اصول کلی مهارت های زندگی
اشاره
4. اصول کلی مهارت های زندگی
پیش از بحث درباره هر یک از مهارت های زندگی به صورت خاص، توجه به یک سری اصول کلی که در تمام این مهارت ها و تمرین ها مؤثر هستند، ضروری است.
الف) اعتدال
الف) اعتدال
بیشتر کارهای انسان بر پایه اعتدال استوار است و افراط و تفریط، آنها را از وضعیت مناسب خارج می کند. خداوند، امت اسلامی را امتی متعادل و میانه معرفی می کند و میفرماید:
وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً. (بقره: 143)
و چنین شما را امتی میانه ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.
1- نک: سید ابوالقاسم حسینی، اصول بهداشت روانی، ص43.
امت میانه، در هیچ امر نظری یا عملی، افراط و تفریط نمی کند و همه برنامه هایش در حد اعتدال است.
در قرآن کریم، آیات متعددی درباره اعتدال دیده می شود؛ از جمله در پندهای جناب لقمان حکیم به فرزندش می خوانیم : «وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ؛ در رفتار میانه رو باش». (لقمان: 19)
به فرموده حضرت علی(ع)، افراط و تفریط، ویژگی جاهلان است : «لا تَرَی الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً؛ نادان را نمی بینی، مگر اینکه یا افراط می کند یا تفریط».(1)
امام باقر(ع) نیز به امام صادق(ع) فرمود :
یَا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِالْحَسَنَهِ بَیْنَ السَّیِّئَتَیْنِ تَمْحُوهُمَا.(2)
فرزندم! بر تو باد به ( راه ) نیکی که بین دو بدی ( افراط و تفریط ) قرار دارد؛ که بدی ها را از بین می برد.
در ادامه این روایت، امام نمونه هایی از اعتدال را برمی شمارد که در قرآن آمده است.
ب) تدریج
ب) تدریج
هیچ انسانی یک باره نمی تواند حالتی در خود پدید آورد، بلکه تمام تغییرهای جسمی و روحی باید به تدریج و پله پله، متناسب با توان فرد ایجاد شود. رشد و صعود و نیز افول و سقوط انسان، گام به گام اتفاق می افتد. خداوند در قرآن می فرماید :
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ. (نور: 21)
ای کسانی که ایمان آورده اید، از گام های شیطان پیروی نکنید. پس هر کس که گام های شیطان را پیروی کند، به یقین، او به زشتی و ناپسندی فرمان می دهد.
«خطوه » به معنای گام است. در این آیه، شیطانی شدن و سقوط، نتیجه هم گامی با شیطان معرفی می شود و تدریجی بودن این سقوط، از واژه «گام»، کاملاً روشن است.
برای تحقق یافتن هرگونه تغییر تربیتی باید از این اصل پیروی کرد. شکوفاسازی مهارت های زندگی نیز از این قاعده جدا نیست. در واقع، هرگز نمی توان این برج بلند را یک باره برافراشت، بلکه باید آجر به آجر و مرحله به مرحله آن را بالا برد و تا پیش از اطمینان درباره استحکام و ثبات مرحله قبل، نمی توان سراغ مرحله بعدی رفت. این مراحل برای یکدیگر به منزله پایه و مبنا هستند.
در زندگی روزانه، بسیاری از مردم، موضوعهای اساسی و اصول کلی را از یاد می برند و به امور ظاهری مشغول می شوند.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
ج) توانایی
ج) توانایی
انسان ها از نظر طبیعی، یکسان نیستند و ظرفیت و نیروی جسمی و روحی آنها با یکدیگر متفاوت است. بنابراین، نمیتوان یک برنامه سازندگی مشخص و بدون انعطاف برای تمام انسان ها در نظر گرفت.
خداوند در قرآن نیز به تفاوت انسان ها اشاره دارد :
ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً( وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً. (نوح: 13و 14)
شما را چه می شود که خدا را به بزرگی باور ندارید و حال آنکه شما را گونه گون آفریده است.
1- نهج البلاغه، کلمات قصار، ش70.
2- محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 398.
این اختلاف طبیعت ها و آفرینش هاست که انسان ها را در دیدگاه ها و واکنش ها متفاوت می سازد و این تفاوت ها یکی از نعمت های خداوند است، چنان که حضرت علی(ع) می فرماید :
لا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا.(1)
خیر مردم در تفاوت های آنهاست و اگر همه مساوی باشند، هلاک شوند.
خداوند نیز در تکلیف الهی خود به بندگان، این نکته را در نظر گرفته است : «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها؛ خداوند کسی را جز به قدر توانایی اش تکلیف نمی کند». (بقره: 286)
همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سیره تبلیغی و تربیتی خویش به این نکته توجه داشت و می فرمود : «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ ؛ ما پیامبران مأموریم که با مردم در حد عقل و درکشان سخن بگوییم». (2)
1- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 384.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 23، ح 15.
د) آسان گرایی
در برنامه های تربیتی، معمولاً کارهای آسان در نظر گرفته می شود تا متربی از سختی دل زده نگردد و فرار نکند، بلکه کارها را با میل و اشتیاق انجام دهد. خداوند نیز راه رشد انسان را برایش آسان ساخته است، چنان که خود می فرماید:
یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ. (بقره: 185)
خداوند برای شما آسانی می خواهد و برای شما سختی نمی خواهد.
وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ. (حج: 78)
و در دین برای شما سختی قرار نداده است.با وجود این آسانی، باز انسان از پیمودن این راه طفره می رود. ازاین رو، خداوند از او چنین گلایه می کند :
قُتِلَ الْأءِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ ٭ مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ ٭ مِنْ نُطْفَهٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ٭ ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ. (عبس: 17_20)
کشته باد انسان، چه ناسپاس است! او را از چه چیزی آفریده است ؟ از نطفه خلقش کرد و اندازه مقرر آن را قرار داد. سپس راه را بر او آسان گردانید.
دین اسلام و نظام تربیتی آن هرگز بر پایه تکالیف سخت بنا نشده است. پیام آور این دین رحمت، به فردی که گوشه گیری را برگزیده بود و تکالیف سنگین را بر خود هموار می ساخت، فرمود :
لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَی بِالرَّهْبَانِیَّهِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّهِ السَّهْلَهِ السَّمْحَه.(1)
خداوند مرا بر رهبانیت نفرستاده است، بلکه مرا به شریعت و دین آسان و ملایم مبعوث ساخته است.
همچنین خطاب به کسانی که تکالیف سختِ خودْساخته و ریاضت های باطل را بر خود هموار میسازند، می فرماید : «یَا أَیُّهَا النّاسُ إِنَّ دِینَ اللّه ِ یَسِرٌ؛ ای مردم، همانا دین خداوند آسان است».(2)
1- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 494، ح1.
2- محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج 2، ص 951.
پیامبر بزرگوار اسلام در رفتار شخصی خود نیز مظهر چنین اندیشه ای بود، تا جایی که خداوند درباره عملکرد ایشان میفرماید :
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ. (آل عمران: 159)
به برکت رحمت الهی با آنان نرم خو شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی، همانا از پیرامون تو پراکنده می شدند.
ه_) معرفی الگو
ه_) معرفی الگو
انسان در پذیرش هر مطلب و آموزهای، الگوطلب و الگوپذیر است. یکی از بهترین و کوتاه ترین راه های تربیت، معرفی نمونه عملی است. انسان تلاش می کند خود را همانند الگو بسازد و گام در جای گام او بنهد. نمونه و الگوی معرفی شده، هر چه کامل تر و مناسب تر باشد، نتیجه بهتری به دست خواهد آمد.
خداوند در قرآن کریم، پیامبر گران قدر اسلام را الگوی نیکو معرفی می کند و میفرماید: «وَلَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ و رسول خدا برای شما، اسوه ای نیکو است». (احزاب:21)
انسان از آغاز تولد، ابتدایی ترین آموزه ها را به کمک الگو فرا میگیرد و این الگوپذیری با شدت و ضعف هایی در تمام دورههای زندگی وی ادامه مییابد. الگوی صالح، انسان را به صلاح می رساند و الگوی فاسد به فساد.
از آنجا که انسان در زندگی، بیشتر با امور محسوس سر و کار دارد و از روش های عینی بیشترین اثر را می پذیرد، روش الگویی بر جان وی می نشیند و در دلش رسوخ می کند. ازاین رو، مهم ترین مفاهیم و اندیشه ها را آنگاه که در قالب نمونه های عینی و مشهود عرضه شوند، کاملاً درک می کند و احتمال پذیرش آنها بالا می رود.
و) تقویت اعتماد به نفس
و) تقویت اعتماد به نفس
بنا بر تعریف کارشناسان، اعتماد به نفس، اعتماد به خود است. افرادی که نسبت به خویش دید مثبتی دارند، موفقیت های زیادی در زندگی به دست می آورند.
خانواده، مهمترین عامل ایجاد اعتماد به نفس در کودکان است. تشویق نکردن، بزرگ نمایی ضعفها و کمبودها، شمارش و یادآوری شکست های کودک، مسئولیت ندادن به وی، ناتوان خواندن کودک در انجام دادن کارها و تحقیر کردن او، تهدیدی جدّی برای اعتماد به نفس کودکان است.
زیادهروی در تشویق، به ویژه تشویقی که رنگ رشوه به خود بگیرد، نه تنها سودی ندارد، بلکه آثار منفی آن موجب ناامیدی و دلسردی کودکان می شود. روح کودک، تشنه قدردانی، تحسین و تشویق است. والدین باید توجه کودکان را به جنبههای مثبت رفتاری و شخصیتیشان، جلب و توانایی های آنان را در انجام دادن کارها بیان کنند. ضعفها را نیز با بزرگ جلوه دادن دیگر قوتهایشان برطرف سازند.
همچنین پدر و مادر باید از تحقیر و سرزنش کودک برای گرفتن نمره بد یا کمتر از بیست بپرهیزند؛ برای جبران ضعف هایش به او فرصت دهند و در این زمینه یاریاش کنند. از او به عنوان عضوی مؤثر در خانواده بهره گیرند و وی را در امور خانه سهیم سازند تا احساس ارزشمند بودن را به او انتقال دهند. در وظیفه ای هم که به کودک سپرده می شود، باید دقت داشت و روند پیشرفتش را در انجام دادن آن وظیفه پیگیر بود.
در این زمینه از تشویق هم باید بهره گرفت؛ زیرا یکی از عوامل مثبت، در دادن اعتماد به نفس به فرزندان، تشویق های به موقع در زمان کودکی است. برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان، باید به آنان فرصت داد تا عواطفشان را نشان دهند. کودکی که اجازه می یابد احساسات، عواطف و نظر خود را به راحتی بیان کند، در دوره نوجوانی سازگاری مناسب تری از خود نشان می دهد.
والدین باید توجه داشته باشند که هیچ عاملی، اعم از زیبایی یا زشتی، بلندی یا کوتاهی قد، تیزهوشی یا کم هوشی، تهدیدی برای اعتمادبه نفس کودک نباشد؛ زیرا وقتی از زیبایی یا قامت بلند و تیزهوشی، ستایش و به آن اهمیت داده می شود، کودکی که این ویژگی ها را ندارد، احساس حقارت میکند و دچار کمبودهای عاطفی می شود.
نکته بسیار مهم دیگر، آموزش اعتماد به نفس است که کودک آن را از رابطه والدین با یکدیگر میآموزد. تشکر والدین از یکدیگر و انتقاد نکردن از هم در حضور کودکان، احترام متقابل و ارزش قائل شدن برای کارهای همدیگر، معرفی قابلیت های مثبت اجتماعی یکدیگر به فرزندان و تشویق و تحسین در انجام دادن کارها، ضمن افزایش انگیزه و امید به زندگی در بافت خانوادگی، در کودکان تأثیر مثبتی دارد؛ زیرا یکی دیگر از عوامل بسیار مهم ایجاد اعتماد به نفس در کودکان، داشتن خانواده ای باتفاهم و یکدل است. در این گونه خانواده ها، والدین به هم اعتماد دارند، از یکدیگر به نیکی یاد می کنند و در مقابل فرزندان، همواره یکدیگر را با واژه های محبت آمیز تحسین و تشویق میکنند.
نظرات شما عزیزان: