پیش تر اشاره شد که برخی از دشمنان همواره براي فراموشی این حادثه عظیم تاریخی کوشیده اند. علماي عامه در کتاب ها و
نوشته هایشان، شیوه هاي گوناگونی به کار می برند تا مانع حیات و جاودانی واقعه عاشورا و عزاداري سیّدالشهداء علیه السلام
شوند.
نمونه هایی از این شیوه ها به اشاره در پی می آید:
1. شیوه عرفان و تصوّف
شیخ عبدالقادر گیلانی، از علماي اهل سنّت و بزرگان صوفیّه است که قبر او در بغداد به عنوان زیارتگاه معروف است. او اشکالی را که به اهل سنّت می شود، مطرح می کند و می گوید:
بعضی به اهل سنّت اشکال کرده اند که چرا روز عاشورا را روزه می گیرید ;این کار صحیح نیست ;چرا که در این روز حسین بن علی علیهما السلام به شهادت رسیده و سزاوار است در روز مصیبت (فرزند رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله) جمیع مردم اقامه عزا کنند و شما که اهل سنّت هستید، چرا این روز را روز سرور و فرح قرار داده اید و مردم را به برپایی مجالس سرور و پوشیدن لباس نو و خوردن غذاهایی که متناسب عید است دعوت می کنید...؟ و این کار صحیح نیست.
آن گاه چنین پاسخ می دهد:
اشکال کننده به اشتباه رفته و اعتقادش فاسد است ;چرا که خداوند متعال شهادت را براي سبط پیامبر صلی اللّه علیه وآله برگزیده
است... و روز عاشورا را نباید روز مصیبت قرار داد ;چرا که عاشق به معشوق رسیده است. از این رو، این روز باید روز سرورباشد... .
عبدالقادر گیلانی در ادامه می افزاید:
اگر بنا شد روز عاشورا را روز عزا و ماتم قرار دهیم، بهتر آن است که روز دوشنبه را که پیامبر و ابوبکر از دنیا رفته اند، روز عزا و غم معرفی کنیم. (.247 / 2 . غنیۀ الطالبیین: 684 687 ، به نقل از نفحات الازهار: 4)....
2 . شیوه تقدّس و پرهیزکاري
در شیوه دیگر با ایجاد تردید درباره قاتل امام حسین علیه السلام با این راه به مبارزه برمی خیزند.
غزالی در کتاب احیاء علوم الدین، از راه تقدّس و پرهیزکاري کوشیده تا عزاداري بر سیّدالشهداء علیه السلام را کم اهمیت نشان
دهد. او می نویسد:
نخست این که قتل سیّدالشهداء علیه السلام منسوب به یزید باشد و یزید قاتل حسین بن علی باشد، ثابت نیست.
دوم این که قاتل حسین بن علی علیهما السلام هر که بوده، شاید قبل از مرگش توبه کرده است.
بنابراین، لعن قاتل سیّدالشهداء علیه السلام جایز نیست(!)
وي در ادامه می گوید:
به راستی که ذکر خداوند متعال از این سخنان سزاوارتر است. 1
گفتن، ثوابش بیشتر است. « لا إله إلاّ اللّه » ، و یا لعن بر قاتل امام حسین علیه السلام « لا إله إلاّ اللّه » یعنی میان ذکر
می توان کلام غزالی را این گونه خلاصه کرد:
نخست این که معلوم نیست قاتل سیّدالشهداء علیه السلام یزید باشد و قاتل هر که بوده، شاید توبه کرده است.
دوم این که ذکر گفتن به جاي لعن قاتل حسین بن علی علیهما السلام، بهتر است.
3 . شیوه تکذیب
سومین شیوه، تکذیب حادثه عاشوراست. ابن تیمیّه مبارزه خود را با این شیوه سر گرفته که یزید هرگز قاتل امام حسین علیه السلام نبوده و او هیچ گاه همسران و وابستگان امام را اسیر نکرده و این حرف ها دروغ است.
وي این گونه می نویسد:
«همانا یزید به کشتن سیّدالشهداء علیه السلام امر نکرده و همه علما (که شامل راویان و تاریخ نگاران می شود) بر این مطلب اتّفاق نظر دارند. فقط یزید به ابن زیاد نامه اي نوشت که تو از برپایی حکومت حسین رضی اللّه عنه در عراق جلوگیري کن...
آنها با حسین بن علی رضی اللّه عنه به جنگ برخاستند تا او را مظلومانه به شهادت رساندند و چون خبر به یزید رسید، او اظهار
ناراحتی کرد و گریست. او هرگز خاندان سیّدالشهداء را به اسارت نبرد ;بلکه آنان را اکرام و احترام کرد تا به شهر و دیارشان
برگشتند(!)»
نیز براي ایشان باید به کار برد، لکن یزید، قاتل امام « رضی اللّه عنه » پس سیّدالشهداء شهید است و مظلومانه نیز شهید شده و عبارت حسین علیه السلام نیست. او خانواده سیّدالشهداء را اسیر نکرده و... .
وي در ادامه می افزاید:
لیس ما وقع من ذلک بأعظم من قتل الأنبیاء... وقتل النبی أعظم ذنباً ومصیبۀً;
مصیبت و گناه این قتل و کشته شدن حسین بن علی از قتل انبیاي الهی بالاتر نیست، پس بیایید بر کشته شدن انبیا اقامه عزا کنید.
چنان که گذشت، عبدالقادر معتقد است که اقامه عزا و عزاداري به جاي روز عاشورا در روز وفات رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله و وفات ابوبکر سزاوارتر است.
ابن تیمیّه نیز گفته است:
قتل و کشتن امام حسین در برابر کشتن انبیاي الهی چیزي نیست و حال آن که روز قتل آنان را روز مصیبت قرار نمی دهید(!)
از این رو، بنا بر باور بعضی از اهل سنّت، قتل سیّدالشهداء علیه السلام به توسّط و تأیید یزید بن معاویه نبوده، بلکه حتی یزید را نمی توان قاتل شمرد، یا این که در این باره تردید وجود دارد، امّا این که آیا ماجراي شهادت حسین بن علی علیهما السلام کار خوبی بوده و بنا بر موازین شرعی بوده یا نه...، از این کلمات چیزي به دست نمی آید.
آري، آنان معتقدند که چون امام حسین علیه السلام به درجه بالایی رسیده، پس باید روز عروج روح او به ملکوت، روز سرور،
وسعت و خوش حالی باشد و مجالس متناسب به اعیاد گرفته شود، امّا به چه غرض و هدفی؟...
نظرات شما عزیزان: