تهاجم فرهنگی
حرکتی مرموزانه، حساب شده، همراه با برنامهریزی دقیق و با استفاده از شیوهها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع، برای سست کردن باورها، دگرگونی ارزشها، انحراف اندیشهها «تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه را» میتوان در ابتدا برای معنی تهاجم فرهنگی در نظر گرفت (1) و نیز میتوان «از بین بردن اصالت و فرهنگ و سنن ملی و جایگزین کردن فرهنگ بیگانه» را یکی از تعبیرهای دیگر تهاجم فرهنگی دانست.
اصول درونی اجتماع یک ملت و کشور از تمام زوایا اعم از اقتصادی، اجتماعی، نظامی، سیاسی، زمانی از یک استقلال و استحکام میتواند برخوردار باشد که - از یک فرهنگ غنی و قوی و اصیل - برخوردار باشد یعنی اگر فرهنگ یک ملت دستخوش تغییر و تبدل قرار گرفت، ماهیت درونی آن ملت و کشور از تمام جهات مذکور متبدل میشود.
ما باید هر زمان به فکر و یاد خداوند باشیم، زیرا اگر لحظهای از یاد او غافل شویم، در دریایی از امواج متلاطم غربزدگی غرق خواهیم گشت. جوانان هر کشور آیندهسازان آن ملت هستند و سرنوشت هر جامعه به این قشر در مملکتبستگی دارد.
جوانان سرمایههایی هستند که در رابطه با اجتماع و فرهنگ جامعه شکل میگیرند.
اگر فرهنگ جامعه اصیل و اسلامی باشد، جوانهایی با ایمان و با اخلاص پرورش خواهند یافت که این برای یک چنین ملتی افتخارآمیز و موفقیتآمیز خواهد بود.
استکبار این مطلب را درک کرده، در پی راهی برای تضعیف ملت اسلامی و شهیدپرور ما است. آنها از راههای مختلف برای رسیدن به این هدف استفاده کردهاند ولیکن با شکست روبرو شدهاند و بالاخره فهمیدند با تاثیر گذاشتن روی طبقه جوان و حساس جامعه اسلامی میتوانند در راه پیشبرد اهداف شومشان قدم بردارند و روح حساس و لطیف و شاداب جوانان و غنچههای مملکت اسلامی را به نابودی بکشانند.
البته زمانی فرهنگ یک ملت توسط فرهنگ مهاجم مورد هجوم قرار میگیرد که اصول اولیه و دانشهای ملی و سنتی و مذهبی، آن ملت توسط ارزشها و سنتها و اصول اولیه فرهنگ مهاجم هدفگیری شود و آهسته، آهسته آن اصول جای خود را به ارزشها و اصول فرهنگ مهاجم بدهد و آنگاه که غربیها بتوانند در فرهنگ ما رخنه کنند و احساسات یک ملت را جریحهدار نمایند; دیگر هیچ خونی برای دفاع ازوطن جاری نخواهد شد، چشمهای در سرزمین پربرکت ایران به جوش و خروش نخواهد آمد. مادری در فراق فرزند به میدان رفتهاش اشک نخواهد ریخت، اسلحهای بر دوش جوانان ما نخواهد آمد، دستی برای دعا کردن ملت مسلمان به سوی آسمان دراز نخواهد شد و قلبی برای وطن به تپش نخواهد افتاد و هرگز فریاد «الله اکبر» به گوش نخواهد رسید. در آن زمان با وزیدن یک نسیم، استعمارگران و شیاطین میتوانند به راحتی درخت اسلام و آزادگی را از ریشه براندازند زیرا دیگر جوانانی که برای دفاع از عزت و شرف ملتخود، جانبازی کنند وجود ندارند.
دیگر اینکه شناخت فرهنگ غربی از ضروریات یک ملتبا شخص فرهنگی است که قصد مبارزه با تهاجم فرهنگی را دارد، بنابراین باید از فرهنگ و اصول و مبانی فرهنگ درونی کشورهای غربی و مهاجم شناخت کامل به دست آورد. همانگونه که مهاجمین فرهنگی، شناخت کامل از ماهیت کشورهای اسلامی مورد هجوم دارند.
و موضوع سوم اینکه بدانیم; تهاجم فرهنگی پدیدهای است که از بدو ظهور دین مقدس اسلام در شبه جزیره عربستان آغاز شد و تا کنون ادامه یافته است.
امروزه با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی و برقراری ارتباطات پیدایش انواع رسانههای جمعی، بزرگراههای اطلاعاتی و ماهوارهای و غیره، مهاجمان متوجه شدهاند که برخورد نظامی نمیتواند مفید و مؤثر باشد و تا زمانی که مسلمین مقید به فضایل انسانی و الهی و مذهبی و سنت هستند، نمیتوان با جنگ نظامی از بین برد; بنابراین با پدیده فرهنگ به جنگ و تقابل روی آوردند. آنان به این امر پی بردند که در تقابل ادوات نظامی و فرهنگی، همیشه فرهنگ پیروز است، و فهمیدند که با پدیده فرهنگ و اعتقادات نمیتوان به زور متوسل شد که البته این نتیجه از نظر معارف قرآنی و احادیث و روانشناسی کاملا به اثبات رسیده است و در این مورد قرآن مجید در فرازی از آیة الکرسی میفرماید: -لا اکراه فی الدین- یعنی اکراه و جبری در پذیرش دین که مجموعهای از اعتقادات است راه ندارد یعنی هیچ زمانی پدیده جبر و اکراه نمیتواند شخصی را دیندار یا مسلمان کند.
پس باید در برخورد، فرهنگ با فرهنگ وارد شد و نتیجه قضیه برخورد نیروهای حزبالله و مکتبی اجتماع خود ماست در مقابله با مکتبهای غربی مانند مقالیکها، هاردراک، وسپ، رپ، هوی متال و مکاتبی که هر ساله با شیوهای جدید وارد بازار فرهنگ میشوند.
از دیدگاه مهاجمان نیروهای حزبالله که غصه حفظ دین دارند خود را وارث و تداومبخش راه انبیاء و امامان و شهدای مملکت، میدانند، راهی که همان بقای دین و اسلام بوده است. لذا باید تغییر شیوه در برخورد با فرهنگ بدهند.
در اصول اولیه اسلام هیچگاه برخورد فیزیکی و جبری وجود ندارد و در اجرای مراحل امر به معروف و نهی از منکر باید آرامآرام پیش رفت در صورت عدم تاثیر، در نهایتبه برخورد فیزیکی میانجامد; همچنانکه حضرت امیرالمؤمنین (ع) جوانان مدینه و کوفه را نصیحت و پند و اندرز فرهنگی میدادند که سر معابر و کوچهها نایستند و مزاحم ناموس مردم نشوند.
امام (ع) بعد از برخوردهای فرهنگی و اصلاحجویانه بعضی، از مواقع باقیمانده را با رفتار فیزیکی برخورد میکردند. ما باید به این حقیقت تلخ اعتراف و اذعان کنیم که برخورد فرهنگی و عقیدتی در مقابل تهاجم فرهنگی غرب، بسیاربسیار اندک و محدود بوده و متاسفانه از باب (النادر کالمعدوم) هیچ برخورد فرهنگی نشده است.
نتیجه اینکه بهترین راه برخورد با فرهنگ مهاجم غربی پدیده فرهنگ خودی است. فرهنگ اسلامی غنیترین فرهنگ در عالم هستی است.
با پیشرفت علوم و تکنولوژی و در نتیجه ایجاد ماهواره و شبکهها و بزرگراههای اطلاعاتی -تهاجم نظامی که هزینه بسیار گزافی را میطلبید، با درصد احتمال ضعیف پیروزی- جای خود را به برخورد فرهنگی و ماهوارهای داد. همان وسلیهای که نه حدی و نه مرزی میشناسد و از نظر جغرافیایی نیز کاملا نامحدود است و از فراسوی مرزها سیطره اطلاعاتی خود را بر دنیا تحمیل میکند. ماهواره ابزاری که ماهیت درونی آن برای ما مجهول مانده و ما آن را تنها یک وسیله مضر فرهنگی میدانستیم -در حالی که چندین سال است- غربیها بر روی وسایل ارتباطی و ماهواره تحقیق میکند حتی بر روی اثرات آن در میان ملل و فرهنگها.
رئیس جمهور آمریکا در دهه 1960 میلادی میگوید: جنگ فردای ما با ملتها یک جنگ فرهنگی خواهد بود. و ناپلئون میگوید من از صدای قلم فرهنگیان بیشتر میترسم تا از صدای سفیر گلولهها و وزیر اطلاعات ...... میگوید: بجای اینکه هزاران تن بمب بر روی ادوات نظامی دشمن بریزیم آنان را نابود سازیم چه بهتر است کاری کنیم که دست نظامیان دشمن بر روی ماشه اسلحهشان بلغزد و از شلیک کردن امتناع کنند و آن امکانپذیر نیست مگر توسط تغییر فرهنگ و اعتقاد آنها.
و نیز در بخشی از اسناد سری صهیونیستها این طور آمده که:
«ما برای اجرای نقشه خود، تمام معتقدات مذهبی دیگران را از بین میبریم تا نسل فاسد شود و پیوسته سعی میکنیم که آن دسته از رهبران مذهبی را که مزاحم نقشههای ما هستند، نابود کنیم و لازم است که مذهب را ریشهکن سازیم». (2)
در سال 65 میلادی صهیونیستها سمیناری به منظور دستیابی به راهبردها و استراتژیها برای مقابله و مبارزه با شیعهگری و اصولگرایی مسلمانان ایران و جهان بر پا کردند و در این راستا از تمام کشورهای غربی و روانشناسان و جامعهشناسان و سیاسیون آن کشورها دعوت نمودند تا راهحلهای خود را ارائه دهند، در انتهای جلسه به این نتیجه رسیدند که بهترین راه، نابود ساختن فرهنگ شیعه در دنیا سرمایهگذاری بر روی جوانان مسلمان از طریق ترویج عقائدی چون لیبرالیسم، سکولاریسم و امثال آن و سپس ترویج فساد و فحشا و مواد مخدر در بین جوانان مسلمان و در یک کلمه به تخدیر مسلمانان جوان است که البته تا حدودی هم موفق به این کار شدهاند.
«همفر» جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی در کتاب خاطرات خود به کتابی بنام «چگونه اسلام را نابود کنیم» اشاره میکند و راههای نابودسازی عوامل نیرومندی مسلمانان را در23 بند خلاصه میکند. بندهایی از کتاب مذکور به شرح ذیل است:
- ترویجشرابخواری، قمار، فساد و شهوترانی، تشویق به مصرف گوشتخوک و ترغیب به زیر پانهادن دستورات اسلامی و سرپیچی از اوامر و نواهی آن.
- باید در خانوادهها نفوذ کرد و روابط پدران و فرزندان را تا بدان حد تیره ساخت که دیگر زیر بار نصیحت و ربیتبزرگترهای خود نروند و تحت تاثیر فرهنگ استعماری قرار گیرند در این صورت ما میتوانیم جوانان را از حوزه نفوذ عقاید دینی خارج سازیم و ارتباطشان را با علما قطع کنیم.
- در مساله بیحجابی زنان باید کوشش فوقالعاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند.
- باید اساس هر گونه نماز جماعتی راء;ء با اشاعه اتهاماتی به ائمه جمعه و جماعات بر هم زد و از استقبال مردم از آن کاست.
- لازم است مسلمانان را از عبادات باز داشت و در وجوب عبادات در اندیشه آنان شک نمود.
- آزاداندیشی و چون و چرا را باید در اندیشه مسلمین وارد ساخت، هر کسی میتواند آزادانه بیاندیشد هر کاری را که میخواهد انجام دهد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست. (3)
و مواردی دیگر.
و اما شیوههایی که در برابر بیاثر کردن تهاجم فرهنگی دشمنان میتوان بکار گرفت.
1 - برخورد منطقی و معقول دینی با جوانان.
2 - تسهیل کردن امر ازدواج برای آنان.
3 - ایجاد الگوهایی برای آنان.
4 - نشر و گسترش فرهنگ معارف اصیل اسلامی.
5 - تاکید بر معنویت و اخلاق اسلامی.
6 - مبارزه با مصرفگرایی و تجملپرستی و دنیاطلبی و ...
در ضمن این مهم نمیتواند تنها بر دوش یک یا چند نهاد و سازمان خاص باشد بلکه برای دفع و مقابله با این، «قتل عام و شبیخون فرهنگی» بسیج تمامی نیروها و امکانات مردمی و نهادهای فرهنگی چون آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، صدا و سیما، مطبوعات و دیگر رسانههای گروهی و نهادهای اقتصادی و سازمانهای اداری و مراجع قضایی و انتظامی و ... لازم و ضروریست و تنها در سایه همکاری و همفکری همهجانبه و مجدانه این نهادها و سازمانها و آحاد ملت است که امکان دفع این شبیخون و غارت فرهنگی فراهم خواهد شد.
اگر مسلمانان به خود نیایند قدرتمندان و استکباران جهانی اهداف خود را سریع جامه عمل میپوشانند و آن وقت است که فاجعهای بس اسفناک برای این ملت رخ خواهد داد.
و جوانان غیور این میهن، فرهنگ اصیل اسلامی وطن خود را به فراموشی میسپارند و با فرهنگ پوچ و توخالی غربی مانوس شوند.
ولی هنوز هم دیر نشده، بیاییم و از همین امروز قبل از اینکه دشمن آینده ایران را از آن خودش کند، ما زودتر از او ستبه کار شویم و برای امیدهای فردای ایران اسلامی چارهای بیاندیشیم و وظیفه اصلی و شرعی خود را که پیاده کردن رسالت محمدی (ص) است در جامعه اسلامی انجام دهیم.
_________________________________________
1- تهاجم فرهنگی ، ص17 .
2- امر به معروف و نهی از منکر ، ص 11.
3- امر به معروف و نهی از منکر (سپاه پاسداران) تهاجم فرهنگی (ستار هدایتخواه)
نظرات شما عزیزان: