هم چنین ایشان برای اینکه سالک مبتدی برای کشف استاد حقیقی این راه، به اشتباه درنیفتد و بیگانه ای از حق را به مرادی نپذیرد برای شیخ و مرشد و مقامات و ارکانی ذکر می کند تا سالک با شناخت صحیح کسی را به استادی خود برگزیند. او در این زمینه می فرماید:
بعض عرفا در مقامات شیخ و صفات او گفته قال الله سبحانه «فَوَجَداً عبداً مِّن عِبادنا آتیناهُ رَحْمةً مِن عِندنا و عَلّمناه مِن لَدُنّا عِلْماً15 از اینجا پنج رکن مقام رکنیت به دست می آید: اول: عبدیّت حق که در بند هیچ چیز بجز خدا نباشد. دوّم: استحقاق قبول حقایق از حقتعالی بی واسطه. سوّم: خصوصیت دریافت رحمت خاص از مقام عبدیّت. چهارم: تعلّم علم از خدا بی واسطه. پنجم: تعلّم علم لَدنّی بی واسطه و مراد از علم لدنی علم به ذات و صفات آن حضرت است بی واسطه وسائط و علاوه بر این پنج ارکان بیست صفت دیگر باید در او موجود باشد: 1ـ به قدر حاجت از علم شریف باخبر باشد 16 2ـ آنکه اعتقاد اهل بدعت را نداشته باشد 3ـ عقل معاش 4ـ سخاوت 5 ـ شجاعت تا از ملامت خلق نیندیشد 6 ـ عفّت تا محل تهمت نشود 7ـ علو همّت که به دنیا و اهل آن التفات نکند 8ـ شفقت بر مرید و سایر ناس 9ـ حلم، به هر حرکت زود خشم نبود 10ـ عفو 11ـ حُسن خلق
12ـ ایثار 13ـ کرم 14ـ توکــــل 15ـ تسلیم 16ـ رضا به قضـــاء 17ـ وقـار 18ـ طمأنینه در امور
19ـ ثبات قدم و عزیمت 20ـ هیبت. 17
بنابراین توصیفات آنچه برای یک سالک در محضر استاد لازم و رعایت آن واجب است چند چیز است که در ذیل به آن اشاره می شود:
اول: رعایت ادب نزد استاد در همة موارد چه در زمینه سخن گفتن و گوش دادن به دستورات و چه در زمینه نشستن و برخاستن و امور دیگر. دوم: حسن خلق. سوم: بردباری و استقامت در راه سلوک که اگر کرامت و اثری ندید از سیر الی الله ناامید نشده و پا پس نکشد. چهارم: شجاعت تا از ملامتها و سرزنش ها و تمسخرهای دیگران نهراسد. پنجم: مجاهدت و ریاضت تا زمانی که نفس رام شده و مؤدب گردد. ششم: تسلیم شدن کامل در برابر دستورات شیخ و اجرای اوامر او به نحو احسن و هفتم: نصیحت شنوی از همه، چه استاد، چه غیر استاد زیرا که حقایق همیشه در یک جا جمع نمی شود. نتیجه اینکه: سالک هیچگاه نمی تواند بی نیاز از یک استاد مسیر خود را پیدا کند و به حقیقت راه یابد پس باید در ابتدا خصوصاً، به دنبال یک راهنما باشد آنگاه به دنبال راه.
نقل است مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی (رضوان الله علیه) می فرموده است: اَهَمّ از آنچه در این راه لازم است، استاد خبیر و بصیر و از هوا بیرون آمده و به معرفت الهیّه رسیده و انسان کامل است، که علاوه بر سیر الی الله، سه سفر دیگر را طیّ نموده و گردش و تماشای او در عالم خلق بالحق بوده باشد (این سفر شامل سفر چهارم از اسفار اربعه است)
مرحوم قاضی می فرموده است: «چنانچه کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد برای پیدا کردن استاد این راه، اگر نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذراند تا پیدا نماید. ارزش دارد و می فرموده است. کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است.»18
نظرات شما عزیزان: