از سویی دیگر بزرگنمایی جهت دار غربیان به این مفهوم که ایران میخواهد عراق را سرنگون کند و تأسیس قیام توسط سید محمد باقر صدر باعث شد در تابستان پنجاه و هشت سفیر ایران از بغداد اخراج شود.
بعدها رئیس جمهور وقت (آیت الله خامنهای) در هفده مرداد شصت و هفت در افتتاحیه کنفرانس بین المللی تجاوز و دفاع اظهارکرد: این جنگ علیه انقلاب اسلامی و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران سازماندهی شد. درهمان اجلاس آیت الله رفسنجانی میگوید: برای سرکوبی و مهار انقلاب؛ مارکسیسم شرق و امپریالیسم غرب در این هدف به تلاقی رسیدند و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود.
آری طبس شکست میخورد و صدام به خوزستان حمله میکند، چرا که با استقرار ناو هواپیمابر یو اساس کیتیهاوک در خلیج فارس و ورود 6 هزار چترباز امریکایی در بحرین؛ عراق با گمانه زنیهای شخصی نسبت به اینکه امریکا به ایران حمله خواهدکرد خودش به ایران تجاوزکرد.
این درحالی است که ماسکی وزیر امورخارجه امریکا سه ماه قبل از جنگ گفته بود: امریکا با تجزیه ایران مخالف است. در حین سفرطارق عزیز به فرانسه؛ صدام حسین و برژینسکی در ژوئن 1980همدیگر را در کویت ملاقات میکنند و مجله فیگارو چنین مینویسد:
عراقیها مدعیاند برژینسکی به آنها قول حمایت داده است. قبل از جنگ سوسنگرد به خفاجیه؛ خرمشهربه محمره؛ آبادان به عبادان و خوزستان به عربستان تبدیل شدند. به تقلید از جنگ شش روزه اعراب و اسراییل؛ نوع استراتژی حمله به ایران شکل میگیرد و ساعت دوازده ظهر به وقت بغداد عدنان خیرالله وزیر دفاع حمله مستقیم به ایران را اعلام میکند.
در این سو ارتش ایران بر سر تقسیم مهمات با نیروهای مردمی و سپاه کار را به درگیری میکشاند. در میان واحدهای زمینی ارتش تنها سرهنگ هوشنگ عطاریان درجبهه غرب کشور توانست با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم شروع جنگ نیروهای نظامی عراق را از قصر شیرین بیرون کند.
درگزارش جنگی جمهوری اسلامی آن ایام آمده است: بعد از ظهر امروز سرهنگ عطاریان قصرشیرین را باز ستاند و در جبهه غرب کشور هشتاد تانک عراقی نابود شدند و ما دوباره رادیو و تلویزیون را پس گرفتیم. دو سال بعد سرهنگ عطاریان به علت تودهای بودن و نفوذی بودن تیرباران شد.
پس از فتح خرمشهر عراق تن به مصالحه داد و چهارشرط برای آن توسط امام خمینی گذاشته شد:
1-پرداخت غرامت یکصد و پنجاه میلیارد دلاری
2-بازگشت شیعیان رانده شده
3-آزادی قصر شیرین
4-برکناری و محاکمه صدام حسین.
اما از آنجا که به گفته امام جنگ ما جنگ فقر و غنا بود؛ صدام حسین شرایط را نپذیرفت.
یکی از افسران آموزشی در بصره میگوید: با یکبار آتش ایرانیها را تا فاصله دو کیلومتری درو میکردیم.
همین سلاح جلوی امواج انسانی در ایران را گرفت. درست مثل نبرد وردندر جنگ اول جهانی؛ اگر به شوخی آتش میکردیم ایرانیها جدی قتل عام میشدند.
در ژوئن 1982میلادی هشتصد وسی میلیون دلار شرکت بلژیکی سیکسکو پروژه رمزی 505 را با عراق امضا کرد که طی آن ملزم بود هشتصد پناهگاه در عمق پنجاه متری زمین برای عراق بسازد.
حسین کامل رئیس صنایع دفاعی عراق میگوید: واقعیت این است که تلاش ما ساخت بمب اتم بودکه اگر در جنگ پیروز نشدیم آن را علیه ایران به کار ببریم.
همچنین سودان در دی ماه 1361خورشیدی نیروهای نظامی به عراق میدهد و شرکت آلمانی کارل کولمب شش خط تولید سلاح شیمیایی جداگانه با نامهای مختلف در مجتمع سامرا ایجاد مینماید.
از گاز خردل و اسید پروسیک گرفته تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید میشود. رادیو بی بی سی به نقل از اشپیگل میگوید: هیچ کشوری به اندازه آلمان چنین کمک تحقیقاتی و تولیدی به عراق در تهیه نوع سلاح کشنده و تعیین کننده نکرده است.
ریچارد مورفی نیز میگوید: تا زمانی که عراق از سلاح شیمیایی در دفاع از خاک خود در مقیاس محدود استفاده میکند؛ توسلش به این سلاح قابل درک میباشد.
حال آیا میتوان باور کرد که ایران در طول هشت سال با یک کشور در حال جنگ بوده است؟
نظرات شما عزیزان: