بیش در همه مردم وجود دارد و در حد خود هیجان سالمی است. به عبارت دیگر،
کسی که از هیچ چیز نترسد، یک انسان طبیعی نیست؛ بلکه بیمار است، زیرا به
واسطه ترس است که انسان از خطرهای واقعی آگاه شده و از جان خود دفاع می
کند،اگر او را از لولوخورخوره ترسانده اند، می توانید با لحنی پر از محبت به او بگویید چنین موجوداتی وجود خارجی ندارند.
عبارت دیگر، کسی که از هیچ چیز نترسد، یک انسان طبیعی نیست؛ بلکه بیمار
است، زیرا به واسطه ترس است که انسان از خطرهای واقعی آگاه شده و از جان
خود دفاع می کند، اما ترس در کودکان از چه سنی آغاز می گردد؟
از صداهای بلند، جدا شدن از پدر و مادر، اجسام بزرگ و غریبه ها می ترسند.
از روح، هیولا، حیوانات، تاریکی، تنها خوابیدن، صداهای ترسناک و وحشتناک مثل رعد و برق می ترسند.
از آسیب دیدن و زخمی شدن، بیماری، امتحان دادن، مرگ و بلاهای طبیعی می ترسند.
باشند و از چیزی بترسند، بچه ها ترسو می شوند. بنابراین اگر می خواهید
فرزندتان ترسو نشود، باید ابتدا از خودتان آغاز و بر ترس تان غلبه کنید.
یا تهدید نکنید، از لولو خورخوره و… نترسانید یا در جای تاریک حبسش
نکنید. متاسفانه بعضی از والدین برای ساکت کردن فرزندشان این کارها را
انجام می دهند. این گونه کارها شاید به طور موقت تاثیرگذار باشد، اما در
آینده آثار بدی در او خواهد گذاشت. شما باید بدانید با این رفتارهای غلط و
نادرست فقط فرزندتان را ترسو ، بزدل و ضعیف نفس بار می آورید.
دلبندتان خوب نیست، زیرا روی اعصاب و روان حساس او تاثیر می گذارد و یک
حالت ترس و دلهره ایجاد می کند. این نکته مهم است که هرگز در حضور فرزندتان
از موجودات ترسناکی مثل جن و پری صحبت نکنید.
ها بخصوص نوزادان از عوامل ساده ترس در آنها محسوب می گردد. همیشه سعی کنید
آنها در معرض این گونه حوادث و صداهای بلند قرار نگیرند و خودتان هم هیچ
گاه بر سر بچه ها بویژه زمانی که نوزاد می باشند، داد نزنید و نیز نگاه های
خشمگین و تهدیدآمیزی نداشته باشید، زیرا آنها در آینده ترسو بار می آیند و
با شنیدن کوچک ترین صدایی دچار اضطراب و نگرانی می شوند، حتی ممکن است
مبتلا به ضعف اعصاب نیز بشوند.
سهل انگاری شما یا عوامل دیگری ترسو شده، ترس او را یک موضوع بی اهمیت
نشمارید؛ بلکه سعی کنید هرچه سریع تر اعصاب و روان او را آرام کرده و علل و
عوامل ترس به وجود آمده را پیدا کنید و سپس درصدد درمان آن برآیید، البته
این نکته حائز اهمیت است که ترس هایی مثل ترس از تاریکی، حیوانات اهلی و بی
آزاری، بیمار شدن، صداهای بلندی مثل رعد و برق و امتحان دادن نامعقول است
و هیچ منبع عقلانی هم ندارد. با وجود این، این ترس ها را نمی شود نادیده
گرفت، زیرا همین ترس ها سبب رنج و عذاب کودک شده و در زندگی آینده او نیز
تاثیر بدی خواهد گذاشت.
تفاوت باشند؛ بلکه باید سعی کنند جلوی این ترس های غیرمعقول فرزندش را
بگیرند.
این که از چیزی می ترسد، سرزنش و ملامت یا مسخره نکنید، زیرا او در برابر
دیگران بخصوص اشخاص خانواده خجالت می کشد. این رفتار نادرست شما نه تنها
ترس او را برطرف نمی کند، بلکه روح حساس و طبع لطیف او را آزرده می سازد؛
چراکه او در ترسیدن مقصر نیست، بلکه شما و عوامل دیگر سبب ترس او شده اید،
پس چرا او را مقصر می دانید و اذیتش می کنید؟
ترس فرزندتان را پیدا کنید و سپس درصدد مداوای آن برآیید. برای مثال اگر
فرزندتان از حیوانات اهلی و بی آزار مثل جوجه… می ترسد، شما به عنوان یک
پدر و مادر آگاه باید بی خطر بودن آن را به طور عملی برایش اثبات کنید.
مثلا می توانید
یا شمع روشن کنید تا او بتدریج با نور کم مانوس شده و عادت کند. بعد زمانی
که خودتان در کنارش نشسته اید، برای مدت بسیار کوتاه چراغ خواب یا شمع را
خاموش کنید، سپس کم کم مدت زمان آن را بیشتر کنید. سپس از او کمی فاصله
بگیرید و چراغ را خاموش کنید. خلاصه سعی کنید با صبر و بردباری اینقدر این
کار را تکرار کنید تا ترس فرزند عزیزتان بریزد و بتواند بدون حضور شما در
تاریکی به سر برد.
راه این است که با زبانی نرم و مهربان به او بگویید که شما بیمار هستی و
اگر بخواهی خوب شوی و با دوستانت بازی کنی، باید دوا بخوری و اگر احتیاج
شدآمپول هم بزنی. به طور عملی به او نشان بدهید بچه های هم سن و سالش بدون
گریه و داد و فریاد آمپول می زنند. به این نکته توجه داشته باشید هیچ گاه
تا ضرورتی در میان نباشد، با زور و تهدید او را به آمپول زدن مجبور نکنید؛
زیرا ممکن است آثار بدتری دربر داشته باشد و در روح و روانش اثر جبران
ناپذیری بگذارد.
۷ – کودک اغلب نمی داند مرگ چیست و نمی تواند آن را درک کند. بهتر است
والدین نیز در حضور فرزندشان در این باره صحبتی نکنند، اما بعضی وقت ها او
به واسطه مرگ یکی از اقوام یا دوستان به مردن توجه می کند و از پدر و مادرش
دربارهٔ آن سوالاتی می پرسد. اگر او به سن رشد رسیده، والدینش می توانند
واقعیت مرگ را به او بگویند. به طور مثال انسان با مردن از این جهان به جهان دیگری
می رود و پاداش کارهای خوب و بدش را می بیند. همه آدم ها یک روز خواهند
مرد… این نکته قابل توجه است که ترس از مردن اگر از حد معمول بگذرد، یک
بیماری روانی به شمار می رود و این بیماری می تواند آرامش روحی ـ روانی را
از انسان بگیرد و او را از کار و زندگی روزانه دور کند.
نظرات شما عزیزان: