ترانه ی معنا
نماز از کلید واژههای قرآنی است و تنها با مادهی «صلوهٌ» (و بدون احتساب کلمات دیگری مانند عبارت، فکر، قیام، رکوع، سجده، تسبیح و ...) در 91 مورد از آیات کریمه آمده، و این مقدار «فراوانی» نمایانگر جایگاه و اهمیت آن است.
«صلوة» در قرآن واژگانی فراگیراست. اختصاص به دورهی پس از بعثت پیامبر اسلام (ص) ندارد و در برنامه و تعالیم انبیا و رسولان پیشین (ع) نیز بوده است .1
همانگونه که حکیمان الهی نیز به نماز سفارش و تأکید کردهاند .2
شمول گسترهی حقیقت نماز، آنگاه در قرآن به لطیفترین و ژرفترین معنای خود میرسد که از عالم انسانی فراتر رفته و همهی موجودات هستی را در بر میگیرد آنگاه که میفرماید:
«آنگاه ندیدی که هرکس در آسمان و زمین است تا مرغ که در هوا پرگشاید، تسبیح خداوند میکنند. همه نماز و تسبیح خود را میدانند و خدا به آنچه میکنند، داناست» .3
در این آیه «من» (هرکس) به جای «ما» (هرچه) آمده است که به فاعل «ذی شعور» دلالت میکند تا برساند که همهی موجودات، با شعوری تکوینی خدای را تسبیح میگویند و در نمازند (و چنانکه در دیگر آیات آمده، خدای را سجده میکنند و ...)4
تسبیح گوی او نه بنی آدمند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
*****
جمله ذرات عالم در نهان با تو میگویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم هشیم با شما نامحرمان ما خامشیم
چون شما سوی جمادی میروید محرم جان جمادان کی شوید
ازجمادی سوی جانان در روید غلقل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت وسوسهی تأویلها بر بایدت
آنچه از این گونه آیات برمیآید این است که نماز «سرود معنایی هستی» است. وجود،سرًی متعالی ونامنتاهی دارد که یا هریک ازپدیدارهایش جلوهمی کند، دل میبرد و پنهان میشود و در همهی تجلیات هستی، ترنمی طنین افکن است که گوش معرفت را مینوازد.
انسان وقتی مستغرق در عظمت وجود میشود حضور محتشم کبریایی، او را به خشوع وا میدارد. از احساس طربناک معنیدار بودن هستی سرشار از وجد و نشاط میشود. واقعیت پایداری میبیند که ازلی و ابدی است. حس «ادب و احترام» از یک سو، و «انس و محبت و وداد» از سوی دیگر، سرتاسر وجود او را فرا میگیرد و این، حالتی به وجود میآورد که «نماز»نماد و نمودگارآن است.
آدمی در مراتب ظاهری وجودات، تصرف ذهنی و فنی میکند. علل و اسباب را میشناسد و از آنها برای ادامهی حیات دنیوی خویش بهره میگیرد و متمتع میشود، اما مرتبهای باطنی از وجود هست که نتوان بر آن احاطه و تصرف ذهنی و فنی داشت. این مرتبه از هستی، شکار ذهنی نمیشود. موضوع شناسایی و ابژه نیست. متعلق حیرت است. موضوع تصرف فنی و تکنولوژیک نیست. رازی نهان و عظمتی بیپایان و متعالی است که انسان را در خود غرق میکند و از پوچی و ملالی دهشتناک- که اشتغال صرف به ظواهر وجود همواره در معرض آن است- میرهاند.
اینجاست که حالتی و وضعیتی در انسان به وجود میآید که نماز از آن حکایت میکند. این حالت از دیرباز در سطوح مختلف برای آدمیان پدید میآمده است. در سطح عموم مردمان به حقیقتی معناشناختی و زیباشناختی در هستی دل میبستند، میپرستیدند، نیایش وکرنش میکردند. انبیا به عمیقترین وجهی، مستغرق در عظمت ربویی میشدند و نماز و نیاز میگزاردند و با معرفتهای و حیانی، حس فطری دینداری در مردم را در مسیر صحیح هدایت میکردند. حکیمان و عارفان نیز معانی والایی از حقیقت نماز میچشیدند.
خردآیینی و فناوری در مدرنیته، استعداد آن را دارد طبیعت را به ابژهی صرف تقلیل دهد که انسان با روششناسی و دانش کمی و محاسبهگر خویش به تصرف ذهنی و فنی در آن و مصرف انرژیهای آن متوغل میشود و در نهایت نیز آن را به انبار آلودهی فضولات خود تبدیل میکند. دیگر هیچ ندایی از هستی او را به تعالی نمیخواند. اما در فرهنگ و ادبیات نماز که میراث بر جای مانده از هزارههای نبوت است، آدمی به دیالوگ با آفریدگار هستی و مکالمه و نجوا با حقیقت خلاق کردگاری قیام میکند.
«صلوه» در لغت عرب به معنای «دعا» و درود و نیایش و توجه و تعلق خاطر است5 و همانگونه که گفتیم اختصاص به اسلام ندارد و در تعالیم انبیای پیشین الهی نیز آمده بود. برای همین در میان پیروان ادیان، به صورتهای آیینی مختلف وجود داشت و متأسفانه اغلب، گوهر نماز در این آیینها مغفول میماند. همانگونه که قرآن را نماز عرب جاهلی سخن میگوید که برگرد کعبه میچرخیدند، حرکاتی انجام میدادند ، چیزهایی بر زبان میراندند اما از حقیقت نماز بیخبر بودند6.
قرآن همچنین با اشاره به دیگر نمایی رایج در جامعه مذهبی مکه، بر نمازگزارانی هشدار میدهد که از روح نماز خواندن خویش بیخبرند، به قصد ریا، نماز میخوانند و از کمک به مردم باز میدارند7.
البته در آن روزگار نیز معدود حنفایی میزیستند که مراتبی از حقیقت نماز و نیاز و پرستش خدای یگانه متعال را به جای میآوردند. ورقه بن نوفل، عبیدالله بن جحش، عثمان بن حویرث، زید بن عمر و نفیل و ... کسانی بودند که از بتپرستی اظهار بیزاری میکردند و به توحید و دین اصیل ابراهیم گرایش داشتند8 قس بن ساعده (متوفای 22 قبل از هجرت) مهمترین خطیب بازار عکاظ معتقد به خدای یگانه بود و از زهد و عبادت او سخن رفته است 9. ابوطالب عموی پیامبر (ص) و خود پیامبر (ص) (پیش از نبوت) جزو حنفا بودند.
امین مکه ازبتها وفرهنگ جاهلی دوری می جست ؛ازغزلخوانی ومیخواری مرسوم عرب متنفر بود وبه سلوک وخلوت واندیشیدن ونیایش ونماز ونیاز علاقه داشت .هرگاهدرخانه نبود خدیجه سراغش رااز غار حرامی گرفت . اودرآنجا تحنث می کرد؛روزه می گرفت ،نماز مخواند ودرعظمت کائنات غوطه ورمی شد.من دراین نوشته می خواهم نخستین جلوه های نماز رادررسالت این پیامبر بزرگ ودیانت اسلامی برای جوانان یاداوری کنم .
گفته شد که نماز سرودمعنایی هستی است وکسی که به سری متعالی ونامتناهی دروجود تعلق خاطر پیدا میکند با گوش دل، نیوشای تسبیح ونماز همه ی ذرات وجود وترنٌم معنوی درکائنات می شود و پیامبر مادرآستانه ی بعث ودرپرتو مشیت ربوبی ،به عالی ترین مرتبه یچنین احساسی نایل آمد.
نقل شده که وقتی ازسنگ یادرختی می گذشت تسبیح وصلوه آنها را می شنید10
ازامام حسن عسکری (ع) روایت شده؛ «چون چهل سال از عمر رسول خدا ( ص) گذشت خداوندقلب اورابزرگترین وبهترین دلها ودارای بیشترین خضوع وکرنش یافت11 » نقل شده که ؛ «نخستین زمینه های نبوت رسول خدا (ص) رویاهای صادق بود، رویاهایی همچون سپیده ی صبح خداوند متعال خلوت رامحبوب اوساخت وچیزی برای وی دوست داشتنی تر ازخلوت نبود....» 12.
درنخستین آیاتی که برپیامبر نازل شده است اجزاومبادی وحقایقی ازنماز مشهود است که چند نمونه ذکر می شود:
1- قرائت
قرائت بخشی ازپیکری نماز است. درنماز، مابه نام خداعبارت هایی را قرائت می کنیو. درنخستین آیات نازله برپیامبر (ص) نیز آمده است:
اقرأ باسم ربک الذی خلق ....
بخوان به نام پروردگارت که آفرید
2 – قصد قربت وسجده
قصدقربت ازشرط الی نماز است وسجده ازاجرای مهم آن به شمار می رودو درپایان سوره علق آمده است:»سجده کن ونزدیکتر شو«
3 – قیام
قیام ازارکان نماز است وحقیقت آن همان قیام درمحضرحقیقت ربوبی است ودردومین دسته از آیات نازله برپیامبریعنی آییات اول سوره ی مدثر آمده است:« یا ایهالمدثر قم فانذر» ای جامه به خویش پیچیده ، برخیز: پس هشدارباش بده »
ازاین آیه برمی آیدکه رسالت انداز پیامبر، خود محصول نهایی قیام باطنی ومعنوی اوبود. حضرت ابتدا درباطن حیات ومعرفت خودبرخاست ودرحضورمحتشم پروردگارقیام کردوطریق ادب و احترام پیش گرفت وکرنش کرد وآنگاه تعهد ورسالت انداز مردمان را احساس کرد وبردوش کشید.
4- تکبیر
تکبیر ازارکان نماز است ودر همان سوره مدثر( دومین دسته آیات به ترتیب نزول قرآن )آمده است که« وربک فکبر وپروردگارت راپس بزرگ بشمار»
تکبیر، نمودگار خودآگاهی معنوی انسان به عظمت کبریایی درهستی است. تکبیرمعنی بزرگداشت شأن الوهی است. یعنی اینکه معبود شایستهی آدمی ، حقیقتی برترازبتها واصنام جاهلی وجن وارواح وپریان وارباب انواع ونیزبرتراز انواع ارباب دیگراست. بلکه حقیقتی است بزرگترازآنچه به وصف آید( اکبرمن ان یوصف)تکبیر رب یعنی فراترآمدن از تلقی های موهومی ازخدا واینکه مسأله خدا، خیلی بزرگتر ازاین حرفهاست .تکبیررب یعنی سعه ی وجودی اوهمه هستی وهمه ی عالم وادم را فراگرفته است.
وقتی کبریای الهی بردل آادمی تابید، کبرو نخوت واستکبار را از او زدایدو ادب و پروا وفروتنی وکرنش سرتاسر وجود اورا فرامی گیرد. ازسوی دیگرتعلق خاطر به کبریای الهی، قدرت برانگیز، آرامشگر وشجاعت بخش است. پیوستن به سرچشمة این عظمت کبریایی اعتمادبه نفس واحساس توانمندی ایجاد می کند زیرا
قطره دریاست اگر بادریاست ورنه او قطره ودریا، دریاست.
گم شدم ازخود چنان کز خویش ناییدا شدم شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم.
5 - طهارت
طهارت ازدیگر لوازم نماز است ودرهمان آیات سابق الذکر( که گفتیم پس ازآیات اول سوره علق، ودومین دسته آیاتی هستند که به ترتیب نزول بریامبر خاتم نازل شده اند) آمده است: «وثیابک فطهر والرجز فاهجر» چون درمحضر کبریایی، قیام می کنی وتکبیر می گویی باید پاکیزه باشی ولباس طهارت برجسم وجان خویش بپوشی وسرور باطن رابانشاط ظاهر، پاکی درون رابا پاکیزگی بیرون درآمیزی.
6- فاتحه الکتاب
در روایت آمده که نماز جزبا فاتحه الکتاب صورت نمی پذیرد« لاصلوه الا بفاتحه الکتاب » ازنخستین سوره های نازل شده برپیامبر، سوره حمد یافاتحه الکتاب یا ام الکتاب است واین سوره درهمان اوایل بعثت برپیامبر اکرم(ص) وحی شده تا باآن نمازگزارد وخدا رامناجات کند وآرام گیرد.13
حتی زمخشری می نویسدکه بیشتر مفسران برآنند که فاتحه الکتاب نخستین سوره ای است که یکجا برپیامبر نازل شده است14. ابومیسره عمروبن شرحبیل روایت می کند که پیغمبرخدا(ص) به خدیجه گفت من چون باخودم خلوت می کنم ندایی می شنوم . خدیجه پاسخ که خداوند جز نیکویی باتو نمی کندچراکه تو امانتدار ، خویشاوند نواز وراستگو هستی ..... پس چون محمد(ص) خلوت کرد ندارسید، ای محمد بگو به نام الله ،آن بسیار بخشنده بخشاینده . سپاس وستایش ازآن معبود بحق که پروردگارجهانیان است. مهر گستر بخشایشگراست. دارای روز دین وسزاست . تنها تورا می پرستیم وفقط ازتویاری می خواهیم . مارا به راه راست ، هدایت فرما. راه کسانی که برآنها نعمت ارزانی داشتی، نه مورد غضب شدگان ونه گمراهان .15
بدین ترتیب می بینیم که از آغاز بعثت ، حضرت باقرائت فاتحه الکتاب ، نماز به جای می آوردومطابق روایات ازهمان ابتدا، نخستین مؤمنان نیز برآن حضرت ، اقامه ی صلوه می کردند. بنا به گزارشی منقول ازعفیف کندی ، درهمان آغاز بعثت وزمانی که تنها خدیجه وعلی (ع) به پیامبر (ص) ایمان آورده بودند، آن سه درکنار کعبه« نماز جماعت» می خواندندوعفیف میهمان عباس بن عبدالمطلب، باعباس ، این رامشاهده کرده اند16.
بنا به گزارش های دیگر دراوایل بعثت، اهل ایمان برای خواندن نماز به دره ها وکوه های مکه می رفتند وپنهانی نماز می گزاردند. برطبق یکی از این روایات، وقتی سعدبن ابی وقاص باچند نفرازدیگر مسلمانان ، نماز می خواندند، تنی چند ازمشرکان با آنها درگیر می شوندوحتی کاربه زدوخورد می کشد وسعد با استخوان فک شتری برسر یکی ازمشرکان می زند ونخستین خون به خاطر حق اقامه صلوه، برزمین می ریزد17.
درایجا بایدبیفزاییم سوره ی توحیدنیز که نام های دیگر آن اخلاص، معرفت، اساس ونور است وبعد ازفاتحه الکتاب ، سوره ای است که بیش از سایر سوره ها توسط مسلمانان درنماز های خود، تلاوت می شودازنخستین سوره های است که در اوایل بعثت (وبنابر تحقیق پاره ای محققین درسال اول بعثت ) نازل شده است.
7- تسبیح
تسبیح نیز که جزو مهمترین محتویات واذکار نماز است درنخستین سوره های مکی آمده است .سوره « اعلی » در روایات مربوط به تربیت نزول ، هفتمین یاهشتمین یانهمین سوره ای است که برپیامبر اکرم (ص) ودراوایل بعثت فرودآمده است . این سوره چنین آغاز می شود:
سبح اسم ربک الاعلی ....تسبیح گوی نام بلند پروردگارت را....»
ذکرشریف« سبحان ربی الاعلی وبحمده» که در سجده های نماز معمولا توسط مسلمانان خوانده می شده است، ازاین آیه ی کریمه برگرفته شده است.
8- واژه عبادت ونماز ازنخستین واژه های اسلامی است که دراولین آیات وسوره های نازل شده برپیامبر(ص) آمده است
کلمهی« عبادت» علاوه برسوره فاتحه الکتاب که ذکرش رفت، درسوره ی « قریش» نیز آمده است. سوره ی قریش مکی است ومطمئنأ درآغاز بعثت نازل شده است به گونه ای که برخی قرآن پژوهان آن را بعد از سوره فیل وچهارمین سوره ی نازله برآوردکرده اند. هم درسوره ی فاتحه وهم درقریش، برتوحید عبادت تأ کید شده است ( ایاک نعبد- فلیعبدوا رب هذا البیت ) امادرسوره ی قریش، نکتهی بدیع دیگری به چشم می خورد وآن این است که قرآن ابتدا، امدادغیبی الهی درعام الفیل رابه یاد پیامبر(ص) ومردم مکه می آورد وسپس به ائتلاف قریش باهمدیگر وباقبایل، ورواج ورونق دادو ستد وتجارتشان به برکت وجود خانهی خدا وبه دونعمت « امنیت » و« تغذیه» اشاره می کند18 ولی همه این بیانات رابه یک مرکز معنایی ، معطوف ومتمرکز می سازد ومی فرماید: « پس شایسته است این مردم ، پروردگار این خانه رابپرستند. این بیان شریف قرآنی اشعار می داردکه: اقتصادیات ورفاه وتوسعه تنها وقتی معنی داردکه زمینه وبستر وخاستنگاهی برای عبادیات باشد.»
درسوره اعلی نیز که اخیراً به آن اشاره کردیم وگفتیم برحسب روایات وهفتمین یاهشتمین یانهمین سوره ای است که برپیامبر(ص) فرود آمده، ذکرخدا ونماز بردرگاه او، درکنار زکات مالی ، به عنون پیش شرطهای فلاح ورستگاری آمده است :« قدافلح من تزکی وذکر اسم ربه فصلی»
بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که عبادیات ومعنویات دراسلام ، نه آلیت بلکه غائیت دارندیعنی چنین نیست که عبادت فقط خدمت به خلق است واین طرز تلقی که برنامه های عبادی ، صرفاً مقدماتی برای اخلاقیات واجتماعیات هستند باشواهد وداده های موجود درقرآن وسنت وسیره، تأیید نمی شود. بلی، عبادیات می توانند به اخلاقیات واجتماعیات یاری برسانند ولی خود نیز مطلوبیت ذاتی وغائیت دارند صرفا طریقیت ندارند. عبادیات جزو متعالی ترین نیازهای وجودی آدمی وضامن خودشکوفایی واعتلای حیات ورستگاری اوهستند.
بنابراین عباراتی مانند« عبادت به جزخدمت خلق نیست »هرچند دربرگیرنده حقیقی هستند وهمان گونه که دراین نوشته وبااستناد به سورهی ماعون اشاره کردیم نماز توأم بامنع ماعون، قالب وپوسته ای تهی است وچنین نمازگزارانی ازحقیقت نمازبی خبرند. اما اگرمراد ازعبارتهایی نظیر «عبادت بهجزخدمت خلق نیست »این باشدکه در صورت داشتن«خدمت به خلق»،دیگری نیازی به «عبادت» نیست، بایدگفت این درواقع مصداق مغالطهی «وجه وکنه» وازباب« حفظت شیئا وغابت عنک اشیا» است زیراتوحید درتعالی ورستگاری است وهیچ عمل غیرعبادی به معنای اخص کلمهی عبادت، نمی تواندجای عبادت رابگیرد وشایدیکی ازمعانی راهنمایی های پیشوایان ما این باشدکه فرموده اند:«الصلوه عمادالدین 19» ،و «ان قبلت قبلت ماسواهاو ان ردت ردت ماسواها. 20»
1 - از جمله بنگرید به انبیا/73، مریم/31 و 55 ابراهیم/40 ، هود/87 و ...
2 - . لقمان/17.
3-. الم تران الله سبح له من فیالسموات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلوته و تسبیحه و انه علیم بما یفعلون.
4- رعد/15، نحل/49، حج / 18، الرحمن / 6.
5- . الصحاح/ حدیث2، 24
6- . و ما کان صلوتهم عندالبیت الامکاء و تصدیه. انفال/35.
7- ارایت الذی یکذب بالدین فذلک الذی یدع الیتیم ولایحض علی طعام المسکین فویل للمصلین الذین هم عن صلوتهم ساهون الذین هم یراؤون ویمنعون الماعون (سوره ماعون ).
8- سیره ابن هشام ج /ص223،تاریخ ادبیات عرب، دکتربهروز16. 5.تاریخ الادب العربی زیات، ص16.
9- سیرة ابن هشام ج1/ص251.
10- . حیات القلوب مجلسی ج 2/ ص 260 باب 23.
11. سیرة ابن هشام ج1/ص251
12 . تاریخ الادب العربی زیات، ص 16
13 . مجمع البیان طبرسی ج10/ص 514
14- .الکشاف ج 4/ ص775
15 .ان رسول الله قال لخدیجه انی اذاخلوت وحدی سمعت نداء فقالت مایفعل الله ربک الاخیراًفوالله انک لتؤدی الامانه وتصل الرحم وتصدق الحدیث...( مجمع البیان ج 10/ص 514).
16- .تاریخ طبری ج 2 / ص 211.
17. سیره ابن هشام ج 1/ ص 275.
18 . لایلاف قریش ایلافهم رحله الشتاء والصیف ...الذی اطعمهم من جوع وامنهم من خوف.
19 . رسول اکرم (ص ) 6میزان الحکمه حدیث 10550.
20. امام باقی (ع) میزان الحکمه حدیث
نظرات شما عزیزان: