تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7593
بازدید دیروز : 4917
بازدید هفته : 13219
بازدید ماه : 139923
بازدید کل : 11196774
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 13 / 6 / 1400

رسول اکرم (1)

زندگینامه پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) از تولد تا شهادت
 
حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» بسیار با هیبت بودند، چهره ایشان همچون ماه شب چهاردهم می‏درخشید، با قدّی بلندتر از افراد متوسّط القامه و کوتاه‌تر از افراد لاغر و بلند قامت، و دارای سری بزرگ بود، موهای آن حضرت نه
 
خیلی مجعّد بود و نه کاملا صاف و نرم...

نویسنده:  طاهر زاده

رسول اکرم (1)

 هرکس که پیامبر«صلی الله علیه و آله»  را بخواهد و نظر به آن حضرت بکند، حضرت را می‌یابد چون حقیقت وجود مقدس پیامبر«صلی الله علیه و آله»  در جان هر انسانی کاشته شده است و در واقع با توجه به پیامبر و فضائل آن حضرت یک نحوه یادآوری برای ما پیش می‌آید. به گفتة حافظ:

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 22 / 7 / 1399
امام رضا علیه السلام
ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستان‌های گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است...

داستان ضامن آهو"حقیقت یا افسانه؟

ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستان‌های گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 12 / 3 / 1399

306224 140 - سخنرانی کوتاه و شنیدنی

استاد عالی – داستان قاسم و آیت الله قاضی – حضرت حر سلام الله علیه

 مردی به اسم قاسم بود ، هر موقع آقای قاضی ازکوچه رد می شد او بلند می شد اظهار ادب می کرد ، آقا مخلصتیم چاکرتیم ، همینجوری اظهار محبت می کرد ، آقای قاضی هم به هر حال باهاش خوب بود ، اهل دین و اینا ابدا ! ، فقط آقای قاضی را دوست داشت ، یک مرتبه آقای قاضی از کوچه رد می شد قاسم بلند شد مثل همیشه همون اظهار ادب کردن و مخلصتیم و همین حرف ها ، آقای قاضی گفتش که قاسم مگه نمی گی که ما رو دوست داری؟




موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر ووعظ
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی