زنگ تفریح

قاضی به دزده می گه: تو این همه دزدی رو تنهایی انجام میدی؟
دزده میگه: ای آقا، مگه توی این دور و زمونه میشه به کسی اعتماد کرد؟

گریه محتضر

جوان عابدی هنگام مرگ ، خانواده خود را دید که گرد او حلقه زده اند و گریه می کنند .

پس رو به پدرش کرد و گفت : ای پدر ، چرا گریه می کنی ؟

گفت : پسرم فراق تو و تنهائی خود را بیاد می آورم اشک از دیدگانم جاری می شود .

بهشت یا مسجد

یکی از ارباب حال روزی به یارانش گفت: اگر مرا مخیر کنند بین دخول در بهشت و دو رکعت نماز، نماز را ترجیح دهم. گفتند: چرا؟ فرمود: من در بهشت به بهره خود مشغولم و در نماز به حق پروردگارم و این کجا و آن کجا.

آنگاه مسلمان شد

مسلمانی رفت خانه یک مسیحی،

برایش انگور آوردند خورد،

برایش شراب آوردند گفت حرام است،

مسیحی گفت:

عجبا از شما مسلمانان انگور میخورید اما میگویید شراب حرام است

در حالی که این از آن بدست آمده.

مسلمان گفت:

تو ببین این زن شماست و این هم دختر شماست درسته؟؟؟

گفت بله!!!

گفت: ببین خدا این را به شما حلال کرده و آن را حرام

در حالی که آن از این به دست آمده است

مسیحی همانجا گفت: أشْهَدُ أنّ لا اله الا الله و أشْهَدُ أنّ مُحَمَدٌ رَسولَ الله…