خاموشی و حفظ زبان
امام رضا(ع ) فرمود: همانا خاموشی یکی از درهای حکمت است؛ همانا خاموشی محبت می آورد و راهنمای هر امر خیری می باشد (زیرا انسان با تفکر به هر خیری می رسد و خاموشی زمینه بسیار خوبی برای تفکر است ). (1)
امام باقر(ع ) فرمود: شیعیان ما بی زیانند (کم گوی و گزیده گویند). (2)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: زبانت را جز از خیر، خاموش دار. (3)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نجات مؤ من در نگهداشتن زبانش باشد. (4)
امام باقر(ع ) فرمود: ابوذر - رحمة الله - می گفت: ای دانشجو! همانا این زبان کلید خیر و کلید شر است، پس همچنان که بر طلا و نقره ات مهر می زنی، بر زبانت هم مهر بزن. (5)
امام صادق (ع ) فرمود: روزی نیست جز آن که هر عضوی از اعضای تن در برابر زبان فروتنی کند و بگوید: تو را به خدا سوگند! مبادا به سبب تو عذاب ببینیم. (6)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که سخنش را از عملش نشمارد، خطاهایش زیاد شود و عذابش فرا رسد. (7)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر در چیزی نحسی باشد، در زبان است. (8)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که سخنش را از کردارش بداند، سخن گفتنش کم شود، مگر درباره آنچه برایش سودمند باشد. (9)
خودبینی و عجب
حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا خدا دانست که ارتکاب گناه برای مؤ من از خودبینی بهتر است و اگر چنین نبود هرگز مؤ منی به گناه دچار نمی شود. (176)
حضرت صادق (ع ) فرمود: هر که را خودبینی فرا گیرد، هلاک شود. (10)
پی نوشت:
(1) - ان الصمت باب من ابواب الحکمة ان الصمت یکسب المحبة انه دلیل علی کل خیر. (باب الصمت و حفظ اللسان، ح 1).
(2) - انما شیعتنا الخرس (همان، ح 2).
(3) - فاصمت لسانک الامن خیر. (همان، ح 5).
(4) - نجاة المؤ من (فی ) حفظ لسانه. (همان، 9).
(5) - کان ابوذر - رحمه الله - یقول: یا مبتغی العلم ان هذا اللسان مفتاح خیر و مفتاح شر فاختم علی لسانک کما تختم علی ذهبک و ورقک. (همان، ح 10).
(6) - ما من یوم الا و کل عضو من اءعضاء الجسد یکفر اللسان یقول: نشدتک الله ان نعذب فیک. (همان، ح 12).
(7) - من لم یحسب کلامه من عمله کثرت خطایاه و حضر عذابه. (همان، ح 15).
(8) - ان کان فی شی ء شؤ م ففی اللسان. (همان، ح 17).
(9) - من راءی موضع کلامه من عمله قل کلامه الا فیما یعنیه. (همان، ح 19).
(10) - ان ان الله علم ان الذنب خیر للمؤ من من العجب ولو لا ذلک ما ابتلی مومن بذنب ابدا. (باب العجب، ح 1).
(11) - من دخله العجب هلک. (همان، ح 2).
نظرات شما عزیزان: