عمومي عالم هستي مي باشند، و از مسير اين قوانين منحرف نمي‌شوند و اين قوانين همگي از ناحيه خدا است پس در حقيقت همه در پيشگاه او سجده مي‌كنند ،همه بيانگر عظمت علم و قدرت او هستند همه نشانه بزرگي و بي نيازي او مي‌باشند و با لاخره همه دليل بر ذات مقدس اويند .
دابَّهٍ به معني موجودات جنبنده است ، و از آن مفهوم حيات و زندگي نيز استفاده مي‌شود ، و اينكه آيه فوق مي گويد تمام جنبندگاني كه در آسمان و زمين هستند براي خدا سجده مي‌كنند از آن استفاده مي كنيم كه موجودات زنده مخصوص به كره زمين نيست ، بلكه در كرات آسماني نيز موجودات زنده و جنبنده اي وجود دارد .
گرچه بعضي احتمال داده اند كه كلمه « مِنْ دابَّهٍ» تنها قيد براي « ما فِي الاَرْضِ» باشد يعني تنها از جنبندگان زمين سخن مي‌گويد ، ولي بسيار بعيد به نظر مي‌رسد ، بخصوص اينكه در آيه 29 سوره شوري مي خوانيم :

«
و مِن آياتِه خَلْقُ السَموات وَ اْلاَرْضِ وَ ما بّثَفيهِما مِنْ دابَّهٍ » :
(
از نشانه هاي خدا آفرينش آسمانها و زمين و جنبندگاني است كه در آن دو وجود دارند)

درست است كه سجده و خضوع و تواضع تكويني منحصر به موجودات زنده و جنبنده نيست ، ولي از آنجاكه اينها اسرار و شگفتيهاي بيشتري از آفرينش را از خود نشان مي‌دهند انگشت روي اينها گذاشته شده است .
و از آنجا كه مفهوم آيه هم انسانهاي عاقل و با ايمان و فرشتگان را شامل مي‌شود و هم حيوانات و جانداران ديگر ، كلمه سجده ، در معني عام خودكه هم شامل سجده اختياري و تشريعي مي‌شود و هم سجده تكويني و اضطراري ، استعمال شده است
و ما اينكه در آيه فوق ، ملائكه به طور جداگانه ذكر شده ، به خاطر آن است دابه تنها به جنبندگاني گفته مي‌شود كه جسماني هستند ، و اگر فرشتگان رفت و آمدي دارند و حضور و غيابي ، نه به معني جسماني و مادي است تا در مفهوم  دابه داخل گردند .
در حديثي از پيامبر"ص" مي خوانيم « خداوند فرشتگاني دارد كه آغاز آفرينش آنها تا روز رستاخيز براي خدا سجده مي‌كنند و در آن روز از سجده بر مي دارند و مي‌گويند ماعبدناك حق عبادك : ما حق عبادت تو را انجام نداديم »!
جمله  « وَ هُم لايَستَكبروُن » اشاره به وضع حال فرشتگان ، كه آنها در خضوع و سجده در پيشگاه حق كمترين استكبار به خود راه نمي‌دهند.
همچنين در سوره مباركه شوري آيه 29 نيز قرآن كريم به وجود موجودات زنده در كرات آسماني ديگر اشاره نموده و مي فرمايد:

« و مِن آياتِه خَلْقُ السَموات وَ اْلاَرْضِ وَ ما بّثَ فيهِما مِنْ دابَّهٍ »

در تفسير الميزان مرحوم علامه طباطبايي (ره) ذيل اين آيه مي فرمايند كلمه « بّثَ » به معناي منتشر كردن است ، مي‌گويند: «بثَ الريح» التراب : باد خاك را متفرق كرد .
وكلمه « مِنْ دابَّهٍ» به معناي هر جنبنده اي است كه روي زمين مي‌شود ،پس اين كلمه شامل تمامي حيوانات يعني جانداران مي‌شود ، و معناي آيه روشن است .
و از ظاهر آن بر مي‌آيد كه در آسمانها نيز جنبندگاني هست ، و اينكه بعضي جنبندگان آسمان را به ملائكه تفسير كرده‌اند ، صحيح نيست ، زيرا اولاً آيه شريفه مطلق است ، نمي‌شود بدون دليل آن را مقيد به يك نوع جاندار كرد ، و ثانياً اصولاً اطلاق كلمه «دابَّهٍ» بر فرشتگان معهود نيست .

«
و هُوَ عَلي جَمعهِم اِذا يَشاءُ قَديرٌ » اين جمله اشاره است به حشر جنبندگاني كه از زمين منتشر كرده . و اگر فرمود  « عَلي جَمعهِم » و نفرمود «عَلي حَشرهم» بدين جهت است كه خواست اين جمع در مقابل آن بث پراكنده كردن قرار گيرد . و در اينكه ضمير اولي العقل را به كار برد و فرمود  « عَلي جَمعهِم » و نفرمود « جَمعهِم » هيچ دلالتي نيست بر اينكه جانداران آسمان همه مانند انسان داراي عقلند، چون همين مقدار كافي است كه براي خودشعوري داشته باشند ، و به حكم آيه « ما مِنْ دابَّه فِي الاَرضِ و لا طائر بَطيرٌ بِجِناحيه الا اممٌ اَمثالكُم ما فَرطنا في الكتابِ مِن شَيءٍ  و ثُم اني ربهم يحشرون » (سوره انعام -آيه 38) همه جانداران داراي شعور مخصوص به خود هستند.

(
هيچ جنبنده اي در زمين ، و پرنده اي كه با دو بال خود پرواز مي‌كند ، نيست ، مگر اينكه آنها نيز مانند شما امت هايي هستند ، ما در اين كتاب از هيچ چيز فروگذار نكرديم ، و سپس همه آنها به سوي پروردگارشان  محشور مي‌شوند.)
همچنين در تفسير نمونه ذيل اين آيه چنين آمده است:
 
باز به همين مناسبت در آية بعد از يكي از مهمترين آيات علم و قدرت پروردگار سخن به ميان آورده مي­گويد: «از آيات و نشانه­هاي او است آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها خلق و پراكنده ساخته است» (و من آياته خلق السموات و الارض و ما بث فيهما من دابه).
 
آسمانها با آنهمه عظمت، با آن منظومه­ها و كهكشانها، و ميليون­ها ميليون ستارة عظيم و درخشان، آسمانها با آن نظامي كه انسان از مطالعة آن در حيرت فرو مي­رود، و زمين با انواع منابع حياتيش، با گياهان متنوع و رنگارنگ، و گلها و ميوه­ها، با انواع مواهب و بركات، و انواع زيبائيهايش، همه آيات و نشانه­ هاي او است اين از يكسو.
از سوي ديگر جنبندگان زمين و آسمان، انواع پرندگان، صدها هزار نوع حشرات، انواع حيوانات وحشي و اهلي، و خزندگان، و ماهيان بسيار كوچك و ظريف و غول پيكر و عظيم، و انواع آبزيان و عجائب و شگفتيهائي كه در ساختمان هريك از آنها به كار رفته، و از همه مهمتر در اصل حقيقت «حيات» و زندگي و اصول اسرارآميزي كه بر آن حاكم است كه هنوز بعد از هزاران سال مطالعه ميليونها دانشمند، كسي به عمق آن نرسيده، همه و همه آيات خدا است.
جالب اينكه «دابه» همه موجودات زندة ذره­بيني را شامل مي­شود كه داراي حركت ظريف و مرموزي است، و هم حيوانات غول­پيكري كه دهها متر طول و دهها تن وزن دارد، هريك به نوعي تسبيح حق مي­گويند، و ثناخوان او هستند و با زبان حال بيانگر عظمت و قدرت علم بي پايان او.
و در پايان آيه مي­فرمايد: «او هرگاه بخواهد قادر برجمع كردن آنها است» (و هو علي جمعهم اذا يشاء قدير.[1]

در اينكه منظور از جمع كردن تمام جنبدگان در اين آيه چيست؟ بسياري از مفسران آن را به معني جمع براي حساب و جزاي اعمال در قيامت دانسته­اند، و مي­توان آياتي را كه از قيامت به عنوان «يوم الجمع» ياد مي­كند گواه بر اين معنا گرفت (مانند آية 7 همين سورة شوري و 9 تغابن).

در اين صورت اين سؤال پيش مي­آيد كه آيا همة جنبندگان در قيامت محشور مي­شوند؟ بلكه گاه گفته مي­شود كه دابه (جنبنده) معمولاً به غير انسانها اطلاق مي­شود، در اين صورت مشكل مطرح خواهد شد كه چگونه جنبندگان غير انسان حشر و حساب دارند در حالي كه عقل و شعور و تكليفي ندارند؟
پاسخ اين سؤال را ذيل آية سورة انعام و ما من دابه في الارض ولا طائر يطير بجناحيه الاامم امثالكم مافرطنا في الكتاب من شيء الي ربهم يحشرون: «هيچ جنبنده­اي در زمين، و هيچ پرنده­اي كه با دو بال خود (در آسمان) پرواز مي­كند نيست مگر اينكه امتهائي همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم سپس همة آنها به سوي پروردگارشان جمع و محشور مي­شوند» داده­ايم.

و گفتيم زندگي بسياري از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفت­ انگيزي است، چه مانعي دارد كه اين اعمال بيانگر نوعي عقل و شعور در آنها باشد؟ چه لزومي دارد كه همة اينها را به غريزه تقسيم كنيم؟ در اين صورت نوعي از حشر و حساب براي آنها متصور خواهد بود (شرح بيشتر اين موضوع را در جلد پنجم صفحة 224 به بعد ذيل آية فوق مطالعه فرمائيد).

اين احتمال نيز در تفسير آية مورد بحث وجود دارد كه منظور از «جمع» نقطة مقابل «بث» (پراكندن) است، به اين معني كه «بث» اشاره به آفرينش و گسترش انواع موجودات زنده و جبندگان است، سپس مي­فرمايد هرگاه خدا بخواهد آنها را «جمع» كرده و نابود يا منقرض مي­سازد.

همانگونه كه در طول تاريخ تاكنون بسياري از انواع جنبندگان در روي زمين گسترش عجيبي پيدا كرده، و در زماني بعد از آن منقرض و جمع شده­اند، هم گسترش آنها به دست خدا است و هم جمع آنها، و در حقيقت شبيه آياتي است كه مي­گويد: حيات دهنده خدا است، و ميراننده هم او است.

در اين صورت مسألة حساب و جزاي حيوانات در اين آية مطرح نخواهد شد.

ستارگان [داراي سيارات] مسكون آسمان

 
از نكات قابل ملاحظه­اي كه از اين آيه استفاده مي­شود اين است كه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمانها دارد، گرچه هنوز دانشمندان به صورت قاطعي در اين زمينه قضاوت نمي­كنند، همينقدر سربسته مي­گويند: در ميان كواكب آسمان به احتمال قوي ستارگان زيادي هستند كه داراي موجودات زنده­اند، ولي قرآن با جملة «و ما بث فيهما من دابه» (آنچه در آسمان و زمين از جنبندگان گسترده است)، با صراحت اين حقيقت را اعلام مي­دارد كه در پهنة آسمان نيز جنبندگان زنده فراوان است.

و اينكه بعضي از مفسران احتمال داده ­اند «فيهما» منحصر به كره زمين باشد بسيار بعيد به نظر مي­رسد، زيرا «ضمير تثنيه» است و به آسمان و زمين و هردو بر مي­گردد، همانگونه كه تفسير دابه به فرشتگان آسمان تفسيري است بسيار بعيد، چرا كه «دابه» معمولاً به جنبندگان مادي اطلاق مي­شود.

اين معني از آيات متعدد ديگري قرآن مجيد نيز استفاده مي­شود.

در حديث معروفي از امير مؤمنان امام علي­­ بن ابيطالب (ع) نقل شده است كه فرمود:

هذه النجوم التي في السماء مدائن مثل المدائن التي في الارض مربوطه كل مدينه الي عمود من نور:
«
اين ستارگاني كه در آسمان است شهرهائي همچون شهرهاي زمين دارد، هر شهري با شهر ديگر (هر ستاره­اي با ستارة ديگر) باستوني از نور مربوط است».

 
روايات متعدد ديگري نيز در اين زمينه نقل شده است. (براي اطلاع بيشتر مي­توان به كتاب «الهيئه و الاسلام» مراجعه كرد.)
نكته قابل توجه اين است كه در تعريف و تشريح دابَّهٍ در قرآن چنين فرموده است:

«
و الله خَلَقَ دابَّهٍ مِن ماءٍ فَمِنُهِم مَن يَمشيِ عَلي رِجلَينِ وَ مِنهُم مَن يَمشيِ عَلي اَربَع يَخلُقُ اللهُ ما يَشاءُ اِنَ اللهَ عَلي كُلَ شَيءٍ قَدير»  (سوره نور- آيه 45)
خداوند هر جنبنده اي را از آب آفريد و از آنها گروهي هستند كه به شكم راه مي‌روند (خزندگان)  و گروهي با دو پا (انسان و پرندگان ) و گروهي نيز چهار دست و پا راه مي‌روند (چهارپايان ) خداوند هر چه را مي‌خواهد مي آفريند ، زيرا خداوند بر همه چيز تواناست.

پس طبق آيه 29 سوره شوري و آيه 49 سوره نحل آيه 49 مي‌توان يقين كرد كه در در برخي سيارات و كرات آسماني، موجودات زنده و جانداراني شبيه آنچه روي زمين هست حيات دارند (يا متنوع تر از موجودات زميني يا ساده تر يا پيچيده تر يا هوشمند تر و يا ...) (وَالله اعلَم)

بديهي است اين موضوع يكي از مسائل عمده كيهان شناسي مي‌باشند كه دانشمندان آن را با هيجان و دقت و سرعت پيگيري مي نمايند و روز به روز يافته هاي بشر در اين زمينه بيشتر خواهد شد و اعجاز علمي قرآن نيز بيشتر معلوم مي‌شود .



توضیح:

منابع و ماخذ در اصل مقاله نزد نویسنده موجود است.

استفاده از مقاله  با ذکر  منبع مجاز می باشد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: گونان گون
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی