آسیبشناسی جنبش بیداری اسلامی در پرتو اندیشههای امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنهای (مدظلهالعالی)
چکیده
در تاریخ بسیاری از انقلابها و جنبشها دیده میشود که انقلابیون و مصلحین گامهای اولیه را با موفقیت بر میدارند و رژیم سیاسی ظالم حاکم را بر انداخته و وضع موجود را که موافق خواست آنها نیستبر هم میزنند ولی در تحقق اهداف انقلاب و بنای جامعه مطلوب ناکام میمانند، این امر میتواند ناشی از آفات و موانعی باشد که در بین راه دامن انقلاب را می گیرد. بنابراین باید عنایت وسیعی برای شناخت آفات و
در تاریخ بسیاری از انقلابها و جنبشها دیده میشود که انقلابیون و مصلحین گامهای اولیه را با موفقیت بر میدارند و رژیم سیاسی ظالم حاکم را بر انداخته و وضع موجود را که موافق خواست آنها نیستبر هم میزنند ولی در تحقق اهداف انقلاب و بنای جامعه مطلوب ناکام میمانند، این امر میتواند ناشی از آفات و موانعی باشد که در بین راه دامن انقلاب را می گیرد. بنابراین باید عنایت وسیعی برای شناخت آفات و
موانع جنبش بیداری اسلامی بعمل آید. به عبارتی یکی از مسائل مطرح و حائز تامل در خصوص بیداری اسلامی، آسیبها و آفتهای پیش روی آنها میباشد که چالشهای بسیاری را برای جریان اصیل بیداری اسلامی به وجود آورده است. نویسنده در این مقاله در پرتو اندیشه ها و رهنمودهای امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای آسیب های پیش رو جنبش بیداری اسلامی را به دودسته آسیب های داخلی و آسیب های خارجی تقسیم بندی کرده و سپس هر کدام از آنها را به شاخه هایی دسته بندی کرده و راه حل های هرکدام از آسیبها را توضیح داده است.
کلید واژه ها: بیداری اسلامی، امام خمینی، حضرت آیت الله خامنه ای، کشورهای اسلامی، آسیب، استکبار، اسلام.
مقدمه
ابتدای قرن چهاردهم نقطهی آغاز تحول و حرکت جدیدی در جهان اسلام بود. اگرچه حرکت مزبور کند و تا حدودی نامحسوس بود ولی به تدریج احیای حیات سیاسی و اجتماعی مسلمانان و حضور آنان در صحنههای مبارزاتی و طرح گفتمانهای حکومت دینی، عدالتخواهی، استقلالطلبی، اصطلاح بیداری اسلامی را در فرهنگ سیاسی و بینالمللی وارد کرد.
یک معنای این اصطلاح بیدار شدن از خواب غفلت و به خود آمدن است زیرا اگر غفلت حکومت ها و متفکرین جوامع اسلامی نبود، بیگانگان این طور به سرنوشت مسلمانان مسلّط نمی شدند. به خود آمدن یعنی به خویشتن اسلامی خویش بازگشتن که در حقیقت به معنای احیای ارزش های اسلامی است.
معنای دیگر «بیداری اسلامی» به مفهوم «احیاگری اسلامی» است که با آن، استقلال، عدالت و همه آموزه ها و ارزش های متعالی الهی زنده می شود. «احیأگری دینی» البته غیر از «اصلاح دین» از نوع غربی است که آنجا دین، دستخوش تغییر و تبدیل قرار می گیرد و جامعه، دینی نمیشود بلکه دین را با زمانه تطبیق می دهند اما احیاگری اسلامی، زنده داشتن انسان و حیات اجتماعی بر مبنای دین و به شیوه دینی است و درنتیجه عملاً می بایست غبار غربت از سیمای دین زدوده شود و دین به عرصه حیات آدمی بیاید. اگر خواب، برادر مرگ است بیداری نیز دست در آغوش زندگی دارد.
پیام این بیداری اسلامی این است که «به اسلام با همه جامعیت آن و با همه ابعادش بازگردیم.» البته این بازگشت به معنی سیر معکوس تاریخی نیست. نباید از بازگشت، بازگشت به گذشته و سیر قهقرایی تصور بشود بلکه مفهوم و منظور از «بازگشت به اسلام» این است که امت اسلامی دست به جبران فاصله عظیمی بزند که در چند قرن اخیر در عقیده، اخلاق و عمل اجتماعی به مفاهیم و ارزش های اسلامی ایجاد شده است. هدف از این بازگشت، ساختن یک تمدن جدید اسلامی است براساس فرهنگ اسلامی و با استفاده از همه تجربه های مباح بشری تا آنجا که در خدمت اهداف و احکام اسلام قرار گیرد.
بیداری اسلامی که در ابتدا بیشتر جنبه داخلی و مرتبط با مسائل اجتماعی مسلمانان داشت، پس از چند حرکت سیاسی بر ضد سلطه نیروهای خارجی و استعماری به موضوع مهم و حیاتی دولتهای بزرگ تبدیل شد. با اجرای طرحهای کوتاهمدت و بلندمدت توسط قدرتهای بزرگ استعماری، جریان بیداری و جنبشهای اسلامی حدود یک قرن مبارزات و مشکلات بسیاری را پشت سر گذاشت و سرانجام در آخرین سال قرن چهاردهم هجری با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اوضاع و احوال جدیدی شکل گرفت که در ادامهی خود تحولات و دستاوردهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی زیادی داشته است. در ماههای اخیرنیز خیزش اسلامی در جهان اسلام که از تونس آغاز شد و در مصر، یمن، بحرین و لیبی دنبال میشود بار دیگر دنیای غرب به ویژه آمریکا را متوجه قدرت نرم جهان اسلام کرده و آن ها را از احتمال وقوع انقلاب اسلامی در کشورهای عربی نگران ساخته است.
بدون تردید در خلال سی سال گذشته، دین به نقشآفرینی سیاسی بسیار مهمی نایل آمده است روند حوادث خلال سه دهه گذشته بهگونهای بوده است که میتوان ادعا نمود قرن بیستم با احیای حرکتهای دینی پایان یافت.[1] بررسی اجمالی جایگاه «دین» در مناسبات بینالمللی حکایت از آن دارد که «اسلام» بهطور خاص در عرصه بینالمللی مطرح بوده است و نمیتوان دوره یا مقطعی را سراغ گرفت که دغدغههای دینی توسط اندیشهگران یا بازیگران مسلمان به نوعی در روابط منطقهای و یا بینالمللی مطرح نبوده باشد؛ برای مثال، آموزههای اسلامی با حرکتهای استعمارستیزانه دهه 50، مقاومت دهه 60 و 70 (در حوزه فلسطین اشغالی)، نظمسازی نوین دهه 80 و سرانجام، طرح ایده حکومت جهانی در سده بیست و یکم، در ارتباط بوده و به وضوح میتوان «دعاوی اسلامی» را به عنوان معارضی در برابر زیادهخواهیهای قدرتهای مسلط یا همچون رقیبی برای گفتمان لیبرال ـ دموکراسی مشاهده کرد.[2]
به رغم کوششهای انکارآمیز، خیزش اسلامی به یک حقیقت روشن با نمودها و نتایجی در عرصههای زندگی و نقش اسلام در شکلدهی به آینده امت و روند حرکت سیاسی و اجتماعی آن، تبدیل گشته و پیامدهایی نیز در بازگشت تودهها به اسلام و مفاهیم و نظامات آن و درخواست پیاده کردن آن در همه زمینهها و مطرح گشتن راهحلهای اسلامی برای مشکلات دست بگریبان امّت، داشته است؛ اینک ما شاهد گسترش پدیدههای پایبندی به سنتهای اسلامی در برابر شیوههای گوناگونی هستیم که برخی سعی در رواج دادن آنها در عرصههای اجتماعی به رغم بیگانگی با ذوق و ذهن عامه مسلمانان دارند. و البته به همین دلیل، این اندیشهها و الگوهای غربی ـ با وجود سروصداهای زیاد و تبلیغات گسترده ـ فاقد قدرت تأثیرگذاری و نفوذ هستند. دکتر کلیم صدیقی میگوید: «تاریخ وارد مرحله نوینی شده است؛ عقبماندگی و انحطاط سریع، متوقف گشته و در میان ما درک جدیدی از ارج و قدر و سمت و سو و هدف خویش، پیدا شده است.[3]
نتیجه این رقابتها و تقابلها، تکوین انگیزههای «اسلامستیزانه» نزد بازیگران رقیب و تلاش هدفمند آنها برای تضعیف و خارج کردن «اسلام» از معادلات قدرت در گستره بینالمللی است که در قالب اشکال گوناگونی از «راهبردها» تجلی یافته است. بنابراین می توان گفت که یکی از مسائل مطرح و حائز تامل در خصوص بیداری اسلامی، آسیبها و آفتهای پیش روی آنها میباشد که چالشهای بسیاری را برای جریان اصیل بیداری اسلامی به وجود آورده است و خیزش اسلامی و جنبشهایی که آنرا نمایندگی میکنند گریبانگیر آن هستند، بدان امید که آگاهی نسبت به این خطرات افزایش یابد و برای رهایی از آنها، راهکاری اندیشه شود و در مسیر پیشرفت، بهبود و تأثیرگذاری افزونتر و ساخت فردایی روشنتر برای آن، مؤثر افتد. بنابراین باید مشکلات و موانعی که بر سر راه این بیداری نوین و مهد تمدن اسلامی وجود دارند، به درستی شناسایی شوند تا از آنها حذر کرده و آنها را از ریشه بخشکانیم، تا عناصری باقی نماند که مانع تأثیرگذاری این بیداری و رشد آن و در نتیجه رکود امت اسلامی گردد.
مطالعه این پدیده و بررسی و تجزیه و تحلیل آن از مدتها پیش در دستور کار قدرتهایی قرار گرفته که از آن احساس بیم و هراس داشتهاند و هم اینان برای فهم و شناسایی بیداری اسلامی و یافتن راههای مقابله و انهدام و یا به انزوا کشاندن این موج؛ تلاشهای گستردهای را شروع کردهاند. نشست، کنفرانس، میزگرد، مصاحبه و سمینارهای علمی با شرکت صاحبنظران و اندیشمندان در جهت شناسایی هر چه بیشتر گرایشات فزاینده دینی تنها بخشی از این تلاش را نشان میدهد. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد با توجه به اندیشه ها و رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و جانشین ایشان حضرت آیت الله خامنه ای به آسیبشناسی و بررسی خطرهای پیش روی تحولات منطقه و جنبش بیداری اسلامی پرداخته و همچنین با توجه به این رهنمودها راههای مقابله و برون رفت از آنها را تشریح کنیم.
آسیبهای پیش روی جنبش بیداری اسلامی
جنبش بیداری اسلامی نیز مانند سایر انقلابهای اجتماعی بیتردید در وهله اول میتواند از درون مورد مخاطره و تهدید قرار گیرد. این تهدید از ابعاد مختلف میتواند صورت گیرد. عواملی نظیر عدم توانایی انقلاب در تأمین اهداف و خواستههای مردم، دوری مردم از اصول و اهداف انقلاب، بیاعتقادی نسل دوم و سوم انقلاب به اصول و ارزشهای آن، تن پروری و مصرف گرایی متولیان و مردم جامعه انقلابی، اختلاف و تفرقه در میان مردم و مسؤولین، فقدان عدالت اجتماعی و یا عدل و ظلم و به عبارت دیگر عدم اعمال شیوههای منطقی و مردمی.[4]
هر کدام از عوامل فوق به تنهایی یا با ترکیب سایر عوامل دیگر میتوانند مانع از شکلگیری یک تمدن مبتنی بر انقلاب شده و در واقع حکم نابودی آن را صادر نمایند انقلابها و جنبشها علی الاصول در هر مرحلهای از رشد و تکامل خود که باشند، از بیرون یعنی خارج از مرزهای کشور انقلابی نیز ممکن است مورد تهدید واقع شوند. گو اینکه اساسا ماهیت انقلاب دگرگونی در نظم موجود در یک کشور است که میتواند الگویی برای کشورهای مشابه باشد. بنابراین می توان با توجه به رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری آسیبهای پیش روی جنبش بیداری اسلامی را به دو دسته تقسیم کرد : الف- آسیبهای داخلی ب- آسیبهای خارجی
منظور از آسیبهای داخلی آسیبهایی است که در درون خود کشورهای اسلامی ریشه دارد و از ضعفهای آنها بر میخیزد، و منظور از آسیبهای خارجی آسیبهایی است که دشمن بطور مستقیم آن را برنامهریزی میکند.
الف- آسیبهای داخلی
1ـ تحریف اسلام و وارونگی مفاهیم دینی
با دور شدن تدریجی جوامع اسلامی از مفاهیم و آموزههای اصلی و اصیل اسلامی و دگرگون شدن پیام اولیه عدالتخواهانه اسلام، این مکتب به آرامی از بالندگی افتاد، دچار انحراف گشت و به خمودی گرایید. مفاهیم ارزشمندی از قبیل عدالت، قسط، جهاد، حج ابراهیمی، شهادت، امر معروف و.... به دلیل خطرآفرین بودن برای قدرتمداران، یا به آفت تحریف دچار گشت و یا به بوته فراموشی سپرده شد؛ و به جای آن مباحثی از قبیل تقدیر و جبر، حدوث و یا قدیم بودن قرآن و مسائلی از این دست، سالها مهمترین موضوع تفکر دینی و اسلامی میگردد. توسط اینگونه مباحث دغدغههای دینی مردم کنترل شده و محوری برای مشغول کردن اندیشمندان گردیده است. از طرف دیگر، تمایلات فرقهای و عربی، ورود افکار و اندیشههای یونانی و فرهنگ غیراسلامی، الهامگیری از آموزش و جهانبینی غربی، آرمانهای اسلامی را به انزوا کشانید. بعدها این مسائل، موجب این پندار شدکه اسلام با دورهی معاصر، سنخیت ندارد.
بیشتر تحصیلکردهها، غافل از داشتهها و اندوختههای غنی فرهنگ اسلامی خویش، کلید توسعه و حتی نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزشها و فلسفه غربی دیدند. امام در دیداری که با برخی مسئولین دارد به این نکته اشاره میکنند که دشمنان راه نجات خود را در این دیدهاند که یا اسلام در این کشورها نباشد و یا لااقل محتوا نداشته باشد. هرچند در بخش اول توفیقی نداشتهاند، اما نسبت به بیمحتوا کردن اسلام موفق بودهاند.[5]
«... (غربیها) اسلام را طور دیگری معرفی کردهاند... برای این منظور که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند... تبلیغ کردهاند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست... اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه چیزی ندارد....»[6]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در این ارتباط معتقدند که یکی از مهم ترین نقاط آسیب پذیر، این است که جامعیت اسلام، مورد تجزیه قرار بگیرد و برخورد گزینشی با اسلام، صورت گیرد. این همان خطری است که قرآن کریم هم پیش بینی فرموده و اخطار کرده است که نکند چنین برخوردی با متن دین، صورت بگیرد. تعبیر قرآن کریم، «ایمان به بعض و کفر به بعض» است، یعنی اسلام را به عنوان یک موجود زنده، تفسیر کنید و همه ابعادش را در کنار یکدیگر بفهمید، نه آنکه اسلام را زنده زنده تجزیه و مثله کنید و هر فرقه و گروهی و هر ملیتی و حزبی بخشی از اسلام را به دلیلی برجسته کند و ابعاد دیگر آن را نادیده بگیرد یا تضعیف کند. قرآن کریم با تعبیر دیگری و از زاویه دیگری هم به همین آفت اشاره کرده و تعبیر «تحریف الکلم عن مواضعه» را آورده که در مورد ادیان دیگر هم صورت گرفته و بدین معنی است که مفاهیم دینی، جایگاه و موضع شان اگر دیده نشود و هندسه معارف دین درهم بشکند و همه ابعادش رعایت نشود ما صدمه خواهیم خورد.
راه حل
امام خمینی (ره) راه حل را در دریافت فرهنگ اصیل و مترقی اسلام می داند و می فرمایند: "همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم: اسلام، جوابگوی جامعه است و حتما در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.[7] ... من امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر، گرفتاریهای خود و منشأ آن را بدرست ادراک کنند؛ و با اتحاد همه جانبه و اتکال به اسلام و در زیر پرچم پر افتخار آن از قید و بندهای استعمارگران رهایی یابند. ...چاره، و یا مقدمه اساسی آن است که ملتهای مسلمان و دولتها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند، و فرهنگ مترقی اسلام را- که الهام از وحی الهی میگیرد- بشناسند و بشناسانند.[8]
2- تحجر و جمود مقدسنماها
آسیب بعدی، این است که دو جریان در جهان اسلام، سد راه بیداری و رشد اسلام می شوند: یکی کسانی که برخورد انجمادی با متن دین می کنند و راه اجتهاد را می بندند و اسلام را طوری تعریف می کنند که فقط در زمان و مکان خاصی، اجرا شده و امروز دیگر جزء تاریخ است. طرف مقابل هم کسانی اند که اسلام را در ذیل مکاتب غیراسلامی می خواهند تعریف کنند یعنی اسلام را با لیبرالیسم یا مارکسیسم یا... تطبیق می دهند و تحریف می کنند و اگر در مواردی متفاوت باشد اسلام را تغییر می دهند تا با لیبرالیسم و یا مکاتب دیگر غربی، هماهنگ شود و یک اسلام سیال، اسلام مشکوک، نسبی و شخصی، اسلامی که از جهاد و سیاست در آن خبری نیست، بازسازی کنند.
امام خمینی می فرمایند: بزرگترین ضربهها را اسلام درطول تاریخ حیات خود، از این مقدسنماها خورده است. اینان زود فریب میخورند و زود تحریک میشوند و شایعه را به زودی قبول میکنند و پس از آن احساس تکلیف میکنند ... امروز جامعه مسلمین طوری شده که مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین را میگیرند و به اسم اسلام به اسلام ضربه میزنند... روحیه و افکار خود را به نام اسلام در جامعه سرایت میدهند....»
همانگونه که تحجر و جمود از دیدگاه امام مانع بیداری است، دلبستگی به شرق و غرب و خودباختگی در برابر آنان ملتها را از نزدیک شدن به اسلام باز میدارد. ... امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آنان را از خوباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملتهاست.[9]
حضرت آیت الله خامنه ای بیان می کنند که: آنهایی که به ارزشها توجّه میکنند و تحوّل و تغییر و پیشرفت را ندیده میگیرند، خطر تحجر تهدیدشان میکند؛ باید مراقب باشند. آنهایی که به تحوّل و تغییر توجّه میکنند و ارزشها را در درجهی اول قرار نمیدهند، خطر انحراف برایشان وجود دارد؛ اینها هم باید مراقب باشند. هر دو طرف باید مواظب باشند. مبادا گروه اوّل دچار جمود و تحجّر شود. مبادا گروه دوم دچار انحراف و زمینهسازی برای دشمن و مخالفان اساس ارزشها شود. اگر دو گروه این توجه را داشته باشند، آنوقت جامعه میتواند جامعهای باشد که با همان وحدتی که مورد نظر و لازم است، زندگی خودش را به سمت تکامل و تعالیای که اسلام برای او در نظر گرفته، پیش ببرد.[10]
ایشان با اشاره به ضرورت مرزبندی کامل میان اسلامگرایی با قشریگری و تعصبهای جاهلانه خاطرنشان کردند: افراطهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است عامل عقبماندگی و دور شدن از هدفهای والای انقلاب و بیداری اسلامی است که این مسئله نیز به نوبه خود مایه جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.[11]
راه حل
امام خمینی (ره) راه حل این آسیب را شناخت این مشعلداران تحجر و حماقت و مبارزه با آنان میدانند. «... آمریکا و استکبار، در تمامی زمینهها افرادی را در آستین دارند. در حوزهها و در دانشگاهها، مقدسنماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کردهام، اینان با تزویرشان، از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود میکنند. اینها با قیافه حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بیدین معرفی میکنند. باید از شر اینها به خدا پناه ببریم... امروز جهان تشنه اسلام ناب محمدی است....»[12]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز معتقدند که هم متحجرین و هم مقدس نماها باید مواظب باشند. مبادا گروه اوّل دچار جمود و تحجّر شود. مبادا گروه دوم دچار انحراف و زمینهسازی برای دشمن و مخالفان اساس ارزشها شود. اگر دو گروه این توجه را داشته باشند، آنوقت جامعه میتواند جامعهای باشد که با همان وحدتی که مورد نظر و لازم است، زندگی خودش را به سمت تکامل و تعالیای که اسلام برای او در نظر گرفته، پیش ببرد.[13]
3- تناقض میان هویت نظام و اهداف آن
یک آسیب دیگر تناقض میان هویت نظام و اهداف آن است به عبارتی یک چالش بزرگی همواره بر سر راه حفظ هویت این نظام وجود داشته است؛ الان هم وجود دارد، بعد از این هم خواهد بود. آن چالش عبارت است از چالش بین وفاداری و حفظ خطوط اصلی - یعنی اصول و مبانی نظام - از یک طرف، و دستاوردهای پیشرفت مادی و معنوی برای نظام از طرف دیگر. این فکر گاهی اوقات پیش میآید؛ البته دلیل هم دارد که این فکر پیش میآید؛ چون آن هدفهای مترتب بر آن مبانی، اینجور نیست که هدفهای زودرسی باشد، که حالا در ظرف ده سال و بیست سال حتماً این هدفها تأمین شود؛ گاهی اوقات باید نسلها بگذرد تا این اهدافی که بر مبنای آن اصول ترسیم شده است، تحقق پیدا کند. وقتی که این اهداف در میانمدت یا در کوتاهمدت تحقق پیدا نکرد، این وسوسه به سراغ نخبگان و زبدگان و مسئولان میآید که نکند پایبندی ما به این اصول است که مانع میشود ما به این اهداف دست پیدا کنیم. این یک چالش بسیار مهمی است. خب، عدهای ممکن است به این فکر بیفتند که پایبندی ما به اصول موجب شده است که ما به این اهداف دست پیدا نکنیم؛ ناکامیهائی در سطح ادارهی داخلی یا در سطح مسائل بینالمللی، ما را دچار مشکل کند. این چالش مهمی است؛ با این چالش باید هوشیارانه برخورد کرد.[14]
راه حل
راه حل درست عبارت است از اینکه ما هر دو هدف را به موازات یکدیگر دنبال کنیم و بدانیم که این دو هدف با یکدیگر سازگار است؛ یعنی حفظ اصول و مبانی نظام و در واقع حفظ هویت نظام از یک طرف، و از طرف دیگر، دست یافتن به آن اهدافی که نظام تعریف کرده است؛ چه اهداف مادی و پیشرفتهای مادی و علمی و معیشتی و تمدنی و امثال اینها، و چه اهداف معنوی مثل استقرار عدالت و از این قبیل چیزها. باید بدانیم اینها سازگار است. و ما نمیتوانیم به آن اهداف برسیم، مگر اینکه به این اصول پابند باشیم. یعنی به خاطر اینکه مشکلاتی در رسیدن به آن هدفها پیش میآید، از اصول دست برنداریم، حالت قناعتِ حداقلی پیدا نکنیم؛ و بدانیم که اگر ما از اصول دست برداشتیم، حتّی هویت نظام که از بین خواهد رفت، به آن هدفها هم نمیرسیم. ما در همین انقلابهای گوناگون، نظائرش را دیدیم. البته اصول آنها، اصول باطلی بود؛ اما تنازلهای آنها به هیچ وجه به آنها کمک نکرد.[15]
4- حرکتهای انحرافی گروهها در جامعه
آسیب دیگری که جنبشهای بیداری اسلامی با آن گریبانگیر بوده و بر آینده آن تاثیر گذار است مسئله حرکتهای انحافی گروهها در جامعه اسلامی است. از نشانههای حرکتهای انحرافی این است که اموری که در هرم اولویات فعالیت اصلاح اجتماعی و فکری قرار دارند مشخص نگردند و به امور بیاهمیت و حاشیهیی که فرصتهای زیادی را در راه رسیدن به اهداف و حاکم کردن اسلام از ما میگیرند، بپردازیم. مقام معظم رهبریدر این ارتباط می فرمایند: "... انحراف در انقلابها از انحراف در شعارها و هدفها، آغاز میشود."[16]
راحتیِ خیال ناشی از احساس پیروزی و به دنبال آن کم شدن انگیزهها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است، و آنگاه این خطر مهیبتر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند. (همان) متأسفانه کسانی به جای اینکه به حرف دل ملتها توجه کنند، راهی را میروند، حرکتی را میکنند که دشمنان این ملتها این حرکت را دارند دنبال میکنند. امروز آمریکا برای شبیهسازی کاری که در مصر و در تونس و در یمن و در لیبی و امثال اینها انجام گرفته است، متوجه شده است که سوریه را دچار مشکل کند. ماهیت قضیه در سوریه با ماهیت قضیه در این کشورها متفاوت است. در این کشورها حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بود، اما در سوریه دست آمریکا آشکار و مشهود است؛ ...آنجائی که حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم است، آن حرکت، حرکت اصیل و مردمی است؛ آنجائی که شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم است، آنجا حرکت انحرافی است.[17]
"همان گونه که امام نیز می فرمود، گاهی نفوذیها وارد اجتماعات اشخاص مومن و مخلص میشوند و آنها را به حرکتی انحرافی میکشانند که از این هم نباید غفلت کرد".[18]
راه حل
امام خمینی در ارتباط با راه حل این آسیب بیان می کنند که: مسلمین که در آستانه این قرن دردهای جانفرسای خود را یافته، و از قدرتهای شیطانی بزرگ جز گرفتاریهای گوناگون و چپاولگریها و جنایات چیزی ندیدهاند، باید با به هم پیوستگی صمیمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزیز به فکر چاره برآیند. چاره، و یا مقدمه اساسی آن است که ملتهای مسلمان و دولتها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند، و فرهنگ مترقی اسلام را- که الهام از وحی الهی میگیرد- بشناسند.[19]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز راه حل این آسیب را در اسلام و داشتن بصیرت می دانند و می فرمایند: ... باید همه هوشیار باشند؛ هم ما هوشیار باشیم، هم ملتها هوشیار باشند؛ بدانند دسائس و حیلههای دشمنان متنوع است، پیچیده است. بصیرت را معیار کار خودمان قرار بدهیم.[20] پشت این لبخندها و وعدهها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهرهگیری از سرچشمهی فیاض اسلام به دست آورید و نسخههای بیگانه را به خودشان پس دهید.» این جملات، توصیههای رهبر انقلاب اسلامی به ملتهای مسلمان منطقه است که در راه انقلاب و تشکیل حکومت جدید قدم گذاشتهاند.[21]
5ـ تفرقه و عدم یکپارچگی
یکی از آسیب ها و خطراتی که در پیش است و در مورد آن در اردوی دشمن، طراحی و برنامه ریزی شده است، دامن زدن به جنگ های مذهبی و فرقه ای در درون جهان اسلام است که بخصوص از طریق تهمت زدن به مذاهب، تعقیب می شود. این نسبت ها ترویج می شود تا مفهوم «وحدت فرق اسلامی» تضعیف شود و نقاط اختلاف نظر را برجسته کرده و نقاط اشتراک نظر را کمرنگ کنند به عبارتی آنها می خواهند اختلافات را تبدیل به متن و اشتراکات را تبدیل به حاشیه بکنند. امام خمینی در این ارتباط فرمودند: دستهای ناپاکی که به ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی میپردازند درصدد محدود کردن تأثیر انقلاب اسلامی و جلوگیری از گسترش آثار آن در مناطق سنی مذهب بوده است.[22]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در این ارتباط معتقدند که گسترش موج بیداری اسلامی در دنیای امروز، حقیقتی است که فردای نیکی را به امت اسلامی نوید می دهد. ... تبلیغات وسیع دشمن در جهت اسلام هراسی، تلاش شتاب زده ای که برای ایجاد اختلاف میان فرقه های اسلامی و برانگیختن تعصب های فرقه ای می کند، دشمن تراشی های کاذب از شیعه برای سنی و از سنی برای شیعه، تفرقه افکنی میان دولت های مسلمان و کوشش برای تشدید اختلافات و تبدیل آن به دشمنی ها و معارضه های لاینحل، ... همه و همه واکنش های سرآسیمه گون و آشفته در برابر حرکت متین و گام های استوار امت اسلامی به سوی بیداری و عزت و آزادگی است.[23] ... استکبار سعیشان این است که نگذارند بین ملتها ارتباط برقرار شود، دلها به هم نزدیک شود. «صد دل به یکدیگر چو شود آشنا، یکی است».[24]
خداوند نیز در قرآن می فرمایند: «وقد مکر الذین من قبلهم فلله المکرجمیعا یعلم ماتکسب کل نفس وسیعلم الکفر لمن عقبی الدار» پیش از آنان نیز کسانی طرحها و نقشه ها کشیدند؛ ولی تمام طرحها و نقشه ها از آن خداست، او از کار هرکس آگاه است و بزودی کفار خواهند دانست که سرای دیگر از آن کیست.[25]
راه حل
امام خمینی (ره) وحدت را یک اصل اسلامی تعریف کرده و لازمهی توفیق در مبارزه با دشمن اصلی و موفقیت در رهایی از وضعیت اسفبار کنونی مسلمین را در گرو همبستگی دانسته است.بالاتر از آن امام در پی ایجاد جبهه متحد اسلامی بود:"... ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان وگرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش کنیم...ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی انسانی، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود وآقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.»[26]
از مهمترین مبانی نظری وحدت، پذیرفتن مسلمان بودن همه ی گویندگان شهادتین و همه ی پذیرندگان توحید و نبوت است.... امامت از اصول مذهب است نه دین... و تحقق آن است که آنچه در حقیقت اسلام ملحوظ است به گونهای که ملتزم به آن مسلمان گفته می شود، فقط اعتقاد به اصول سه گانه یا چهارگانه یعنی؛ الوهیت، توحید، نبوت و معاد بنا به یک احتمال می باشد.[27]
امام در مکاسب محرمه نیز بر این مطلب تأکید فرموده و اسلام را همان پایبندی به توحید و نبوت خاصه دانسته است.[28] سومین مبنایی که میتواند مبنای وحدت ماندگار شود؛ باور داشتن به توطئهگری و بداندیشی دشمنان اسلام در همیشهی تاریخ و در قبال مسلمانان است....اگر مسلمین با هم بودند، این طور ذلیل نبودند... برادران من اتکال به خدا داشته باشید، وحدت کلمه داشته باشید... با هم باشید... رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و قوت ایمان بود.[29]
رهبر معظم انقلاب نیز با بیان این که سیاستهای امریکا در خاورمیانه سبب ایجاد اختلاف و شکاف بین ملتها با دولتهای اسلامی منطقه شده است، تاکید کردند: "اگر دولتها با ملتهای خود همراه شوند، هیچ قدرتی قادر نیست به کشورها تسلط یافته و در مقابل این ملتها به مقابله برخیزد.... بنابراین علاج این مساله آن است که ملتها و دولتها به خود آیند و شیطان بزرگ را از دخالت در سرنوشت ملتهایشان کنار گذاشته و دور کنند."[30]
ملتهای شجاع و بهپاخاسته در مصر و تونس و لیبی و دیگر ملتهای بیدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربی، تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان برای اینکه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّی با جهانخواران حل کنند، باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانی برسانند؛ و این جز با همکاری و همدلی و اتحاد کشورهایاسلامی به دست نخواهد آمد. این، وصیت فراموشنشدنی امام خمینی عظیم است.[31]
6ـ حکام وابسته کشورهای اسلامی
زمانی که رهبران سیاسی کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ همکاری نمودند، زمینه برای گسترش اعتراضهای سیاسی و شیوع بحران به ساختار داخلی کشورهای محافظه کار خاورمیانه بوجود آمد. بنابراین یکی از موانع در فراروی نهضت بیداری، حاکمان و سران کشورهای اسلامی است. امام حکومتهای منحرف اسلامی را عامل قدرتهای شیطانی دانسته که برای اغفال مردم از راه اسلام وارد میشوند. از دیدگاه امام خمینی تا آمریکا سیاست را در جهان سوم و به ویژه کشورهای اسلامی به نفع خود مهار نکند و به مهره چینی نپردازد و حاکمان وابسته را روی کار نیاورد، نمیتواند سرمایهداری لجامگسیخته را بیشتر گسترش دهد. در جوامع غربی نیز با ایجاد پیوند و رابطه نزدیک بین خود و سران کشورهای غربی، در سیاست آنان نیز تأثیر میگذارد و با نشان دادن چشمانداز غارت ثروتها، آنان را به نرمش و تسلیم وادار میسازد تا کلید درهای سیاست را به دست آمریکا دهند. "کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی، حکایت از افزودن درد و مصیبت بر پیکره نیمه جان اسلام و مسلمین دارد ... "[32]
در تعبیر "ابرقدرتها و انگلهای آنان"، مقصود امام خمینی از انگلها،حاکمان وابسته در کشورهای جهان سوم به ویژه سرزمینهای اسلامی میباشند که برده وار به اطاعت آمریکا درآمدهاند و ملتهایشان را به بند میکشند و ثروتهای سرشار آنان را به گلوی سرمایهداران میریزند.
آیت الله خامنه ای در این ارتباط معتقدند که یکی از آسیبها روی کار آوردن عناصری است که خود را متعهد به امریکا و غرب میدانند این احتمال وجود دارد که همان کسانی که عواملشان از در بیرون رفتهاند، دوباره از پنجره وارد شوند؛ همان کسانی که در مقابل اسلام، در مقابل حرکت ضد صهیونیستی ملت مصر، سی سال از یک دیکتاتوری حمایت کردند، باز زمینهساز یک دیکتاتوری دیگری بشوند. ...[33] غرب میکوشد پساز سقوط ناگزیر مهرههای وابسته، اصل سیستم و اهرمهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهی خود را همچنان ادامه دهد. این به معنای هدر رفتن همهی تلاشها و مجاهدتها است....این نیز به معنی بازگرداندن سلطهی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شدهی غربی و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط بر اوضاع است.[34]
راه حل
امام راه حل این آسیب را در ازبین رفتن حکام وابسته می داند و می فرماید: مشکل مسلمین حکومتهای مسلمین است این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رساندهاند، ملتها مشکل مسلمین نیستند، ملتها با آن فطرت ذاتی که دارند میتوانند مسائل را حل کنند لکن مشکل، دولتها هستند شما سرتاسر ممالک اسلامی را وقتی که ملاحظه کنید کم جایی را میتوانید پیدا بکنید که مشکلاتشان بواسطه حکومت هایشان ایجاد نشده. این حکومتها هستند که بواسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگیشان با ابرقدرتهای چپ و راست مشکلات را برای ما و همه مسلمین ایجاد کردهاند اگر این مشکل از پیش پای مسلمین برداشته بشود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملت هاست.[35]
رهبر انقلاب اسلامی نیز هشدار میدهند: "هرگز به آمریکا و ناتو و به رژیمهای جنایتکاری چون انگلیس و فرانسه و ایتالیا که زمانی دراز سرزمین شما را میان خود تقسیم و غارت کردند، اعتماد نکنید. به آنها سوءظن داشته باشید و لبخند آنها را باور نکنید. پشت این لبخندها و وعدهها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهرهگیری از سرچشمهی فیاض اسلام به دست آورید و نسخههای بیگانه را به خودشان پس دهید."[36]
7- روشنفکران و علمای غرب زده
امام در عین حمایت کامل از روحانیت اصیل و متعهد، انتقادهای بسیار تندی از روحانینماهای وابسته به دربار و قدرت دارند.اینها بهترین ابزاری هستند که خواسته یا ناخواسته مجری اهداف قرار میگیرند: "طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایانی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود میبرند و عمّال از خدا بیخبر آنان از آن جمله وعاظالسلاطین که از سلاطین جور سیاهرویترند، ریخته شده و هر روز بر آن دامن میزنند و گریبان چاک میکنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه میدارند.[37] ... ما گرفتار بعضی اشخاص که دعوی اسلامی میکنند، بعضیها که در راس روحانیت بعضی ممالک واقع هستند... ما را تکفیر میکنند... متاسفانه در لباس مفتی هستند.... این کارها بر ضد اسلام و بر وفاق میل ابرقدرتهاست... اگر چنانچه وعاظالسلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاءالله پیروز خواهیم شد."[38] و از طرف دیگر انتقادهایی از روشنفکران دارند؛ بیتفاوتی نسبت به اسلام، غربگرایی، خودباختگی، بیاطلاعی از اسلام، بریدن از مردم از جمله مسائلی است که امام به این قشر گوشزد میکنند.[39]
آیت الله خامنه ای هم معتقدندکه: ... مستکبران بینالمللی و قدرتهائی که از این قیامها و انقلابها لطمه دیدهاند. آنها بیکار نمیمانند و با همهی توان سیاسی و امنیتی و مالی، برای برقراریِ دوبارهی نفوذ و قدرت خود در این کشورها، به میدان میآیند. ابزار آنان، تطمیع و تهدید و فریب است. تجربهها نشان داده است که درمیان خواص، هستند کسانی که این ابزارها در آنان کارگر میشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته یا ندانسته به خدمت دشمن درمیآورد.[40]
راه حل
راه حل امام خمینی این است که: امروز که نسیم بیداری در سراسر جهان وزیدن گرفته و توطئههای فریباگر ستمکاران تا حدودی فاش شده است، وقت آن است که دلسوختگان واقعی مظلومان از هر قوم و قبیله و در هر مرز و بوم با قلم و بیان و اندیشه و فکر از جنایات ستمگران در طول تاریخ سیاه آنان پرده بردارند و پروندههای تجاوز آنان را به ساکنین این سیاره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بویژه علما و متفکران اسلام بزرگ یکدل و یک جهت در راه نجات بشریت از تحت سلطه ظالمانه این اقلیت حیله باز و توطئهگر که با دسیسهها و جنجالها سلطه ظالمانه خود را بر جهانیان گستردهاند، بپاخیزند و با بیان و قلم و عمل خود خوف و هراس کاذبی را که بر مظلومان سایه افکنده است بزدایند.[41] اما در مواردی به روشنفکران توصیه میکنند، معیار روشنفکری را، پیروی از دادههای غربی ندانند. معرفی درست اسلام را وظیفه آنان دانسته و در استمرار یک حکومت عدل برای روشنفکران نقش اساسی قائلند.[42]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز بیان می کنند که علاج عبارت است از همین بیداری مردم، بیداری نخبگان؛ نخبگان علمی، نخبگان سیاسی، مسئولان دلسوز و علاقهمند به سرنوشت کشور. اینها باید بیدار باشند، ... نخبگان کشورهای اسلامی باید بیدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهای بیمورد و کماهمیت نکنند؛ اختلافات مذهبی، اختلافات قومی، اختلافات سلیقهای و بحثهای حاشیهای را وارد نکنند. آنچه که در این منطقه دارد اتفاق میافتد، عظمتش بیش از این حرفهاست ... باید همه هوشیار باشند ... وبصیرت را معیار کار خودمان قرار بدهیم.[43]
آسیب های خارجی
1- استکبار و کشورهای غربی
از جمله آسیبهای خارجی که جنبش بیداری اسلامی را تهدید کرده و در پی منحرف کردن آن می باشد خطر استکبار و دسیسه های کشورهای غربی است که از این بیداری اسلامی بیشترین ضررها را کرده اند و منافعشان به خطر افتاده است. امام در ارتباط با خطر استکبار می گوید : "ابرقدرتها میخواهند انسانیت انسانها را تحتسلطه قرار دهند.[44]...آمریکا میخواهد با تمام قوا بین مسلمین اختلاف بیندازد.[45]...آمریکا محدود نیست آمالش، به یک کشور و دو کشور.[46] ... امروز تمامی قدرتها و ابرقدرتها مصمم شدهاند تا ریشه اسلام ناب رسول گرامیمان صلیالله علیه و آله وسلم - را قطع کنند.[47] ... و همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبی که باشند، تحقق پیدا کند که اگر خدای نخواسته سستی پیدا شود، این دو قطب مستکبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاکتخواهند رساند. ما عازم هستیم که تمام سلطهها را نابود سازیم."[48]
حضرت آیت الله خامنه ای خطراستکبار را چنین بیان می کند: " مطالعه بیداری اسلامی و بررسی و تجزیه و تحلیل آن از مدتها پیش در دستور کار قدرتهایی قرار گرفته که از آن احساس بیم و هراس داشتهاند و هم اینان برای فهم و شناساسی بیداری اسلامی و یافتن راههای مقابله با این حرکت در تلاش هستند که این پیشرفت و بیداری امت اسلام در جهان را سرکوب و خاموش کنند که بتوانند بر آنها حکومت نمایند."[49]
در این ورطه، آمریکا و برخی کشورهای غربی میکوشند با روشهای پیدا و پنهان، (جنبش بیداری اسلامی ) را مصادره به مطلوب کنند و جای پایی برای خود در این انقلابها پیدا کنند و تا آنجا که میتوانند، در مسیر نهضت، انحراف ایجاد کنند... آنها سعی در انحراف اهداف خیزش اسلامی دارند. ..... اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربهها به ما میگوید که آنگاه روشهائی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتی میان ملتها و دولتهای همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه کردن سرمایههای ملی و نیز هجوم همه جانبهی تبلیغاتی و رسانهیی را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید کردن مردم و مرددّ و پشیمان کردن مبارزان است.[50]
از نظر ایشان بلای دیگری که سلامت جوامع اسلامی، بخصوص جوانان را تهدید میکند تهاجم فرهنگی غرب است. امواج صوتی، تصویری حامل ابتذال، بدتر و نافذتر از کشتیها و هواپیماهای جنگی، برای سلطه مجدد دشمنان جهانی اسلام، زمینهسازی میکنند. و با ترویج ارزشهای کاذب، غربگرایی را که موجب ذلت و اسارت مسلمانان است تبلیغ مینمایند.[51]
آنچه در سیاست نظم نوین جهانی عمدتا توسط ایالات متحده آمریکا مطرح میشود، مسئله همرنگ سازی یا یکسان سازی فرهنگهاست.به این معنا که فرهنگهای محلی و ملی با فرهنگ جهانی (فرهنگ سرمایه داری غرب) هماهنگ و همرنگ شوند.اما این موضوع برای جامعهای که بر مبنای فرهنگ غنی اسلام شکل گرفته، پذیرفته نیست.اسلام که خود بعنوان یک فرهنگ جهانی مطرح است، هیچگونه سازگاری با فرهنگ مادی و سلطهگر اروپایی و آمریکایی ندارد و به همین علت، بیشترین توجه سلطه گران غربی به تهاجم فرهنگی علیه اسلام و نهادهای آن بوده است و سعی شده تا این فرهنگ غنی را از اساس و پایه سست نمایند.[52]
راه حل
امام خمینی راه حل خطر استکبار را این چنین بیان می کنند: "باید در مقابل ابرقدرتها مقاومت کرد.[53] ... مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.[54] ... دنیا باید امریکا را از بین ببرد. و الا تا اینها هستند، این مصیبتها در دنیا هست.[55] امروز شناخت منابع قدرت نرم جهان اسلام و انقلاب اسلامی، میتواند مسلمانان را برای مقابله با جنگ نرم دشمن مسلح کند. ایدئولوژی اسلامی، یکی از منابع قدرت نرم مسلمانان است و طرح دوباره ارزشهایی چون عدالت محوری، آزادی طلبی، استقلالگرایی و توجه به مردمسالاری دینی، موجب بالندگی دوباره مسلمانان شده است. در این باره باید گفت، کشورهای اسلامی میتوانند با بهرهگیری از این منبع قدرت و نیز برنامهریزی و ایجاد ساز و کارهای گوناگون، از اعمال جنگ نرم غرب علیه خود پیشگیری کنند.
کلید واژه ها: بیداری اسلامی، امام خمینی، حضرت آیت الله خامنه ای، کشورهای اسلامی، آسیب، استکبار، اسلام.
مقدمه
ابتدای قرن چهاردهم نقطهی آغاز تحول و حرکت جدیدی در جهان اسلام بود. اگرچه حرکت مزبور کند و تا حدودی نامحسوس بود ولی به تدریج احیای حیات سیاسی و اجتماعی مسلمانان و حضور آنان در صحنههای مبارزاتی و طرح گفتمانهای حکومت دینی، عدالتخواهی، استقلالطلبی، اصطلاح بیداری اسلامی را در فرهنگ سیاسی و بینالمللی وارد کرد.
یک معنای این اصطلاح بیدار شدن از خواب غفلت و به خود آمدن است زیرا اگر غفلت حکومت ها و متفکرین جوامع اسلامی نبود، بیگانگان این طور به سرنوشت مسلمانان مسلّط نمی شدند. به خود آمدن یعنی به خویشتن اسلامی خویش بازگشتن که در حقیقت به معنای احیای ارزش های اسلامی است.
معنای دیگر «بیداری اسلامی» به مفهوم «احیاگری اسلامی» است که با آن، استقلال، عدالت و همه آموزه ها و ارزش های متعالی الهی زنده می شود. «احیأگری دینی» البته غیر از «اصلاح دین» از نوع غربی است که آنجا دین، دستخوش تغییر و تبدیل قرار می گیرد و جامعه، دینی نمیشود بلکه دین را با زمانه تطبیق می دهند اما احیاگری اسلامی، زنده داشتن انسان و حیات اجتماعی بر مبنای دین و به شیوه دینی است و درنتیجه عملاً می بایست غبار غربت از سیمای دین زدوده شود و دین به عرصه حیات آدمی بیاید. اگر خواب، برادر مرگ است بیداری نیز دست در آغوش زندگی دارد.
پیام این بیداری اسلامی این است که «به اسلام با همه جامعیت آن و با همه ابعادش بازگردیم.» البته این بازگشت به معنی سیر معکوس تاریخی نیست. نباید از بازگشت، بازگشت به گذشته و سیر قهقرایی تصور بشود بلکه مفهوم و منظور از «بازگشت به اسلام» این است که امت اسلامی دست به جبران فاصله عظیمی بزند که در چند قرن اخیر در عقیده، اخلاق و عمل اجتماعی به مفاهیم و ارزش های اسلامی ایجاد شده است. هدف از این بازگشت، ساختن یک تمدن جدید اسلامی است براساس فرهنگ اسلامی و با استفاده از همه تجربه های مباح بشری تا آنجا که در خدمت اهداف و احکام اسلام قرار گیرد.
بیداری اسلامی که در ابتدا بیشتر جنبه داخلی و مرتبط با مسائل اجتماعی مسلمانان داشت، پس از چند حرکت سیاسی بر ضد سلطه نیروهای خارجی و استعماری به موضوع مهم و حیاتی دولتهای بزرگ تبدیل شد. با اجرای طرحهای کوتاهمدت و بلندمدت توسط قدرتهای بزرگ استعماری، جریان بیداری و جنبشهای اسلامی حدود یک قرن مبارزات و مشکلات بسیاری را پشت سر گذاشت و سرانجام در آخرین سال قرن چهاردهم هجری با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اوضاع و احوال جدیدی شکل گرفت که در ادامهی خود تحولات و دستاوردهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی زیادی داشته است. در ماههای اخیرنیز خیزش اسلامی در جهان اسلام که از تونس آغاز شد و در مصر، یمن، بحرین و لیبی دنبال میشود بار دیگر دنیای غرب به ویژه آمریکا را متوجه قدرت نرم جهان اسلام کرده و آن ها را از احتمال وقوع انقلاب اسلامی در کشورهای عربی نگران ساخته است.
بدون تردید در خلال سی سال گذشته، دین به نقشآفرینی سیاسی بسیار مهمی نایل آمده است روند حوادث خلال سه دهه گذشته بهگونهای بوده است که میتوان ادعا نمود قرن بیستم با احیای حرکتهای دینی پایان یافت.[1] بررسی اجمالی جایگاه «دین» در مناسبات بینالمللی حکایت از آن دارد که «اسلام» بهطور خاص در عرصه بینالمللی مطرح بوده است و نمیتوان دوره یا مقطعی را سراغ گرفت که دغدغههای دینی توسط اندیشهگران یا بازیگران مسلمان به نوعی در روابط منطقهای و یا بینالمللی مطرح نبوده باشد؛ برای مثال، آموزههای اسلامی با حرکتهای استعمارستیزانه دهه 50، مقاومت دهه 60 و 70 (در حوزه فلسطین اشغالی)، نظمسازی نوین دهه 80 و سرانجام، طرح ایده حکومت جهانی در سده بیست و یکم، در ارتباط بوده و به وضوح میتوان «دعاوی اسلامی» را به عنوان معارضی در برابر زیادهخواهیهای قدرتهای مسلط یا همچون رقیبی برای گفتمان لیبرال ـ دموکراسی مشاهده کرد.[2]
به رغم کوششهای انکارآمیز، خیزش اسلامی به یک حقیقت روشن با نمودها و نتایجی در عرصههای زندگی و نقش اسلام در شکلدهی به آینده امت و روند حرکت سیاسی و اجتماعی آن، تبدیل گشته و پیامدهایی نیز در بازگشت تودهها به اسلام و مفاهیم و نظامات آن و درخواست پیاده کردن آن در همه زمینهها و مطرح گشتن راهحلهای اسلامی برای مشکلات دست بگریبان امّت، داشته است؛ اینک ما شاهد گسترش پدیدههای پایبندی به سنتهای اسلامی در برابر شیوههای گوناگونی هستیم که برخی سعی در رواج دادن آنها در عرصههای اجتماعی به رغم بیگانگی با ذوق و ذهن عامه مسلمانان دارند. و البته به همین دلیل، این اندیشهها و الگوهای غربی ـ با وجود سروصداهای زیاد و تبلیغات گسترده ـ فاقد قدرت تأثیرگذاری و نفوذ هستند. دکتر کلیم صدیقی میگوید: «تاریخ وارد مرحله نوینی شده است؛ عقبماندگی و انحطاط سریع، متوقف گشته و در میان ما درک جدیدی از ارج و قدر و سمت و سو و هدف خویش، پیدا شده است.[3]
نتیجه این رقابتها و تقابلها، تکوین انگیزههای «اسلامستیزانه» نزد بازیگران رقیب و تلاش هدفمند آنها برای تضعیف و خارج کردن «اسلام» از معادلات قدرت در گستره بینالمللی است که در قالب اشکال گوناگونی از «راهبردها» تجلی یافته است. بنابراین می توان گفت که یکی از مسائل مطرح و حائز تامل در خصوص بیداری اسلامی، آسیبها و آفتهای پیش روی آنها میباشد که چالشهای بسیاری را برای جریان اصیل بیداری اسلامی به وجود آورده است و خیزش اسلامی و جنبشهایی که آنرا نمایندگی میکنند گریبانگیر آن هستند، بدان امید که آگاهی نسبت به این خطرات افزایش یابد و برای رهایی از آنها، راهکاری اندیشه شود و در مسیر پیشرفت، بهبود و تأثیرگذاری افزونتر و ساخت فردایی روشنتر برای آن، مؤثر افتد. بنابراین باید مشکلات و موانعی که بر سر راه این بیداری نوین و مهد تمدن اسلامی وجود دارند، به درستی شناسایی شوند تا از آنها حذر کرده و آنها را از ریشه بخشکانیم، تا عناصری باقی نماند که مانع تأثیرگذاری این بیداری و رشد آن و در نتیجه رکود امت اسلامی گردد.
مطالعه این پدیده و بررسی و تجزیه و تحلیل آن از مدتها پیش در دستور کار قدرتهایی قرار گرفته که از آن احساس بیم و هراس داشتهاند و هم اینان برای فهم و شناسایی بیداری اسلامی و یافتن راههای مقابله و انهدام و یا به انزوا کشاندن این موج؛ تلاشهای گستردهای را شروع کردهاند. نشست، کنفرانس، میزگرد، مصاحبه و سمینارهای علمی با شرکت صاحبنظران و اندیشمندان در جهت شناسایی هر چه بیشتر گرایشات فزاینده دینی تنها بخشی از این تلاش را نشان میدهد. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد با توجه به اندیشه ها و رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و جانشین ایشان حضرت آیت الله خامنه ای به آسیبشناسی و بررسی خطرهای پیش روی تحولات منطقه و جنبش بیداری اسلامی پرداخته و همچنین با توجه به این رهنمودها راههای مقابله و برون رفت از آنها را تشریح کنیم.
آسیبهای پیش روی جنبش بیداری اسلامی
جنبش بیداری اسلامی نیز مانند سایر انقلابهای اجتماعی بیتردید در وهله اول میتواند از درون مورد مخاطره و تهدید قرار گیرد. این تهدید از ابعاد مختلف میتواند صورت گیرد. عواملی نظیر عدم توانایی انقلاب در تأمین اهداف و خواستههای مردم، دوری مردم از اصول و اهداف انقلاب، بیاعتقادی نسل دوم و سوم انقلاب به اصول و ارزشهای آن، تن پروری و مصرف گرایی متولیان و مردم جامعه انقلابی، اختلاف و تفرقه در میان مردم و مسؤولین، فقدان عدالت اجتماعی و یا عدل و ظلم و به عبارت دیگر عدم اعمال شیوههای منطقی و مردمی.[4]
هر کدام از عوامل فوق به تنهایی یا با ترکیب سایر عوامل دیگر میتوانند مانع از شکلگیری یک تمدن مبتنی بر انقلاب شده و در واقع حکم نابودی آن را صادر نمایند انقلابها و جنبشها علی الاصول در هر مرحلهای از رشد و تکامل خود که باشند، از بیرون یعنی خارج از مرزهای کشور انقلابی نیز ممکن است مورد تهدید واقع شوند. گو اینکه اساسا ماهیت انقلاب دگرگونی در نظم موجود در یک کشور است که میتواند الگویی برای کشورهای مشابه باشد. بنابراین می توان با توجه به رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری آسیبهای پیش روی جنبش بیداری اسلامی را به دو دسته تقسیم کرد : الف- آسیبهای داخلی ب- آسیبهای خارجی
منظور از آسیبهای داخلی آسیبهایی است که در درون خود کشورهای اسلامی ریشه دارد و از ضعفهای آنها بر میخیزد، و منظور از آسیبهای خارجی آسیبهایی است که دشمن بطور مستقیم آن را برنامهریزی میکند.
الف- آسیبهای داخلی
1ـ تحریف اسلام و وارونگی مفاهیم دینی
با دور شدن تدریجی جوامع اسلامی از مفاهیم و آموزههای اصلی و اصیل اسلامی و دگرگون شدن پیام اولیه عدالتخواهانه اسلام، این مکتب به آرامی از بالندگی افتاد، دچار انحراف گشت و به خمودی گرایید. مفاهیم ارزشمندی از قبیل عدالت، قسط، جهاد، حج ابراهیمی، شهادت، امر معروف و.... به دلیل خطرآفرین بودن برای قدرتمداران، یا به آفت تحریف دچار گشت و یا به بوته فراموشی سپرده شد؛ و به جای آن مباحثی از قبیل تقدیر و جبر، حدوث و یا قدیم بودن قرآن و مسائلی از این دست، سالها مهمترین موضوع تفکر دینی و اسلامی میگردد. توسط اینگونه مباحث دغدغههای دینی مردم کنترل شده و محوری برای مشغول کردن اندیشمندان گردیده است. از طرف دیگر، تمایلات فرقهای و عربی، ورود افکار و اندیشههای یونانی و فرهنگ غیراسلامی، الهامگیری از آموزش و جهانبینی غربی، آرمانهای اسلامی را به انزوا کشانید. بعدها این مسائل، موجب این پندار شدکه اسلام با دورهی معاصر، سنخیت ندارد.
بیشتر تحصیلکردهها، غافل از داشتهها و اندوختههای غنی فرهنگ اسلامی خویش، کلید توسعه و حتی نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزشها و فلسفه غربی دیدند. امام در دیداری که با برخی مسئولین دارد به این نکته اشاره میکنند که دشمنان راه نجات خود را در این دیدهاند که یا اسلام در این کشورها نباشد و یا لااقل محتوا نداشته باشد. هرچند در بخش اول توفیقی نداشتهاند، اما نسبت به بیمحتوا کردن اسلام موفق بودهاند.[5]
«... (غربیها) اسلام را طور دیگری معرفی کردهاند... برای این منظور که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند... تبلیغ کردهاند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست... اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه چیزی ندارد....»[6]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در این ارتباط معتقدند که یکی از مهم ترین نقاط آسیب پذیر، این است که جامعیت اسلام، مورد تجزیه قرار بگیرد و برخورد گزینشی با اسلام، صورت گیرد. این همان خطری است که قرآن کریم هم پیش بینی فرموده و اخطار کرده است که نکند چنین برخوردی با متن دین، صورت بگیرد. تعبیر قرآن کریم، «ایمان به بعض و کفر به بعض» است، یعنی اسلام را به عنوان یک موجود زنده، تفسیر کنید و همه ابعادش را در کنار یکدیگر بفهمید، نه آنکه اسلام را زنده زنده تجزیه و مثله کنید و هر فرقه و گروهی و هر ملیتی و حزبی بخشی از اسلام را به دلیلی برجسته کند و ابعاد دیگر آن را نادیده بگیرد یا تضعیف کند. قرآن کریم با تعبیر دیگری و از زاویه دیگری هم به همین آفت اشاره کرده و تعبیر «تحریف الکلم عن مواضعه» را آورده که در مورد ادیان دیگر هم صورت گرفته و بدین معنی است که مفاهیم دینی، جایگاه و موضع شان اگر دیده نشود و هندسه معارف دین درهم بشکند و همه ابعادش رعایت نشود ما صدمه خواهیم خورد.
راه حل
امام خمینی (ره) راه حل را در دریافت فرهنگ اصیل و مترقی اسلام می داند و می فرمایند: "همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم: اسلام، جوابگوی جامعه است و حتما در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.[7] ... من امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر، گرفتاریهای خود و منشأ آن را بدرست ادراک کنند؛ و با اتحاد همه جانبه و اتکال به اسلام و در زیر پرچم پر افتخار آن از قید و بندهای استعمارگران رهایی یابند. ...چاره، و یا مقدمه اساسی آن است که ملتهای مسلمان و دولتها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند، و فرهنگ مترقی اسلام را- که الهام از وحی الهی میگیرد- بشناسند و بشناسانند.[8]
2- تحجر و جمود مقدسنماها
آسیب بعدی، این است که دو جریان در جهان اسلام، سد راه بیداری و رشد اسلام می شوند: یکی کسانی که برخورد انجمادی با متن دین می کنند و راه اجتهاد را می بندند و اسلام را طوری تعریف می کنند که فقط در زمان و مکان خاصی، اجرا شده و امروز دیگر جزء تاریخ است. طرف مقابل هم کسانی اند که اسلام را در ذیل مکاتب غیراسلامی می خواهند تعریف کنند یعنی اسلام را با لیبرالیسم یا مارکسیسم یا... تطبیق می دهند و تحریف می کنند و اگر در مواردی متفاوت باشد اسلام را تغییر می دهند تا با لیبرالیسم و یا مکاتب دیگر غربی، هماهنگ شود و یک اسلام سیال، اسلام مشکوک، نسبی و شخصی، اسلامی که از جهاد و سیاست در آن خبری نیست، بازسازی کنند.
امام خمینی می فرمایند: بزرگترین ضربهها را اسلام درطول تاریخ حیات خود، از این مقدسنماها خورده است. اینان زود فریب میخورند و زود تحریک میشوند و شایعه را به زودی قبول میکنند و پس از آن احساس تکلیف میکنند ... امروز جامعه مسلمین طوری شده که مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین را میگیرند و به اسم اسلام به اسلام ضربه میزنند... روحیه و افکار خود را به نام اسلام در جامعه سرایت میدهند....»
همانگونه که تحجر و جمود از دیدگاه امام مانع بیداری است، دلبستگی به شرق و غرب و خودباختگی در برابر آنان ملتها را از نزدیک شدن به اسلام باز میدارد. ... امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آنان را از خوباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملتهاست.[9]
حضرت آیت الله خامنه ای بیان می کنند که: آنهایی که به ارزشها توجّه میکنند و تحوّل و تغییر و پیشرفت را ندیده میگیرند، خطر تحجر تهدیدشان میکند؛ باید مراقب باشند. آنهایی که به تحوّل و تغییر توجّه میکنند و ارزشها را در درجهی اول قرار نمیدهند، خطر انحراف برایشان وجود دارد؛ اینها هم باید مراقب باشند. هر دو طرف باید مواظب باشند. مبادا گروه اوّل دچار جمود و تحجّر شود. مبادا گروه دوم دچار انحراف و زمینهسازی برای دشمن و مخالفان اساس ارزشها شود. اگر دو گروه این توجه را داشته باشند، آنوقت جامعه میتواند جامعهای باشد که با همان وحدتی که مورد نظر و لازم است، زندگی خودش را به سمت تکامل و تعالیای که اسلام برای او در نظر گرفته، پیش ببرد.[10]
ایشان با اشاره به ضرورت مرزبندی کامل میان اسلامگرایی با قشریگری و تعصبهای جاهلانه خاطرنشان کردند: افراطهای مذهبی که غالباً با خشونت کور همراه است عامل عقبماندگی و دور شدن از هدفهای والای انقلاب و بیداری اسلامی است که این مسئله نیز به نوبه خود مایه جدا شدن مردم و در نتیجه شکست انقلاب خواهد بود.[11]
راه حل
امام خمینی (ره) راه حل این آسیب را شناخت این مشعلداران تحجر و حماقت و مبارزه با آنان میدانند. «... آمریکا و استکبار، در تمامی زمینهها افرادی را در آستین دارند. در حوزهها و در دانشگاهها، مقدسنماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کردهام، اینان با تزویرشان، از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود میکنند. اینها با قیافه حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بیدین معرفی میکنند. باید از شر اینها به خدا پناه ببریم... امروز جهان تشنه اسلام ناب محمدی است....»[12]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز معتقدند که هم متحجرین و هم مقدس نماها باید مواظب باشند. مبادا گروه اوّل دچار جمود و تحجّر شود. مبادا گروه دوم دچار انحراف و زمینهسازی برای دشمن و مخالفان اساس ارزشها شود. اگر دو گروه این توجه را داشته باشند، آنوقت جامعه میتواند جامعهای باشد که با همان وحدتی که مورد نظر و لازم است، زندگی خودش را به سمت تکامل و تعالیای که اسلام برای او در نظر گرفته، پیش ببرد.[13]
3- تناقض میان هویت نظام و اهداف آن
یک آسیب دیگر تناقض میان هویت نظام و اهداف آن است به عبارتی یک چالش بزرگی همواره بر سر راه حفظ هویت این نظام وجود داشته است؛ الان هم وجود دارد، بعد از این هم خواهد بود. آن چالش عبارت است از چالش بین وفاداری و حفظ خطوط اصلی - یعنی اصول و مبانی نظام - از یک طرف، و دستاوردهای پیشرفت مادی و معنوی برای نظام از طرف دیگر. این فکر گاهی اوقات پیش میآید؛ البته دلیل هم دارد که این فکر پیش میآید؛ چون آن هدفهای مترتب بر آن مبانی، اینجور نیست که هدفهای زودرسی باشد، که حالا در ظرف ده سال و بیست سال حتماً این هدفها تأمین شود؛ گاهی اوقات باید نسلها بگذرد تا این اهدافی که بر مبنای آن اصول ترسیم شده است، تحقق پیدا کند. وقتی که این اهداف در میانمدت یا در کوتاهمدت تحقق پیدا نکرد، این وسوسه به سراغ نخبگان و زبدگان و مسئولان میآید که نکند پایبندی ما به این اصول است که مانع میشود ما به این اهداف دست پیدا کنیم. این یک چالش بسیار مهمی است. خب، عدهای ممکن است به این فکر بیفتند که پایبندی ما به اصول موجب شده است که ما به این اهداف دست پیدا نکنیم؛ ناکامیهائی در سطح ادارهی داخلی یا در سطح مسائل بینالمللی، ما را دچار مشکل کند. این چالش مهمی است؛ با این چالش باید هوشیارانه برخورد کرد.[14]
راه حل
راه حل درست عبارت است از اینکه ما هر دو هدف را به موازات یکدیگر دنبال کنیم و بدانیم که این دو هدف با یکدیگر سازگار است؛ یعنی حفظ اصول و مبانی نظام و در واقع حفظ هویت نظام از یک طرف، و از طرف دیگر، دست یافتن به آن اهدافی که نظام تعریف کرده است؛ چه اهداف مادی و پیشرفتهای مادی و علمی و معیشتی و تمدنی و امثال اینها، و چه اهداف معنوی مثل استقرار عدالت و از این قبیل چیزها. باید بدانیم اینها سازگار است. و ما نمیتوانیم به آن اهداف برسیم، مگر اینکه به این اصول پابند باشیم. یعنی به خاطر اینکه مشکلاتی در رسیدن به آن هدفها پیش میآید، از اصول دست برنداریم، حالت قناعتِ حداقلی پیدا نکنیم؛ و بدانیم که اگر ما از اصول دست برداشتیم، حتّی هویت نظام که از بین خواهد رفت، به آن هدفها هم نمیرسیم. ما در همین انقلابهای گوناگون، نظائرش را دیدیم. البته اصول آنها، اصول باطلی بود؛ اما تنازلهای آنها به هیچ وجه به آنها کمک نکرد.[15]
4- حرکتهای انحرافی گروهها در جامعه
آسیب دیگری که جنبشهای بیداری اسلامی با آن گریبانگیر بوده و بر آینده آن تاثیر گذار است مسئله حرکتهای انحافی گروهها در جامعه اسلامی است. از نشانههای حرکتهای انحرافی این است که اموری که در هرم اولویات فعالیت اصلاح اجتماعی و فکری قرار دارند مشخص نگردند و به امور بیاهمیت و حاشیهیی که فرصتهای زیادی را در راه رسیدن به اهداف و حاکم کردن اسلام از ما میگیرند، بپردازیم. مقام معظم رهبریدر این ارتباط می فرمایند: "... انحراف در انقلابها از انحراف در شعارها و هدفها، آغاز میشود."[16]
راحتیِ خیال ناشی از احساس پیروزی و به دنبال آن کم شدن انگیزهها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است، و آنگاه این خطر مهیبتر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند. (همان) متأسفانه کسانی به جای اینکه به حرف دل ملتها توجه کنند، راهی را میروند، حرکتی را میکنند که دشمنان این ملتها این حرکت را دارند دنبال میکنند. امروز آمریکا برای شبیهسازی کاری که در مصر و در تونس و در یمن و در لیبی و امثال اینها انجام گرفته است، متوجه شده است که سوریه را دچار مشکل کند. ماهیت قضیه در سوریه با ماهیت قضیه در این کشورها متفاوت است. در این کشورها حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بود، اما در سوریه دست آمریکا آشکار و مشهود است؛ ...آنجائی که حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم است، آن حرکت، حرکت اصیل و مردمی است؛ آنجائی که شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم است، آنجا حرکت انحرافی است.[17]
"همان گونه که امام نیز می فرمود، گاهی نفوذیها وارد اجتماعات اشخاص مومن و مخلص میشوند و آنها را به حرکتی انحرافی میکشانند که از این هم نباید غفلت کرد".[18]
راه حل
امام خمینی در ارتباط با راه حل این آسیب بیان می کنند که: مسلمین که در آستانه این قرن دردهای جانفرسای خود را یافته، و از قدرتهای شیطانی بزرگ جز گرفتاریهای گوناگون و چپاولگریها و جنایات چیزی ندیدهاند، باید با به هم پیوستگی صمیمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزیز به فکر چاره برآیند. چاره، و یا مقدمه اساسی آن است که ملتهای مسلمان و دولتها اگر ملی هستند کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند، و فرهنگ مترقی اسلام را- که الهام از وحی الهی میگیرد- بشناسند.[19]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز راه حل این آسیب را در اسلام و داشتن بصیرت می دانند و می فرمایند: ... باید همه هوشیار باشند؛ هم ما هوشیار باشیم، هم ملتها هوشیار باشند؛ بدانند دسائس و حیلههای دشمنان متنوع است، پیچیده است. بصیرت را معیار کار خودمان قرار بدهیم.[20] پشت این لبخندها و وعدهها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهرهگیری از سرچشمهی فیاض اسلام به دست آورید و نسخههای بیگانه را به خودشان پس دهید.» این جملات، توصیههای رهبر انقلاب اسلامی به ملتهای مسلمان منطقه است که در راه انقلاب و تشکیل حکومت جدید قدم گذاشتهاند.[21]
5ـ تفرقه و عدم یکپارچگی
یکی از آسیب ها و خطراتی که در پیش است و در مورد آن در اردوی دشمن، طراحی و برنامه ریزی شده است، دامن زدن به جنگ های مذهبی و فرقه ای در درون جهان اسلام است که بخصوص از طریق تهمت زدن به مذاهب، تعقیب می شود. این نسبت ها ترویج می شود تا مفهوم «وحدت فرق اسلامی» تضعیف شود و نقاط اختلاف نظر را برجسته کرده و نقاط اشتراک نظر را کمرنگ کنند به عبارتی آنها می خواهند اختلافات را تبدیل به متن و اشتراکات را تبدیل به حاشیه بکنند. امام خمینی در این ارتباط فرمودند: دستهای ناپاکی که به ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی میپردازند درصدد محدود کردن تأثیر انقلاب اسلامی و جلوگیری از گسترش آثار آن در مناطق سنی مذهب بوده است.[22]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در این ارتباط معتقدند که گسترش موج بیداری اسلامی در دنیای امروز، حقیقتی است که فردای نیکی را به امت اسلامی نوید می دهد. ... تبلیغات وسیع دشمن در جهت اسلام هراسی، تلاش شتاب زده ای که برای ایجاد اختلاف میان فرقه های اسلامی و برانگیختن تعصب های فرقه ای می کند، دشمن تراشی های کاذب از شیعه برای سنی و از سنی برای شیعه، تفرقه افکنی میان دولت های مسلمان و کوشش برای تشدید اختلافات و تبدیل آن به دشمنی ها و معارضه های لاینحل، ... همه و همه واکنش های سرآسیمه گون و آشفته در برابر حرکت متین و گام های استوار امت اسلامی به سوی بیداری و عزت و آزادگی است.[23] ... استکبار سعیشان این است که نگذارند بین ملتها ارتباط برقرار شود، دلها به هم نزدیک شود. «صد دل به یکدیگر چو شود آشنا، یکی است».[24]
خداوند نیز در قرآن می فرمایند: «وقد مکر الذین من قبلهم فلله المکرجمیعا یعلم ماتکسب کل نفس وسیعلم الکفر لمن عقبی الدار» پیش از آنان نیز کسانی طرحها و نقشه ها کشیدند؛ ولی تمام طرحها و نقشه ها از آن خداست، او از کار هرکس آگاه است و بزودی کفار خواهند دانست که سرای دیگر از آن کیست.[25]
راه حل
امام خمینی (ره) وحدت را یک اصل اسلامی تعریف کرده و لازمهی توفیق در مبارزه با دشمن اصلی و موفقیت در رهایی از وضعیت اسفبار کنونی مسلمین را در گرو همبستگی دانسته است.بالاتر از آن امام در پی ایجاد جبهه متحد اسلامی بود:"... ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان وگرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش کنیم...ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی انسانی، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود وآقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.»[26]
از مهمترین مبانی نظری وحدت، پذیرفتن مسلمان بودن همه ی گویندگان شهادتین و همه ی پذیرندگان توحید و نبوت است.... امامت از اصول مذهب است نه دین... و تحقق آن است که آنچه در حقیقت اسلام ملحوظ است به گونهای که ملتزم به آن مسلمان گفته می شود، فقط اعتقاد به اصول سه گانه یا چهارگانه یعنی؛ الوهیت، توحید، نبوت و معاد بنا به یک احتمال می باشد.[27]
امام در مکاسب محرمه نیز بر این مطلب تأکید فرموده و اسلام را همان پایبندی به توحید و نبوت خاصه دانسته است.[28] سومین مبنایی که میتواند مبنای وحدت ماندگار شود؛ باور داشتن به توطئهگری و بداندیشی دشمنان اسلام در همیشهی تاریخ و در قبال مسلمانان است....اگر مسلمین با هم بودند، این طور ذلیل نبودند... برادران من اتکال به خدا داشته باشید، وحدت کلمه داشته باشید... با هم باشید... رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و قوت ایمان بود.[29]
رهبر معظم انقلاب نیز با بیان این که سیاستهای امریکا در خاورمیانه سبب ایجاد اختلاف و شکاف بین ملتها با دولتهای اسلامی منطقه شده است، تاکید کردند: "اگر دولتها با ملتهای خود همراه شوند، هیچ قدرتی قادر نیست به کشورها تسلط یافته و در مقابل این ملتها به مقابله برخیزد.... بنابراین علاج این مساله آن است که ملتها و دولتها به خود آیند و شیطان بزرگ را از دخالت در سرنوشت ملتهایشان کنار گذاشته و دور کنند."[30]
ملتهای شجاع و بهپاخاسته در مصر و تونس و لیبی و دیگر ملتهای بیدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربی، تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان برای اینکه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّی با جهانخواران حل کنند، باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانی برسانند؛ و این جز با همکاری و همدلی و اتحاد کشورهایاسلامی به دست نخواهد آمد. این، وصیت فراموشنشدنی امام خمینی عظیم است.[31]
6ـ حکام وابسته کشورهای اسلامی
زمانی که رهبران سیاسی کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ همکاری نمودند، زمینه برای گسترش اعتراضهای سیاسی و شیوع بحران به ساختار داخلی کشورهای محافظه کار خاورمیانه بوجود آمد. بنابراین یکی از موانع در فراروی نهضت بیداری، حاکمان و سران کشورهای اسلامی است. امام حکومتهای منحرف اسلامی را عامل قدرتهای شیطانی دانسته که برای اغفال مردم از راه اسلام وارد میشوند. از دیدگاه امام خمینی تا آمریکا سیاست را در جهان سوم و به ویژه کشورهای اسلامی به نفع خود مهار نکند و به مهره چینی نپردازد و حاکمان وابسته را روی کار نیاورد، نمیتواند سرمایهداری لجامگسیخته را بیشتر گسترش دهد. در جوامع غربی نیز با ایجاد پیوند و رابطه نزدیک بین خود و سران کشورهای غربی، در سیاست آنان نیز تأثیر میگذارد و با نشان دادن چشمانداز غارت ثروتها، آنان را به نرمش و تسلیم وادار میسازد تا کلید درهای سیاست را به دست آمریکا دهند. "کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی، حکایت از افزودن درد و مصیبت بر پیکره نیمه جان اسلام و مسلمین دارد ... "[32]
در تعبیر "ابرقدرتها و انگلهای آنان"، مقصود امام خمینی از انگلها،حاکمان وابسته در کشورهای جهان سوم به ویژه سرزمینهای اسلامی میباشند که برده وار به اطاعت آمریکا درآمدهاند و ملتهایشان را به بند میکشند و ثروتهای سرشار آنان را به گلوی سرمایهداران میریزند.
آیت الله خامنه ای در این ارتباط معتقدند که یکی از آسیبها روی کار آوردن عناصری است که خود را متعهد به امریکا و غرب میدانند این احتمال وجود دارد که همان کسانی که عواملشان از در بیرون رفتهاند، دوباره از پنجره وارد شوند؛ همان کسانی که در مقابل اسلام، در مقابل حرکت ضد صهیونیستی ملت مصر، سی سال از یک دیکتاتوری حمایت کردند، باز زمینهساز یک دیکتاتوری دیگری بشوند. ...[33] غرب میکوشد پساز سقوط ناگزیر مهرههای وابسته، اصل سیستم و اهرمهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهی خود را همچنان ادامه دهد. این به معنای هدر رفتن همهی تلاشها و مجاهدتها است....این نیز به معنی بازگرداندن سلطهی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شدهی غربی و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط بر اوضاع است.[34]
راه حل
امام راه حل این آسیب را در ازبین رفتن حکام وابسته می داند و می فرماید: مشکل مسلمین حکومتهای مسلمین است این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رساندهاند، ملتها مشکل مسلمین نیستند، ملتها با آن فطرت ذاتی که دارند میتوانند مسائل را حل کنند لکن مشکل، دولتها هستند شما سرتاسر ممالک اسلامی را وقتی که ملاحظه کنید کم جایی را میتوانید پیدا بکنید که مشکلاتشان بواسطه حکومت هایشان ایجاد نشده. این حکومتها هستند که بواسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگیشان با ابرقدرتهای چپ و راست مشکلات را برای ما و همه مسلمین ایجاد کردهاند اگر این مشکل از پیش پای مسلمین برداشته بشود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملت هاست.[35]
رهبر انقلاب اسلامی نیز هشدار میدهند: "هرگز به آمریکا و ناتو و به رژیمهای جنایتکاری چون انگلیس و فرانسه و ایتالیا که زمانی دراز سرزمین شما را میان خود تقسیم و غارت کردند، اعتماد نکنید. به آنها سوءظن داشته باشید و لبخند آنها را باور نکنید. پشت این لبخندها و وعدهها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهرهگیری از سرچشمهی فیاض اسلام به دست آورید و نسخههای بیگانه را به خودشان پس دهید."[36]
7- روشنفکران و علمای غرب زده
امام در عین حمایت کامل از روحانیت اصیل و متعهد، انتقادهای بسیار تندی از روحانینماهای وابسته به دربار و قدرت دارند.اینها بهترین ابزاری هستند که خواسته یا ناخواسته مجری اهداف قرار میگیرند: "طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایانی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود میبرند و عمّال از خدا بیخبر آنان از آن جمله وعاظالسلاطین که از سلاطین جور سیاهرویترند، ریخته شده و هر روز بر آن دامن میزنند و گریبان چاک میکنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه میدارند.[37] ... ما گرفتار بعضی اشخاص که دعوی اسلامی میکنند، بعضیها که در راس روحانیت بعضی ممالک واقع هستند... ما را تکفیر میکنند... متاسفانه در لباس مفتی هستند.... این کارها بر ضد اسلام و بر وفاق میل ابرقدرتهاست... اگر چنانچه وعاظالسلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، انشاءالله پیروز خواهیم شد."[38] و از طرف دیگر انتقادهایی از روشنفکران دارند؛ بیتفاوتی نسبت به اسلام، غربگرایی، خودباختگی، بیاطلاعی از اسلام، بریدن از مردم از جمله مسائلی است که امام به این قشر گوشزد میکنند.[39]
آیت الله خامنه ای هم معتقدندکه: ... مستکبران بینالمللی و قدرتهائی که از این قیامها و انقلابها لطمه دیدهاند. آنها بیکار نمیمانند و با همهی توان سیاسی و امنیتی و مالی، برای برقراریِ دوبارهی نفوذ و قدرت خود در این کشورها، به میدان میآیند. ابزار آنان، تطمیع و تهدید و فریب است. تجربهها نشان داده است که درمیان خواص، هستند کسانی که این ابزارها در آنان کارگر میشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته یا ندانسته به خدمت دشمن درمیآورد.[40]
راه حل
راه حل امام خمینی این است که: امروز که نسیم بیداری در سراسر جهان وزیدن گرفته و توطئههای فریباگر ستمکاران تا حدودی فاش شده است، وقت آن است که دلسوختگان واقعی مظلومان از هر قوم و قبیله و در هر مرز و بوم با قلم و بیان و اندیشه و فکر از جنایات ستمگران در طول تاریخ سیاه آنان پرده بردارند و پروندههای تجاوز آنان را به ساکنین این سیاره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بویژه علما و متفکران اسلام بزرگ یکدل و یک جهت در راه نجات بشریت از تحت سلطه ظالمانه این اقلیت حیله باز و توطئهگر که با دسیسهها و جنجالها سلطه ظالمانه خود را بر جهانیان گستردهاند، بپاخیزند و با بیان و قلم و عمل خود خوف و هراس کاذبی را که بر مظلومان سایه افکنده است بزدایند.[41] اما در مواردی به روشنفکران توصیه میکنند، معیار روشنفکری را، پیروی از دادههای غربی ندانند. معرفی درست اسلام را وظیفه آنان دانسته و در استمرار یک حکومت عدل برای روشنفکران نقش اساسی قائلند.[42]
حضرت آیت الله خامنه ای نیز بیان می کنند که علاج عبارت است از همین بیداری مردم، بیداری نخبگان؛ نخبگان علمی، نخبگان سیاسی، مسئولان دلسوز و علاقهمند به سرنوشت کشور. اینها باید بیدار باشند، ... نخبگان کشورهای اسلامی باید بیدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهای بیمورد و کماهمیت نکنند؛ اختلافات مذهبی، اختلافات قومی، اختلافات سلیقهای و بحثهای حاشیهای را وارد نکنند. آنچه که در این منطقه دارد اتفاق میافتد، عظمتش بیش از این حرفهاست ... باید همه هوشیار باشند ... وبصیرت را معیار کار خودمان قرار بدهیم.[43]
آسیب های خارجی
1- استکبار و کشورهای غربی
از جمله آسیبهای خارجی که جنبش بیداری اسلامی را تهدید کرده و در پی منحرف کردن آن می باشد خطر استکبار و دسیسه های کشورهای غربی است که از این بیداری اسلامی بیشترین ضررها را کرده اند و منافعشان به خطر افتاده است. امام در ارتباط با خطر استکبار می گوید : "ابرقدرتها میخواهند انسانیت انسانها را تحتسلطه قرار دهند.[44]...آمریکا میخواهد با تمام قوا بین مسلمین اختلاف بیندازد.[45]...آمریکا محدود نیست آمالش، به یک کشور و دو کشور.[46] ... امروز تمامی قدرتها و ابرقدرتها مصمم شدهاند تا ریشه اسلام ناب رسول گرامیمان صلیالله علیه و آله وسلم - را قطع کنند.[47] ... و همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبی که باشند، تحقق پیدا کند که اگر خدای نخواسته سستی پیدا شود، این دو قطب مستکبر شرق و غرب مانند سرطان همه را به هلاکتخواهند رساند. ما عازم هستیم که تمام سلطهها را نابود سازیم."[48]
حضرت آیت الله خامنه ای خطراستکبار را چنین بیان می کند: " مطالعه بیداری اسلامی و بررسی و تجزیه و تحلیل آن از مدتها پیش در دستور کار قدرتهایی قرار گرفته که از آن احساس بیم و هراس داشتهاند و هم اینان برای فهم و شناساسی بیداری اسلامی و یافتن راههای مقابله با این حرکت در تلاش هستند که این پیشرفت و بیداری امت اسلام در جهان را سرکوب و خاموش کنند که بتوانند بر آنها حکومت نمایند."[49]
در این ورطه، آمریکا و برخی کشورهای غربی میکوشند با روشهای پیدا و پنهان، (جنبش بیداری اسلامی ) را مصادره به مطلوب کنند و جای پایی برای خود در این انقلابها پیدا کنند و تا آنجا که میتوانند، در مسیر نهضت، انحراف ایجاد کنند... آنها سعی در انحراف اهداف خیزش اسلامی دارند. ..... اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربهها به ما میگوید که آنگاه روشهائی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتی میان ملتها و دولتهای همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه کردن سرمایههای ملی و نیز هجوم همه جانبهی تبلیغاتی و رسانهیی را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید کردن مردم و مرددّ و پشیمان کردن مبارزان است.[50]
از نظر ایشان بلای دیگری که سلامت جوامع اسلامی، بخصوص جوانان را تهدید میکند تهاجم فرهنگی غرب است. امواج صوتی، تصویری حامل ابتذال، بدتر و نافذتر از کشتیها و هواپیماهای جنگی، برای سلطه مجدد دشمنان جهانی اسلام، زمینهسازی میکنند. و با ترویج ارزشهای کاذب، غربگرایی را که موجب ذلت و اسارت مسلمانان است تبلیغ مینمایند.[51]
آنچه در سیاست نظم نوین جهانی عمدتا توسط ایالات متحده آمریکا مطرح میشود، مسئله همرنگ سازی یا یکسان سازی فرهنگهاست.به این معنا که فرهنگهای محلی و ملی با فرهنگ جهانی (فرهنگ سرمایه داری غرب) هماهنگ و همرنگ شوند.اما این موضوع برای جامعهای که بر مبنای فرهنگ غنی اسلام شکل گرفته، پذیرفته نیست.اسلام که خود بعنوان یک فرهنگ جهانی مطرح است، هیچگونه سازگاری با فرهنگ مادی و سلطهگر اروپایی و آمریکایی ندارد و به همین علت، بیشترین توجه سلطه گران غربی به تهاجم فرهنگی علیه اسلام و نهادهای آن بوده است و سعی شده تا این فرهنگ غنی را از اساس و پایه سست نمایند.[52]
راه حل
امام خمینی راه حل خطر استکبار را این چنین بیان می کنند: "باید در مقابل ابرقدرتها مقاومت کرد.[53] ... مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.[54] ... دنیا باید امریکا را از بین ببرد. و الا تا اینها هستند، این مصیبتها در دنیا هست.[55] امروز شناخت منابع قدرت نرم جهان اسلام و انقلاب اسلامی، میتواند مسلمانان را برای مقابله با جنگ نرم دشمن مسلح کند. ایدئولوژی اسلامی، یکی از منابع قدرت نرم مسلمانان است و طرح دوباره ارزشهایی چون عدالت محوری، آزادی طلبی، استقلالگرایی و توجه به مردمسالاری دینی، موجب بالندگی دوباره مسلمانان شده است. در این باره باید گفت، کشورهای اسلامی میتوانند با بهرهگیری از این منبع قدرت و نیز برنامهریزی و ایجاد ساز و کارهای گوناگون، از اعمال جنگ نرم غرب علیه خود پیشگیری کنند.
استکبار جهانی ساکت ننشسته و وقتی راه نظامی را کارآمد ندید، به شبیخون فرهنگی روی آورد و این جدیترین خطری است که انقلاب اسلامی و به تبع آن بیداری و خیزش اسلامی را تهدید میکند. اما راه ما در برابر این حرکت ضدفرهنگی، نشر، تبین و ترویج فرهنگ نورانی اسلام ناب در جامعه خود و همه جوامع اسلامی است. اگر ما هویت اسلامی خودمان را به مثابه ارزش پاینده باور داشته باشیم، و جهان اسلام هم باور کند که امت اسلامی است – نه کشورهای جدای از هم – و میتواند با بهرهگیری از توان دینی و استعداد خدادای خود، راه خود را به پیش ببرد و تمدنی بر اساس فرهنگ نورانی ابراهیمی به وجود بیاورد. همچنین.شناخت نیازها و برنامهریزی برای بر آوردن صحیح و اصولی آنها یکی از مهمترین و اساسی ترین راههای مقابله با تهاجم فرهنگی است. مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: «دشمن به شکل منظم و سازمان یافتهای تهاجم فرهنگی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران به انجام میرساند و اگر پاسخ متقابل ما منظم و سازمان یافته نباشد خطر تهاجم دشمن بیشتر خواهد بود. لذا این مساله باید بطور جدی مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد. و در این زمینه لازم است نهادهای ذیربط با همفکری و کمک به یکدیگر ابزار و شیوههای مختلف را برای خنثی کردن تهاجم فرهنگی دشمن بکار گیرند».[56]
2- نظام سازی غربی
منظور از نظام، مجموعهای مرکب از آموزهها و راهبردهاست؛ بدین معنا که «نظامها» دارای بُعدنظری (تئوری) و بعد عملی (سازمان و حکومت) هستند. از دیگر آسیبهای جنبش بیداری اسلامی ساخت نظام جدید سیاسی در کشورهای اسلامی به شیوه غربی است. امام خمینی در این زمینه می گویند: "...الان هم که ما میگوییم اسلام، شما میگویید اسلام، یک گروههایی هم دور هم نشستهاند و میگویند دموکراسی، دموکراسی چرا؟ برای اینکه اینها چنان غربی شدهاند چنان غربزده شدهاند که نمیتوانند تصور بکنند که یک کشور با برنامهی اسلامی میتواند اداره بشود... اینها را با تبلیغات همه جانبهای که کردند همه را از آن باطنشان بیرون آوردهاند، مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جای آن غرب را نشاندند.[57]
از طرف دیگر، تشکیل یک حکومت دینی در عصر جدید، در دنیایی که فرهنگ سلطه و سرمایه داری، بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تاکید دارد، بین فرهنگ سلطه و سرمایه داری با فرهنگ انقلاب اسلامی تعارض ایجاد میشود.امام خمینی در این خصوص می فرمایند: "شعار تضاد دین و دولت شعار تبلیغات استعماری است که میخواهند ملتهای مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش باز دارند."[58]
حضرت آیت الله خامنه ای این تهدید را این گونه بیان می کنند: مهمترین خطر، دخالت و تأثیرگذاریِ جبههی کفر و استکبار در ساخت نظام جدید سیاسی در این کشورها است. آنان همهی کوشش خود را به کار خواهند برد تا نظامهای جدید، هویت اسلامی و مردمی نیابد.[59] دموکراسی لائیک و در مواردی ضد مذهب غربی با مردمسالاری اسلامی که متعهد به ارزشها و خطوط اصلی اسلامی در نظام کشور است، هیچ نسبتی ندارد.[60] ...اما میدانیم نظام سلطه و فرهنگ غربی پیروزی و اثبات کارایی این سیستم دینی را تحمیل نمیکند.بنابر این تلاش خواهد کرد به طرق مختلف آن را زیر سؤال ببرد.[61]... بنابراین یک بیم این است که اینها باز بیایند یک نظامهائی را خودشان درست کنند، یا یک نظامهای الگوگرفتهی کامل از غرب روی کار بیایند. این خطر بسیار بزرگی است برای همین کشورها، که به اسم دموکراسی و به اسم آزادی و این حرفها بیایند نظامهای غربی را در اینجا حاکم کنند.[62]
راه حل
راه حل این خطر از دیدگاه امام اینگونه است که، امام ضعف ملل اسلامی را در اثر انحراف از فقه حکومتی میدانستند و به صورتهای مناسب در هر مجال ارشاد میفرمودند: که اگر مسلمین جهان فقه را حکومتی و کامل بدانند، ناگزیر از پذیرش آن خواهند بود که اعرف، افقه، اعدل و اتقی باید فقه را در حکومت پیاده کند. ... اسلام بنیانگذار حکومتی است که در آن نه شیوه استبداد حاکم است که آرا و تمایلات نفسانی یک تن را بر سراسر جامعه تحمیل کند و نه شیوه مشروطه و جمهوری که متکی بر قوانینی باشد که گروهی از جامعه برای تمامی آن وضع میکنند، بلکه حکومت اسلامی نظامی است مُلهِم و منبعث از وحی الهی که در تمام زمینهها از قانون الهی مدد میگیرد و هیچیک از زمامداران و سرپرستان امور جامعه را حق استبداد رای نیست.»[63]
حضرت آیتالله خامنهای، مقاومت در برابر الگوهای تحمیلی از جمله الگوهای لائیک، لیبرالیسم غربی، ناسیونالیسم افراطی و گرایشهای چپ مارکسیستی را از دیگر اقدامات لازم برای تداوم بیداری اسلامی دانستند و ضمن توصیه صاحبنظران جهان اسلام به کار پیچیده و دشوار نظامسازی، افزودند:.. ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده یکی از مهمترین خواستههایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان « نظام مردمسالاری اسلامی» است، یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است. این خود میتواند در کشورهای گوناگون به اقتضای شرائط، با شیوهها و شکلهای گوناگون تحقق یابد ولی با حساسیت کامل باید مراقب بود که این با دموکراسی لیبرال غربی اشتباه نشود باید هدف نهایی را امت واحدهی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامیِ جدید، بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار دهیم.[64]
البته ممکن است فقهای اهل سنت - چه فقهای شافعی در مصر، چه مالکیها در بعضی دیگر از کشورهای آن منطقه، چه حنفیها در بعضی از کشورهای دیگر - معتقد به ولایت فقیه نباشند؛ خیلی خوب، ما نمیخواهیم حتماً مبنای فقهی خودمان را به آنها عرضه کنیم یا اصرار بورزیم؛ اما مردمسالاری دینی ممکن است شکلهای گوناگونی پیدا کند. ... نکتهی دومی که در این زمینه عرض میکنیم، این است که نظامسازی یک امر دفعی و یکباره نیست؛ ... نظامسازی یک امر جاری است؛ روزبهروز بایستی تکمیل شود، تتمیم شود. ممکن است یک جائی اشتباه کرده باشیم اما مهم این است که ما بر اساس این اشتباه، خودمان را تصحیح کنیم.[65]
3- اسرائیل و مسئله فلسطین
می توان دیدگاه امام را درباره خطر صهیونیزم و اسرائیل به اختصار بدینگونه بیان داشت،از نظر ایشان اسرائیل مثل غده ی سرطانی می ماند که اگر آنرا ریشه کن نکنیم باعث مرگ آرام و خاموش جهان اسلام می گردد ،هرگونه رابطه با آن حرام است،اندیشه صهیونیزم نژادپرستانه و ضد اسلام و انسان است،اسرائیل نوک پیکان مبارزه غرب با اسلام است،این جنگ نبرد بین اعراب و اسرائیل نیست بلکه نبرد بین اسلام و صهیونیزم و غرب است،اسرائیل از طریق توسل به ابرقدرتها روی پای خود ایستاده اما باید با اتکا به خداوند و نیروی خود آنرا شکست دهیم،صهیونیزم از طریق ایجاد شبکه های مخفی و فرقه سازی درجهان اسلام مشغول غارت و چپاول ثروتهای منطقه است هم ثروتهای مادی و هم معنوی،تنها راه شکست آن بازگشت به خویشتن و هویت اصیل اسلامی است. اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد کشورهای اسلامی نموده است و بر دول و ملل اسلام، قلع و قمع آن لازم است. کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفتحرام و مخالف با اسلام است.[66]
ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیستها جدا میدانیم، آنها (صهیونیست ها) اهل مذهب نیستند، و قیام بر ضد مستکبرین، طریقه حضرت موسی سلام الله علیه بوده و این درستبرخلاف صهیونیست هاستحساب جامعه یهود غیر از حساب جامعه صهیونیست است و ما با آنها مخالف هستیم و مخالفت ما برای این است که آنها با همه ادیان مخالف هستند، آنها یهودی هستند، آنها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهود کارهایی میکنند و یهودیها هم ازآنها متنفر هستند و همه انسانها باید از آنها متنفر باشند.[67]
راه حل
یکی از اقدامات امام خمینی در رابطه با خطر اسراییل، بیان مسئله فلسطین و احیای بحث مظلومیت مردم آن در بین مسلمانان و جهانیان و اتحاد مسلمین در موضع گیری علیه اسرائیل است. به گونه ای که مشکل فلسطین را مشکل جهان اسلام دانستند و عقیده داشتند که رهایی قدس باید دغدغه دینی مسلمانان باشد نه دغدغه ملی فلسطینیان. با این حرکت، مسأله فلسطین مسأله جهان اسلام شد. امام می فرمایند:
«ملت های مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازشکاری و مصالحه رهبران ننگین و خودفروخته ای که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمینهای غصب شده و مسلمانان این خطه را به تباهی کشیده اند به دنیا اعلام کنند».[68]
یکی از اقدامات عملی حضرت امام (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی در راستای حمایت از مردم فلسطین، اعلام روز آخر ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس بود. ایشان در پیامی در سال 1358 در این رابطه می فرمایند: «من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم ... من از عموم مسلمانان جهان ودولت های اسلامی می خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند و جمی ع مسلمانان جهان را دعوت می کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می توان تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم.»[69]
در این ارتباط حضرت آیت الله خامنه ای نیز آزادی فلسطین از چنگال درنده صهیونیسم را نیز هدفی بزرگ خواندند و افزودند: "نسل جوان کشورهای اسلامی ظرفیت چنین کار بزرگی را داراست و باید روح اعتمادبهنفس را در او زنده کرد". [70]
امروز دنیای غرب و امریکا و سیاستسازان تفکر غربی- صهیونیستها و محافل سرمایهدار غربی- خوب میدانند که حرکت عظیم ملت فلسطین ناشی از گرایش آنها به اسلام است. چون محور را اسلام قرار دادهاند، شجاعت پیدا کردهاند و به معنای واقعی کلمه دل به مجاهدت دادهاند. هرجا ملتی این روحیه را پیدا کند، هیچ قدرتی- قدرت نظامی و غیر نظامی- قادر به برخورد با آنها و سرکوب آنها نخواهد بود؛ این را خوب میفهمند. قضایای دنیای اسلام، همه مؤید این واقعیت است. این یک واقعیتِ مسلم است که امروز بیداری اسلامی، بلکه نهضت اسلامی، در دنیای اسلام یک حقیقت روشن است؛ هیچکس نمیتواند این را انکار کند.[71]
4- الگو سازی غربی
غربیها برای اینکه در منطقه منافعشان بیشتر از این تهدید نشود سعی می کنند تا دست به یک الگوسازی متناسب با ارزشها و اهدافشان بزنند و از این طریق کشورهای منطقه و مردم آنها را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و ارزشها هنجارهای خود را بر آنها مسلط کنند. امروز دستگاههای تبلیغاتی دنیا برای گمراه کردن انسانها دائم الگو جلوی چشم نسلهای بشر در همهی دنیا میآورند. البته الگوها کمجاذبه و ناموفق است، اما دستبردار نیستند؛ هنرپیشه میآورند، نویسنده میآورند، آدمهای پرهیاهوی خوشظاهرِ بدون باطن میآورند، هیکلهای پوچ و بیمعنا را میآورند و مرتب نمایش میدهند، تا بتوانند به وسیلهی این الگوها، انسانها را به سمتی حرکت بدهند و به راهی بکشند. آنها برای این کار، پولها خرج میکنند و فیلمهای هالیوودی و چیزهایی از این دست که میبینید و میشنوید و میدانید، اغلبش جهتدار است. بااینکه میگویند هنر بایستی فارغ از سیاست و جهتگیری سیاسی باشد، رفتار خودشان بعکس است و اینجوری نیست؛ مستکبران عالم هنر، سینما، فیلم، شعر، نوشتن، مغز و استدلال و فلسفه را در راه منافع استکباری و چپاولگری خودشان استخدام کردهاند؛ همین چیزی که امروز مظاهر سرمایهداری دنیاست؛ قدرت نظامیاش امریکاست، قدرتهای اقتصادیاش هم شرکتهای پشت سر دولت آمریکایند. آنها از همهی امکانات استفاده میکنند برای الگوسازی، ملتها هم دستشان خالی است و الگو و نمونهیی که بتوانند در مقابلهی با آنچه که آنها میآورند، از خودشان نشان بدهند، ندارند.[72] همچنین می فرمایند: "دشمنان تلاش میکنند تا نگذارند ایران اسلامی در مقابل چشم مسلمانان منطقه به عنوان الگو تجلی پیدا کند، چرا که بدون الگو حرکتهای مردمی دشوار است[73]".
را ه حل
نظریه تأثیرپذیری کشورهای اسلامی از انقلاب، مبتنی بر سخنان رهبران جنبشهای آزادیبخش و الگوبرداری آنان از انقلاب ایران و مطالعهی تحولات و رویدادهایی است که در کشورهای اسلامی رخ داده است. امام خمینی خود بر این نکته واقف بودند و به آن افتخار داشتند. «آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنینانداز و افتخارساز است...[74] ... نهضت مقدس ایران نهضتی اسلامی است و از این جهت بدیهی است که همه مسلمین جهان تحت تأثیر آن قرار میگیرند.»[75]... من با اطمینان میگویم اسلام ابرقدرت را به خاک مذلت مینشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدودهی خود را یکیپس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.»[76]
حضرت آیت الله خامنه ای در ارائه الگو برای کشورهای انقلابی و جنبش بیداری اسلامی معتقدند که: بهترین الگو برای بیداری اسلامی، قرآن است. ... این خواندن و تلاوت قرآن، قدم اول است، قدم آخر نیست. اول، آشنایی و انس با قرآن لازم است. بعد، مفاهیم قرآنی را به صورت سطورِ قطعی و مجسمِ برنامهی زندگی در مقابل چشم نگه داشتن، تا ما را به این طرف و آن طرف نکشانند؛ یک روز ما را به سمت کمونیسم بکشانند، یک روز به سمت لیبرالیسم؛ یک روز از سوسیالیسم بگویند، یک روز از سرمایهداری. قرآن را وقتیکه یاد گرفتیم و با آن آشنا شدیم، نمیتوانند ما را به این طرف و آن طرف بکشانند؛ چون خط روشن قرآن ما را هدایت میکند. و آنگاه، پیاده کردن این مفاهیم در واقعیت زندگی است.[77]
همچنین ایشان معتقدند که: پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیل جمهوری اسلامی، ماندگاری، استحکام و پیشرفتهای چشم گیر و روزافزون نظام اسلامی در زمینههای مختلف، به عنوان یک الگوی هویت بخش و عزتآفرین در مقابل چشمان ملتهای مسلمان منطقه قرار دارد و آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
...زورگویان جهانی، با روشهای مختلف از جمله بزرگنمایی ضعفها و دروغ پردازیهای مستقیم و غیرمستقیم، تلاش میکنند الگوی جمهوری اسلامی را در چشم ملتها تضعیف و تخریب کنند.
ایشان دو عامل درونی و بیرونی را در تضعیف الگوی جمهوری اسلامی موثر دانستند و افزودند: "عامل درونی از جمله نقصها، کوتاهیها، کمکاریها، اختلافات، قدرتطلبی، بیسیاستی و دنیاطلبی در تخریب جمهوری اسلامی در چشمان ملتها، تأثیر بیشتری دارد و اگر این مسائل را مراقبت و علاج کنیم عامل بیرونی یعنی تبلیغات دشمنان با اراده خداوند خنثی خواهد شد".[78] /> نتیجه گیری
جهان اسلام در طی قرون گذشته شاهد ظهور جریانات مختلف فکری و سیاسی زیادی بوده که عمدتا در پاسخ به اوضاع بحرانی جهان اسلام شکل گرفتند؛ بدان خاطر که پس از گسترش نفوذ غرب بر جوامع اسلامی، یک نوع آگاهی در میان مسلمانان برای کسب استقلال از غرب شکل گرفت که اندیشمندان برای حفظ هویت اسلامی، در صدد بازگشت به اسلام برای رهایی از این وضع برآمدند . در این راستا جنبش بیداری اسلامی به عنوان یکی از رخدادهای متمایز در عرصه جهان اسلام، نقطه عطفی در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی دنیای معاصر محسوب گشته که تغییرات زیادی را به همراه داشته و خواهد داشت است .
بیداری اسلامی به عنوان یک آگاهی جمعی با تکیه به اراده عمومی و متاثر از اسلام اصیل تحت مدیریت جمهوری اسلامی در شرایط کنونی تبدیل به رفتار سیاسی شده و در شکل یک ایده سیاسی سامان داده شده است. تئوریزه شدن این نهضت فکری مرحله فرمولیتهای را پشت سر گذاشته و به عنوان یک مدل سیاسی رخ نموده است. به طوری که، شرایط کاملاً نسبت به یک دهه گذشته متحول شده است. وضعیت معادلات منطقه در حرکت رو به پیش خود همسو با منافع و مصالح اسلام و جنبشهای اسلامی و کاملاً به ضرر غرب در حال رقم خوردن است. این موج فزاینده نهضتی، در صدد شکستن موانع نهضتی غرب برای رسیدن به یک جامعه دین محور است.
اما به نظر می رسد آنچه که غرب را بیشتر از همه به هراس انداخته، بُعد فکری و نظری جریان بیداری اسلامی است. اینکه بعد از قرنها دین ستیزی و تلاش برای به حاشیه راندن دین و تئوریزه کردن سکولاریسم و ارزشهای مادی، امروز جنبشی فراگیر و آزادی بخش با محوریت دین در منطقه ای حساس و به وسعت خاورمیانه و شمال آفریقا به وقوع می پیوندد و معلوم نیست تا کجا ادامه خواهد یافت، کابوسی بس وحشتناک است که تعبیر آن می تواند، افول اندیشه های اومانیستی و رکود ارزشهای سکولاریستی و
لیبرالیستی و در نهایت بن بست فلسفی مکاتب مادی باشد و بر این اساس به نظر می رسد کم کم در جوار کمونیسم باید جایی هم در موزه ی تاریخ برای لیبرالیسم در نظر گرفت. به یقین آنروزی که معمار حکیم و ژرف اندیشِ بیداری اسلامی، وقوع انقلاب اسلامی ایران را به انفجار نور تعبیر کرد، به رسالت جهانی این انقلاب می اندیشید و ایمان داشت که بیداری اسلامی سرآغازی بر بیداری انسانی در جهان خواهد شد.
پدیده ی فراگیر خیزش اسلامی، غرب را غافلگیر کرد؛ از این رو، با ابزارها و دیدگاه های خود، به تجزیه و تحلیل آن اقدام نمود تا نقاط ضعف و قوت آن را کشف کند و بتواند با چنین تحلیلی، به رویارویی با آن بپردازد: بنابراین مهم آن است که دلایل و موجبات اصلی این پدیده ی اسلامی و ابعاد خصمانه ی آن نسبت به غرب، مشخص گردد و به درستی، مورد ارزیابی قرار گیرد و سیاست های مناسبی برای برخورد با آن، در نظر گرفته شود
ما در این مقاله سعی کردیم تا آسیبهای پیش روی جنبش بیداری اسلامی را با توجه به اندیشه ها و رهنمودهای امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای بررسی کرده و همچنین با استفاده از آنها راه حلهای دفع این آسیبها را بیان کنیم. راهبرد مقاومتی که امام خمینی با الگوگیری از مرام سیاسی شیعه در ایران به اجرا درآورد،و حضرت آیت الله خامنه ای ادامه دهنده آن بوده، بسیار مورد توجه ملتهای منطقه قرار گرفت و بهانهای برای آغازحرکتهای مشابه گردید. با توجه به دیدگاههای امام خمینی و مقام معظم رهبری قرآن، سنت نبوی و دیگر منابع قانون گذاری اسلامی خطوطی کلی فراروی ما قرار میدهند که میتوان به وسیله آنها برنامه ای را ترسیم نمود که موتور جامعهی اسلامی را در پرتو اسلام و مطابق با نیازهای نوین و پیشرفتهی جامعهی امروزی به حرکت در آورد. لازمهی این امر فهم عمیق و درک صحیح این نیازها و استقبال از آنها با آغوش باز میباشد. و این چیزی است که امروز بدان نیازمند هستیم. ما امروز، نیازمند یک برنامهی اخلاقی هستیم که با زبانی قابل فهم برای همه، حرکت فرد و جامعهی امروزین را پوشش دهد.
آنچه در این میان بر آن تأکید ورزیدیم عوارض منفی بسیاری است که خیزش اسلامی و جنبشهایی که آنرا نمایندگی میکنند گریبانگیر آن هستند، بدان امید که آگاهی نسبت به این خطرات افزایش یابد و برای رهایی از آنها، راهکاری اندیشه شود و در مسیر پیشرفت، بهبود و تأثیرگذاری افزونتر و ساخت فردایی روشنتر برای آن، مؤثر افتد. ممکن است برخی از آسیبهایی که یاد کردیم در دل همدیگر جای داشته باشند، همچنانکه ممکن است شماری از آنها، معلول پدیدههای دیگر باشد ولی معتقدیم که بدلیل اهمیتی که دارند شایسته بررسی و برخوردی مستقل هستند.
همچنین میتوان از این آسیبها، به عنوان چالشهای داخلی با همان کارکرد چالشهای خارجی تعبیر کرد؛ در واقع چالشهای خارجی بر بستری از ضعف ناشی از این چالشها، صورت تهدید بخود میگیرند کهای بسا برخی از آنها نیز خود معلول چالشهای خارجیاند. غرب به مدت چندین و چند دهه و بویژه در دو قرن نوزدهم و بیستم، در جهت تثبیت انواع حالتهای عقبماندگی و پراکندگی از جمله عقبماندگی فرقهای امّت، فعالیّت و تلاش داشته است. در کل و با توجه به اندیشه ها و رهنمودهای امام خمینی و حضرت آیت الله خامنه ای در ارتباط با جنبش بیداری اسلامی می توان به این نتایج رسید.
1- تقویت اسلام سیاسی جهانشمول.
2- ضرورت کوشش در تشویق اجرای کامل و تمام عیار شریعت و اسلام.
3- لزوم ژرفاندیشی در فهم شریعت و اهداف آن و دوری از سطحینگری.
4- نفی فرقهگرایی و تلاش در وحدت مسلمین جهان
5- گشایش پلهای ارتباطی منطقی مسلمانان با یکدیگر.
6- ضرورت برجستهسازی نقش علما و مراکز علمی.
7- پرهیز از حرکتهای کورکورانه و انحرافی.
8- مبارزه با استکبار و خسته نشدن تا نابودی آن.
9- مبارزه با اسراییل و تلاش برای رهایی ملت فلسطین.
10-هشیاری در برابر جریانهای وارداتی و زنهارباش در برابر شیفتگی نسبت به آنها.
11- توجه به چهره محبتآمیز اسلام و نفی تروریسم و خشونت.
12- انگیزش امید در تودههای مردم.
13- بهرهگیری از همه فرصتهای فراهم آمده.
14- بهره گیری از الگوی مردم سالاری دینی در اداره جامعه .
15- بکارگیری بصیرت در امور و توکل به خدا.
در آخر باید گفت که محافظت از این بیداری و هدایت رشد آن بر همه لازم است، تا ضمن ایفای نقش آتی خود، دستاوردهای خود را در نشر تمدن اسلامی در اقصی نقاط جهان بدور از ترور، خشونت و تندروی ارائه دهد. تا از این راه، به آیندهی درخشانی برای اسلام و ملتهای محروم از کمترین حقوق انسانی، آزادی و استقلال، بشارت دهد. بنابراین باید مشکلات و موانعی که بر سر راه این بیداری نوین و مهد تمدن اسلامی وجود دارند، به درستی شناسایی شوند تا از آنها حذر کرده و آنها را از ریشه بخشکانیم تا عناصری باقی نماند که مانع تأثیرگذاری این بیداری و رشد آن و در نتیجه رکود امت اسلامی گردد.
منابع
- ابراهیم، عزالدین؛ شیعه و سنی فریادی اسفناک و بیاثر، مجله الطلیعه الاسلامیه؛ سال اول، پیش شماره 1983.
- امام خمینی ، شئون و اختیارات ولی فقیه، جلد دوم، ترجمه بحث ولایت فقیه کتاب البیع امام خمینی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369.
- امام خمینی، الطهاره، چاپ نجف اشرف، جلد 3، 1389 ه . ق.
- امام خمینی، المکاسب المحرمه، جلد 1، پدیدآورندگان، علیبنعبدالحسین ایروانی و باقر فخاراصفهانی، قم، 1381 ه.ق.
- امام خمینی، صحیفه نور(مجموعه رهنمودها)، جلد 1، 3،4،5،6،8،10،12،11،13،15،16،17،19،20،21تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،
1361.
- جیهابر، اریک؛ انقلاب، ترجمه دکتر سیاوش مریدی، نشریه اطلاعات سیاسی و اقتصادی. خرداد و تیر 1376.
- حسینیه، حمیدرضا؛ تهاجم فرهنگی، راههای نفوذ و شیوههای مقابله با آن، پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و علمی حضرت امام خمینی قدس سره، تهران، چاپ و نشر عروج، 1374.
- سوره مبارکه رعدآیه 254.
- سیمبر، رضا و قربانی شیخنشین، ارسلان؛ اسلامگرایی در نظام بینالملل، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، 1389.
- ملکوتیان، مصطفی؛ سیری در نظریههای انقلاب، چاپ دوم، تهران، نشر قومس، 1376.
- www.khamenei.ir
2- نظام سازی غربی
منظور از نظام، مجموعهای مرکب از آموزهها و راهبردهاست؛ بدین معنا که «نظامها» دارای بُعدنظری (تئوری) و بعد عملی (سازمان و حکومت) هستند. از دیگر آسیبهای جنبش بیداری اسلامی ساخت نظام جدید سیاسی در کشورهای اسلامی به شیوه غربی است. امام خمینی در این زمینه می گویند: "...الان هم که ما میگوییم اسلام، شما میگویید اسلام، یک گروههایی هم دور هم نشستهاند و میگویند دموکراسی، دموکراسی چرا؟ برای اینکه اینها چنان غربی شدهاند چنان غربزده شدهاند که نمیتوانند تصور بکنند که یک کشور با برنامهی اسلامی میتواند اداره بشود... اینها را با تبلیغات همه جانبهای که کردند همه را از آن باطنشان بیرون آوردهاند، مغزهایشان را به اصطلاح شستند و به جای آن غرب را نشاندند.[57]
از طرف دیگر، تشکیل یک حکومت دینی در عصر جدید، در دنیایی که فرهنگ سلطه و سرمایه داری، بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تاکید دارد، بین فرهنگ سلطه و سرمایه داری با فرهنگ انقلاب اسلامی تعارض ایجاد میشود.امام خمینی در این خصوص می فرمایند: "شعار تضاد دین و دولت شعار تبلیغات استعماری است که میخواهند ملتهای مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش باز دارند."[58]
حضرت آیت الله خامنه ای این تهدید را این گونه بیان می کنند: مهمترین خطر، دخالت و تأثیرگذاریِ جبههی کفر و استکبار در ساخت نظام جدید سیاسی در این کشورها است. آنان همهی کوشش خود را به کار خواهند برد تا نظامهای جدید، هویت اسلامی و مردمی نیابد.[59] دموکراسی لائیک و در مواردی ضد مذهب غربی با مردمسالاری اسلامی که متعهد به ارزشها و خطوط اصلی اسلامی در نظام کشور است، هیچ نسبتی ندارد.[60] ...اما میدانیم نظام سلطه و فرهنگ غربی پیروزی و اثبات کارایی این سیستم دینی را تحمیل نمیکند.بنابر این تلاش خواهد کرد به طرق مختلف آن را زیر سؤال ببرد.[61]... بنابراین یک بیم این است که اینها باز بیایند یک نظامهائی را خودشان درست کنند، یا یک نظامهای الگوگرفتهی کامل از غرب روی کار بیایند. این خطر بسیار بزرگی است برای همین کشورها، که به اسم دموکراسی و به اسم آزادی و این حرفها بیایند نظامهای غربی را در اینجا حاکم کنند.[62]
راه حل
راه حل این خطر از دیدگاه امام اینگونه است که، امام ضعف ملل اسلامی را در اثر انحراف از فقه حکومتی میدانستند و به صورتهای مناسب در هر مجال ارشاد میفرمودند: که اگر مسلمین جهان فقه را حکومتی و کامل بدانند، ناگزیر از پذیرش آن خواهند بود که اعرف، افقه، اعدل و اتقی باید فقه را در حکومت پیاده کند. ... اسلام بنیانگذار حکومتی است که در آن نه شیوه استبداد حاکم است که آرا و تمایلات نفسانی یک تن را بر سراسر جامعه تحمیل کند و نه شیوه مشروطه و جمهوری که متکی بر قوانینی باشد که گروهی از جامعه برای تمامی آن وضع میکنند، بلکه حکومت اسلامی نظامی است مُلهِم و منبعث از وحی الهی که در تمام زمینهها از قانون الهی مدد میگیرد و هیچیک از زمامداران و سرپرستان امور جامعه را حق استبداد رای نیست.»[63]
حضرت آیتالله خامنهای، مقاومت در برابر الگوهای تحمیلی از جمله الگوهای لائیک، لیبرالیسم غربی، ناسیونالیسم افراطی و گرایشهای چپ مارکسیستی را از دیگر اقدامات لازم برای تداوم بیداری اسلامی دانستند و ضمن توصیه صاحبنظران جهان اسلام به کار پیچیده و دشوار نظامسازی، افزودند:.. ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده یکی از مهمترین خواستههایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان « نظام مردمسالاری اسلامی» است، یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است. این خود میتواند در کشورهای گوناگون به اقتضای شرائط، با شیوهها و شکلهای گوناگون تحقق یابد ولی با حساسیت کامل باید مراقب بود که این با دموکراسی لیبرال غربی اشتباه نشود باید هدف نهایی را امت واحدهی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامیِ جدید، بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار دهیم.[64]
البته ممکن است فقهای اهل سنت - چه فقهای شافعی در مصر، چه مالکیها در بعضی دیگر از کشورهای آن منطقه، چه حنفیها در بعضی از کشورهای دیگر - معتقد به ولایت فقیه نباشند؛ خیلی خوب، ما نمیخواهیم حتماً مبنای فقهی خودمان را به آنها عرضه کنیم یا اصرار بورزیم؛ اما مردمسالاری دینی ممکن است شکلهای گوناگونی پیدا کند. ... نکتهی دومی که در این زمینه عرض میکنیم، این است که نظامسازی یک امر دفعی و یکباره نیست؛ ... نظامسازی یک امر جاری است؛ روزبهروز بایستی تکمیل شود، تتمیم شود. ممکن است یک جائی اشتباه کرده باشیم اما مهم این است که ما بر اساس این اشتباه، خودمان را تصحیح کنیم.[65]
3- اسرائیل و مسئله فلسطین
می توان دیدگاه امام را درباره خطر صهیونیزم و اسرائیل به اختصار بدینگونه بیان داشت،از نظر ایشان اسرائیل مثل غده ی سرطانی می ماند که اگر آنرا ریشه کن نکنیم باعث مرگ آرام و خاموش جهان اسلام می گردد ،هرگونه رابطه با آن حرام است،اندیشه صهیونیزم نژادپرستانه و ضد اسلام و انسان است،اسرائیل نوک پیکان مبارزه غرب با اسلام است،این جنگ نبرد بین اعراب و اسرائیل نیست بلکه نبرد بین اسلام و صهیونیزم و غرب است،اسرائیل از طریق توسل به ابرقدرتها روی پای خود ایستاده اما باید با اتکا به خداوند و نیروی خود آنرا شکست دهیم،صهیونیزم از طریق ایجاد شبکه های مخفی و فرقه سازی درجهان اسلام مشغول غارت و چپاول ثروتهای منطقه است هم ثروتهای مادی و هم معنوی،تنها راه شکست آن بازگشت به خویشتن و هویت اصیل اسلامی است. اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد کشورهای اسلامی نموده است و بر دول و ملل اسلام، قلع و قمع آن لازم است. کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفتحرام و مخالف با اسلام است.[66]
ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیستها جدا میدانیم، آنها (صهیونیست ها) اهل مذهب نیستند، و قیام بر ضد مستکبرین، طریقه حضرت موسی سلام الله علیه بوده و این درستبرخلاف صهیونیست هاستحساب جامعه یهود غیر از حساب جامعه صهیونیست است و ما با آنها مخالف هستیم و مخالفت ما برای این است که آنها با همه ادیان مخالف هستند، آنها یهودی هستند، آنها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهود کارهایی میکنند و یهودیها هم ازآنها متنفر هستند و همه انسانها باید از آنها متنفر باشند.[67]
راه حل
یکی از اقدامات امام خمینی در رابطه با خطر اسراییل، بیان مسئله فلسطین و احیای بحث مظلومیت مردم آن در بین مسلمانان و جهانیان و اتحاد مسلمین در موضع گیری علیه اسرائیل است. به گونه ای که مشکل فلسطین را مشکل جهان اسلام دانستند و عقیده داشتند که رهایی قدس باید دغدغه دینی مسلمانان باشد نه دغدغه ملی فلسطینیان. با این حرکت، مسأله فلسطین مسأله جهان اسلام شد. امام می فرمایند:
«ملت های مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازشکاری و مصالحه رهبران ننگین و خودفروخته ای که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمینهای غصب شده و مسلمانان این خطه را به تباهی کشیده اند به دنیا اعلام کنند».[68]
یکی از اقدامات عملی حضرت امام (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی در راستای حمایت از مردم فلسطین، اعلام روز آخر ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس بود. ایشان در پیامی در سال 1358 در این رابطه می فرمایند: «من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم ... من از عموم مسلمانان جهان ودولت های اسلامی می خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند و جمی ع مسلمانان جهان را دعوت می کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می توان تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد به عنوان روز قدس انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم.»[69]
در این ارتباط حضرت آیت الله خامنه ای نیز آزادی فلسطین از چنگال درنده صهیونیسم را نیز هدفی بزرگ خواندند و افزودند: "نسل جوان کشورهای اسلامی ظرفیت چنین کار بزرگی را داراست و باید روح اعتمادبهنفس را در او زنده کرد". [70]
امروز دنیای غرب و امریکا و سیاستسازان تفکر غربی- صهیونیستها و محافل سرمایهدار غربی- خوب میدانند که حرکت عظیم ملت فلسطین ناشی از گرایش آنها به اسلام است. چون محور را اسلام قرار دادهاند، شجاعت پیدا کردهاند و به معنای واقعی کلمه دل به مجاهدت دادهاند. هرجا ملتی این روحیه را پیدا کند، هیچ قدرتی- قدرت نظامی و غیر نظامی- قادر به برخورد با آنها و سرکوب آنها نخواهد بود؛ این را خوب میفهمند. قضایای دنیای اسلام، همه مؤید این واقعیت است. این یک واقعیتِ مسلم است که امروز بیداری اسلامی، بلکه نهضت اسلامی، در دنیای اسلام یک حقیقت روشن است؛ هیچکس نمیتواند این را انکار کند.[71]
4- الگو سازی غربی
غربیها برای اینکه در منطقه منافعشان بیشتر از این تهدید نشود سعی می کنند تا دست به یک الگوسازی متناسب با ارزشها و اهدافشان بزنند و از این طریق کشورهای منطقه و مردم آنها را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و ارزشها هنجارهای خود را بر آنها مسلط کنند. امروز دستگاههای تبلیغاتی دنیا برای گمراه کردن انسانها دائم الگو جلوی چشم نسلهای بشر در همهی دنیا میآورند. البته الگوها کمجاذبه و ناموفق است، اما دستبردار نیستند؛ هنرپیشه میآورند، نویسنده میآورند، آدمهای پرهیاهوی خوشظاهرِ بدون باطن میآورند، هیکلهای پوچ و بیمعنا را میآورند و مرتب نمایش میدهند، تا بتوانند به وسیلهی این الگوها، انسانها را به سمتی حرکت بدهند و به راهی بکشند. آنها برای این کار، پولها خرج میکنند و فیلمهای هالیوودی و چیزهایی از این دست که میبینید و میشنوید و میدانید، اغلبش جهتدار است. بااینکه میگویند هنر بایستی فارغ از سیاست و جهتگیری سیاسی باشد، رفتار خودشان بعکس است و اینجوری نیست؛ مستکبران عالم هنر، سینما، فیلم، شعر، نوشتن، مغز و استدلال و فلسفه را در راه منافع استکباری و چپاولگری خودشان استخدام کردهاند؛ همین چیزی که امروز مظاهر سرمایهداری دنیاست؛ قدرت نظامیاش امریکاست، قدرتهای اقتصادیاش هم شرکتهای پشت سر دولت آمریکایند. آنها از همهی امکانات استفاده میکنند برای الگوسازی، ملتها هم دستشان خالی است و الگو و نمونهیی که بتوانند در مقابلهی با آنچه که آنها میآورند، از خودشان نشان بدهند، ندارند.[72] همچنین می فرمایند: "دشمنان تلاش میکنند تا نگذارند ایران اسلامی در مقابل چشم مسلمانان منطقه به عنوان الگو تجلی پیدا کند، چرا که بدون الگو حرکتهای مردمی دشوار است[73]".
را ه حل
نظریه تأثیرپذیری کشورهای اسلامی از انقلاب، مبتنی بر سخنان رهبران جنبشهای آزادیبخش و الگوبرداری آنان از انقلاب ایران و مطالعهی تحولات و رویدادهایی است که در کشورهای اسلامی رخ داده است. امام خمینی خود بر این نکته واقف بودند و به آن افتخار داشتند. «آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنینانداز و افتخارساز است...[74] ... نهضت مقدس ایران نهضتی اسلامی است و از این جهت بدیهی است که همه مسلمین جهان تحت تأثیر آن قرار میگیرند.»[75]... من با اطمینان میگویم اسلام ابرقدرت را به خاک مذلت مینشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدودهی خود را یکیپس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.»[76]
حضرت آیت الله خامنه ای در ارائه الگو برای کشورهای انقلابی و جنبش بیداری اسلامی معتقدند که: بهترین الگو برای بیداری اسلامی، قرآن است. ... این خواندن و تلاوت قرآن، قدم اول است، قدم آخر نیست. اول، آشنایی و انس با قرآن لازم است. بعد، مفاهیم قرآنی را به صورت سطورِ قطعی و مجسمِ برنامهی زندگی در مقابل چشم نگه داشتن، تا ما را به این طرف و آن طرف نکشانند؛ یک روز ما را به سمت کمونیسم بکشانند، یک روز به سمت لیبرالیسم؛ یک روز از سوسیالیسم بگویند، یک روز از سرمایهداری. قرآن را وقتیکه یاد گرفتیم و با آن آشنا شدیم، نمیتوانند ما را به این طرف و آن طرف بکشانند؛ چون خط روشن قرآن ما را هدایت میکند. و آنگاه، پیاده کردن این مفاهیم در واقعیت زندگی است.[77]
همچنین ایشان معتقدند که: پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیل جمهوری اسلامی، ماندگاری، استحکام و پیشرفتهای چشم گیر و روزافزون نظام اسلامی در زمینههای مختلف، به عنوان یک الگوی هویت بخش و عزتآفرین در مقابل چشمان ملتهای مسلمان منطقه قرار دارد و آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
...زورگویان جهانی، با روشهای مختلف از جمله بزرگنمایی ضعفها و دروغ پردازیهای مستقیم و غیرمستقیم، تلاش میکنند الگوی جمهوری اسلامی را در چشم ملتها تضعیف و تخریب کنند.
ایشان دو عامل درونی و بیرونی را در تضعیف الگوی جمهوری اسلامی موثر دانستند و افزودند: "عامل درونی از جمله نقصها، کوتاهیها، کمکاریها، اختلافات، قدرتطلبی، بیسیاستی و دنیاطلبی در تخریب جمهوری اسلامی در چشمان ملتها، تأثیر بیشتری دارد و اگر این مسائل را مراقبت و علاج کنیم عامل بیرونی یعنی تبلیغات دشمنان با اراده خداوند خنثی خواهد شد".[78] /> نتیجه گیری
جهان اسلام در طی قرون گذشته شاهد ظهور جریانات مختلف فکری و سیاسی زیادی بوده که عمدتا در پاسخ به اوضاع بحرانی جهان اسلام شکل گرفتند؛ بدان خاطر که پس از گسترش نفوذ غرب بر جوامع اسلامی، یک نوع آگاهی در میان مسلمانان برای کسب استقلال از غرب شکل گرفت که اندیشمندان برای حفظ هویت اسلامی، در صدد بازگشت به اسلام برای رهایی از این وضع برآمدند . در این راستا جنبش بیداری اسلامی به عنوان یکی از رخدادهای متمایز در عرصه جهان اسلام، نقطه عطفی در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی دنیای معاصر محسوب گشته که تغییرات زیادی را به همراه داشته و خواهد داشت است .
بیداری اسلامی به عنوان یک آگاهی جمعی با تکیه به اراده عمومی و متاثر از اسلام اصیل تحت مدیریت جمهوری اسلامی در شرایط کنونی تبدیل به رفتار سیاسی شده و در شکل یک ایده سیاسی سامان داده شده است. تئوریزه شدن این نهضت فکری مرحله فرمولیتهای را پشت سر گذاشته و به عنوان یک مدل سیاسی رخ نموده است. به طوری که، شرایط کاملاً نسبت به یک دهه گذشته متحول شده است. وضعیت معادلات منطقه در حرکت رو به پیش خود همسو با منافع و مصالح اسلام و جنبشهای اسلامی و کاملاً به ضرر غرب در حال رقم خوردن است. این موج فزاینده نهضتی، در صدد شکستن موانع نهضتی غرب برای رسیدن به یک جامعه دین محور است.
اما به نظر می رسد آنچه که غرب را بیشتر از همه به هراس انداخته، بُعد فکری و نظری جریان بیداری اسلامی است. اینکه بعد از قرنها دین ستیزی و تلاش برای به حاشیه راندن دین و تئوریزه کردن سکولاریسم و ارزشهای مادی، امروز جنبشی فراگیر و آزادی بخش با محوریت دین در منطقه ای حساس و به وسعت خاورمیانه و شمال آفریقا به وقوع می پیوندد و معلوم نیست تا کجا ادامه خواهد یافت، کابوسی بس وحشتناک است که تعبیر آن می تواند، افول اندیشه های اومانیستی و رکود ارزشهای سکولاریستی و
لیبرالیستی و در نهایت بن بست فلسفی مکاتب مادی باشد و بر این اساس به نظر می رسد کم کم در جوار کمونیسم باید جایی هم در موزه ی تاریخ برای لیبرالیسم در نظر گرفت. به یقین آنروزی که معمار حکیم و ژرف اندیشِ بیداری اسلامی، وقوع انقلاب اسلامی ایران را به انفجار نور تعبیر کرد، به رسالت جهانی این انقلاب می اندیشید و ایمان داشت که بیداری اسلامی سرآغازی بر بیداری انسانی در جهان خواهد شد.
پدیده ی فراگیر خیزش اسلامی، غرب را غافلگیر کرد؛ از این رو، با ابزارها و دیدگاه های خود، به تجزیه و تحلیل آن اقدام نمود تا نقاط ضعف و قوت آن را کشف کند و بتواند با چنین تحلیلی، به رویارویی با آن بپردازد: بنابراین مهم آن است که دلایل و موجبات اصلی این پدیده ی اسلامی و ابعاد خصمانه ی آن نسبت به غرب، مشخص گردد و به درستی، مورد ارزیابی قرار گیرد و سیاست های مناسبی برای برخورد با آن، در نظر گرفته شود
ما در این مقاله سعی کردیم تا آسیبهای پیش روی جنبش بیداری اسلامی را با توجه به اندیشه ها و رهنمودهای امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای بررسی کرده و همچنین با استفاده از آنها راه حلهای دفع این آسیبها را بیان کنیم. راهبرد مقاومتی که امام خمینی با الگوگیری از مرام سیاسی شیعه در ایران به اجرا درآورد،و حضرت آیت الله خامنه ای ادامه دهنده آن بوده، بسیار مورد توجه ملتهای منطقه قرار گرفت و بهانهای برای آغازحرکتهای مشابه گردید. با توجه به دیدگاههای امام خمینی و مقام معظم رهبری قرآن، سنت نبوی و دیگر منابع قانون گذاری اسلامی خطوطی کلی فراروی ما قرار میدهند که میتوان به وسیله آنها برنامه ای را ترسیم نمود که موتور جامعهی اسلامی را در پرتو اسلام و مطابق با نیازهای نوین و پیشرفتهی جامعهی امروزی به حرکت در آورد. لازمهی این امر فهم عمیق و درک صحیح این نیازها و استقبال از آنها با آغوش باز میباشد. و این چیزی است که امروز بدان نیازمند هستیم. ما امروز، نیازمند یک برنامهی اخلاقی هستیم که با زبانی قابل فهم برای همه، حرکت فرد و جامعهی امروزین را پوشش دهد.
آنچه در این میان بر آن تأکید ورزیدیم عوارض منفی بسیاری است که خیزش اسلامی و جنبشهایی که آنرا نمایندگی میکنند گریبانگیر آن هستند، بدان امید که آگاهی نسبت به این خطرات افزایش یابد و برای رهایی از آنها، راهکاری اندیشه شود و در مسیر پیشرفت، بهبود و تأثیرگذاری افزونتر و ساخت فردایی روشنتر برای آن، مؤثر افتد. ممکن است برخی از آسیبهایی که یاد کردیم در دل همدیگر جای داشته باشند، همچنانکه ممکن است شماری از آنها، معلول پدیدههای دیگر باشد ولی معتقدیم که بدلیل اهمیتی که دارند شایسته بررسی و برخوردی مستقل هستند.
همچنین میتوان از این آسیبها، به عنوان چالشهای داخلی با همان کارکرد چالشهای خارجی تعبیر کرد؛ در واقع چالشهای خارجی بر بستری از ضعف ناشی از این چالشها، صورت تهدید بخود میگیرند کهای بسا برخی از آنها نیز خود معلول چالشهای خارجیاند. غرب به مدت چندین و چند دهه و بویژه در دو قرن نوزدهم و بیستم، در جهت تثبیت انواع حالتهای عقبماندگی و پراکندگی از جمله عقبماندگی فرقهای امّت، فعالیّت و تلاش داشته است. در کل و با توجه به اندیشه ها و رهنمودهای امام خمینی و حضرت آیت الله خامنه ای در ارتباط با جنبش بیداری اسلامی می توان به این نتایج رسید.
1- تقویت اسلام سیاسی جهانشمول.
2- ضرورت کوشش در تشویق اجرای کامل و تمام عیار شریعت و اسلام.
3- لزوم ژرفاندیشی در فهم شریعت و اهداف آن و دوری از سطحینگری.
4- نفی فرقهگرایی و تلاش در وحدت مسلمین جهان
5- گشایش پلهای ارتباطی منطقی مسلمانان با یکدیگر.
6- ضرورت برجستهسازی نقش علما و مراکز علمی.
7- پرهیز از حرکتهای کورکورانه و انحرافی.
8- مبارزه با استکبار و خسته نشدن تا نابودی آن.
9- مبارزه با اسراییل و تلاش برای رهایی ملت فلسطین.
10-هشیاری در برابر جریانهای وارداتی و زنهارباش در برابر شیفتگی نسبت به آنها.
11- توجه به چهره محبتآمیز اسلام و نفی تروریسم و خشونت.
12- انگیزش امید در تودههای مردم.
13- بهرهگیری از همه فرصتهای فراهم آمده.
14- بهره گیری از الگوی مردم سالاری دینی در اداره جامعه .
15- بکارگیری بصیرت در امور و توکل به خدا.
در آخر باید گفت که محافظت از این بیداری و هدایت رشد آن بر همه لازم است، تا ضمن ایفای نقش آتی خود، دستاوردهای خود را در نشر تمدن اسلامی در اقصی نقاط جهان بدور از ترور، خشونت و تندروی ارائه دهد. تا از این راه، به آیندهی درخشانی برای اسلام و ملتهای محروم از کمترین حقوق انسانی، آزادی و استقلال، بشارت دهد. بنابراین باید مشکلات و موانعی که بر سر راه این بیداری نوین و مهد تمدن اسلامی وجود دارند، به درستی شناسایی شوند تا از آنها حذر کرده و آنها را از ریشه بخشکانیم تا عناصری باقی نماند که مانع تأثیرگذاری این بیداری و رشد آن و در نتیجه رکود امت اسلامی گردد.
منابع
- ابراهیم، عزالدین؛ شیعه و سنی فریادی اسفناک و بیاثر، مجله الطلیعه الاسلامیه؛ سال اول، پیش شماره 1983.
- امام خمینی ، شئون و اختیارات ولی فقیه، جلد دوم، ترجمه بحث ولایت فقیه کتاب البیع امام خمینی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369.
- امام خمینی، الطهاره، چاپ نجف اشرف، جلد 3، 1389 ه . ق.
- امام خمینی، المکاسب المحرمه، جلد 1، پدیدآورندگان، علیبنعبدالحسین ایروانی و باقر فخاراصفهانی، قم، 1381 ه.ق.
- امام خمینی، صحیفه نور(مجموعه رهنمودها)، جلد 1، 3،4،5،6،8،10،12،11،13،15،16،17،19،20،21تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،
1361.
- جیهابر، اریک؛ انقلاب، ترجمه دکتر سیاوش مریدی، نشریه اطلاعات سیاسی و اقتصادی. خرداد و تیر 1376.
- حسینیه، حمیدرضا؛ تهاجم فرهنگی، راههای نفوذ و شیوههای مقابله با آن، پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و علمی حضرت امام خمینی قدس سره، تهران، چاپ و نشر عروج، 1374.
- سوره مبارکه رعدآیه 254.
- سیمبر، رضا و قربانی شیخنشین، ارسلان؛ اسلامگرایی در نظام بینالملل، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، 1389.
- ملکوتیان، مصطفی؛ سیری در نظریههای انقلاب، چاپ دوم، تهران، نشر قومس، 1376.
- www.khamenei.ir
[1] . سیمبر، رضا و قربانی شیخنشین، ارسلان؛ اسلامگرایی در نظام بینالملل،تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، 1389،ص 201.
[2] . سیمبر، رضا و قربانی شیخنشین، ارسلان، ص 98ـ102.
[3] . سرمقالة رونامه کانادایی "کرسنت" مؤرخ 15 اوت 1980.
[4] . ملکوتیان، مصطفی؛ سیری در نظریههای انقلاب، چاپ دوم، تهران، نشر قومس، 1376، ص 159.
[5] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 20، ویرایش دوم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370، ص 118.
[6] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 5، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص97.
[7] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 21، ویرایش دوم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370، ص 88.
[8] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 10، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص 395.
[9] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 13، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1362، ص 395.
[10] . بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه تهران 23/2/1379.
[11] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بین المللی بیداری اسلامی ،26/6/1390.
[12] امام خمینی، صحیفه نور، جلد 21، ویرایش دوم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370، ص78.
[13] . بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه تهران۱۳۷۹/۰۲/۲۳.
[14] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 17/6/90.
[15] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 17/6/90.
[16] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بین المللی بیداری اسلامی ،26/6/1390.
[17] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث، 9/4/90.
[18] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان، 19/12/89.
[19] . صحیفه نور ، جلد10، ص395.
[20] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث، 9/4/90.
[21] . بیانات مقام معظم رهبری در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی، 26/6/90.
[22] . ابراهیم، عزالدین، شیعه و سنی فریادی اسفناک و بیاثر، مجله الطلیعه الاسلامیه؛ سال اول، پیش شماره 1983، ص28.
[23] .بیانات مقام معظم رهبری در پیام به حجاج بیت الله الحرام 24/8/1389.
[24] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران حج 11/07/1390.
[25] . سوره مبارکه رعدآیه 254
[26] . صحیفه نور، جلد 21، ص 91.
[27] . امام خمینی، الطهارة، چاپ نجف اشرف، ج 3،سال 1389 ه . ق، ص315.
[28] . امام خمینی، المکاسب المحرمة، جلد 1، پدیدآورندگان، علیبنعبدالحسین ایروانی و باقر فخاراصفهانی، 1381، ه.ق، ص249.
[29] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 5، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص49.
[30] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی در تهران، 2/11/1389.
[31] . بیانات مقام معظم رهبری در پیامی بمناسبت کنگره عظیم حج ۵/8/ ۱۳۹۰.
[32] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد11، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص34.
[33] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 17/6/90.
[34] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26/6/1390.
[35] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 12، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص 278.
[36] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی، 26/6/1390.
[37] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 15، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص 125.
[38] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 12، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص 286.
[39] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 13، ص 83-84.
[40] .بیانات مقام معظم رهبری در پیامی بمناسبت کنگره عظیم حج ۵/ 8/ ۱۳۹۰.
[41] .امام خمینی، صحیفه نور، جلد19، ویرایش دوم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370، ص 148.
[42] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 13، ص 83-84.
[43] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث، 9/4/90.
[44] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 15، ص209.
[45] . همان، ص 240.
[46] . .امام خمینی، صحیفه نور، جلد16، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص280.
[47] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد12، ص56.
. [48] امام خمینی، صحیفه نور، جلد17، ویرایش دوم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370، ص 249.
[49] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران حج، 17/7/89.
[50] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26/6/1390.
[51] . بیانات مقام معظم رهبری در پیام به کنفرانس بینالمجالس اسلامی، ۱۳۷۸/۰۳/۲۵.
[52] . حسینیه، حمیدرضا؛ تهاجم فرهنگی، راههای نفوذ و شیوههای مقابله با آن، پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و علمی حضرت امام خمینی قدس سره، تهران، چاپ و نشر عروج، 1374،ص 83.
[53] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد20، ص183.
[54] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد6 ، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص194.
[55] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد17، ص 73.
[56] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از صاحبنظران و کارکنان دستگاههای فرهنگی...21/5/71.
[57] .امام خمینی، صحیفه نور، جلد 8 ، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1361، ص 79.
[58] . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 4، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1361، ص 98.
[59] . بیانات مقام معظم رهبری در پیامی بمناسبت کنگره عظیم حج ۵/ 8/ ۱۳۹۰.
[60] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26/6/1390.
[61] . بیانات مقام معظم رهبری در در دیدار با جمعی از صاحبنظران و کارکنان دستگاههای فرهنگی...21/5/71.
[62] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 17/6/90.
[63] . امام خمینی ، شئون و اختیارات ولی فقیه، جلد دوم، ترجمه بحث ولایت فقیه کتاب البیع امام خمینی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369،ص 20-21.
[64] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بین المللی بیداری اسلامی،26/6/1390.
[65] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 17/6/90.
[66]. امام خمینی،صحیفه نور، جلد 1، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1361، ص 139 .
[67] . امام خمینی صحیفه نور، جلد 6، ص 163.
. [68] صحیفه نور، جلد 20،ص 109.
[69] . صحیفه نور، جلد 8، ص 229.
[70] . بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی افتتاحیه اجلاس بین المللی بیداری اسلامی. 26/6/1390.
[71] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام و قشرهای مختلف مردم۱۳۸۴/۰۶/۱۱.
[72] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مداحان به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (سلاماللَّهعلیها) ۱۳۸۳/۰۵/۱۷.
[73] . بیانات مقام معظم رهبری در جمع گسترده مردم آذربایجان 27/11/89.
[74] . امام خمینی،صحیفه نور، جلد 3، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1361، ص 139 .
[75] . صحیفه نور، جلد 4،ص114.
[76] . صحیفه نور،جلد 20،ص 118.
[77] .بیانات مقام معظم رهبری در دیدار قاریان شرکت کننده در بیستویکمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم 26/6/1383.
[78] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان 19/11/89.
نظرات شما عزیزان: