بعد دينداري جوانان
از مهمترين ابعاد تكليف و مقاومت در عصر غيبت و انتظار، مقاومت در بُعد دينداري است. يعني هر كس بكوشد تا دين خود را در اعتقاد و عمل حفظ كند ، مباني اعتقادي و عقيدتي خويش را با تفكر و تامل و كسب آگاهيهاي سودمند و شناختهاي صحيح استوار سازد .
نيز به اعمال تكليفي دين عمل نمايد تا خويش را به عنوان فردي مؤمن و صديق نگاه دارد و در جامعه به عنوان يك انسان متدين متعهد ، حضور داشته باشد .
در زمان حاضر كه دشمنان اسلام تلاش مي كنند تابا سست كردن مباني اعتقادي جوانان و ايجاد شبهه در ذهن جوانان، پايه هاي اعتقادي و ديني آنها را متزلزل كنند حفظ دين و روحيه دينداري در جوانان از نخستين وظايف جوانان در عصر غيبت به شمار مي رود .
در زمان غيبت امام(عج) ممكن است شبهه هايي در ذهن بيايد يا عواملي به سست كردن پايه هاي اعتقادي جوانان برخيزند كه بايد در برابر اين شبهات مقاومت كرد .
در اين راستا جوانان مي توانند با مطالعه كتابهاي ديني، شركت در مجالس مذهبي و آشنايي بيشتر با مفاهيم اسلامي و پژوهش و شناسايي ارزشهاي اصيل اسلامي، دين خود را در برابر هجمه دشمنان دين حفظ نمايند. يادمان باشد كه تقليد در اصول دين جايز نیست و بايد در مورد آنها تحقيق كرد تا به يقين رسيد در اين صورت حقانيت دين اسلام بر ما ثابت ميشود و ستوني ايمانمان مستحكم ميگردد و ديگر هيچ شبهه اي نميتواند ترديد در دل ما ايجاد كند .
از سنگين ترين رسالت جوانان مومن در حفظ دين اينست كه به اهل بيت (عليه السلام) و سيره آنها تمسك جويند تا از لغزشهاي ديني و اعتقادي در امان باشند .
در احاديث و تعاليم ائمه (عليه السلام) تاكيد شده است بر اينكه در عصر غيبت راه امامان را بپيمايند و از تعاليم و احكام آنهاپيروي كنند، به تولاي آنان چنگ زنند و ازدشمنان و مخالفان آنان و قرار گرفتن در خط مخالفان آنها تبرا جويند.
جوانان مومن و منتظر در عصر غيبت، باسر مشق قرار دادن و الگو گرفتن از تعاليم ائمه (ع) مي توانند بعد دينداري و دين آموزي خويش را تقويت و اعتلاء بخشند و شناخت و بصيرت خود را به اسلام و شيعه و به ويژه به مهدويت افزايش دهند و اين خود گامي درجهت اصلاح و پيشبرد اهداف عاليه جامعه اسلامي و مبارزه با تهاجم فرهنگي و تبليغي صهيونيسم عليه اسلام و مهدويت است .
2ـ بعد پارسايي
دوران جواني مرحله اي است كه انسان بيشتر در معرض لغزشها و انحرافات اخلاقي قرار دارد و در واقع احساس بر عقل چيره مي گردد و چه بسا انسان به همين خاطر از انجام عمل صالح غافل بماند. از حساس ترين دوران زندگي انسان،دوران جواني است كه مراقبت از خود، در اين مرحله از عمر بسيار مهم و حائز اهميت فراوان است .
داشتن اين بعد از ابعاد تكليف در عصر انتظار از سوي جوانان مهم و قابل توجه است.چرا كه در جواني پاك بودن شيوه پيغمبري است . نبايد اينگونه فكر كرد كه اكنون جوان هستم از لذتهاي شهواني استفاده كنم و خود را به گناه آلودم سازم وقتي به كهنسالي كه رسيدم توبه ميكنم بلكه اين يك فكر پوچ است و انديشه اي است كه شيطان بر ما تحميل مي كند .
پاك بودن در جواني ارزش دارد نه زماني كه انسان قواي جسماني و شهواني خود را از دست داده و پير شده بخصوص در عصر غيبت جوانان از طريق زهد و تقوي مي توانند در زمره ياران شايسته امام زمان(عج) قرار گيرند و زمينه و شرائط ظهور آن امام همام را به بهترين وجه ممكن فراهم سازند. و در گسترش عدل و داد در سراسر گيتي واحقاق حقوق مستضعفين مؤثر واقع شوند .
وقتى جوان عصر انتظار به لباس تقوي آراسته شود فساد در وي هرگز راه نمي يابد و القائات شوم فرهنگي صهيونيسم در وي اثر بخش نخواهد بود .با وجود جوانان مؤمن با خصوصيات فوق در صحنه هاي مختلف جامعه ، مظاهر فساد در جامعه از بين رفته و جامعه در مسير سعادت و كمال انسانها حركت خواهد كرد .همين جوانان هستند كه ياران مهدي(عج) در عصر ظهور مي باشند و ثبات و تداوم حكومت جهاني ولي عصر(عج) به حضور و مشاركت جوانان متعهد و وارسته نيازمند است و از تعرض دشمنان در امان خواهد بود .
2ـ بعد فرهنگي
منظور از بعد فرهنگى نگهباني و حراست فرهنگ ديني در جامعه و ميان جوانان است و اينكه فرهنگ اسلامي و ديني با مشخصات و ويژگيهايي كه قبلاذكر آن رفت در ميان جوانان وجامعه زنده بماند و نقش آفرين و جهت بخش باشد.
امروز، همين فرهنگ اسلامي و ديني مورد تهاجم بيگانگان و دشمنان دين قرار گرفته است. دشمن سعي دارد با حذف فرهنگ مهدوي و اسلامي در جامعه و دور كردن جوانان از مفاهيم فرهنگ مهدوي، سلطه فرهنگي خود را در جامعه گسترش دهد و بر حذف آن تاكيد مي كند. تهاجم فرهنگي چيزي جز حذف و به ابتذال كشانيدن فرهنگ ديني در جامعه اسلامي عصر غيبت نمي باشد. امروز آنچه در جامعه اسلامي عصر انتظار ضرورت دارد تقويت جبهه فرهنگي است . دبروز با توپ و تانك به ما حمله كردند امروز با تحميل فرهنگ غربي، از اين حمله و از اين جبهه غافل نباشيم زيرا تلفات اين جنگ سنگينتر از جنگ نظامي است .
در اين جبهه فرهنگي جوانان بخصوص جوانان تحصيلكرده نقش مهمى را بازي مى كنند و رسالت سنگيني را بر عهده دارند .جدايي و بيگانگي اين قشر از جامعه از فرهنگ اسلامي و مهدوي ضررهاي جبران نا پذيري را متوجه اسلام وجامعه اسلامي مي گرداند .
بديهي است كه تحقق ظهور مهدي(عج) در گرو حفظ ارزشهاي اسلامي و فرهنگ متعالي ديني در جامعه و پايبند بودن جوانان بعنوان اصحاب آن امام در عصر ظهور به اين فرهنگ اسلامي و استمرار آن تا زمان ظهور حجت حق مي باشد .
بهترين راه براي مبارزه با تهاجم و جنگ فرهنگي تبليغ صحيح اسلام و مهدويت است ، توسعه دادن فرهنگ عاشورا البته به صورت واقعي نقش بسيار مهمي را بازي ميكند پس بايد احتياط كرد كه فرهنگ حسيني آلوده به دسيسه هاي دشمن براي تخريب عاشورا نشود .
بنابراين در مبارزه با تهاجم فرهنگى بايد ابزار فرهنگى را به خدمت گرفت .بخاطر داشته باشيم كه در تهاجم فرهنگي دشمنان با سرمايه گذاريهاي فراوان سعي مي كنند در مسلمين عقده حقارت و خود كم بيني ايجاد كنند كه صاحب فرهنگ مترقي نيستند و اينكه فرهنگ اسلامي فرهنگي متروك و كهنه است . در صورتي كه بسياري از سياست مداران بزرگ غربي به اين نتيجه رسيده اندكه اسلام جواب همه مشكلات جامعه بشري را داده است و تنها اسلام ميتواند به داد دنيا كنوني برسد .لذا مي توان با معرفي فرهنگ اسلامي و نماياندن كاربرد آن در زندگي بشري عملا به جهانيان فهماند كه فرهنگ اسلامي بالاتر از آن چيزي است كه آنها مى پندارند جوانان از طريق تمسك به فرهنگ اسلامي و مهدوي بهتر مي توانند خوديابي و خودشناسي كنند .
يكي از نمونه هاي ايمان به غيب و امام غايب همين تمسك به فرهنگ ديني و اسلامي است
ايمان به قيام مهدي(عج) در گرو ايمان به فرهنگ اسلامي و ارزشهاي ديني است كه امروز همين فرهنگ مورد هجوم دشمنان دين قرار گرفته است. بدليل اهميت اين فرهنگ است كه دشمنان از هر سو تلاش مي كنند آنرا زير سؤال ببرند.ما سعي ميكنيم با انتشار اين نشريه قامي هر چند كوچك را جهت مبارزه با تهاجم فرهنگي برداريم .
4ـ بعد امر به معروف و نهي از منكر
از بهترين راههاي عملي مبارزه جوانان با فساد و تهاجم فرهنگي بيگانگان در جامعه عصر غيبت، امر به معروف و نه از منكر و احياء آن در جامعه اسلامي است .
خيال نكنيم كه امر به معروف و نهي از منكر وظيفه ما نيست چرا كه اين ها جزو فروعات دين هستند و مانند نماز حكم واجب دارند پس عمل نكردن به آنها گناه محسوب ميشود .
با اين دو عمل است كه احكام و فرايض الهي در جامعه برقرار مي ماند و جامعه ديني از انحراف نجات مي يابد . رضا و خشنودي امام زمان(عج) در آن است كه معروف عملي شود و منكر ترك گردد. بنابراين جوان منتظر نمي تواند در اين باره بي تفاوت باشد.
بزرگترين امر كننده به معروف و نهي كننده از منكر در روزگار ظهور، خود مهدي (عج) است پس چگونه ممكن است كه جامعه منتظر، خشنودي مهدي (عج) را بخواهد ولي در اين بعد به مهدي(عج) اقتدا نكند. اهميت امر به معروف و نهي از منكر در حفظ جامعه از گرداب فساد چنان است كه حضرت علي (ع) در بستر شهادت به فرزندانش امام حسن و امام حسين (ع) سفارش مي كند :
«امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه در اين صورت اشرار شما برشما چيره ميشوند. پس شما براي دفع آنها دعا كنيد ولي دعاي شما اجابت نمي شود. » (5)
وهمچنين پيامبر اعظم در مورد نهي از منكر فرمودند :
«همانا خداوند دشمن دارد آن مؤمني را كه ضعيف و بي دين است، سؤال شد: مؤمن ضعيف و بي دين كيست؟ پاسخ داد: كسي كه نهي از منكر و جلوگيري از كارهاي زشت نمي كند .» (6)
هدف امام حسين نيز ازبرپايي قيام عاشورا احياء امر به معروف و نهي از منكردرجامعه اسلامي آن زمان بوده است پس ميتوان گفت اين دو امر آنقدر ارزش داشت تا عاشورايي به پا شود .
در بحث از مقابله با تهاجم فرهنگى آنچه مهم است و بايد به آن بيشتر از ساير موارد عنايت شود مسئله امر به معروف و نهي از منكر است. امر به معروف و نهي از منكر قوي ترين سلاح پاسداري از فرهنگ و ارزشهاي اسلامي و حفظ جامعه اسلامي از فساد و تعرض دشمنان دين مي باشد. اين دو فريضه بر حسب روايات، همه واجبات بوسيله اين دو پا برجاست با توجه به اهميت اين دو فريضه در دين اسلام، جوانانِ عصر انتظار بايستي پيشگام در اجراي اين اصل مهم اسلامي باشند و در واقع جوانان با اجراي اين اصل مهم مي توانند بصورت عملي جامعه رااز وجود آلودگيها پاك سازند و سلامت جامعه را تضمين كنند. جوانانِ منتظر در عصر غيبت با اتحاد خود ميتوانند جامعه اي را از الودگي و فساد پاك كنند و جامعه را براي ظهور حضرت فراهم سازند .
پس بعد امر به معروف و نهي از منكر از مهمترين ابعاد تكليف جوانان در عصر انتظار بوده كه توجه به آن بيش از پيش ضروري بنظر مي رسد .
پي نوشت ها :
1 –الغيبه، شيخ طوسي، ص 203
2 –بحارالانوار، ج 13، ص 858
3 –بحارالانوار، ج 51، ص 132
4 –الغيبه، نعماني، ص 141
5 –نهج البلاغه، نامه 47 .
6 –وسائل الشّيعه: ج 16، ص 122، ح 21139
نظرات شما عزیزان: