ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن
تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی
یعنی ز ما به مهدی هادی پیام بر
کو روز و شب دعا و ثنا می فرستمت
هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا می فرستمت
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هر که از چشم سیاه تو مسلمان شدنی است
از همان چشم سیاه تو شده کافر هم
دل غمگین مرا بشنو و برگرد که هست
از سر زلف تو در باد پریشان تر هم
نظرات شما عزیزان: