دعای مستجاب آیتالله بروجردی در حق استاد مروّت
آنچه میآید گفتگویی است منتشرنشده با استاد محمد تقی مروت، پایهگذار فن نوین قرائت قرآن در ایران، که به مناسبت درگذشت این استاد پیشکسوت تقدیم میگردد.
اشاره:
مرحوم استاد محمدتقی مروت، بنیانگذار قرائت صحیح و اصولی قرآن در کشورمان، اولین ایرانی و شیعه دارنده رتبه بینالمللی در مسابقات جهانی قرآن مالزی و مدرس قرآن که ۲۱ مهرماه و دهم محرم الحرام 1438دار فانی را وداع گفت، چند ماه قبل در گفتوگویی تلفنی و در مواردی به صورت مکتوب و پس از اصرارهای فراوان خبرنگار خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) چگونگی روی آوردن به تلاوت قرآن و بخشی از داستان پر فراز و نشیب زندگیاش را بازگو کرد.
وی در اغلب تماسهای تلفنی که در آن حال با بیماری قلبی و دیابت نیز مواجه بود، بسیار صبورانه همراهی میکرد. استاد مروت بارها از اینکه بسیاری از شاگردانش از برترین اساتید و قاریان ایران محسوب میشوند و نیز اولین شیعه دریافتکننده رتبه مسابقات بینالمللی قرآن مالزی بود، بارها با افتخار یاد میکرد و مدام از اینکه طی چند دههای که در خارج از ایران به سر میبرد، تعدادی از شاگردانش وی را فراموش نکرده و به یاد او بودند، قدردان بود.
همچنین به دوستی و همنشینی با استاد ابراهیم پورفرزیب(مولایی) مباهات میکرد و سرانجام در آستانه دومین سالگرد درگذشت استاد مولایی(۲۲ مهر ۹۳) به ملکوت اعلی پیوست. در ادامه این گفتوگو را میخوانید؛
در سال ۱۳۵۲ بار دیگر به این مسابقات اعزام شدم و خوشبختانه برنده اول این مسابقات بودم و طلسم اول شدن قاریان مالزیایى که از بدو برگزارى این مسابقات همیشه اول مى شدند، توسط یک قارى شیعه ایرانى شکسته شد
استاد مروت، بفرمایید در چه سالی و در کجا متولد شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام على رَحمَةِ ٱللَّـٰهِ للعالمین و خاتم رسله سیدنا و مولانا محمد بن عبدالله و على عترته أهل بیته الأئمة الطیبین الطاهرین المعصومین و رضى الله تعالى عن صحابته الأوفیاء المؤمنین الشاکرین الذین ٱهتدوا بهدیهم و زادهم الله هُدىً و أیماناً؛ در ۲۲ اسفند سال ۱۳۲۳ در چهارراه (میدان) حسن آباد محله سنگلج تهران به دنیا آمدم. از دوران کودکى به فضل الهى و کمک مرحوم پدرم با حضور در مجالس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله محمد تقى آملى در مسجد مجدالدوله واقع در خیابان امام خمینى(ره)(سپه سابق) شرق میدان حسن آباد با قرآن کریم آشنا شده و روح و جانم با مهر کلام مقدس خداوندم سرشته شد.
اولین حضور جدی شما در کنار رحل قرآن مربوط به چه سالی و چگونه بود؟
حدوداً ۹ سال داشتم که براى نخستین بار پشت رحل قرآن در جلسهاى که در منزل مرحوم دائیام برقرار بود، نشستم و تصمیم گرفتم براى اولین بار قرآن را تلاوت کنم. قارى (معلم) آن جلسه شخصى بود که ما ایشان را بنام آقارضا مىشناختیم. وى هم قارى قرآن، هم مسئلهگو، هم سخنران و هم نوحهخوان آن جلسه بود. در آن شب به مجردى که نوبت خواندن من شد، ایشان جلسه قرآن را ختم کرد تا به بقیه برنامهها بپردازد. من بقدرى متأثر شدم که شدیداً به گریه افتادم. از علت گریهام جویا شدند و من با گلهمندى گفتم که این آقا به همه اجازه داد قرآن بخوانند بجز من. ایشان با عذرخواهى و دلجوئى، از من خواست تا آنجا که مایل هستم قرآن بخوانم. البته این اولین بارى بود که من قرآن مىخواندم و طبیعتاً غلطهاى بسیارى در تلاوتم وجود داشت.
پس از چند جلسه وقتى آقارضا علاقه و اشتیاق زیاد مرا براى آموختن تلاوت قرآن به علت سؤالهاى پى در پىاى که از ایشان مىکردم، دید، فرمود که وى دیگر چیزى براى آموختن به من ندارد و قصد دارد مرا به جلسات درس مرحوم مغفور ملامحمدباقر فانى رضوان الله تعالى علیه راهنمایى کند. مرحوم فانى استادى بود بسیار با تقوا داراى چهرهاى نورانى و تبحر ویژهاى در تعلیم شاگردانش داشت که من در مدت بسیار کوتاهى روانخوانى (بدون قرائت) قرآن را از ایشان به خوبى فرا گرفتم و یقین دارم رمز فراگیرى سریعم در مدتى کوتاه، بخاطر سادهخوانىام بود که همه تمرکزم را در یافتن حروف و ترکیب حرکات و دیگر احکام تجوید بکار مىبردم و ضمناً مىترسیدم که به اصطلاح با قرائت بخوانم. به عنوان مثال چون مىدانستند که من صداى خوبى دارم از من بارها خواستند با صوت بخوانم ولى من خجالت مىکشیدم. سرانجام تصمیم گرفتم قرآن را با قرائت بخوانم ولى چون اولین بار بود به علت دستپاچگى به جاى أعوذ بالله من الشیطان الرجیم گفتم: أعوذ بالله من الشیطان الرحیم! که همه بشدت خندیدند. ناگفته نماند که مرحوم فانى(در راستاى مطالعات شخصىام)، تنها استاد مباشر و مستقیم بنده بودند که حضوراً و نفس به نفس قرآن را از ایشان فرا گرفتم. روزها نیز به محل سابق کتابخانه ملک در بازار سلطانى مىرفتم و کتابهاى تجوید و یک نسخه از لغتنامههاى عربى- فارسى را از مسئولان درخواست مىکردم تا معناى واژه هاى عربى را که نمىدانستم با مراجعه به این لغت نامه بفهمم. تا ساعت ۵ بعد از ظهر که کتابخانه باز بود در آن جا مىماندم تا حتى المقدور درباره تجوید قرآن مطالعه داشته باشم. ناگفته نماند که استفاده از کتاب هاى کتابخانه ملک فقط در محل آن مقدور بود و به کسى کتاب را به رسم امانت نمىدادند تا با خود به منزل ببرد.
از دیدارتان با آیت الله بروجردی گفته بودید این دیدار در چه شرایطی رخ داد؟
حدوداً ۱۲سال بیشتر نداشتم که تعدادى از رفقاى محله تصمیم گرفتند یک جلسه هفتگى، فقط تلاوت قرآن داشته باشند و بنده را هم به عنوان معلم خود برگزیدند. در همان ایام، مرحوم ابوى، ما را براى زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها به قم برد. پس از زیارت، براى شرفیابى به حضور حضرت آیت الله العظمى سیدحسین طباطبائى بروجردى رضوان الله علیه و قَدَّسَ سِرَّهُ راهى منزل معظم له شدیم ولى پس از رسیدن به منزل ایشان، ایشان براى رفتن به حوزه سوار درشکه و آماده رفتن بودند و من بلافاصله به بالاى رکاب درشکه پریده و پس از بوسیدن دست ایشان اجازه خواستم تا برایشان قرآن بخوانم. ایشان با خوشرویى تمام، اجازه فرمودند و من هم آیتالکرسى و دو آیه پس از آن را که خوب حفظ داشتم براى ایشان قرائت کردم. ایشان براى بنده دعا کردند و فرمودند که إن شاء الله بزودى یک قارى خوب قرآن و یک استاد ممتاز شوم.
چندین بار از ارتباط خوبی که بین قاریان تهران و مشهد پیش از انقلاب اسلامی شکل گرفته بود فرمودید، اولین ارتباط چگونه حاصل شد؟
در تابستان سال ۱۳۴۶ در حال بازگشت از کار و رفتن به خانه بودم و با خداى خود راز و نیاز مىکردم که بار خدایا؛ هنوز سعادت زیارت آقا امام رضا(علیه السلام) نصیبم نشده است، خدایا آرزویم را برآور. در همین هنگام در ۸ قدمى خود یک آگهى که به دیوار نصب شده بود توجهم را جلب کرد. این آگهى از جانب سازمان اوقاف آن زمان که تحت نظارت نخست وزیرى اداره مى شد، منتشر شده بود که طى آن از علاقمندان دعوت شده بود تا براى شرکت در یک مسابقه تلاوت قرآن که قرار بود در تهران برگزار شود، شرکت کنند. من که تا آن زمان نتوانسته بودم کیفیت تلاوتم را ارزشیابى کنم، تصمیم گرفتم در آن مسابقات شرکت کنم تا بدانم تا چه مرحلهاى در تلاوت قرآن پیشرفت داشتهام.
غرض از این مسابقات این بود که طى آن ۳۰ قارى را برگزیده و ۲ تن از برگزیدگان را به مراکز استانهاى ۱۵ گانه بمدت ۱۴روز براى تلاوت قرآن مجید بفرستند. بنده که از انتخابشدگان بودم به همراه قارى دیگری به مشهد مقدس فرستادند. در دروازه مشهد (گنبدنما) گروهى از اعضای جامعه قاریان قرآن مشهد در انتظار ما بودند و از ما به گرمى استقبال کرده و ما را با خود به زیارت حضرت رضا(ع) و پس از زیارت و اداى واجبات، به میهمانسراى ایشان هدایت کردند و هر شب و هر روز در جوار آن حضرت با قرآن و ایشان انس داشتیم و دانستم که حضرت حق تعالى (جل جلاله) دعایم را استجابت فرموده است. پس از آن تقریبا همه ساله با گروهى از عاشقان قرآن مجید به پابوس آقا امام رضا(ع) مشرف مىشدیم.
خادم القرآن، زندهیاد استاد محمدتقی مروت به دوستی و همنشینی با استاد ابراهیم پورفرزیب(مولایی) مباهات میکرد و سرانجام در آستانه دومین سالگرد درگذشت استاد مولایی(۲۲ مهر ۹۳) به ملکوت اعلی پیوست؛ وی دوستدار قرآن و قرآندوستان بود و با همه توان در راه اعتلای قرآنیان کشورمان تلاش کرد.
به مسابقات قرآن مالزی میرسیم، نقطه عطفی در زندگی شما، چه شد که در سال ۱۹۷۳ میلادی در این رقابت جهانی حضور یافتید؟
در سال ۱۳۴۸ سازمان اوقاف، وقت مرا به نمایندگى از طرف ایران به مسابقات جهانى مالزى اعزام کرد. در آن سال به علت بىتجربگى و نبودن در سطح قاریان جهانى، مقامى نصیبم نشد ولى براى اولین بار صداى ملکوتى إمام القراء مرحوم استاد شیخ مصطفى اسماعیل را که امامت نماز مغرب را بر عهده داشت از طریق بلندگوهاى بزرگ ترین مسجد پایتخت مالزى «نِگارا» شنیدم و پس از شنیدن صداى ایشان، صداى قاریان دیگر برایم چندان دلچسب نبود.
در سال ۱۳۵۱ بار دیگر پس از پیروزى در مسابقات داخلى، بار دیگر به همین مسابقات فرستاده شدم. در آن سال مرحومشیخ محمود خلیل الحصرى استاد برجسته و شیخ القراء مصر به عنوان سرپرست هیأت داوران و مرحوم شیخ فؤاد العروسى قارى مصرى که تا قبل از وفاتش یکى از داوران دائمى این مسابقات بود، به خاطر این که مرا با احتساب ۹۲درصد نفر دوم و قارى مالزیائى را با ۹۲/۲۵ به عنوان نفر اول انتخاب کرده بودند به شدت خشمگین بودند. این حادثه در آن شب بر فضاى استادیوم ۵۰ هزار نفرى «مِردیکا» محل این مسابقات، سنگینى مىکرد و بسیارى از حاضران در استادیوم پیرامون آن سخن مىگفتند.
در سال ۱۳۵۲ بار دیگر به این مسابقات اعزام شدم و خوشبختانه برنده اول این مسابقات بودم و طلسم اول شدن قاریان مالزیایى که از بدو برگزارى این مسابقات همیشه اول مى شدند، توسط یک قارى شیعه ایرانى شکسته شد.
پس از بازگشت به وطن، رئیس رادیو ایران مرا در محوطه رادیو در میدان ارک دید و به گرمى از من استقبال کرد و مرا بوسید و دست خود را بر گردنم نهاد و اظهار داشت که به عنوان جایزه دستور خواهد داد که تمام ۳۰ جزء قرآن را با تلاوت من براى رادیو ضبط کنند که هم اکنون بسیارى از آن تلاوت ها بحمد الله موجود است.
در این مرحله بمرور سلسله وقایعى رخ داد که تصمیم گرفتم ایران را ترک کرده و به بهانه ادامه تحصیل به مصر بروم. البته طبیعى است که یکى از آرزوهاى قاریان قرآن دیدن و ملاقات با قاریان بزرگ مصرى مانند مصطفى اسماعیل، عبدالباسط محمد عبد الصمد، شیخ محمود خلیل الحصرى، شیخ محمود على البناء و دیگر قاریان بزرگ مصر بود که بحمد الله این آرزو براى من محقق شد و روی هم رفته بمدت ۵ سال و اندى با این بزرگان معاشرت و رفت و آمد داشتم.
به زودی مصاحبه با مرحوم استاد مروت، حضورش در مصر و چگونگی آشنایی ایشان با اساتید بزرگ عصر طلایی مصر منتشر خواهد شد.
صادقین، دبیر سرویس فعالیتهای قرآنی ایکنا
نظرات شما عزیزان: