السلام عيكم ايتها الارواح التى حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انكم اقمتم الصلوة و آتيتم الزكوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتى اتاكم اليقين.
سلام بر شما اى ارواحى كه در كنار حسين نزول كرده و آرميديد، گواهى مىدهم كه شما نماز را بپا داشته و زكوة را ادا نموده و به معروف امر و از منكر نهى كرديد، و با ملحدين و كفار مبارزه و جهاد كرده، خدا را تا هنگام مردن عبادت نموديد.
و اضافه نمود: به آن خدائى كه پيامبر را به حق مبعوث كرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شدهايد شريك هستيم.
عطيه مىگويد: به جابر گفتم: ما كارى نكرديم! اينان شهيد شدهاند.
گفت: اى عطيه! از حبيبم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مىفرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرك فى عملهم»(5) «هر كه گروهى را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد، و هر كه عمل جماعتى را دوست داشته باشد در عمل آنها شريك خواهد بود».
اربعين و اختلاف اقوال
در تاريخ حبيب السير آمده است:يزيد بن معاويه سرهاى مقدس شهدا را در اختيار على بن الحسين عليهالسلام قرار داد، و آن بزرگوار در روز بيستم ماه صفر آن سرها را به بدنهاى پاكشان ملحق نمود و آنگاه عازم مدينه طيبه گرديد(6).
ابو ريحان بيرونى در آثار الباقيه گفته است: در روز بيستم ماه صفر، سر مقدس حسين عليهالسلام به بدن مطهرش بازگردانيده و دفن شد به هنگامى كه اهل بيت امام حسين عليهالسلام بعد از بازگشت از شام در روز اربعين جهت زيارت آمده بودند(7).
سيد ابن طاووس در اقبال مىگويد: چگونه روز بيستم ماه صفر، روز اربعين است در حالى كه حسين صلوات الله عليه روز دهم محرم به شهادت رسيد، بنابراين اربعين، روز نوزدهم ماه صفر بايد باشد(8).
آنگاه سيد مىگويد: محتمل است ماه محرم سال 61 كم بوده است، يعنى 29 روز بوده كه طبعا بيستم ماه صفر، روز اربعين است، و احتمال دارد كه ماه محرم تمام بوده ولى چون امام حسين عليهالسلام در پايان روز عاشورا شهيد گرديد لذا روز عاشورا را به حساب نياوردهاند. و در مصباح آمده است: خاندان امام حسين عليهالسلام در روز بيستم ماه صفر بهمراه على بن الحسين به مدينه رسيدند، و شيخ مفيد همين قول را اختيار كرده است، و در غير مصباح آمده است كه ايشان در روز بيستم ماه صفر بعد از مراجعت از شام به كربلا رسيدند(9).
همانگونه كه در نقلهاى ذكر شده مشهود است اهل بيت عليهم السلام در همان سالى كه حادثه كربلا رخ داد - سال 61 - پس از مراجعت از شام و در روز اربعين به كربلا آمدند، و يا اينكه در سنه 62 يعنى يك سال بعد از شهادت رهسپار كربلا شدهاند ؛ و ما در اينجا به صورت اختصار عينا" آنچه در اين رابطه گفته و يا نوشته شده است ذكر مىكنيم:
قول اول: اهل بيت در همان سال 61 پس از مراجعت از شام و در روز بيستم صفر به كربلا وارد شدند، و اين همان قول صاحب تاريخ حبيب السير است كه قبلا بازگو كرديم، و در الاثار الباقيه ابوريحان نيز همين قول آمده و ظاهر عبارت سيد ابن طاووس در الملهوف هم همين مطلب را مىرساند(10) و ابن نما در مثير الاحزان نيز همين قول را نقل كرده است(11).
قول دوم: اهل بيت عليهم السلام همان سال در روز بيستم صفر به كربلا و قبل از رفتن به شام از كربلا عبور نمودند و بر مزار شهيدان خود عزادارى كردند، و سپهر مؤلف ناسخ التواريخ بر اين قول است. و اين احتمال گرچه بعيد به نظر مىرسد، زيرا در نقلى بدان اشاره نشده است ولى احتمالي است كه ثبوتا" مانعى ندارد و دليلى براى اثبات آن نيست(12).
قول سوم: آل البيت در سال 62، يعنى يك سال بعد و در روز بيستم صفر به كربلا آمدهاند. صاحب قمقام زخار مىگويد: مسافت و عادت تشريف فرمائى به حرم حضرت سيد الشهداء عليهالسلام در روز اربعين سال 61 هجرى به كربلاى معلى مشكل، بلكه خلاف عقل است ؛ زيرا امام حسين عليهالسلام در روز عاشورا به درجه رفيعة شهادت نائل آمد و عمر بن سعد يك روز براى دفن كشتگان خود در آنجا توقف و روز يازدهم به جانب كوفه حركت كرد و از كربلاى معلى تا كوفه به خط مستقيم تخيمنا" هشت فرسخ است، و چند روزى هم عبيدالله بن زياد اهل عصمت را در كوفه براى معرفى آنان و كار بزرگى كه صورت گرفته و ارعاب قبايل عرب نگاه داشت تا از يزيد خبر رسيد كه پردگيان حرم را به دمشق اعزام دارد و او هم اسيران را از راه حران و جزيره و حلب به شام فرستاد كه مسافت دورى است و فاصله كوفه تا دمشق به خط مستقيم تقريبا صدو هفتاد و پنج فرسخ است و پس از ورود به شام به روايتى تا شش ماه اهل بيت را نگاه داشتند تا آتش شعله ور غضب يزيد خاموش شد و پس از حصول اطمينان از عدم شورش مردم موافقت كرد كه حضرت سجاد با پردگيان حرم به مدينه باز گردد، پس چگونه اينهمه وقايع مىتواند د
ر چهل روز صورت گرفته باشد، قطعا ورود اهل بيت عليهم السلام به كربلا در سال ديگر بوده است(13) كه سال شصت و دو هجرى باشد و هر كس به نظر تدبر در اين مسأله بينديشد نامه
نگار را تصديق خواهد كرد، و جابر بن عبدالله هم در اربعين شصت و دو به زيارت مشرف شده است و شرافت جابر در اين است كه او اولين كسى است از صحابه كبار و مخلصين سوگوار كه شد رحال كرده و به اين سعادت نايل آمده است، كفى به فخرا، و نامه نگار در اين قول منفرد است: مىگويم و مىآيمش از عهده برون! والله ولى التوفيق(14).
قول چهارم: احتمال ديگرى وجود دارد كه اهل بيت ابتدا به مدينه آمدند و از مدينه عازم كربلا شدند و سر مقدس امام را نيز در اين سفر با خود برده و به بدن مطهر حسين عليهالسلام ملحق نمودهاند، اما نه در اربعين سال 61 هجرى بلكه پس از مراجعت به مدينه به كربلا رفتهاند. ابن جوزى از هشام و بعضى ديگر نقل كرده است كه سر مقدس حسين عليهالسلام با اسيران به مدينه آورده شد، و سپس به كربلا حمل گرديده است و با بدن مطهر دفن شده است(15).
و از بعضى از مورخان نقل شده است كه: صورت حال جريان اقتضاء مىكند كه اهل بيت در مدتى بيش از چهل روز از زمان شهادت امام حسين عليهالسلام به عراق يا به مدينه رفته باشند، و بازگشت آنها به كربلا، ممكن است، ولى روز بيستم صفر نبوده است زيرا جابر بن عبدالله انصارى هم از حجاز آمده بود و رسيدن خبر به حجاز و حركت جابر از آنجا قهرا" زمانى بيش از چهل روز را مىطلبد. يا اينكه بايد بگوئيم جابر از مدينه نيامده بود بلكه از كوفه و يا از شهرى ديگر عازم كربلا شده بود(16).
توقف در كربلا
خاندان داغديده رسالت پس از ورود به كربلاى براى شهيدان خود به عزادارى پرداختند، چون هنگام حركت بسوى كوفه اجازه عزادارى به آنان نداده بودند، و همانگونه كه سيد ابن طاووس در الملهوف نقل كرده است كه «و اقاموا المآتم المقرحة للاكباد»(17) «ماتمهاى جگر خراش بپا داشتند»، و تا سه روز امر بدين منوال سپرى شد(18).
نظرات شما عزیزان: