الگو درقرآن و سيره معصومين عليهم السلام
درقرآن کريم استفاده ازالگو و اسوه به عنوان يکي از مهمترين روش هاي تربيتي مطرح است.قرآن نمونه ها ومثال هاي زيادي را بيان کرده که بيانگر تأثيرفراوان اين روش در يادگيري و شکل گيري شخصيت انسان ها است. به عنوان مثال آنجا که داستان قابيل را نقل مي کند که برادرش هابيل را کشت اما نمي دانست با جسد برادرچه کند؟ دراينجا خداوند کلاغي را فرستاد که مشغول کندن زمين شود وکلاغ مرده را دفن کند.قابيل ازکلاغ آموخت که چگونه برادر را زير زمين پنهان سازد.
خداوند درقرآن کريم صراحتاً رسول گرامي اسلام (ص) را به عنوان الگو معرفي مي کند و مي فرمايد:
«البته شما دراقتداي به رسول خدا چه درصبر و مقاومت با دشمن و چه ديگر اوصاف و افعال نيکو،خير و سعادت بسيار است براي آن کسي که به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا را بسيارکند». (احزاب، 23)
حضرت علي (ع) مي فرمايد:«به سيرت پيامبرتان اقتدا کنيد که برترين سيرت است و به سنت او بگرويد که راهنماترين سنت است». (نهج البلاغه، خطبه 116)
پيامبر گرامي اسلام (ص) به عنوان الگويي شايسته براي اصحاب بود که چگونگي عبادت ها را ازاين روش به آنها مي آموخت.از ابي حازم روايت شده است که يک بارپيامبر (ص) برروي منبرنمازخواند،وقتي نمازش تمام شد رو به مردم کرد و فرمود:اي مردم، من اين کار را بدين خاطر انجام دادم که شما ازمن پيروي کنيد و کيفيت خواندن نماز را از من ياد بگيريد.امام کاظم (ع) مي فرمايد:«يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم»؛(مجلسي،ج 5، ص 178)
رفتارکودکان دراثرخوبي هاي رفتار والدين حفظ مي شود.
بنابراين الگو هاي پاک و با فضيلت،انگيزه و ميل به پاکي و آراستگي به فضايل را درجوامع ايجاد مد و الگوهاي ناپاک و بي فضيلت،جوامع را به سوي ناپاکي و رذايل برمي انگيزند. آن همه تأکيدي که برنقش الگوها شده است بدين خاطراست که الگوها،چون مقبول واقع شوند ديگران را مطابق خود مي سازند؛چنانکه هرهنري که استادي داشته باشد،جان شاگردش بدان هنرمتصف مي شود.
هرهنرکه استاد بدان معروف شد
جان شاگردش بدان موصوف شد (5)