از آنجا که بیش از هشتاد درصد اطلاعاتی که از محیط اطراف به دست می آوریم از راه چشم است وجود قوه باصره براي انسان بسیار لازم و تعیین کننده است . به تعبیر لطیف جناب سهل طبری دو چشم دو چراغ بدنند.
و همین شرافت وجودیش موجب شده که خداوند آنرا در بالای سر قرار دهد تا بواسطه آن انسان بر تمامی اطرافش اشراف داشته باشد و درست دیده بانی کند.
خوب است بدانید که اعصاب به اعتبار مبادی خود به دو قسم تقسیم می شوند؛ بعضی از اعصاب انسان از مغز سر و برخی دیگر از نخاع انشعاب یافته و به همه اعضای بدن انتشار می یابند حس و حرکت در بالای گردن یعنی در قوایی چون بینایی و شنوایی و بویایی و چشایی بواسطه اعصابی صورت می گیرد که از مغز انشعاب یافته اند و حس و حرکت پوست صورت و سایر اعضا از ناحیه اعصابی است که از نخاع سرچشمه پیدا کرده اند.
از مغز هفت زوج عصب می روید که مجموع آنها چهارده عصب می شود. یک جفت از این اعصاب هفتگانه مغز سر، حامل قوه باصره است
در کتب طب سنتی همچون قانون بوعلی سینا آمده است اعصاب اجسام سفيد و نرم و قابل انعطافی هستند که بسیار سخت از هم پاره و جدا می شوند و فايده خلقت آنها به کمال رساندن اعضائی است که بالقوه صاحب حس و حركت می باشند. زيرا اعصاب در اعضا موجب حس و حركت آنها شده و سبب صدور ادراكات و حركات و کارهای گوناگون از صاحب اعضا ميشود و چون مبداء حس و حركتِ كل اعضاء، مغز است اعصاب آلت و وسیله ای برای مغزند در رساندن حس و حرکت به ساير اعضاء و آنچه موجب امتیاز و برتری حيوان از نبات و جماد می شود، همين حس و حركت ارادي و تحريك بواسطه اعصاب است.
و بايد دانست همة اعصاب در بدن تو پُر و غیر خالی اند جز دو عصب بينايي كه از مغز ميرويد و نيز عصب قضيب كه عصب اين دو عضو تو خالي ميباشد.
از مغز هفت زوج عصب ميرويد كه مجموع آنها چهارده عصب ميشود. يك جفت از اين اعصاب هفتگانه، حامل قوه بینایی است كه محل روئيدن آن دو عصب گودي جلوی مغز سر است
از آنجا دو عصب که در پهنا بزرگند و در طول کوتاهند، روئيده، يكي به طرف چپ و ديگري به طرف راست رفته و بدين ترتيب در نقطه ای به هم اتصال می یابند. يعني عصب روئيده از جانب چپ مغز به سمت راست ميآيد و عصب روئيدة از جانب راست مغز به سمت چپ ميآيد تا اين كه در محل پيشاني با هم تقاطع صليبي ميكنند.
عدهاي معتقدند كه پس از تقاطع ایندو عصب، عصبي كه از جانب راست مغز روئیده به جانب چشم چپ و آن كه از جانب چپ مغز روئیده به جانب چشم راست ميرود اما برخی دیگر همچون جناب حاجي سبزواري و علامه حسن زاده آملی برآنند كه اعصاب پس از تقاطع انعطاف يافته و عصبي كه از جانب راست مغز روئیده به چشم راست و عصبي كه از جانب چپ مغز روئیده به چشم چپ ميآيد.
وقتي اين دو عصب به نزديك چشم رسيدند شیار توخالی آنها وسيع ميگردد و حاوی رطوبت جليديه كه يكي از رطوبات سه گانه چشم است می شود. محلِ آلت اصلی قوة باصره در انسان، در حقیقت همان محل برخورد و ملاقات دو عصب روئیده از مغز است كه آن را «ملتقيالعصبتين» يا «مجمع النورين» گويند.
نوري كه از هر دو چشم وارد ميشود در اين موضع جمع شده و يكي ميشود، لذا دو چشم آن دو نور را يك چيز بدون هیچ تفاوتی ميبيند. و اگر ضربه و یا صدمه ای بر سر وارد شود و هر دو نور به يك دفعه بدان نقطه نرسند يك شيء دو شيء ديده ميشود، چنانچه چشم احول يكي را دو ميبيند.
نظرات شما عزیزان: