9. استثنائات ابتلائات مومنان
دو چيز از مومن دور است و به آنها آزموده نميشود.
1. از دست دادن عقل
قال الصادق (ع): «إن الله عزوجل يبتلي المومن بكل بلية و يميته بكل ميتة و لا يبتليه بذهاب عقله ...»[108]
خداوند عزوجل مومن را به هر بلايي ميآزمايد و با هر مرگي از دنيا ميبرد ولي با گرفتن عقلش او را نميآزمايد.
علت اين استثنا ضرورت عقل براي مكلف شدن و رشد در مسير عبوديت و تزكيه است.
تبيين علامه مجلسي درباره حديث اين است كه: «فايدهي ابتلا تصبر و تذكر و رضا و نظاير آن هاست. و اين موارد با از دست دادن عقلي ممكن نيست البته منافاتي ندارد كه مومن از عقلي محروم شود اما نه براي آزموده شدن. بنابراين كه موضوع ابتلا مومن است و مجنون به ايمان و متصف نميشود[109]
2. خودكشي
قال الباقر (ع): «إن المومن يبتلي بكل بلية و يموت بكل ميتة إلا انه لا يقتل نفسه»[110]
بدرستي كه مومن با هر بلايي آزموده ميشود و با هر مرگي از دنيا ميرود غير از اينكه خودش را بكشد.
گرفتاريهاي گوناگون خداوند براي مومنان سايق و راننده اي است كه انسان را در مسير سير الي الله حركت داده و پيش ميراند تا به اوج درجات عبوديت برساند. تمامي نتايج مثبت و آثار مبارك اين روش، شاخصهايي از عبوديت هستند كه به تدريج در عبد آشكار شده و به شكوفايي استعداد عبوديت دامن ميزنند.
1. شناخت نيكوكاران
خداوند تعالي در قرآن كريم هدف آزمونها و ابتلائات را بارها و با تاكيد، شناخته شدن نيكوكارترين معرفي ميكند. «كانَ عَرشُهُ عَلي الماءِ ليبلوُكُم اَيكم اَحسَنُ عَمَلاً» عرش فرمانفرمايي خداوند بر آب (رحمت) است تا شما را بيازمايد كه كدام نيكوكارتريد. (هود / 7)
«اَلَّذي خَلَقَ المَوتٌ و الحَياةَ لِيبلوُكُم اَيكُم اَحسَن عَمَلا» كسي كه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك نيكوكارتريد. (ملك / 2)
«اِنّا جَعَلنا ما عَلي الارضِ زينَةً لَها لِنَبلوُهُم اَيهُم اَحسَنُ عَمَلاً» ما آن چه بر زمين است را مايهي آراستگي آن قرار داديم تا آنها را بيازماييم كه كدام نيكوكارترند. (كهف / 7)
بنابر اين حق عالي هدف از ابتلاها را شناخته شدن نيكو كارترين مردم معرفي ميكند و شاخصهاي نيكوكاري را در اين آيه بيان فرمود: «اِنَّ الَّذين آمنوُا وَ عَمَلوا لصالِحاتِ اِنَّا لا نُضيعُ اَجر مِن اَحسَن عَمَلاً» بدرستي كساني كه ايمان آورده و رفتار شايسته دارند، ما اجر نيكوكاران را تباه نميكنيم (كهف / 30) و ايمان و عمل صالح پايههاي عبوديت است. چرا كه در سوره بقره فرمود: «يا ايها النّاسُ اعبُدوُا رَبَّكُم» (بقره / 21) و سپس با وصف پروردگار و استدلال بر اين كه براستي سزاوار بندگي است و تهديد سركشان از عبوديت او ميفرمايد: «وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمنوُا وَ عَمَلو الصالحاتِ» (بقره / 25) اين آيات به خوبي نشان ميدهد كه عبوديت بر پايهي ايمان و عمل صالح در برابر عصيان بر مبناي كفر و گناه قرار دارد و خداي تعالي براي شكوفايي استعداد عبوديت و شناخته شدن نيكوكاران مردم را دچار ابتلاها ميسازد. و البته اين به معناي ناشناخته بودن بندگان حقيقي و نيكوكاران براي خداوند نيست.
«قال الرضا (ع): لِيبلُوكُم اَيكُم اَحسَن عَمَلاً اِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ خَلقَهُ لِيبلوُهُم بِتكليفِ طاعَتِه و عِبادَتَِهُ لاعَلي سبيلِ الإمتِحانِ وَ التَجرِبَهُ لِانَّهُ لَم يزَل عَليماً بِكُلِ شَي.»[111] «براي اين كه كدامين نيكوكارتر هستيد» بدرستي كه خداوند عزيز و جليل آفريدگان را آفريد تا با تكاليف شرعي بيازمايد نه براي امتحان و تجربه كه چون او هماره داناي همه چيز است.
بنابراين خداوند ميداند كه در سرانجام چه كسي بندهي نيكوكار و چه كسي آفريده ناسپاس است، پس بندگان را ميآزمايد تا اين علم تحقق يابد و معلوم شود كه خداوند همه را ميداند. هم از اين رو فرمود: «ما كانَ الله لِيذَرَ الموُمنينَ عَلي ما اَنتُم عَلَيه حَتّي يميزَ الخَبيثَ مِن الطَيبِ» چنين نيست كه خدا مومنان را به حال خود رها كند، مگر اين كه ناپاكان را از پاكان جدا سازد. (آل عمران / 179)
از مصاديق اين علم الهي كه به ظهور و عينيت ميآيد اين است: «لِنَبلُونكم حَّتي نَعلَمَ المُجاهِدين مِنكُم و الصّابِرينَ» شما را ميآزماييم تا مجاهدان و بردباران را از ميان شما بشناسيم. (محمد / 31)
بنابراين مهم ترين اثر ابتلاها شناخت اهل عبوديت و جدايي آنها از اهل عصيان است تا اهل عبوديت به پاداش و اجر ابدي برسند. «والَّذينَ آمَنوا وَ عَمِلوُا الصّالِحاتِ لَهُم مَغفِرَةٌ وَ اَجرٌ كَبيرٌ» كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادند آمرزش و اجر بزرگ دارند. (فاطر / 7)
در مقابل عبوديت سركشي و عصيان قرار دارد كه از كبر و استكبار ريشه گرفته و ابتلاهاي الهي به ويژه ابتلا به رنج و گرفتاري اين مرض را درمان كرده و مانع بزرگ و بنيادين شكوفايي عبوديت را برطرف ميسازد. رسول خدا (ص) فرمود: «لَولا ثَلاثَةَ في ابنِ آدَمِ ما طَأ طَأَ رأسَهُ لِشَيءٍ: المَرَضُ وَ المَوتُ وَ الفَقرُ وَ كُلُهُنَِ فيه و اِنَّهُ لَمَعَهُنَّ لوثّابٌ»[112] اگر سه چيز در فرزندان آدم نبود براي چيزي سرفرو نميآوردند: بيما ري، مرگ و نداري و با اينها بسيار سركش و ستمكار است.
حضرت علي (ع) « ... لكِنَّ الله يختَبَِر عِبادَه بِانواعِ الشَّدائِدِ وَ يتَعَبَّدَهُم بِأَنواعِ المَجاهِدِ وَ يبتَليهِم بِضُرُوبِ المَكارِه اِخراجاً لِلتَّكَبُّرِ مِن قلوبِهِم وَ اِسكاناً لِلتَّذَلُلِ في نُفُوسِهِم ...»[113]
خداوند بندگانش را با انواع سختيها آزموده و با زحمات و تلاشهاي گوناگون به بندگي وا ميدارد و به گرفتاريها مبتلا ميسازد تا تكبر از دلهاي شان خارج شده و تذلل به جاي آن بنشيند ...
تا استكبار و تكبر از دل بيرون نرود و تذلل و افتادگي نيايد، استعداد عبوديت زمينه اي براي شكوفايي پيدا نميكند. هم از اين روي خداوند مهربان در گير و دار حادثهها و سختيها اين حجاب و مانع تعالي و رشد انسان را بر طرف نموده و شجرهي طيبه عبوديت را در سرزمين وجود انسان ميروياند و ميپرورد.
نظرات شما عزیزان: