قرار گاه روح حضرت که « یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ، ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً، فَادْخُلِی فِی عِبَادِی، وَادْخُلِی جَنَّتِی» (فجر/ ۳۰-۲۷) است بعضی بزرگان دیدند این بزرگان آیهی قرآن را این طور معنا کردند یعنی خود حضرت حق بی واسطه روح را قبض کرده و جنت الهی دیگر کجاست از فهم ما خارج است . وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّهُ الْعَرْشِ اظلهی عرش هر چه که است و در عرش هر چه که است معنا شود سایه است ظلال است اظلهی عرش الهی به لرزه در آمده وَ بَکَى لَهُ جَمِیعُ الْخَلائِقِ وَ بَکَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ همهی خلایق بر او گریستند و هفت آسمان و هفت زمین بر او گریستند و آن چه دیده میشود و آن چه دیده نمیشود و این جملهی آخرش که خیلی آدم تعجب میکند معنایش سخت است وَ مَنْ یَتَقَلَّبُ فِی الْجَنَّهِ وَ النَّارِ آنهایی که در بهشت هستند و در جهنم اند بعضی معنا کرده اند اما بیان زبان عصمت است این حادثهای که آثارش این قدر فراگیر است سر بیست و چهار هزار پیغمبر را پروانه کرده هر شب جمعه میآیند مُختَلَفُ الاَنبِیاء مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَهِ است نباید از آن عظمت و بزرگی اش کاست حادثهای که بر محور عبادت سیدالشهدا است که بلکه عبادت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که بخشی از اوصافشان زیارت جامعهی کبیره است از عظمتش نباید کاسته شود یک بیانی خود حضرت دارند در تحلیل این اقدام که فی الجمله بعضی زوایای امر عظیم را توضیح میدهد من ترجمهای میکنم این را بعضی از منابع ما وقتی نقل کردند قسمت اولش را ندارند که در جواب ابن عباس حضرت فرمودند إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فی أُمَّهِ جَدّی (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹) مناقب این طوری نقل کرده اند ولی بعضی مصادر به عنوان وصیت سیدالشهدا به برادرشان محمد حنفیه این وصیت را فرمودند و نوشتند در اختیار او گذاشتند هَذَا مَا أَوْصَی بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِیطَالِبٍ إلَی أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّه وصیت چیست سه شهادت است إنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ یَشْهَدُ أَنْ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَهُ، وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ. وَأَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَأَنَّ الْجَنَّه وَالنَّارَ حَقٌّ. وَأَنَّ السَّاعَه ءَاتِیَه لاَ رَیْبَ فِیهَا رسوله شهادت به توحید است شهادت به رسالت وجود مقدس نبی اکرم قطعی است قیامت و خدای متعال همه را مشهور میکند بعضیها این را در توضیح این بیان حضرت حذف میکنند در حالی که این جزء ارکان وصیت نامهی حضرت است و به تعبیری جزء مرام نامهی وصیت حضرت به حساب میآید که مرام نامهای که انقلاب و حرکت عظیم حضرت را تفسیر میکند این است توحید رسالت حضرت و معاد اگر شما توحید را حذف بکنید این انقلاب هیچ توجیهی ندارد ما در عالم خیلی حرکتهای به ظاهر انقلابی جنگهای عظیم کشتارهای فراوان داشتیم جنگ اول و دوم جهانی آمارهایش متفاوت است گاهی تا دهها میلیون کشته داشته در کشور خود ما قریب هفت میلیون با این که ما درگیر جنگ نبودیم در اثر حاشیههای جنگ و قحطی ما عزیز از دست دادیم نفوس ما از دست رفتند آمارهای رسمی این را میگوید ولی برای توحید نبوده جنگ اهل دنیا بر سر دنیا بوده از این جنگها خیلی داشتیم در تاریخ برای پیروزی در دنیا خاک آبا کشورگشایی یک پادشاهی خوشش میآمده محیط مملکتش را توسعه بدهد قدرت خودش را افزایش بدهد قدرت طلبی برتری جویی تعدی به دیگران بوده ولی آن چه تفسیر میکند انقلاب حضرت را توحید است اگر توحید نبود اگر اولوهیت حضرت حق مطرح نباشد یک قطرهی این خون پاسخ ندارد اگر رسالت نبی اکرم نباشد حضرت از طرف خدا نیامدند و دعوتشان دعوت الهی نیست باز هم وجهی ندارد حضرت قیام بکنند اگر حضرت رسول الهی هستند « کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا » (سبا/ ۲۸) آمدند همه را ببرند و این دعوت هم دعوت به توحید است آمدند همهی عالم را از سر سفرهی دنیا ببرند به طرف توحید و اگر واقعا هر چه هست همین دنیا است « إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا» (مومنون/ ۳۷) پنجاه شصت سال به دنیا میآییم و بعد میمیریم و تمام میشود باز هم کار حضرت توجیهی ندارد این حرکت عظیم را میشود در ذیل این اصول فهمید اصل توحید اصل رسالت نبی اکرم که این پیغمبر دعوتش دعوت حقی است آمدند یک امت تاریخی را سیر بدهند و همه چیزشان را شئونشان را تغییر بدهند از دنیا به سمت توحید فتوحاتی بکنند حجابها را بردارند مردم را سیر بدهند از ظاهر عالم به باطن عالم از شهود به غیب از محسوس به نامحسوس ببرند در عوالم غیب تا به سرچشمه نزدیکشان بکنند اگر این را ما بپذیریم آن وقت این تفسیر پذیر است حرکت عظیم حضرت بر این اساس حضرت میفرمایند دو قسم دارد إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا (نفس المهموم، ص۴۵) این چهار هدف را حضرت بیان میکنند که من دنبال کفران نعمتهای الهی نیستم یک موقعی آدم نعمتی را قدر نمیداند درگیر میشود با نعمت الهی این نیست یا از سر خوشی زیاد و سر خوشی و دنبال خودنمایی و امثال اینها باشم اینها اهداف من نیست این باید توضیح داده شود که مقصود من نیست و من دنبال فساد روی زمین و ظلم نیستم انسان اگر دنبال بندگی نبود حتما هر کاری که میکند فساد است روی زمین حضرت میفرمایند من دنبال فساد نیستم من بی خودی قیام نکردم دنبال خوشی و کشورگشایی و امثال این نیستم اینها باید توضیح داده شود خیلی هم بحث کردند اما سه یا چهار هدفی که حضرت بیان میکنند که من دنبال این هستم یکی وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی أُمَّه جَدِّی من دنبال اصلاح هستم و اصلاحم به وسعت یک امت تاریخی است امت نبی اکرم چه کسی است لا اقل از زمان بعثت حضرت تا قیامت امت حضرت اند به تعبیری همهی تاریخ بشریت امت حضرت اند چون همهی انبیا ذیل نبی اکرم شاگرد نبی اکرم در عالم ارواح اند اگر این طوری معنا کنید همهی تاریخ بشریت امت است اگر لا اقل از زمان خود حضرت حساب کنیم این امت تاریخی حضرت در آن فسادی افتاده رخنه کرده حضرت میگویند میخواهم اصلاح بکنم نکتهی بعد این أُرِیدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ میخواهم به معروف و خوبیها امر کنم احیا بکنم و از منکر نهی بکنم پیداست ترک معروف و ارتکاب منکر شایع شده وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی وَسِیرَه أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهالسلام (نفس المهموم، ص۴۵) این چهار هدف است سیرهی نبی اکرم و امیرالمومنین میخواهد احیا شود اینها از بین رفته حالا به مقدار ممکن این چهار تا را یک توضیحی میدهم اما نکتهی اول که فساد است چه فسادی اتفاق افتاده نماز نمیخوانند نه کسی نمیگفت روزه نمیگیرند حج نمیروند نخیر حضرت وقتی از مکه آمدند مکه پر بود همه آمده بودند طواف بکنند پس این فساد نبوده پس چه فسادی بوده که حضرت میخواهند بگویند من میخواهم فساد را اصلاح بکنم فساد ریشه اش کجاست؟ یک بار در باب شرّ عرض کردم ذیل سورهی فلق که شرّ چیست فساد چیست چه وقتی فساد پیدا میشود در عالم که فساد نیست فعل حضرت حق که همه اش خیر و صلاح است فساد از وقتی پیدا میشود که ما موجوداتی که اختیار داریم از مدار توحید میرویم بیرون عین شرّ میشود مثل یک سلولی که از مدار خودش خارج میشود میشود سلول سرطانی هم خودش فاسد میشود هم کل بدن را فاسد میکند حیات بقیه را هم سلب میکند فساد یعنی خروج از مدار توحید همهی عالم در مدار توحید اند خدای متعال اله است و بقیه هم در حال پرستش «یُسَبِّحُ لِلَّـهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» (جمعه/ ۱) همه هم هماهنگ هستند در مسیر هدف حق اند « لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن کُنَّا فَاعِلِینَ» (انبیاء/ ۱۷) اگر بنا بود لهو و لعبی باشد خود ما بساط لهو و لعب را درست میکردیم چرا ما دستگاه حق درست کنیم شما بازی کنید خود ما متناسب با خود ما لهو و لعبی درست میکردیم ولی خدای متعال منزه از لهو و لعب است همهی عالم در مسیر حق هستند ما از مدار توحید که خارج میشویم از مسیر حق خارج میشویم وارد لهو و لعب میشویم حقایق را به بازی میگیریم میخواهیم در این بساط حق ما بازی بکنیم شیطنت بکنیم از مدار بندگی بیاییم بیرون فساد به پا میشود یک موقعی آدم خودش یک فسادی میکند یک کسی میآید فساد را در یک امت تاریخی ایجاد میکند و آرام آرام همه چیز مردم را از مدار توحید میبرد در مدار کفر سر و ته هر کجا را نگاه میکنید بوی کفر و بی خدایی میدهد این میشود فساد این فسادی که پیدا شده در امت چطوری فساد پیدا میشود فساد به این میشود به مردم بگویید نماز نخوانید روزه نگیرید یا نه ببینید صلاح چطور درست میشود نقطهی مقابلش فساد است چه تصرفی میکنند که فساد درست میشود آن طرف را ببینید اصلاح چطور میشود این بحث را مکرر تقدیم کردیم خدای متعال میفرماید «وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا » (اعراف/ ۵۶) بعد از این که خدای متعال زمین را اصلاح کرد شما فاسدش نکنید چطوری اصلاح کرد در روایت داریم بَعدَ اِصلَاحِهَا بِمُحَمَّدٍ وَ عَلی اصلاح مردم به مدار توحید برگردند همین طوری که برنمیگردند باید پرچم داری بیاید آن کسی که حقیقت و ارکان و شجرهی توحید است وجود مقدس نبی اکرم شجرهی طیبه اند اصل شجرهی طیبه اند او وقتی آمد و ولایتش را در عالم اعمال کرد و سرپرستی کرد عالم را عالم میرود به مدار توحید بِنا عُبِدَالله (اصول کافی، کتاب التوحید، باب النوادر، ح ۱۰) خودشان محور توحید و ارکان هستند أَرْکَانُ تَوْحِیدِکَ وَ دَعَائِمُ دِینِکَ (دعا برای امام زمان، مفاتیح الجنان) مدار و اصل شجرهی توحید اند مشکات نور خداست این تعابیر قرآن است توحید که این طوری نیست هر کس راه بیفتد سرش را بیندازد زیر برسد ما صراطهای مستقیم اصلا نداریم یک صراط بود نبی اکرم و اهل بیت اند صراط عبودیت ما بقی بی راه است فرمود هفتاد و سه فرقه اند یکی ناجی اند این را فریقین نقل کردند صراط نبی اکرم اند فریقین نقل کردند عَلِیٌ صِرَاطَ المُستَقِیم (ینابیع الموده، ص۴۹۵) گاهی به حد تواتر گفتند. اصلاح به این است وجود نبی اکرم را خدا فرستاده ماموریت داده این پیغمبر گرامی بعضیها میگویند مثلا اسفار اربعه بر فرض که این سفرهای چهارگانه درست باشد نبی اکرم از اولی که آمده در این عالم سفر چهارم بوده هیچ وقت در این عالم از سفر اول شروع نکرده سفرهایش را قبل رفته اگر درست باشد که سی بالحق فی الخلق با ماموریت آمده خلق را ببرد پیغمبر از اولی که متولد شده با این سیر آمده در دنیا آن سیرها را در عوالم دیگر سیر کرده البته وقتی حضرت میآیند این دنیا با همهی وجودشان نمیآیند یعنی آن منزلتی از روحشان که این عالم میآیند جسمشان است نه تمام حضرت وقتی آمده سفر چهارم میشود جای سفرهای دیگر در این عالم نیست ما در ظلمات گرفتار هستیم سیر ما از این جا شروع شود ما را آوردند موحد شویم آنها قبلا موحد شده اند این حضرت وقتی آمد که شجرهی طیبه است اصلش شجرهی توحید است مثل نور خداست و بقیهی عناوین أَدَّبَ نَبِیَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَکْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ- إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (کافی، ج ۱، ص ۲۶۶) صاحب خلق عظیم است این پیغمبر میتواند عالم را اصلاح بکند وجود او مایهی اصلاح است هر کجا پرتو این خورشید افتاد میشود روز هر کجا پرتو این وجود افتاد میشود صالح هر کجا وجود مقدس حضرت شود بهار عالم است السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ (بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۰۱) هر کجا حضرت نباشد پاییز است هر کجا حضرت باشد دار حیات است هر کجا نباشد دار موت است این مدار را تغییر دادند بعد اصلاح به محمد و علی « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ» (ابراهیم/ ۲۸) فساد یعنی این نعمت خدا که حضرت علی است برداشتند معاویه جایش میآید بنی امیه جایش میآید این میشود فساد دیگر مهم نیست مردم نماز بخوانند یا نخوانند نماز خیلی مهم است خیلی مهم است یک سلول سرطانی هم تغذیه میکند نه که تغذیه نمیکند ولی در مدار نیست تغذیه اش دیگر نماز خواندن و روزه گرفتن اگر شما مدار را تغییر دادید شیطان دو رکعت خوانده چهار هزار سال روی مدار نبوده که نتیجه نداشت آن فساد این است به مردم نگفتند نماز نخوانید روزه نگیرید البته به این جا هم ختم میشود میرسد به جایی که یک دفعه سر مطهر سیدالشهدا جلویش است میگوید همهی رقبا را حذف کردیم لَعِبَت هَاشم بِالمُلک فَلَا * خَبَر جَاءَ وَ لَا وَحى (حیاه الامام الحسین، ج ۲، ص ۱۸۷) هیچ خبری نبود بعد میگوید ای کاش بودند آنهایی که در بدر کشته شدند میدیدند من انتقامشان را از پیغمبر گرفتم این میشود دیگر. حالا بعضی محققین اند که تحلیل تاریخ میکنند میگویند دیدید از همین حرفها میزنند خشونت در مقابل خشونت همین را میگفتای کاش پدران من بودند میدیدند پس قصهی فساد این است حضرت با این فساد مقابله میکنند آمدند امت را در آن فساد واقع شده نجات دهند وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ» (اللهوف، ص ۲۴) نماز بخوانید یا نخوانید روایت را موقعی تقدیم کردم که فرمود کسی که دشمن نبی اکرم و اهل بیتش است نماز و فحشایش دیگر چه فرقی میکند نمازش با شیطنت دیگرش یکی است جزء همان شیطنت است نماز ابوموسی اشعری که صفش را جدا کرده قرآن خواندن هایش به چه دردی میخورد حضرت فرمودند إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ (کنزالعمال، ص ۴۴) اینها از هم جدا نمیشوند دستتان را از دامن ما جدا نکنید دستشان را از دامن حضرت علی جدا کرد از قرآن جدا شد حالا برود قرآن بخواند چه فایده دارد از امام جدا شدی از قرآن جدا شدی پس امت از نبی اکرم جدا شده چون فرمود اگر به اینها متمسک شوید اینها ادامهی وجود من هستند و از هم جدا نیستند فریقین این را نقل کردند این میشود فساد در امت این فساد به آن جا میرسد که خون وجود مقدس سیدالشهدا با دهها فضیلتی که در کتب فریقین است قرآن مدح حضرت را مکرر کرده بلکه صدها فضیلت دهها آیهی قرآن را فریقین نوشتند در مدح حضرت خون حضرت را بریزند رو به قبله بایستند نماز بخوانند چه فسادی از این بالاتر این فساد است حالا باش تا صبح دولتت بدمد این فساد نتیجه اش میشود امپراتوری بنی امیه و بنی عباس میشود امپراتوری مدرن حضرت آمدند مدار را برگرداندند حضرت دنبال دولت مستعجل نیست دنبال حکومت سال ۶۱ نیست چون میداند این مردم تحمل حکومت علوی را ندارد بعد از شهادت سیدالشهدا رو به امام سجاد نمیآورند باید حضرت یک جوری این جنگ را هدایت کردند که دشمن آن روی سکه را رو کرد یک ارتقا وجدان تاریخی برای بشر ایجاد میکنند که منتهی به غلبهی تاریخی است همیشه حضرت حکومت در وهله نمیخواهند میدانند به دست آمدنی نیست لذا روایت است نامهی سر به مهر حضرت را یک بخشی عمل کردند یک بخشی را در رجعت عمل میکنند یعنی از عاشورا تا رجعت حضرت یک کار را انجام میدهند یک بخشی را در دنیا یک بخشی در برزخ دوباره برمیگردند برزخ هم تعبیر غلطی است یک بخشی را در دنیا یک بخشی را در مقامی که هستند بعد دوباره برمیگردند تکمیل میکنند و حالا اصلاح هم میشود اصلاح حضرت میشود ظهور میشود رجعت که آن وقت حقیقت شمس و نبوت و ولایت تجلی میکند میشود بَعدِ اِصلَاحِهَا مُحَمَّد وَ عَلی بر میگردد میشود اصلاح فساد این است بله میکده به پا میشود عفت از بین میرود اینها فروع است اصل فساد این است که ولی حق نباشد ولی باطل باشد همه چیزش فاسد است نمازش هم به چه درد میخورد گیرم رو به قبله هم بایستد نماز بخواند این چه نمازی است ابلیس دو رکعتش را خوانده چهار هزار سال خوانده به این معنا استغفرالله امام الساجدین استغفرالله بی ادبی نباشد امام الساجدین امام سجاد است سجده یعنی آن چیزی که امام سجاد میکنند از کربلا بگیرید تا قبل و بعدش اما اُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِد و نکتهی خیلی جالب که باید به آن توجه شود دو نکتهی مهم است که معلوم شود حضرت امر به معروفشان چیست نهی از منکرشان چیست معروف و منکر و اقدام بر معروف و منکر سه مرحله دارد یک مرحله مرحلهی ارتکاب است یک مرحله مرحلهی اشاعه است یک مرحله مرحلهی اقامه است ارتکاب یعنی کسی نماز میخواند رو به قبله میایستد اشاعه یعنی این که مسجد میسازد محل نماز خواندن درست میکند اقامه یعنی فرهنگ نماز و عبودیت را در جامعه احیا میکند ارزش میشود نماز همه دلشان برای نماز تنگ میشود اول ظهر دل واپسی نماز را دارند دل دادهی نماز میشوند این مهم تر از مسحد ساختن است این مسجدها را پر میکند این منتهی میشود به مسجد ساختن این همهی خانهها را میکند مسجد نبی اکرم این کار را میکنند آدمهایی تربیت میکنند که «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» (معارج/ ۲۳) بازارشان هم مسجد است این میشود اقامهی نماز منکر هم همین طور است یک کسی میگساری میکند یک کسی میکده به پا میکند یک کسی فرهنگ میگساری را رشد میدهد یک کسی مواد مخدر استعمال میکند یک کسی شبکهی توزیع درست میکند یک کسی فرهنگ نهیلیستی و پوچ گرایی را توسعه میدهد ریشهی توسعهی مواد مخدر فلسفههای پوچ گرایی است ما نقش آن فیلسوفان را نادیده میگیریم او احیا و اقامه میکند فلسفهی پوچی که میگوید جهان پوچ در پوچ است پس بگذار برویم در عالم خیالات و اوهام چرا مواد روان گردان اشاعه پیدا نکند بعد از افسردگی روانی که به دنبال نهیلیسم در غرب پیدا میشود این بیماریها از آن جا آمده مسری است دیگر تمدن غرب بیماری هایش را با خودش میآورد پوچی منتهی میشود به افسردگی بعد منتهی میشود به گسترش مواد مخدر چرا گسترش پیدا نکند اصلش هم دستگاه ابلیس است میخواهد همه را به پوچی برساند و تسخیر بکند چه چیز بهتر از این پس آن ارتکاب است ما منکرات را در مرحلهی ارتکاب میبینیم مواد مخدر مصرف میکند اینها بد است نباید باشد میگساری میکند اینها منکر هستند بی تردید منکر منکر است ولی آن چه اشاعه میدهد چطور آن چه اقامه میکند چطور ما علت را رها کردیم با معلول میجنگیم هالیوود و کل شبکهی ارتباطی غرب و رسانه اش و فرهنگ و هنرش اقامهی فحشا در عالم میکند مرحلهی اقامه مرحلهی تغییر فرهنگ است مرحلهای که معروف میشود معروف این اقامهی معروف است منکر میشود منکر در نگاه جامعه بدش میآید جامعه آن مرحلهی نهی از منکر است از آن طرف اقامهی منکر یعنی فرهنگ سازی که معروف شود منکر و منکر شود معروف یعنی فرهنگی که در آن تنفس میکنند نظام ارزشهایی که تنفس میکنند نظام ارزشی است که معروف منکر است منکر معروف حضرت فرمودند آخرین مرحلهی فساد در تاریخ این است که منکر میشود معروف و معروف میشود منکر این چطوری واقع میشود از تصرف در مجاری حسی ممکن است شروع شود حواس ما را تحریک میکنند الآن تمدن غرب حس بینایی چشایی گوش را تحریک به دنیا میکند کم کم از طریق تحریک و کنترل حس اخلاق درست میکند اگر آدم همین فضایی که در رسانهها درست شده در شبکههای مجازی که گسترش اخلاق مادی است یکی پورن است خیلی گسترده تر از این است بی مبالاتی نسبت به ارزشها را درست میکند و آرام آرام آدم در این فضا که تنفس کرد اول مجاری حس است میبیند میچشد گوش میکند کم کم اخلاق درست میکند یعنی قلب را تسخیر میکند میشود مرحلهی اقامه این یک نکته در باب منکر و معروف پس توجه داشته باشیم وقتی میخواهید نهی از منکر بکنید بروید اول با آن که اقامه میکند بجنگید سهم اصلی قدرتتان را اول آن جا بکنید نه آن کسی که مرتکب میشود البته با ارتکاب هم باید با یک برنامهای مقابله کرد حتما چون این ارتکاب ادامهی اقامه است ولی اصل را رها کنید مثل این میماند انسان بیماری خونی دارد تظاهرات پوستی دارد شما با این تظاهرات مقابله میکنید بروید آن بیماری خونی را علاج بکنید اقامهی منکر در تاریخ چه کسی کرده؟ ابلیس و دشمنان نبی اکرم این نکتهی اول است الآن در دوران ما نمیخواهم این طوری بگویم ذائقهی مخاطبین را تلخ بکنم ببینید تمدنی که ادعایش این است این را من نمیگویم فیلسوفان غرب گفتند با صدای بلند گفتند طرف دارانشان در دنیای اسلامی در کشور ما هم گفتند همه هم آشنا هستند میدانند چه کسی را میگویم گفتند چه میگویید در ایران توسعه و پیشرفت و اصلاحات واقع شده هنوز العیاذ بالله آدم دهانش را باید گل بگیرد این حرف را بزند میگوید هنوز خدا نمرده است وقتی بار تمدن روی دوش این فرهنگ است میدانید خدا بمیرد یعنی چه « اللَّـهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ » (بقره/ ۲۵۵) حیات از اوست او وقتی در حیات زندگی ما مرد ما خودمان میشویم مردار این تمدن میخواهد گورستان بزرگ درست بکند یک قبرستان به وسعت جهان اگر نگفتند فیلسوفان غرب که خدا بمیرد تا توسعه و دموکراسی بیاید بگویند نگفتند اگر بنا شد خدایی که مبدا حیات است بمیرد عالم میشود گورستان « وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ» (فاطر/ ۲۲) شهدایی که در قبر هستند میشنوند پیغمبر رفتند سر چاه با شهدای جنگ صحبت کردند قبر یعنی مردههای روی زمین اند قبر ولایت اولیاء طاغوت است دار دنیا است دار موت است این شعار را شما نگاه بکنید تمدنی که میخواهد خدا را حذف بکند این حیات دارد؟ موت اندر موت است نمیخواهم بگویم هر کسی در غرب است مرده است نه در کاخ فرعون زن فرعون هم جزء زنده ترین آدمهای تاریخ است قرآن مثل میزند به او چون به موسی وصل است به سرچشمهی حیات وصل است از سرچشمهی حیات مینوشد در غرب هم آدمهای موحد و طرف دار خدا طرف دار انبیا هستند اینها زنده اند اینها هم با این بساط مردگی مخالف اند گرچه صدایشان را امپراتوری خبری جهان نمیگذارد برسد به جایی دولتهای اطلاعاتی جهان همهی صداها را کنترل میکنند ولی آنها هم مخاطب هستند چه کسی الآن با فرهنگ فحشایی که در جهان اقامه میشود موافق است کدام عاقلی در عالم موافق است پس منکر یعنی به حدی منکر را اقامه بکنی که ضد ارزش شود ارزش یک موقعی یک آقایی همین که گفت شما با هم جنس گرایی نظرتان چیست هو کردند تا قبلش کف میزدند در همین مهد تمدن آمریکا این میشود اقامهی منکر هم جنس گرایی که منکری است که همهی انبیا نهی کردند کارش به جایی برسد که مخالفت با آن شود منکر این میشود اقامهی منکر بقیه اش هم همین طور همه چیز را تغییر میدهند مفهوم زندگی مفهوم طلاق ازدواج نشستن خوردن خوابیدن اقامه یعنی این یعنی یک بستر درست میکنی شهر را یک طوری درست میکنی میشود شهر برون گرا اسمش را هم رویش میگذارند یعنی عریان گرایی را توسعه میدهد معماری برون گرا یعنی معماری که فرهنگ فحشا و بی عفتی به نظر ما را احیا میکند تا بقیه اش که همین طور است پس منکر یعنی این از ارتکاب است تا اقامه که اقامه هم گاهی اقامه در خانه است در شهر است گاهی در تاریخ است اقامهی منکر اصلش این است یعنی اقامهی بت پرستی اقامهی بی خدایی اقامهی نفس پرستی این بت اقسامی دارد یک موقع چوب و سنگ است اگر آدم زیر بار شیطان رفت چوب و سنگ را از تو بگیرند آدم یک بت دیگر درست میکند به وسعت تکنولوژی خیال نکنید دست برمیدارد بتش را عوض میکند بلد هم است چه کار بکند شش هزار عبادت میکند لاَ یُدْرَی أمِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَهِ (تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۴۷۱) بحث این است که این منکر یعنی این منکری که حضرت وقتی با منکر میجنگند بالاصاله با اقامهی منکر میجنگند بعد با اشاعه و ارتکاب آن هم با منکر تاریخی مقیاس حضرت این است آن که دارد تاریخ را به سمت منکر میبرد ابوحنیفه به امام صادق عرض کرد معروف چیست الْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ الْأَرْض اَمِیرَ المُومِنین (بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۲۰۸) این هم توضیح بدهم منکر چیست فرمود آنهایی حق حضرت را غصب کردند مردم را محروم کردند علیه حضرت این نکتهی اول بود نکتهی دوم در باب منکر این است که منکر درجاتی دارد ما عمل منکر داریم آدم دروغ میگوید العیاذ بالله از این بالاتر ارادهی منکر دارد نیت منکر این نیت بدتر از عمل است نِیَّه ُ الکافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ (میزان الحکمه، ج ۱۰، ص ۲۸۲) سوم خود آدمی که اقدام بر منکر میکند او از نیتش هم بدتر است پس منکر حقیقی کیست آن آدمی که با این تعریف اقامهی منکر میکند منکر حقیقی است خودش معروف هم ما یک عمل معروف داریم یک نیت معروف یک آدم معروف آن آدمی که محور اقامهی توحید در عالم است خودش معروف حقیقی است حضرت در این مقیاس وارد میدان شدند حضرت با پرچمدار درگیر هستند که دارد اقامه میکند خودش بدترین منکر عالم است با یزید با بنی امیه درگیر هستند با این جریان درگیر هستند قبل و بعدش هر چه که هست لذا میگویید فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ پس منکری که حضرت با آن میجنگند این منکر است و معروفی که دنبال دعوت به او احیا او هستند این است آن وقت حضرت چه کار کردند با قاطعیت میگویید أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ (زیارت وارث) حضرت کار را تمام کرده میگویید پس نتایجش دارد ظاهر میشود دیگر داریم به سمت ظهور میرویم همین قلوبی که در عاشورا به فوران میآید این هم دنیا تلاش میکند جوانان را از امام حسین جدا میکند امام حسین همه را در کهف خودش جا میدهد به ظاهر هم آدم نگاه میکند ممکن است مرتکب گناهی شود این جوان ولی این گناه او نیست گناه آنان است حضرت هوای اینها را دارد میآورد در کهف خودش تطهیر میکند یعنی آنها میخواهند گورستان درست بکنند قلوب بمیرد حضرت میخواهد همه را احیا بکند احیا هم میکند روایت است که قریب به این معنا اشک بر امام حسین احیا قلوب میکند روزی که قلوب میمیرند قلب نمیمیرد که آمده در مجلس اشک بنشیند فرمود گناه به اندازهی کف روی دریا باشد پاک میشود. غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَلَو کانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْر (تفسیر القمى، ص ۶۱۶) فَإِنَّ الْبُکَاءَ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ (أمالی الصدوق، ص ۱۲۸) گناهان بزرگ را محو میکند آنها میخواهند آلوده بکنند بمیرانند حضرت میخواهد احیا و تطهیر میکنند آنها یک سال زحمت میکشند حضرت در ده روز همهی قلوب را جمع میکند الآن امام حسین هر سال دههی محرم چه کار میکنند قلوب محبین خودشان را یک شستشو میکنند دوباره برمیگردانند از دست شیطان در میآورند دوباره حیات در آنها میدمند امیدوارم جوانان عزیزی که این ایام رفتند با امام حسین گره خوردند زنده شدند خودشان هم احساس میکنند مطهر شدند از بدیها بدشان میآید اینها راهشان را با حضرت ادامه بدهند که از کهف امام حسین بیرون نیاند.
شریعتی: ان شاء الله صفحهی ۱۳ قرآن کریم آیات ۸۴ تا ۸۸ سورهی مبارکهی بقره تلاوت میشود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لَا تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنفُسَکُم مِّن دِیَارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿٨۴﴾ ثُمَّ أَنتُمْ هَـؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِّنکُم مِّن دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِم بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن یَأْتُوکُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٨۵﴾ أُولَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیَاهَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَهِ فَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ ﴿٨۶﴾ وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ ﴿٨٧﴾ وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّـهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَّا یُؤْمِنُونَ ﴿٨٨﴾
ترجمه:
و [یاد کنید] هنگامی که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید، و یکدیگر را از خانه های خود آواره نکنید، سپس [به پیمانتان] اقرار کردید و بر آن هم گواهی می دهید. (۸۴) باز این شما هستید که یکدیگر را می کشید، و گروهی از خودتان را از خانه هایشان آواره می کنید، و از روی گناه و تجاوز یکدیگر را بر ضد آنان [که آواره کرده اید] یاری و کمک می دهید، و اگر آنان در حال اسارت نزد شما آیند، برای آزاد شدنشان فدیه می دهید، در صورتی که آواره کردنشان بر شما حرام بود. آیا به بخشی از کتاب [آسمانی] ایمان می آورید و به بخشی دیگر کفر می ورزید؟ [حرام بودن جنگ و آواره کردن را مردود می شمارید، و وجوب آزاد کردن هم کیشان را از اسارت قبول می کنید!] پس کیفر کسانی از شما که چنین تبعیضی را [در آیات خدا] روا می دارند، جز خواری و رسوایی در زندگی دنیا نیست، و روز قیامت به سوی سخت ترین عذاب بازگردانیده می شوند، و خدا از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست. (۸۵) اینان کسانی اند که زندگی [زودگذر] دنیا را به جای آخرت خریدند؛ پس نه عذاب از آنان سبک شود و نه یاری شوند. (۸۶) و یقیناً ما به موسی کتاب دادیم و پس از او پیامبرانی به دنبال هم فرستادیم، و به عیسی بن مریم دلایل روشن و آشکار عطا نمودیم، و او را به وسیله روح القدس توانایی بخشیدیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری آیین و احکامی که مطابق هوا و هوستان نبود برای شما آورد، سرکشی کردید؟ پس [نبوّتِ] گروهی را تکذیب نمودید وگروهی را می کشتید. (۸۷) و گفتند: دل های ما در غلاف و پوشش است [به این علتْ کلام تو را نمی فهمیم، ولی چنین نیست که می گویند] بلکه خدا به سبب کفرشان آنان را از رحمتش دور کرده [در نتیجه از پذیرفتن اسلام خودداری می کنند] پس اندکی ایمان می آورند. (۸۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: کمتر از دو دقیقه وقت در اختیار حاج آقا است.
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم من یک مثالی برای اقامه میزنم البته مثال کوچک است در خود کشور ما دو دوره داشتیم که در تغییر وضعیت پوشش و لباس هم مردان هم بانوان اقدام کردند یکی در دورهی رضاخان یکی در دورهی پسرش در دورهی اول جبر فیزیکی بوده برای تعطیل کردن مساجد به زور مسجدها حسینیهها را بستند به زور متحد الشکل کردند به زور چادر از سر بانوان برداشتند مقاومت هم شد در دورهی بعدی این کار را نکردند آمدند از طریق فرهنگ سازی کاری کردند که تحقیر و تجلیل اجتماعی را تغییر دادند حجاب علامت چنین و چنان بودن و کلاغ سیاه و در اشعار روشن فکران ما آمده این حرفها مدعیان روشن فکری این چنین گفته اند که کفن سیاه و دیده اید اشعار روشن فکری آن دوره را کاری کردند که حجاب شده ضد ارزش این بار دیگر لازم نیست به زور چادر از سر کسی بردارند این بار باید به زور چادر روی سرها نگه دارید دانشجوی محجبه در دانشگاه میرفته در دههی ۵۰ از دانشگاه میآمده بی حجاب بوده هیچ کس هم به او نمیگفته بی حجاب باش از این طرف مسلمان میرفته نماز خوان و از آن طرف با آرم داس و چکش میآمده بیرون دعای کمیل خواندن که هیچ از نماز خواندن هم شرم داشته باید میرفته گوشهای نماز میخوانده در همین دانشگاه تهران دههی پنجاه اقامه یعنی این یعنی تغییر تجلیل و تحقیر اجتماعی با نماز خواندن تحقیر میشود دولا راست شدن فلان اذان میگفت در خیابان زمان رضاخان یکی از سرکردههای رضاخان بوده آمد گفت چه کار میکنی عر عر میکنی در خیابان عربده میکشی وقتی اذان گفتن بشود عر عر کردن طبیعی است کسی که نماز میخواند پس اقامه یعنی این یعنی بسترهای اجتماعی را به سمتی ببرید که بندگی خدا دشوار شود شیطنت آسان شود از آن طرف شیب اجتماعی ساختارهای اجتماعی را یک طوری بچینید این همان ساختارهای نرم هستند که عبادت شود آسان شیطنت شود سخت.
منبع : برنامه سمت خدا
نظرات شما عزیزان: