نقش لقمه حلال و حرام در زندگی(3)
1- حفظ حق الناس در معاملات
2- رشوهگرفتن برای انجام کار مردم
3- انواع درآمدهای حرام
4- آثار حرامخواری، در آیات قرآن
5- بلا و مصیب، از آثار گناه
6- احترام به شعائر الهی
7- نماز اول وقت، مقدم بر کسب و کار
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
موضوع بحث ما لقمه است، لقمه حلال و لقمه حرام. درآمدهای مجاز و غیر مجاز. یک بحث کردیم و حرفها زیاد هست. یکی از آیات این است که قرآن میفرماید: «وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ» (آلعمران/161) آیه قرآن بود که خواندم. یعنی اگر کلک بزنی، حیلهای بزنی، اگر سراغ خلافکاری بروی، آن خلاف تو روز قیامت لو میرود. مثل اینکه میگویند: چاقویی که به فلانی زدی، الآن چاقوی خونی لای پرونده شماست. «يَأْتِ بِما غَلَّ» یعنی هرچه کلک زدی، مهم نیست یک قرقره باشد یا یک کارخانهی نساجی باشد. بعضی جاها کم و زیاد نداریم.
1- حفظ حق الناس در معاملات
در قرآن یک آیه داریم که بزرگترین آیات قرآن است. سوره بقره و اسمش معروف به آیه دِین است. این برای اینکه لقمه حرام خورده نشود و حق کسی از بین نرود، بزرگترین آیات قرآن یک صفحه است از اول صفحه شروع میشود تا آخر، ما یک چنین آیهای در قرآن نداریم. این برای این است که اسناد تجاری، وقتی میخواهید داد و ستد کنید، برای از دور گناه تأیید کنید نامهها را بنویسید. بزرگترین آیه قرآن مربوط به حق الناس است. من و شما معامله میکنیم میگوید: «فاکتبوه» بنویسید، خوب سواد نداری یک باسواد دعوت کن بنویسد. با سواد عادلانه بنویسد، خلاف ننویسد. غیر از اینکه نوشتی کی بگوید و کی بنویسد، بدهکار بنویسد، هرچه بدهکار، چون طلبکار میگوید: بیشتر بدهکاری که من که میخواهم بدهم باید بگویم این را بنویس، من میخواهم پولش را بدهم. املاء از کی باشد؟ از بدهکار باشد. بدهکار هم نگویند که حالا باید تو املاء کنی، پس من هم سوء استفاده کنم. تو هم حقش را بگو. اینها همه آیه قرآن است. دو شاهد هم بگیرید.
اگر دو شاهد مرد نبود، یک مرد و دو زن، چرا؟ برای اینکه مسائل اقتصادی حساسیت زنها کمتر است. لذا گفته دو تا باشد چون یک جاهایی است که مثلاً در مسأله گریه و عواطف، در مسأله مادی و محبت، در مسأله تعلیم و تربیت، یکجا زن حساس است. یکجا مرد حساس است. براساس حکمت خدا که کی کجا حساس است، کارها هم وظیفه شده است. تقسیم شده است. یکوقت حضرت زهرا(س) و حضرت امیر نزد پیغمبر آمدند. عروس و داماد بودند. گفتند: تو به ما تکلیف دادی خانه را چطور اداره کنیم؟ پیغمبر فرمود: کارهای بیرون خانه را علی انجام بدهد و کارهای داخل خانه را زهرا انجام بدهد. البته این اصل است. معنایش این نیست که اصلاً زن خرید نکند و مرد هم در خانه کار نکند. مرد در خانه کار کند. خدا کند خانم من پای تلویزیون نباشد وگرنه میگوید: خودت چرا کار نمی کنی؟ مرد هم در خانه کار کند. چقدر روایت داریم برای مردی که در خانه کار کند. زن هم نیاز شد بیرون برود ولی اصل این باشد، تقسیم کار این باشد. حضرت زهرا فرمود: خیلی از این تقسیم خوشحال شدم. براساس حکمت تقسیم شد. عرض کنم به حضور شما که حق الناس خیلی مهم است.
شما یکجایی میخواهی نماز بخوانی باید مکانی که میایستی حلال باشد وگرنه نماز باطل است. آبی که وضو میگیری باید حلال باشد وگرنه نماز گیر دارد. اگر از استخری وضو میگیری که آجرهای استخر دزدی است باز در وضوی شما ممکن است اشکال داشته باشد. فضایی که نماز میخوانی ممکن است فضا برای مردم باشد و صاحبش راضی نباشد. مهم است. حمامی راضی است ولی قلباً راضی نیست، اگر در رودروایسی حمامی میگوید راضی هستم، غسل شما هم ممکن است گیر داشته باشد. مسائل فقهیاش را وارد نمیشوم چون بلد نیستم. ولی مسأله حق الناس و حق الله…
2- رشوهگرفتن برای انجام کار مردم
یک کسی وظیفه دارد یک کاری را بکند ولی وقتی میگویی یک کاری بکن زیر میزی میخواهد.
امیرالمؤمنین درباره این آیه «أَكَّالُونَ لِلسُّحْت» (مائده/42) یعنی حرامخوارها، میفرمود: کسی است که « قَالَ هُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَقْضِي لِأَخِيهِ الْحَاجَةَ- ثُمَّ يَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ» کارش را انجام میدهد ولی هدیه قبول میکند. مسأله رشوه مسأله مهمی است. قبول کردن هدیه مهم است. به این حدیث رسیدیم که دربارهی«أَكَّالُونَ لِلسُّحْت» که در قرآن است یعنی افرادی که پیوسته حرامخواری میکنند، امیرالمؤمنین فرمود: کسی است که «يَقْضِي لِأَخِيهِ الْحَاجَةَ» مشکل مردم را در اداره حل میکند، در شهرداری، همهجا، اما«ثُمَّ يَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ» هدیه را میپذیرد، به قول امروزیها میگویند: زیر میزی میگیرد. یکوقت یک کسی کار اضافه میکند. مثلاً دو باید تعطیل شود، چهار تعطیل میکند دو ساعت اضافه، کار اضافه، اما نه یک کار رسمی است. در همین ساعت اداری کار رسمی میکند. این اگر خواسته باشد هدیه قبول کند جزء «أَكَّالُونَ لِلسُّحْت» است.
حالا، یک جاهایی نباید انسان شرط پول کند اما معنایش این نیست طرف هم پول ندهد. حضرت موسی وقتی وارد مدین شد، دید که جمعی دور چشمه آبی دارند حیوانها را آب میدهند از این چوپانها بودند. کنار دو دختر ایستادند. نزد دخترها رفت. خودش هم تحت تعقیب بود و فرار کرده بود. از منظقه فرعونی و شهر فرعون و به مدین آمده بود. جمعیت را دم چشمه آب دید و دو تا دختر هم کنار دید. رفت نزد دخترها گفت: چرا اینجا هستید؟ گفتند: ما پدری پیری داریم نمیتواند چوپانی کند، ما چوپانی میکنیم، الآن میخواهیم بزغالهها را آب بدهیم، گوسفندها را آب بدهیم، برویم تنه ما به تن مردها میخورد. ایستادیم مردها بروند بعد ما برویم. حضرت موسی گفت: من برای شما آب میدهم. حیوانهای این دو دختر را گرفت و آب داد و دخترها رفتند خانه و به پدرشان گفتند: یک جوانی امروز آمد بزغالهها و حیوانهای ما را آب داد. پیرمرد حضرت شعیب، فرمود: بروید بگویید خانه بیاید من مزدش را به او بدهم. چه مزدی؟ مگر حضرت موسی برای پول این کار را کرده بود؟ حضرت موسی دید دو تا دختر با تقوا کنار ایستادند بخاطر اینکه به مردها تنه نخورند، کنار ایستادند اول مردها بروند و بعد اینها بیایند. دید دو خانم با تقوا هستند کمک افراد کرد ولی حضرت شعیب گفت: بگو بیاید «لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ» (قصص/25) از این آیه چه میفهمیم؟ که حضرت موسی برای خدا کار کرد اما حضرت شعیب هم گفت: بیا اجر سقایی تو را بدهم. یعنی آب دادی بیا پول بدهم. پول که شد خانه و دختر هم داد، دامادش کرد. از این ماجرا انسان میفهمد که اگر خواسته باشیم افراد به حرام خواری نخورند، باید کسانی که خدمت میکنند ولو حرف پول نمیزنند شما پول بده. او برای پول کار نکرده ولی شما اجرش را بده.
3- انواع درآمدهای حرام
«وَ السُّحْتُ أَنْوَاعٌ كَثِيرَةٌ» لقمه حرام انواعی دارد. 1- «مِنْهَا أُجُورُ الْفَوَاجِرِ» کسانی که گناه میکنند و براساس گناه پول میگیرند. شغلشان حرام است. «وَ ثَمَنُ الْخَمْرِ» درآمد شراب، ربا، سود، قرآن درباره حرامخواری، حرام خواری را کنار آدمکشی گذاشته است. گفته: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» لقمه حرام نخورید، بعد گفته «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم» (نساء/29) … نکشید… این خیلی مهم است. لقمه حرام کنار قتل نفس آمده است. یعنی در یک آیه هم میگوید: «لا تأکلوا» هم میگوید: «لا تقتلوا». «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» بعد میگوید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم» این خیلی مهم است. جایگاه حرامخواری. درباره رشوه قرآن میفرماید: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ» (بقره/188) لقمه حرام نخورید. پولهایتان را به قاضی ندهید که حکم خدا را عوض کند و رشوه بگیرد.
در آیه دیگر حرام خواری کنار «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» میگوید که «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ» (توبه/34) اینها را وقتی کنار هم میگذاری یک چیزهایی از این درمیآید. اگر به شما گفتند یک جایی عروسی برویم، یک جایی جلسه برویم، میگویی چه کسانی هستند؟ نگاه میکنی چه کسانی در این جلسه هستند. از اینکه چه آدمهایی کنار چه آدمهایی نشستند یک چیزهایی انسان میفهمد. موضوع ما این باشد.
4- آثار حرامخواری، در آیات قرآن
1- حرام خواری در کنار 1- کشتن. قرآن چه میگوید؟ میگوید… آیهاش در این صفحه هست. «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» یعنی لقمه حرام نخورید، بعد میگوید «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم» حرام خوری کنار کشتن است. 2- حرام خوری در کنار بستن راه خداست. [پای تخته] میگوید: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» بعد میگوید: «وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» راه خدا را میبندند. دیگر چه؟ در کنار «يَكْنِزُونَ» گنج اندوزی، گنج داری، قرآن میگوید: «وَ لا تَأْكُلُوا» بعد میگوید: «یکنِزون» در یک آیه هست، در یک آیه حرام خوری کنار کشتن است. حرام خواری نکنید و همدیگر را نکشید. حرام خواری نکنید و راه خدا را نبندید. حرام خواری نکنید و کنز و گنج تهیه نکنید. حرام خواری… اینها در قرآن است. یعنی خیلی جایگاه حرام خوری مهم است.
آمار بی خودی ندهید، این مهم است. این را من چند شب پیش یاد گرفتم، بلد نبودم. امیرالمؤمنین میفرماید: کار خودتان را بیش از آنچه هست جلوه ندهید. «التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ» یعنی کار کم کردید، آمار زیادی میدهید. مثلاً تا ساعت فلان در اداره هستی، ولی وقتی میخواهی امضاء کنی یا کارت بزنی، به رفیقت میگویی کارت مرا بزن. هفت ساعت کار کردی ده ساعت مینویسی. چقدر آمار دروغ! میخواهد نان بخورد براساس چون میخواهد نان بخورد آمار زیادی میدهد که پول زیاد بگیرد. این را حضرت امیر فرمود: تزیید یعنی زیادی نشان میدهی «فیما کان من فعلک» فعلی که انجام میدهی این را هی بزرگنمایی میکنی. مثلاً بنده فرض کنید دو ساعت مطالعه کردم میگویم: ده ساعت مطالعه کردم. آثار حرام خوری این است که برکت از زندگی میرود. قرآن بخوانم، میگوید: اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند، «فتحنا علیهم برکات» اگر تقوا داشته باشید خدا به مالت برکت میدهد و انواع برکتها را باز میکند، درهای برکت را روی شما باز میکند. «ولیکن کذبوا» ولی تقوا نداشتید و تکذیب کردید، برکت را برمیدارد. میگوید: اگر تقوا داشته باشی به مالت برکت میدهد، تقوا نداشته باشی برکت را میگیرد. مسأله مهمی است.
یک مسئولیتی آقا دارد. مثلاً در چند جلسه شرکت میکند حالا فرض کنید فرماندار است، شهردار است. هرکس هست، استاندار است. وقتی مثلاً یک بودجهای برای امنیت میگذارند میگوید: من چون مسئول امنیت هستم، این را برای امنیت خودم برمیدارم. باز مثلاً جلسهای برای آرد و نان است، میگوید: من عضو شورای آرد و نان هستم و باز سهمیه میگیرد. یعنی به هر مناسبتی سوایی عرض کنم به حضور جنابعالی که این مهم است. از پول صدا و سیما یک فیلمی تهیه میشود. این پول برای بیت المال است و باید در اختیار بیت المال باشد. اگر کسی مثلاً من دیگر این را بلد نیستم باید از مراجع، هرکس مقلد هرکس هست باید بپرسد که من یک فیلمی تهیه میکنم و یک پولی از یکی از شبکهها میگیرم. بعد همین فیلمی که برای شبکه یک پولش را گرفتم همین پول را به شبکه دو هم بفروشم، به شبکه سه هم بفروشم. یعنی از یک چیزی چند دفعه این را بپرسید من الآن مسألهاش را بلد نیستم ولی جایی هست که حساب کنید انسان یکجا که کار میکند از چند منبع میتواند استفاده کند. قرآن چه میگوید؟ قرآن میگوید: اگر بی تقوایی کنید و سراغ لقمه حرام بروید، خدا برکت را میگیرد. هرچه میدوی به جایی نمیرسی.
5- بلا و مصیب، از آثار گناه
ما یک سیلیهایی میخوریم نمیدانیم از کجا میخوریم. مقام معظم رهبری در مسأله کرونا گفت: استغفار کنید. حضرت امیر خیلی راحت اول دعای کمیل میگوید: خدایا یک گناه کردیم بلا نازل شده است. «تنزل البلاء، تغیر النعم،تهتک العصم، تحبس الدعاء، تقطع الرجاء» اینها همه در دعای کمیل است. میگوید: یکسری گناهان بلا نازل میکند و یکسری بلاها نعمتها را تغییر میدهد. یکسری دعاها آدم را مأیوس میکند و به بن بست میکشاند. یکسری دعاها دیگر نمیگذارد مانع استجابت دعا میشود. هر گناهی آثاری دارد. میگوید: تقوا داشته باشید یعنی لقمه حلال بخورید. «فتحنا علیهم برکات» لقمه حرام بخورید برکت را میگیرد. هرچه خوندی یادت میرود. برکت را خدا گرفته است. اطلاعات یادت میرود. اولاد داری از اولادت خیر نمیبینی. افرادی هستند یک اولاد دارند. امام حسین یک برادر داشت ابالفضل ولی این برایش برکت بود. یک برکت، یوسف ده تا برادر بود. بی برکت بودند. مهم نیست چند برادر دارم، گاهی ممکن است انسان یک لباس….
گاهی انسان اموال زیادی دارد، یک خاطره بگویم. آفریقا بودم. یک طلبهای که در ایران درس خوانده بود به آفریقا رفته بود. مرا مهمان کرد. مرا در خانهاش برد، یک اتاقی بود، نمیدانم دوازده متر بود یا نه، یعنی یک فرش دوازده متری در آن میافتاد و یک اتاق کوچکی بود. گفت: آقای قرائتی من در این اتاق کوچک بیش از هزار بچه در آفریقا، بیش از هزار بچه را با اسلام آشنا کردم. قرآن، عقاید، اصول دین و نماز، کلاس بچهها را داشت. میگفت: بیش از هزار… یعنی کسی یک اتاق سیاه دارد برکت دارد. یک کسی سالنهایی میسازد برکت ندارد. یک کسی یک خودکار ساده دارد، صدها کلمه مبارک مینویسد. یک کسی خودنویس گران قیمت دارد، یک کلمه حق نمینویسد. یک لقمه حرام بخوری خدا برکت را از تو میگیرد. اولادهای زیادی داری ولی چه فایده دارد؟ ما آدمهای زیادی داریم زمین دارد هیچ خیری از زمینش نمیبرد. آدم هست یک زمین کوچک دارد و وقف میکند. گاهی خدا به افرادی برکت میدهد.
تلویزیون بدون تعارف فیلمی نشان داد چند شب پیش، یک بنده خدایی آمد فرش ماشینی میفروخت. گفت: من 57 هزار یتیم را اداره میکنم. من خودم را پای تلویزیون باختم. گفتم: اینها آدم هستند پس ما چه کسی هستیم؟ میگویند: برکت، البته خودش اعتباری داشت که در همه شهرها شعبه زده بود و افراد خیر را دعوت میکرد. افرادی هستند خیر میبینند. ما میتوانیم حتی تابلویی که هدیه میبریم یک کلمهای باشد که درونش خیر باشد. غذا میخوریم بسم الله بگوییم، یا بگوییم بفرما! بفرما یعنی بیا غذا بخور، بسم الله هم یعنی بیا غذا بخور. منتهی بسم الله یک الله درونش است. میشود برکت، مینشینی رو به قبله بنشین. تو که میخواهی بنشینی، یک سمتی بنشین که رو به قبله باشد. رو به قبله بنشینی عبادت هم نکنی چون رو به قبله نشستی این عبادت است. بعضی چیزها لازم نیست عبادت شود تا عبادت شود.
6- احترام به شعائر الهی
من یک خاطره برای شما بگویم شیرین است. یکوقت ضریح امام حسین را قم درست میکردند. وقتی ضریح ساخته شد، شهر به شهر بردند و استقبال مردم و گریه و عزاداری، تا این…. دو نفر که دانه درشت هم بودند، شب منزل ما آمدند و گفت: آقای قرائتی این عوام فریبیها چیست راه انداختید؟ این ضریح قم است، هنوز کربلا نرفته است. اینها فعلاً طلاهای شهرستانها جمع شده و قم ساخته شده است. اصفهانیها یا قمیها ساختند. شما راست طلاهای قم و اصفهان و شهرهای دیگر گریه میکنید. این باید کربلا برود کنار قبر مطهر امام حسین تا مبارک شود. فعلاً طلای قم را مقابلش سینه میزنید و گریه میکنید چرا عوام فریبی میکنید؟
جوابش چیست؟ جواب: گفتم قرآن میگوید: حاجیهای قدیم که مکه میرفتند، با خودشان شتر میبردند که عید قربان شتر را بکشند. اسم این شتر را شعائر گذاشته است. بُدن «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه» (حج/36) این شتری که شما مکه میبری جزء شعائر الله است. بابا هنوز عید قربان نشده، ذی الحجه نیست، عید قربان نیست. حاجی هنوز مکه نرفته و شتر هنوز پایش به مکه نرسیده است اما چون در مسیر مکه هست، قرآن اسمش را شعائر گذاشته است. «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه» اینها طلاهای شهرستانهاست در قم جمع شده است. اینها فعلاً زرگرها هستند و طلا و نقره، ولی در مسیر چیست؟ در مسیر کربلاست پس «من شعائر الله» است. خیلی خوشحال شد و بعد من فکر کردم این را مطرح کنم. یک چیزی که به سمت حق میرود، یک سری چیزها برکت دارد. من نمیدانم چه کسی پای حرفهای من نشسته است. اگر سن شما سن من است، یعنی بچههای شما ازدواج کردند و خودتان پا به سن گذاشتید، اگر یک چیزی دارید وقف کنید. حتی یک قاشق چایخوری میتوانی وقف کنی، وقف کن. بگو این قاشق چایخوری برای چای است. پدران ما اینطور بودند.
پدر ما دهه محرم روضه میخواند. چون خانه ما خیلی بچه داشت، استکان نلبکی میشکست منتهی شب اول محرم استکان میخرید. میبرد مسجد میگفت: اینها وقف نیست. محرم تمام شود خانه میبرم. گفتیم چرا وقف نیست مسجد میبری؟ گفت: میخواهم اولین چای که خورده میشود چای امام حسین باشد. عقیدههای اینها برکت است. شما فکر میکنی اگر این مشتری را راه بیاندازی، حالا نماز عقب افتاد، افتاد. مشتری را راه بیاندازیم. خدا برکت را از مالت میگیرد و هرچه میدوی به جایی نمیرسی. وقت ظهر مغازه را ببند، برو نمازت را بخوان. خدا خواسته باشد به تو بدهد بلد است خدا کند. گیر ما یک گیر بیشتر نداریم. به خدا میگوییم: چنین کن. به خدا خدایی یاد بدهیم، که تو چنین کنی چه میشود. چنین کنی چه میشود، یعنی خدایی را یاد خدا میدهیم اما بندگی را یاد خودمان نمیدهیم که تو چنین کن تا چنین شوی. قرآن میگوید: اگر میخواهی برکت داشته باشی، لقمه حلال بخور برکت میدهد. ما از راه حرام میگوییم: فعلا قد قامت الصلاه، باشد. قد قامت الصلاه! اصلاً شما قد قامت الصلاه را میشنوی، من میشنوم، اگر اعتنا نکنم به من بی ادب نمیگویند؟
7- نماز اول وقت، مقدم بر کسب و کار
شما اگر دیدی بنده به پسرم میگویم، به بچهام میگویم فرزند عزیز سرش را بالا نمیکند. آقازاده به شما هستم. هرچه صدایش میزنم گوش نمیدهد، شما قضاوتت چیست؟ میگویی: این آقای قرائتی که این همه سال در تلویزیون است نتوانست بچهاش را تربیت کند. چند بار بچهاش را صدا زد، سرش را بلند نکرد. خیلی بچه بی ادبی است. پدرم در تربیت شکست خورده است. قضاوت شما این است. خدا میگوید: «حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل» هی صدای اذان را میشنوی و مشغول کارت هستی و آن آقا دانشگاه کلاسش را دارد. چه اشکال دارد الآن که فضای مجازی است یا برنامه شاد پخش میشود، خانم معلم و آقای معلم بگوید: الآن اذان است، من پنج دقیقه میخواهم اذان بخوانم، نماز بخوانم. بچهها نماز را یاد بگیرند. او درسش را میخواند و او دانشگاهش را اداره میکند، او مغازه و ادارهاش را، یعنی هرچه حی علی الصلاة میگویند، انگار نه انگار! این کارها برکت را میگیرد، لذا صبح تا شب میدویم، مجلس ما هم همینطور است. هی قانون وضع میکنند، اینها بی برکتی مجلس است. یکبار خرمشهر را خونین شهر کردند و دوباره خونین شهر را خرمشهر کردند. خوب چه شد؟ غذاهایی که میخوریم همینطور است. ماست یک شیر طبیعی و آب طبیعی در ماست هست. میریزیم در کیسه آبش را میگیریم، ماست مثل پنیر سفت میشود.
ماست به طور طبیعی آب دارد شیر دارد در کیسه میریزیم آبش را میگیریم و بعد میبینیم سفت شد، آب شیر را قاطی میکنیم. این اول آب طبیعی داشت در کیسه ریختی و سفتش کردی و دوباره، من گاهی وقتها چای که میخورم میگویم ببین چه کارهایی میکنیم. آبی که شیرین است برمیداریم با چای تلخ میکنیم و بعد میبینیم چای تلخ است نمیشود خورد با قند شیرینش میکنیم. یعنی اول آب را با چای تلخ میکنیم و بعد چای تلخ را با قند شیرین میکنیم. به خودمان ور میرویم. اگر انسان برکت داشته باشد، کمیل پنج صفحه دعا نقل کرد. تحقیق و پژوهش هم نداشت و دانشکده و اینترنت و ماهواره نبود. پنج صفحه دعای کمیل را از حضرت علی نقل کرد. هرکس میخواهد با خدا رابطه پیدا کند یکی از راههایش دعای کمیل است. این پنج صفحه برکت دارد. بنده چند هزار صفحه نوشتم اما برکت ندارد. میگوید: لقمه حرام برکت را از تو میگیرد. از قاشق چایخوری تا زمینی که داری، مزرعهای که داری، مدرسهای که داری، کارخانهای که داری، یک چیزی وقف کنیم. قبل از اینکه بمیریم، ما که نمیتوانیم در گور ببریم. با دست خودت وقف کن. وصیت نه، چون وصیت طور دیگر عمل میکنند. اینها سلیقهشان برمیگردد. یا میگوید: خودم هشتم گرو نه است و نه من گرو هشت است، چراغی که به خانه رواست، دخترم جهازیه ندارد، پسرم ازدواج نکرده است. هرکاری میخواهی بکنی خودت بکن. اینها میگویند: وقف یک برکت است.
یک چیزی میخواهم بگویم خواهش میکنم هرکس پای تلویزیون است، اگر استاد دانشگاه است، اگر آخوند است، کار فرهنگی میکند. مدیریت دارد. هرکسی عصاره مدیریت و کارهای موفقیت خودش را در نواری ضبط کند. اداره بازرگانی بازرگانان موفق را، اداره وزارت صمت مدیران موفق را، رمز موفقیتها را در سه چهار سطر که آدم بتواند یک شب زمستانی یا عصر تابستانی با یک ساعت مطالعه انواع تجربهها را از دیگران یاد بگیرد. گیر این است که ما علممان هم برکت ندارد. یک استاد دانشگاهی بود تجربههایش را نوار کرده بود، فیلم برداری کرده بود، کیفش هم برای من فرستاد، من موفق نشدم ببینم ولی فهمیدم یک دور درسهایش را فیلم برداری کرده بود. گفتم: پس من هم میتوانم این کار را بکنم. دوربین خواستیم، یک دور اصول عقاید را فیلم برداری کردیم. این را تکثیر کردیم دهها هزار به همه جاهایی که دستمان رسید دادیم، در کشورهای خارج، بنده خدا پاکستان است شب قدر است آخوند ندارد. هندوستان است آخوند ندارد. آمریکا است آخوند ندارد، میگوید: خیلی خوب بحث شب قدر را میگذاریم و میزنند در کامپیوتر، نگاه میکنند شب قدر من در تلویزیون ایران چه گفتم. یعنی من میتوانم تکثیر کنم، خوشحال باشم که حرفهای مرا دیگران هم نقل میکنند. نگویم نه این سرقت علمی کرده است. این برای تولید شبکه اصفهان بوده به شیراز نداده، شیراز به سنندج نداده، سنندج به سمنان نداده، این حتماً باید آرم من باشد. اگر آرم من نباشد راضی نیستم. ما خودمان داریم خودمان را بی برکت میکنیم. طوری کنیم برکت داشته باشیم. از خدا یاد بگیریم. یک شکاف در صورت گذاشته به نام لب، ببین چقدر این لب برکت دارد؟ تمام عمر با این لب اکسیژن میگیریم، برکت است. تمام عمر با این لب حرف میزنیم برکت است. تمام عمر با این لب کربن پس میدهیم برکت است. اکسیژن گرفتن یک برکت است. کربن پس دادن یک برکت است. سخنرانی یک برکت است. تنفس یک برکت است. بوسیدن یک برکت است. فوت کردن یک برکت است. سوت کشیدن یک برکت است. حالا اگر دست مهندسین امروز میدادی. میگفتی آقا یک لب درست کنید. اول یک لوله فرو میکردند، ورود اکسیژن، از این طرف یک لوله خارج میکردند خروج کربن، یک دکمه برای چشیدن، مکیدن، بوسیدن، کله ما را پر از دودکش و دکمه میکردند. میشود ما از مالمان و رزقمان و فرزندانمان و کتابخانه و زمینمان، میشود انسان هرچه دارد فکر کند این را چطور برکت کند؟ میگوید: لقمه حلال بخوری کارت برکت دارد. لقمه حرام برکت را از شما میگیرد.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 161 سوره آلعمران، به چه امری اشاره دارد؟
1) خطر فریب مردم
2) خطر ترک نماز
3)آثار ترک ازدواج
2- بزرگترین آیه قرآن درباره چه امری است؟
1) حق الله
2) حق الناس
3) هر دو مورد
3- حضرت علی علیهالسلام، برای آیه 42 سوره مائده، چه مصداقی بیان کردند؟
1) گرفتن ربا
2) گرفتن قرض
3) گرفتن رشوه
4- آیات قرآن، در کنار حرامخواری، به چه موردی اشاره کرده است؟
1) قتل نفس
2) بستن راه خدا
3) هر دو مورد
5- در آیه 36 سوره حج، چه چیزی از شعائر الهی شمرده شده است؟
1) شتر قربانی
2) حجر اسماعیل
3) مقام ابراهیم
نظرات شما عزیزان: