منظور از موازین
پرسش : منظور از موازین در آیه 8 سوره «قارعه» چیست؟ پاسخ اجمالی: پاسخ تفصیلی: در آیه فوق مى خوانیم(و اما کسى که ترازوهایش سبک است)؛ «وَ أَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ».
«مَوازِین» جمع «میزان» به معنى وسیله سنجش است، این واژه نخست در وزن هاى مادى به کار رفته، پس از آن در موازین و مقیاس هاى معنوى نیز استعمال شده است.
بعضى معتقدند: اعمال انسان در روز قیامت به صورت موجودات جسمانى و قابل وزن درمى آید، و راستى آنها را با ترازوهاى سنجش اعمال مى سنجند.
این احتمال نیز داده شده که: خودِ نامه اعمال را وزن مى کنند، اگر اعمال صالحى در آن نوشته شده است، سنگین است و گرنه سبک وزن، یا بى وزن است.
ولى، ظاهراً نیازى به این توجیهات نیست، میزان حتماً به معنى ترازوى ظاهرى که داراى کفه هاى مخصوص است نمى باشد، بلکه به هر گونه وسیله سنجش اطلاق مى شود، چنان که در حدیثى مى خوانیم«اِنَّ أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّةَ مِنْ ذُرِّیَّتِه(علیهم السلام) هُمُ الْمَوازِیْنُ»؛ (امیرمؤمنان و امامان از دودمانش ترازوهاى سنجشند). (1)
و در حدیثى، از امام صادق(علیه السلام) آمده: ـ وقتى از معنى «میزان» از او سؤال کردند ـ در پاسخ فرمود«اَلْمِیْزانُ الْعَدْلُ»؛ (ترازوى سنجش همان عدل است). (2)
به این ترتیب، وجود اولیاء اللّه یا قوانین عدل الهى، مقیاس هائى هستند که انسان ها و اعمالشان را بر آنها عرضه مى کنند، وزنشان به همان اندازه است که با آنها شباهت و مطابقت دارند!
روشن است: منظور از «سبکى» و «سنگینى» میزان، به معنى سنگینى خود ترازوهاى سنجش نیست، بلکه وزن چیزهائى است که با آن مى سنجند.
ضمناً، تعبیر به «موازین» به صورت صیغه جمع، به خاطر آن است که، اولیاى حق و قوانین الهى، هر کدام یکى از میزان هاى سنجشند و از این گذشته، تنوع صفات و اعمال آدمى ایجاب مى کند، هر کدام را با میزانى بسنجند و الگوها و ترازهاى سنجش متفاوت باشد.
«راغب» در «مفردات» مى گوید: «میزان در قرآن مجید، گاهى به صورت مفرد و گاه به صورت جمع آمده، در صورت اول، ناظر به کسى است که حساب مى کند، یعنى خداوند یکتا، و در صورت دوم، ناظر به حساب شوندگان است».
بعضى از مفسران نیز گفته اند: «موازین» جمع «موزون» است یعنى عملى که آن را وزن مى کنند، بنابراین سنگین و سبک بودن موازین، به معنى سنگین و سبک بودن خود اعمال است، نه سبک و سنگین بودن ترازوها. (3)
البته، نتیجه هر دو یکى است، ولى از دو راه مختلف. (4)؛ (5) پی نوشت: (1). «بحار الانوار»، جلد 7، صفحه 251.
(2). «نور الثقلين»، جلد 2، صفحه 5.
(3). اين معنى را«زمخشرى» در«كشّاف» و«فخر رازى» در«تفسير كبير» و«ابوالفتوح رازى» در تفسيرش به عنوان يكى از دو احتمال در معنى«موازين» ذكر كرده اند.
(4). در اين زمينه شرح بيشترى درتفسیر نمونه، جلد 6، صفحه 90، ذيل آيات 8 و 9 سوره« اعراف»، و همچنين در جلد 12، صفحه 567، ذيل آيه 105« كهف»، و جلد 14، صفحه 328،ذيل آيه 102 سوره« مؤمنون»،بیان شده است.
(5). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 27، ص 289.
نظرات شما عزیزان: