مدیران آیندۀ این کشور
جوانان عزیز، فرزندان عزیز من، کسانی که آیندة کشور متعلّق به شما است! خیلی خوش آمدید. شما به معنای واقعی کلمه صاحبان و گردانندگان و مدیران آیندۀ این کشور هستید. هر فهم شما، هر تصمیم شما، هر اقدام شما که امروز در تشکیل شخصیّت شما تأثیرگذار باشد، به معنای تأثیرگذاری در آیندۀ این کشور است و این نکتۀ بسیار مهمّی است.
راهیان نور حرکتی موفق
دربارۀ «راهیان نور»، بحمدالله این حرکت موفّق که چند سالی است در کشور راه افتاده و روز به روز بحمدالله توسعه پیدا کرده است؛ یکی از جلوه های پاسداشت دوران دفاع مقدّس است. دوران دفاع مقدّس را حقیقتاً بایستی گرامی شمرد، عزیز شمرد و پاسداری کرد، چون آن هشت سال - هشت سال دفاع مقدّس - تضمین کنندة حیثیّت کشور و هویّت ملّت و امنیّت فعلی و عزّت ملّت ایران شد. هر چه می توانید در این زمینه مطالعه کنید، دقت کنید، پیگیری کنید، مطمئنّاً به این نتیجه خواهید رسید که اگر این هشت سال دفاع مقدّس با آن خصوصیّات در این قطعة از تاریخ کشور ما وجود نمی داشت، امروز کشور ما و ملّت ما مطمئنّاً نه از عزّت، نه از امنیّت، نه از سلامت، نه از استقلال و نه از آزادی برخوردار نبود. آن هشت سال -هشت سال بظاهر جنگ و فشار و ترس و هول و مشکلات فراوان - در باطن خود یک نعمت الهی بود؛ یکی از الطاف خفیّۀ الهی بود که به این کشور و این ملّت عطا شد. اینها چیزهایی است که باید شما خودتان بروید دنبال کنید، تحقیق کنید؛ و مطمئنّاً هرکسی که یک تحقیق درست و کاملی در این زمینه بکند، به همین نتیجه می رسد. خب، این دوران را بایستی ما پاسداری کنیم، گرامی بداریم و عزیز بداریم. این اقتداری که امروز ملّت ما و کشور ما دارد، محصول آن دفاع مقدّس و آن هشت سالِ زرّین در تاریخ کشور ما و در قطعة خاصّ تحقّق و حدوث خود است؛ ما باید آن قطعة نورانی را زنده نگه داریم.
امروز انگیزه هایی وجود دارد از سوی دشمنان این ملّت برای به فراموشی سپردن دوران دفاع مقدّس؛ تلاش می کنند برای این کار، که یا آن را به فراموشی بسپرند یا آن را زیر سؤال ببرند یا بدنامش کنند. امروز به وسیلۀ قدرتمندانِ دشمنِ ایران برای این کار پول خرج می شود برای اینکه آن را به فراموشی بسپرند. کاری که شما دارید می کنید، یک مبارزۀ مردمی عظیمی است در مقابل کاری که دشمن می کند. تاریخ و دوران دفاع مقدّس، یک ذخیره است که از این ذخیره بایستی برای پیشرفت کشور، برای رشد ملّی، برای آمادگی در میدانهای فراوانی که هر ملّتی در مقابل خود دارد، استفاده کرد.
دفاع مقدس و ابعاد ناگفته
خب، حرف در مورد دفاع مقدّس خیلی زیاد است؛ این را به شما عرض بکنم. تا امروز کتاب نوشته اند، خاطره نوشته اند، فیلم ساخته اند، بسیاری اش هم بسیار خوب و واقعاً ارزشمند [است]، امّا ابعاد گوناگونی در مسئلۀ دفاع مقدّس هست که هنوز ناگفته است، هنوز تحقیق نشده است، هنوز کار نشده است، بکر مانده است. من به دو قسمت از این ابعاد گوناگون، امروز برای شما جوانان عزیز یک اشارۀ کوتاه می کنم: یک قسمت مربوط به عامل این جنگ و آن علّتی که موجب شد ایران مورد این تهاجم قرار بگیرد؛ دوّم، کیفیّت دفاع جمهوری اسلامی و ملّت ایران در این جنگی که بر او تحمیل شده بود.
عرض کردم، مجموعش را که نگاه می کنید، این جنگ تحمیلی، این دفاع، آن بدخواهی ها، آن خباثتها که از طرف دشمن انجام گرفت، آن شجاعتها، آن مظلومیّتها که از طرف ملّت ایران صورت گرفت، همۀ اینها درمجموع یک لطف الهی بود، امّا بالاخره اینها بایستی تحلیل بشود، باید شناخته بشود؛
این دو نقطه را من امروز خیلی مختصر برای شما جوانان عزیز عرض می کنم.
عامل ایجاد جنگ
نقطۀ اوّل این است که عامل ایجاد این جنگ چه بود؟ چطور شد که ناگهان ملّت ایران که به این همسایۀ غربیِ خود کاری نداشت، تعرّضی نداشت، مورد تهاجم قرار گرفت و این تهاجم هشت سال طول کشید؛ علّت چه بود؟ علّت، عظمت انقلاب بود، ابهت انقلاب بود. وقتی انقلاب اسلامی به وجود آمد، عظمت این انقلاب و ابّهت این انقلاب، دشمنان قدرتمند جهانی را ترساند، مرعوب کرد؛ این یک واقعیّت است. آن کسانی که بر تختِ قدرتِ مسلّط بر همۀ دنیا نشسته بودند و همۀ دنیا را تهدید می کردند و از هیچ کس نمی ترسیدند، یعنی قدرتمندان سرمایه داری غرب، در رأسشان آمریکا و بعد هم اروپا - کشورهای اروپایی واقعاً خود را در اوج قدرت و اقتدار مشاهده می کردند - و البتّه در آن طرف، شوروی - که آن را هم عرض خواهم کرد - همین قدرتمندانی که خود را در اوج قدرت مشاهده می کردند، با وقوع انقلاب اسلامی در کشور، تخت قدرت اینها به لرزه درآمد، دنیا برای اینها زلزله شد؛ واقعاً مرعوب شدند؛ نمی توانستند درست تحلیل کنند که این پدیده چیست که در ایران اتفاق افتاده است. در دنیای مادّی، در دنیای بی دینی، در دنیای بی اعتنائیِ به فضیلتها، در دنیای بی اعتنائیِ به اسلام بخصوص، در یک کشوری که همۀ خواسته های غرب را حکّام آن کشور موبه مو دارند اجرا می کنند، ناگهان یک انقلابی درست برخلاف خواستۀ آنها و بر ضدّ اهداف مادّی و شهوت رانی و دنیاطلبیِ آنها به وقوع بپیوندد بر اساس اسلام، بر اساس دین، بر اساس فضیلت؛ [این] برایشان اصلاً قابل فهم نبود که جوانها بدون سلاح بیایند به میدان و در مقابل سلاح بِایستند؛ هم دانشجو بیاید، هم دانش آموز بیاید – می دانید؛ یکی از عرصه های مهمّ مبارزات خونین این کشور، حضور دانش آموزان بود که در سیزدهم آبان دانش آموزها آمدند؛ بحثِ دانشجو و بحثِ مردان بزرگ و مانند اینها نبود؛ بچه های دبیرستانی و بعضاً کوچک تر از آنها - تا پیرمردها، تا قشرهای مختلف، در همۀ شهرها، در همۀ روستاها آمدند به میدان. این اصلاً اینها را متعجّب کرده بود که این چه پدیده ای است که به وجود آمده؛ [لذا] مرعوب شدند. خب، هرچه گذشت، این حیرتی که اینها داشتند، تبدیل شد به مرعوب شدن بیش تر؛ یعنی هرچه زمان گذشت، خاطر اینها نه فقط آسوده نشد، بلکه مشکلاتشان، نگرانی هایشان، دغدغه هایشان افزوده شد؛ چرا؟ برای خاطر اینکه دیدند این انقلاب در بین ملّتهای مسلمان در همۀ دنیا مورد استقبال قرار گرفت؛ در کشورهایی که رؤسای آن کشورها وابستۀ به آمریکا بودند، ملّتها در همان کشورها به نفع انقلاب اسلامی شعار دادند. سال ۵۸ و ۵۹ در اوّل انقلاب، تقریباً در همۀ کشورهای اسلامی به نفع انقلاب اسلامی حرف زدند و شعار دادند و خطبه خواندند و مقاله منتشر کردند. این [پدیده] اینها را واقعاً متوحّش کرد؛ دیدند ایران که از دستشان رفت -[قبلاً] بر ایران مسلّط بودند- بیم این هست که تسلّط فرهنگ انقلاب بر ملّتها، [شیوع آن] در میان ملّتهای مسلمان موجب بشود که سایر کشورهای اسلامی و سایر دولتهای اسلامی هم از دستشان برود؛ لذا درصدد برآمدند به هر قیمتی هست این انقلاب را نابود کنند؛ جنگ رژیم بعثیِ صدّام علیه ایران از اینجا شروع شد.
صدّام یک شخصیّتی بود که آنها می دانستند - یعنی [او را] می شناختند؛ شخصیّتهای سیاسی را می شناسند- زمینۀ یک حرکت خودخواهانه و متکبّرانه و ظالمانه در این آدم وجود داشت؛ به طور طبیعی آدم متعرّضِ متجاوزی بود. در هنگام انقلاب هم صدّام رئیس جمهور عراق نبود، رئیس جمهور عراق فرد دیگری بود -احمد حسن البکر بود - [امّا] جوری ترتیب دادند که او برود کنار و این بشود رئیس جمهور عراق تا وادارش کنند، تشویقش کنند، تهییجش کنند برای اینکه حملۀ نظامی به ایران بکند. حملۀ نظامی به ایران [هم] اوّل به بهانۀ این بود - یعنی این جور می گفتند و شعار می دادند - که می خواهند مناطق نفت خیز را از ایران جدا کنند و به عراق متّصل کنند؛ اینها [فقط] حرف بود؛ بحثِ مناطق نفت خیز نبود؛ بحثِ اصلِ حکومت بود، اصلِ انقلاب بود؛ می خواستند انقلاب را نابود کنند. آمریکا و اروپای قدرتمند - حالا کشورهای درجۀ دو و سۀ اروپا اهمّیّتی نداشتند امّا اروپای اصلی یعنی انگلیس، یعنی فرانسه، یعنی آلمان، یعنی ایتالیا، این کشورهایی که در اروپا موقعیّتی داشتند، توانایی ای داشتند- یکسره همه پشت سر صدّام قرار گرفتند و هرچه توانستند به او کمک کردند؛ هرچه توانستند کمک کردند!
لشکرهای رژیم صدّام در اوّل جنگ، لشکرهای معدودی بودند، امکاناتشان هم امکانات متعارف بود [امّا] با گذشت زمان - هر چه زمان گذشت، شش ماه گذشت، یک سال گذشت، دو سال گذشت - روزبه روز به این امکانات افزوده شد. خب جنگ امکانات را از بین می برد، ما مثلاً اوّل جنگ یک مقدار تانک داشتیم، بعد بعضی اش از بین رفت؛ فرض کنید که مقداری توپخانه داشتیم، بعضی اش از بین رفت؛ مهمّات داشتیم خیلی هایش از بین رفت؛ قهراً در جنگ مصرف می شود، جنگ امکانات را کم می کند؛ هرچه جنگ پیش می رفت، امکانات رژیم بعثی چند برابر می شد؛ چه کسی به او می داد؟ فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا؛ شوروی هم که ضدّ آمریکا بود، در این قضیّه همراه آمریکا وارد میدان شد، آن هم به دلیل خاصّ خود: [چون] شوروی تعداد نسبتاً زیادی جمهوری های مسلمان دارد؛ حرکت اسلامی، انقلاب اسلامی در ایران موجب می شد که آن جمهوری ها به فکر هویّت اسلامی خودشان بیفتند؛ دولت شوروی حاضر نبود، لذا او هم در این قضیّه - در قضیّۀ جنگ علیه ما، در قضیّۀ مبارزۀ علیه ما - کنار آمریکا، دشمن دیرین خودش ایستاد. پس شد آمریکا، شوروی، ناتو - [اعضای] پیمان ناتو که اروپا و آمریکا و مانند اینها هستند- و همۀ قدرتهای مسلّط دنیا که پشت سر صدّام قرار گرفتند علیه جمهوری اسلامی، برای اینکه جمهوری اسلامی را از بین ببرند؛ هدف این بود؛ هدف، فتح خرّمشهر یا قصر شیرین یا مانند اینها نبود، هدف این بود که بیایند؛ کما اینکه همان اوّل کار صدّام گفت که ما امروز اینجا مصاحبه می کنیم، یک هفتۀ دیگر در تهران مصاحبه خواهیم کرد؛ این جوری برنامه ریزی کرده بود. این، عامل جنگ بود؛ یعنی جنگ تحمیلی یک توطئۀ عظیم بین المللیِ قدرتمندترین قدرتهای دنیا بود علیه جمهوری اسلامیِ تازه پدید آمده. مثل اینکه همۀ حیوانات وحشی بخواهند به یک انسان تنها و بی سلاح و بی دفاع حمله کنند؛ در واقع این جوری بود.
جمهوری اسلامی، آن روز نه نیروهای مسلّح منظمی داشت، نه دستگاه اطّلاعاتی مرتّب و منظّمی داشت -اوّل انقلاب بود دیگر، همه چیز به هم ریخته بود - جمهوری اسلامی تنها چیزی که داشت، ملّت با ایمان و رهبر مقتدری مثل امام بزرگوار بود؛ این تنها چیزی بود که ملّت داشت. همین کشور فرانسه در وسط جنگ، پیشرفته ترین هواپیماها و بالگردهای خودش را داد به عراق؛ همین کشور آلمان، موادّ شیمیایی و سمّی را در اختیار رژیم صدّام گذاشت برای اینکه بتواند در جبهه های جنگ از موادّ شیمیائی استفاده کند.
اینهایی که امروز به اتّهام مصرف موادّ شیمیایی، فلان گروه را، فلان کشور را مورد تهاجم قرار میدهند، رسماً، علناً موادّ شیمیایی را در اختیار صدّام قرار دادند که او بمب شیمیایی درست کند، سلاح شیمیایی درست کند و در جبهه ها به کار ببرد و به کار برد و ما هنوز بعد از گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ -تقریباً ۲۹ سال از پایان جنگ می گذرد - هنوز کسانی را داریم در بین رزمندگانمان و کم هم نیستند که به خاطر آلودگی های شیمیاییِ آن روز دچارند، گرفتارند، خیلی ها هم در این راه شهید شده اند. انگلیسی ها کمک کردند، آمریکایی ها کمک کردند، نقشه های جنگی و ماهواره هایشان کمک کردند، همۀ دستگاه های شیطانی عالم به این شیطانِ بدبختِ متکبّرِ مغرورِ خودخواه -یعنی صدّام- کمک کردند علیه جمهوری اسلامی، که این جنگ به وجود بیاید و این جنگ ادامه پیدا کند و این جنگ با پیروزی او تمام بشود. البتّه همۀ این تلاشها مثل تیری بود که به سنگ بخورد، به خاک بخورد؛ و علی رغم همۀ آنها، هشت سال خودشان را کشتند که یک وجب از خاک جمهوری اسلامی را در اختیار بگیرند، [اما] نتوانستند؛ در طول هشت سال، ملّت ایران بر تمام این قدرتها پیروز شد. این، آن نکتۀ اوّل؛ عامل جنگ این بود.
کیفیت و نوع دفاع رزمندگان
امّا کیفیّت جنگ و نوع دفاعی که رزمندگان ما کردند در میدان جنگ. هیچ کدام از شما عزیزان دورۀ جنگ را یادتان نیست - البتّه بعضی از شخصیّتها را قاعدتاً می شناسید، کتابهایشان را خوانده اید؛ و من توصیه می کنم بخوانید این کتابهایی را که دربارۀ این چهره های عزیز و عظیم و ماندگار و در واقع استثنائی نوشته شده؛ بخوانید این کتابها را - نوع دفاع ما یک دفاع فوق العاده ای بود؛ همراه بود با عزم و ارادۀ قوی؛ در میدانهای جنگِ ما اراده و عزم و تصمیم قاطع موج میزد؛[همراه بود] با ایمان؛ یعنی باور نسبت به حقّانیّت خود و بطلان دشمن؛ این خیلی مهم است. در یک میدان، آن کسی که دارد مبارزه می کند اگر دارای ایمان باشد یعنی به حقّانیّت خود معتقد باشد، به حقّانیّت این راه معتقد باشد، این به پیشرفت او کمک خواهد کرد. اگرچنانچه این ایمان، ایمان بالله باشد، ایمان به غیب باشد که دیگر فوق العاده است؛ این همان عاملی است که در صدر اسلام آن پیروزی ها را نصیب مسلمانها کرد. در زمان ما هم همین اتّفاق افتاد. عزم بود، ایمان بود، فداکاری [بود]. نتیجۀ آن ایمان فداکاری است؛ یعنی برایشان جان دادن مسئلۀ اصلی نبود؛ یعنی واقعاً آماده بودند که جانشان را در راه خدا و در راه جهاد فی سبیل الله از دست بدهند؛ فداکاری. این خاطره هایی که نوشته می شود، سرشار از حوادث فداکارانه است که حقیقتاً برای همۀ ما درس است. بنده هروقتی که می خوانم یکی از این کتابها را - زیاد هم می خوانم - حقیقتاً نسبت به آن عظمتی که در این کارها و در این فداکاری ها وجود دارد، احساس کوچکی می کنم در خودم.
روحیۀ ابتکار و کارهای نو
و ابتکار؛ یکی از خصوصیّات [دیگر] دفاع مقدّس، روحیۀ ابتکار و کارهای نو بود - که اگر ملاحظه کرده باشید، خواهید دید - از سنّتهای متعارفِ خیلی از ارتشهای دنیا که مثلاً تجربه و آزمون هم پشت سرش هست عبور کردن، راه های نو را به وجود آوردن و راه های نو را کشف کردن. حقیقتاً این جور بود؛ یکی از مهم ترین مسائل رزمندگان ما ابتکار بود، بعد هم توسّلات معنوی. جبهه ها جایی بود که انسانهای متعارف و معمولی وقتی می رفتند آنجا، حقیقتاً در وادی صفا و نورانیّتِ عرفان وارد می شدند، [آن هم] به طور قهری! این خصوصیّات رزمندگان ما بود. لذا خود این جنگ، انسان ساز شد. یعنی دفاع مقدّس موجب شد که هرکدام از جوانان معمولی و عادی ما - حالا یا دانش آموز یا دانشجو یا کاسب یا روستایی یا کارگر یا کشاورز، باسواد، بی سواد- که در این بوتۀ آزمایش، بیشتر حرکت کردند و پیشرفت کردند، در مقامات انسانی و علوّ مرتبۀ انسانی بالاتر بروند.
اسطوره ها
این شخصیّتهای برجسته و مهم، همّت ها، خرّازی ها، شما خیال می کنید [چگونه بودند؟] شهید همّت که واقعاً یک اسطوره است یا شهید خرّازی که یک اسطوره است، جوانهای معمولی بودند؛ جنگ [بود که] اینها را تبدیل کرد به این شخصیّتهای برجسته و بزرگ و حقیقتاً ماندگار؛ [یا کسانی مانند] باکری ها، برونسی ها. استاد عبدالحسینِ بنّای درس نخوانده، در میدان جنگ در بین رزمندگان وقتی می ایستاد و حرف می زد - آن کسانی که پای صحبت او بوده اند و شنیده اند، [می دانند] - مثل یک حکیم، مثل یک دانای خردمند حرف می زد و قانع می کرد طرف مقابلش را؛ جنگ، انسان ساز است. این دفاع مقدّس با این خصوصیّاتی که من گفتم، یک چنین انسانهایی تربیت می کند. چیت سازیان، یک پسر هفده هجده ساله [بود که] وارد میدان جنگ می شود، تبدیل می شود به یک چهرۀ ماندگار، یک ستارۀ درخشان که از حرفهای او بنده و امثال بنده و شما و همه باید استفاده کنیم، و استفاده می کنیم. هزاران جوان از این قبیل در میدان جنگ ساخته شدند.
اینها خردمندی و تدبیر داشتند. اینکه خیال کنیم همین طور سرشان را پایین می انداختند، بی هوا به لشکر دشمن می زدند، نخیر، با تدبیر، خردمندانه. حرکت جوانان ما در میدان جنگ، حرکت خردمندانه و مدبّرانه بود. خردمندی و تدبیر داشتند، دلیری و شجاعت داشتند، فداکاری و عبادت هم داشتند. روز، به معنای واقعی کلمه، شیر غرّندۀ میدان و شب، به معنای واقعی کلمه، زاهد و عابد و تضرّع کننده و عبادتگر؛ شیران روز، عابدان شب؛ این جوری بود.
لذا امام در یکی از آن بیاناتِ بسیار عمیقِ خود بعد از یکی این فتوحاتِ اوّل کار پیام دادند - سال ۶۰ یک فتحی شد، فتح بستان که خیلی مهم بود؛ بعد از مدّتی عقب نشینی و شکستهای گوناگون، فتح بستان یک پیروزی بزرگی محسوب می شد؛ [البتّه این] مضمونِ حرف ایشان است، عبارت ایشان در کتاب هست - گفتند که فتح الفتوح، فتح فلان شهر نیست؛ فتح الفتوح، تربیت و تولید یک چنین جوانهایی است؛ این فتح الفتوح است، واقعش هم همین است. فتح الفتوح برای یک کشور این است که جوانهای این کشور، هم خردمند باشند، هم باتدبیر باشند، هم مؤمن باشند، هم پارسا باشند، هم اهل تضرّع و گریه و عبادت باشند، هم اهل ایستادگی در مقابل دشمن باشند، هم دارای بصیرت باشند که با این همه تبلیغاتی که دشمن و ایادی دشمن در همۀ زمانها کرده اند و امروز هم دارند می کنند، فریب نخورند. یک چنین جوانهایی وقتی در کشور وجود داشته باشند، آن کشور مصونیّت پیدا می کند.
همین طور که گفتم فردای کشور شما هستید، آیندۀ کشور شما هستید؛ شما اگر خودتان را با این خصوصیّات پرورش بدهید و تربیت بکنید، کشور بزودی – نه در آینده های دور، در آینده های نزدیک - از همه جهت به اوج تعالی و تکامل می رسد؛ هم از جهت علمی، هم از جهت مادّی، هم از جهت سیاسی، هم از جهت اقتصادی به اوج خواهد رسید؛ جوان این جور است.
هویّت دفاع مقدّس این است: دشمنیِ دشمنانِ قدرتمندِ جهانی این جنگ را به وجود آورد و عظمت و فداکاری جوانان ما این جنگ را به نفع ما تمام کرد. آنها با آن نیّت جنگ را شروع کردند که انقلاب اسلامی را بکلّی از بین ببرند، اینها با این روحیه وارد میدان شدند و کاری کردند که انقلاب اسلامی روزبه روز قوی تر و ریشه دارتر شد و نظام جمهوری اسلامی قوی تر شد؛ این هویّت دفاع مقدّس است. این هویّت را باید حفظ کرد، این را باید پاسداری کرد. کار شما، حرکت راهیان نور از سراسر کشور، این چند میلیون نفری که از پیر و جوان هر سال حرکت می کنند و به این سمت می روند، در واقع یکی از جلوه های پاسداری از آن دوران نورانی و از این حقیقت نورانی است، یعنی حقیقت دفاع مقدّس.
این نسل آماده تر برای عقب راندن دشمن
خب، از پیروزی انقلاب چهل سال گذشته و شماها بیشتر از ۱۸ سال و ۲۰ سال و ۲۵ سال و مانند اینها سن ندارید؛ آنها توقّع داشتند و می خواستند که وقتی این نسل یعنی نسل شماها روی کار می آید و نوبت به شماها می رسد، از اسلام و از انقلاب هیچ خبری نباشد در این کشور، و بر سیاست این کشور، بر هویّت این ملّت، بر همه چیزِ این کشور، آمریکایی ها، قدرتمندان عالم و سرمایه داران صهیونیست تسلّط داشته باشند؛ توقّعِ آنها این بود؛ با این نیّت مبارزه را شروع کردند، با این نیّت جنگ را راه انداختند، با این نیّت حملاتِ نرم و سخت خودشان را بعد از جنگ ادامه دادند تا امروز. امروز نتیجه چه شده؟ نتیجه این شده که در میان این نسل، کسانی هستند که استعداد رشد و شکوفایی شان از نسل اوّل بیشتر است و اقتدارشان در مقابل دشمنِ خبیث و دشمن متعرّض و متجاوز بیشتر است و بلاشک اگر آن روز جوانان ما توانستند دشمن را به عقب برانند، امروز جوانان ما بمراتب برای عقب راندن دشمن آماده ترند. آنها مکر کردند، آنها نقشه کشیدند و اسلام و جمهوری اسلامی و ارادۀ الهی نقشه های آنها را باطل کرد، ان شاءالله روزبه روز هم بیش تر باطل خواهد کرد. جوانهای خوب! خودتان را آماده کنید.
چند سفارش
من راجع به راهیان نور چند سفارش بکنم: اوّلاً همة دستگاه ها به نوبة خودشان به این حرکت کمک کنند؛ همۀ دستگاه های مختلف کشور که می توانند به این حرکت کمک کنند، کمک کنند؛ البتّه آن طوری که در این گزارش بیان کردند، خب بعضی از دستگاه ها خیلی خوب کمک می کنند امّا عقیده این است که این کار باید مورد توجّه همۀ دستگاه های کشور باشد. دیگر اینکه ابعاد فرهنگی و اجتماعی راهیان نور را هرچه می توانند تقویت کنند؛ ببینند واقعاً عمق فرهنگی در این حرکت عظیم مردمی چگونه تأمین خواهد شد، آن را دنبال کنند، پیگیری کنند. سفارش دیگر دربارۀ راویان است. کسانی که در مناطق راهیان نور برای این مسافرین و کسانی که [به آنجا] می روند روایتگر حوادث هستند، امانت را در این روایتگری به طور کامل رعایت کنند. بنده با مبالغه کردن و اغراق گویی کردن و مانند اینها مخالفم؛ هیچ لزومی ندارد ما اغراق بکنیم، آنچه اتفاق افتاده به قدر کافی شرافتمندانه و پُرانگیزه و جذّاب هست و لزومی ندارد ما همین طور یک چیزی به آن اضافه کنیم. گاهی شنیده می شود که نقش امدادهای غیبی را به شکل عامیانه ای افزایش می دهند؛ خب امدادهای غیبی قطعاً وجود داشت، ما شاهد بودیم، می دانیم که امدادهای غیبی وجود داشت، منتها امداد غیبی به شکلهای عامیانه ای که گاهی اوقات تصویر می کنند نبود. خدای متعال قطعاً کمک می کند؛ خدای متعال در جنگ بدر به فرشتگان خودش امر کرد که بروید از مجاهدین فی سبیل الله حمایت کنید، کمک کنید، خدای متعال همه جا این کار را برای انسانهای مخلص می کند، امّا ما در بیان این مطالب بایستی به اغراق و مبالغه و مانند اینها نیفتیم.
حوادث برجستۀ دوران مقدّس [باید] بیاید به کتابهای درسی؛ حوادث برجسته و مسلّمی که اتفاق افتاده، منتقل بشود به کتابهای درسی تا جوانهای ما در جریان این حوادث قرار بگیرند. خب کتابهای زیادی نوشته شده؛ بعضی کتابها قطور است، مفصّل است، ممکن است خیلی ها نخوانند؛ می توان از اینها قطعاتی را جدا کرد و به تناسب و جا به جا اینها را در کتابهای درسی مندرج کرد.
رعایت ایمنی عزیزانِ مسافر هم یکی از چیزهای لازم است که بایستی مورد توجّه باشد؛ برادرانی که مسئول هستند، به این [مسئله] توجّه کنند.
بدانید با این حرکت راهیان نور، با این انگیزه هایی که انسان در میدانهای مختلف، از جوانهای این کشور مشاهده می کند، دشمن در مقابل ملّت ایران، همچنان که در این چهل سال نتوانسته است کاری انجام بدهد، بعد از این هم به توفیق الهی هیچ غلطی نمی تواند بکند. بله، اذیّتهایی می کنند؛ آزار می کنند، مسائل تحریم، مسائل اقتصادی، تبلیغات گوناگون، از این کارها هست، این کارها آزار می کند ملّت را امّا متوقّف نمی کند؛ وقتی اراده قوی است، وقتی تصمیمها جدّی است برای حرکت کردن، برای پیشرفت کردن، وقتی جوانها بصیرتِ لازم را دارند و دشمن را که در مقابل آنها است می شناسند، در شناخت دشمن اشتباه نمی کنند و تصمیم بر مقابلۀ با دشمن را در خودشان ضعیف نمی کنند، دشمن نمی تواند حرکتی بکند، دشمن نمی تواند ضربه ای بزند، دشمن نمی تواند این حرکت عظیم را متوقّف کند.
امیدواریم که ان شاءالله شما جوانان عزیز در آینده هایی که کلیدهای این کشور در دست شماها خواهد بود، بتوانید این کشور را به اوج عزّت و اقتدار برسانید.
نظرات شما عزیزان: