سرّ آفرینش مخلوقات و اختلاف حالاتشان

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سرّ آفرینش مخلوقات و اختلاف حالاتشان

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سرّ آفرینش مخلوقات و اختلاف حالاتشان

 

______________________________

(1)- مرحوم علامه در خلاصه فرموده: وی از وجوه طائفه امامیّه بوده و برادری داشت به نام نوح بن درّاج که او نیز از اصحاب امامیّه محسوب می شود و جمیل برادر بزرگتر وی در آخر عمر نابینا شد و در زمام حضرت ثامن الحجج علیه السّلام از دنیا رفت.

(2)- مرحوم مجلسی در بحار فرموده: مقصود از این عبارت «انّه لم یجعل شی ء الّا لشی ء» آنست که حقّ تعالی هیچ حکمی از احکام را مشروع نفرموده مگر آن که حکمتی از حکم در آن می باشد بنا بر این حلال را به خاطر حسنش حلال و حرام را به خاطر قبحش حرام نموده است.محقّقا غیر خداوند عزّ و جلّ را عبادت کرده است.

حدیث (2) محمّد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی رضی اللَّه عنه می گوید: عبد العزیز بن یحیی جلودی از محمّد بن زکریا جوهری، از جعفر بن محمّد بن عماره از پدرش نقل کرده که وی گفت: از حضرت جعفر بن محمّد علیهما السّلام پرسیدم: خداوند متعال برای چه مخلوقات را آفرید؟حضرت فرمودند:خداوند تبارک و تعالی مخلوقات را بیهوده نیافرید و آنها را بازیچه قرار نداد بلکه آفریدشان تا:

الف: اظهار قدرت کرده باشد.

ب: آنها را به اطاعت خویش مکلّف نموده تا بدین ترتیب مستحق رضوانش شوند.و خلقشان نکرد تا نفعی عائدش شده یا ضرری از خود دفع نماید بلکه ایجادشان نمود تا به آنها نفع رسانده و بدین وسیله به نعمت جاویدشان برساند.

حدیث (3) محمّد بن علی ماجیلویه رضی اللَّه عنه می گوید:

محمّد بن یحیی عطّار از سهل بن زیاد، از محمّد بن اسماعیل بن بزیع، از محمّد بن زید نقل کرده که وی گفت: از حضرت رضا علیه السّلام راجع به توحید پرسیدم:حضرت در جواب این سؤال عبارات ذیل را بر من املاء «1» فرمود:حمد و سپاس مختصّ ذاتی است که پدید آورنده اشیاء است، با قدرت کامله و حکمت بالغه اش تمام موجودات را ابتداء و از هیچ، ابداع نمود نه از چیزی لا جرم آفرینشش ابداء «2» بوده نه اختراع «3» و نه به خاطر علّتی، پس صحیح نیست به انشاء و خلقتش ابتداع «4» اطلاق نمود، آنچه را که خواست و به هر کیفیتی که دلخواهش بود

______________________________

(1)- املاء آن است که شخصی بگوید و دیگری عین گفته های او را بنویسد.

(2)- ابداء آفریدن و ایجاد نمودن چیزی است از عدم و به عبارت دیگر شی ء را از لا شی ء پدید آوردن.

(3)- از فرموده امام علیه السّلام استفاده می شود که «اختراع» در مقابل «ابداء» است یعنی شیئی را از شیئی دیگر آفریدن بدون این که مماثلی داشته باشد و فلاسفه نیز گفته اند:اختراع عبارت است از ایجاد غیر مسبوق به مدّت و در کلام برخی از ایشان تصریح شده به این که موجود مخترع، موجودی است که وجودش با نمونه نبوده و قبل از آن مانندی نداشته باشد.

(4)- از فرموده امام علیه السّلام به دست می آید که ابتداع یعنی آفریدن و ایجاد نمودن به خاطر علّت وسبب.خود به تنهایی آفریده و بدین ترتیب حکمت و حقیقت ربّ بودن خویش را آشکار نمود.عقل ها به او احاطه نداشته و وهم ها به او نرسیده و دیده ها او را ندیده و به مقدار در نخواهد آمد، الفاظ و عبارات در مقام توضیح و تفسیرش نارسا بوده و چشم ها از رؤیتش وامانده اند و انتزاع صفات و اشتقاقشان از ذات ربوبی آن طور که شاید و باید بیانگر واقع نمی باشد، بدون حجاب محجوب و مخفی است و بدون پوششی، پوشیده است، بدون این که دیده شود شناخته شده و با این که جسم نیست ستوده می شود، معبودی نیست مگر او که بزرگ و متعالی است.

حدیث (4) محمّد بن الحسن بن احمد بن الولید رضی اللَّه عنه می گوید: محمّد بن الحسن الصفّار، از احمد بن محمّد بن عیسی، از حسن بن محبوب و نیز پدرم رضی اللَّه عنه می فرماید: سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد بن عیسی، از حسن بن محبوب از هشام بن سالم، از حبیب سجستانی «1» نقل کرده که وی گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم که می فرمودند:زمانی که حقّ تعالی بمنظور اخذ میثاق از ذریّه آدم علیه السّلام و شهادت و اقرارشان به ربوبیّت حقّ عزّ و جلّ و نبوّت تمام انبیاء ایشان را از پشت آدم بیرون آورد اوّلین میثاقی که از ایشان گرفت اقرار به نبوّت حضرت محمّد بن عبد اللَّه صلّی اللَّه علیه و اله بود، سپس حضرت حقّ جلّ و علی به آدم فرمود:بنگر، چه می بینی؟حضرت فرمودند: پس جناب آدم علیه السّلام به ذریّه خود در حالی که به صورت مورچگان بوده و آسمان را پر کرده بودند نگریست و گفت: پروردگارا چقدر زیاد هستند، برای چه ایشان را آفریده ای؟ از گرفتن میثاق و بستن پیمان برایشان چه اراده کرده ای؟خداوند عزّ و جلّ فرمود: دو چیز را خواهانم:

الف: مرا پرستیده، و برایم شریک نیاورند.

ب: به فرستادگانم ایمان آورده و از ایشان پیروی نمایند.

آدم علیه السّلام عرضه داشت: پروردگارا چرا بعضی بزرگتر و برخی نور زیاد و پاره ای نور کم داشته و جمعی بی نور می باشند؟ خداوند عزّ و جلّ فرمود: این گونه ایشان را آفریدم تا در تمام حالات آنها را بیازمایم.آدم علیه السّلام عرضه داشت: پروردگارا اذن می دهی سخن بگویم؟

خداوند عزّ و جلّ فرمود:سخن بگو، روح تو از روح من است ولی طبیعتت ناشی از خلاف و ماهیّت من می باشد «1» آدم علیه السّلام عرضه داشت: پروردگارا آیا اگر ایشان را متفاوت نمی آفریدی بلکه از نظر صورت و اندازه و طبیعت و فطرت و رنگ و عمر و رزق و روزی یکسان خلق می نمودی این طور نبود که بعضی بر برخی ستم نکرده و بینشان حسادت و کینه واقع نشده و در هیچ موضوعی با هم اختلاف پیدا نمی کردند؟خداوند عزّ و جلّ فرمود: ای آدم اصل نطق و سخن گفتنت ناشی از انشعاب روحت از روح من است ولی ناتوانی طبیعتت تو را به تکلّف انداخت و از چیزی که علم به آن نداری پی گیری کردی، من آفریننده دانا هستم که با علم و آگاهی بین آفرینش مخلوقات اختلاف انداخته و با مشیّت و خواسته ام در بین آنها امر خود را می گذرانم و ایشان با تدبیر و تقدیر من می گردند، هیچ تغییری در خلقت و آفرینش من نمی باشد، جنّ و انس را آفریدم تا مرا عبادت کنند، و بهشت را ایجاد کردم برای آنان که مرا پرستیده و اطاعتم نموده و از فرستادگانم پیروی کنند و دیگر التفاتی نکرده و باکی ندارم و آتش را تعبیه کردم برای کسانی که به من کفر ورزیده و از فرمانم سرپیچی کرده و از فرستادگانم پیروی نکنند و دیگر التفاتی نداشته و باکی ندارم و تو و ذریّه تو را آفریدم بدون این که به تو و ایشان نیازی داشته باشم فقط ایجادتان کردم تا جملگی را آزموده و آشکار شود که در دنیا در دوران زندگانی و قبل از مردن کدام یک از حیث کردار بهتر هستید و همچنین دنیا و آخرت، حیات و ممات، طاعت و عصیان، بهشت و دوزخ را آفریدم تا هر کس کدام را اختیار نماید و در تقدیر و تدبیرم نیز چنین اراده ای را نموده ام و با علم و آگاهی بین صور و اجسام و الوان و عمرها و ارزاق و طاعت و معصیتشان اختلاف و تفاوت انداختم در نتیجه  مقصود از «روح من» یعنی روحی را که برگزیدم و آن روحی است که از عالم مجرّدات یا عالم قدس می باشد چنانچه منظور از «طبیعت» طبیعتی است که از عالم خلق و جسمانیات یا از معدن شهوات و جهالات می باشد لذا جناب آدم به طبیعتی که از عالم جسمانیات است سؤال نموده واین شرح و توضیح از مرحوم مجلس در بحار الانوار می باشد.برخی از ایشان را سعید و بعضی را شقی، دسته ای را بینا و گروهی را نابینا، جمعی را کوتاه و نفراتی را بلند، تعدادی را زیبا و جمیل و عددی را زشت و ذمیم، جمله ای را عالم و فرقه ای را جاهل، تنی چند را غنی و قومی را فقیر، جماعتی را مطیع و طایفه ای را عاصی و مجموعی را سالم و صحیح و معدودی را بیمار و سقیم، صفّی را مبتلا به زمین گیری و ردیفی را مبرّا از آفات قرار دادیم و سرّ این اختلاف بین مخلوقات آن است که:شخص سالم و صحیح به کسی که مبتلا به آفت است می نگرد آنگاه در مقابل عافیت و سلامتیش مرا حمد و شکر می کند و در مقابل آن کس که به آفت مبتلا است به شخص صحیح نظر نموده مرا خوانده و درخواست می کند که وی را عافیت دهم و پیوسته بر این بلایی که به او داده ام صبر کرده در نتیجه به او ثواب جزیل و عطاء کثیر می دهم، غنی به فقیر نگریسته مرا سپاس و شکر می نماید و فقیر به غنی نظر نموده مرا خوانده و درخواست می کند که وی را از فقر برهانم، مؤمن به کافر می نگرد در قبال هدایتی که او را کرده ام حمد مرا بجا می آورد، باری مخلوقات را بدین گونه و با این اختلاف آفریدم تا در خوشحالی و بد حالی، سلامتی و بیماری، دارایی و نداری ایشان را بیازمایم.توجّه داشته باشد که من معبود و سلطانی قادر بوده و تمام مقدّرات رابر اساس تدبیر قرار داده ام و می توانم آنچه را که بخواهم تغییر دهم مثلا مؤخّرات را مقدّم نموده و مقدّمات را مؤخّر نمایم، من آنچه را اراده کنم به مرحله فعل آورده و هرگز کسی حقّ سؤال از افعال من را نداشته ولی من از فعل و کردار مخلوقاتم می پرسم.

حدیث (5) پدرم رحمه اللَّه علیه فرموده: عبد اللَّه بن جعفر حمیری از هارون بن مسلم، از مسعده بن زیاد نقل کرده، وی گفت: مردی محضر امام جعفر بن محمّد الصادق علیهما السّلام عرض کرد:ای ابا عبد اللَّه: آیا ما برای خود بینی آفریده شده ایم؟حضرت فرمودند: خودبینی چیست؟ برای خدا بینی تو آفریده شده ای عرض کرد: برای فناء و نابودی خلق شده ایم؟حضرت فرمودند: ساکت باش برادر زاده، ما برای بقاء آفریده شده ایم نه فناء.و چگونه فانی می شود بهشتی که زوال نداشته و دوزخی که خاموش نمی شود، پس بگو: ما از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شویم.

حدیث (6) محمّد بن الحسن بن احمد بن الولید رضی اللَّه عنه می فرماید: احمد بن ادریس، از محمّد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری، از یعقوب بن یزید، از حسن بن علی الوشاء، از کسی که ذکرش نموده، از برخی روات که او گفت:روزی نیست مگر آن که فرشته ای از مشرق ندا می کند:اگر خلایق می دانستند برای چه آفریده شده اند، راوی گفت: فرشته ای دیگر از مغرب جوابش را داده و می گوید:هر آینه عمل می کردند برای آنچه به منظورش خلق گردیده اند.

حدیث (7) ابو الحسن طاهر بن محمّد بن یونس بن حیات که مرد فقیهی است در اجازه ای که به من در بلخ داد فرمود: محمّد بن عثمان هروی،

از ابو محمّد حسن بن مهاجر از هشام بن خالد، از حسن بن یحیی، از صدقه بن عبد اللَّه از هشام، از انس، از نبیّ اکرم صلّی اللَّه علیه و اله نقل کرده که آن حضرت نیز از جبرئیل علیه السّلام حکایت کردند که وی گفت: خداوند تبارک و تعالی فرمود: کسی که به دوست و ولیّ من اهانت کند به محاربه با من برخاسته است و اگر تردد در حقّ من راه می داشت در هیچ فعلی تردد نداشتم مثل تردّدی که در قبض روح مؤمن برایم حادث می شد «1» زیرا مؤمن از مرگ کراهت دارد و من هم از کاری که مورد کراهت مؤمن است، بیزارم ولی در عین حال چاره ای از مرگ و مردن او نمی باشد، و بنده من با هیچ عمل و کرداری به اندازه انجام آنچه را که بر او واجب کرده ام به من نزدیک نمی شود و پیوسته بنده ام به درگاه من زاری می کند تا محبوبم واقع شود و وقتی محبوبم قرار گرفت گوش و چشم و دست و پناهگاهش می گردم، اگر مرا بخواند اجابتش کرده و اگر از من درخواست کند به او عطا خواهم نمود، برخی از بندگان مؤمن هستند که می خواهند عبادتی را انجام دهند ولی منصرفشان می کنم تا خود بینی به ایشان راه نیابد و بدین ترتیب حالشان فاسد گردد چنانچه پاره ای از بندگان مؤمن سلامتی ایمانشان صرفا با فقر است به طوری که اگر غنی شوند ایمانشان فاسد می شود یا بعضی دیگر هستند که سلامتی ایمان آنها فقط با ابتلاء به بیماری تأمین گشته لذا اگر جسمشان سالم شود

______________________________

(1)- در متن حدیث محذوف در تقدیر است

و بفرموده مرحوم مجلسی در بحار تقدیر چنین می باشد:لو جاز علیّ التردّد ما ترددت فی شی ء ... چنانچه ما در ترجمه بر اساس همین تقدیر عبارت را برگردان نمودیم البته تقادیر دیگری نیز گفته اند که به جهت عدم اطاله کلام از ذکرشان صرف نظر کردیم.فاسد الایمان می شوند و به عکس جمعی از اهل ایمان می باشند که تنها در صورت صحیح المزاج بودن ایمانشان سالم می ماند از این رو اگر آنها را مبتلا به بیماری کنم ایمانشان فاسد می گردد، بنا بر این با علم به قلوب و دلهای بندگان بین ایشان تدبیر می کنم چه آن که من عالم و خبیر هستم.

حدیث (8) محمّد بن احمد شیبانی رضی اللَّه عنه می گوید: محمّد بن هارون صوفی از عبد اللَّه بن موسی الحبال الطبری از محمّد بن الحسین الخشاب، از محمّد بن محسن، از یونس بن ظبیان نقل کرده که وی گفت: حضرت صادق جعفر بن محمّد علیهما السّلام فرمودند:مردم به سه نحو خداوند عزّ و جلّ را پرستش می کنند: گروهی به جهت میل به اجر و پاداش او را می پرستند که این پرستیدن حریصان و آزمندان است، دسته ای دیگر چون از آتش دوزخ هراس دارند حضرتش را عبادت می نمایند که این عبادت بندگان بوده و در واقع ترس و وحشت است نه پرستش ولی من خدای عزّ و جلّ را دوست دارم و همین دوست داشتن مرا بر عبادت و پرستشش وادار نموده.این عبادت، عبادت جوانمردان و صاحبان مروّت است که از هر وحشت و دهشتی در امان هستند به دلیل فرموده حقّ تبارک و تعالی: وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ «1» و در جای دیگر به همین نوع از عبادت اشاره نموده و فرموده:إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ «2» بنا بر این کسی که خدا را دوست دارد خداوند عزّ و جلّ متقابلا او را دوست داشته و کسی که خدا او را دوست بدارد در زمره آمنین و آنهایی است که از هر نوع گزند و آسیبی در قیامت مصون و محفوظ می باشد حدیث (9) حسین بن یحیی بن ضریس بجلی از پدرش از ابو جعفر محمّد بن عماره السکری السّریانی از ابراهیم بن عاصم در قزوین حدیثی را به این شرح نقل نمود:عبد اللَّه بن هارون کرخی از ابو جعفر احمد بن عبد اللَّه بن یزید بن سلام بن عبد اللَّه (آزاد کرده رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله) گفت: عبد اللَّه بن یزید از ابی یزید بن سلام، از پدرش سلام بن عبد اللَّه یعنی برادر عبد اللَّه بن سلام از عبد اللَّه بن سلام نقل کرد که وی گفت: خداوند عزّ و جلّ در صحف موسی بن عمران علیه السّلام فرموده:

ای بندگان من، شما را نیافریدم تا بدین وسیله از تنهایی و کمی درآمده و صاحب یاور و جماعت زیادی شوم و نه با شما انس گرفته تا به واسطه آن وحشت نکنم و نه به کمک شما عجز خود را ترمیم نمایم و نیز آفرینش شما نه به خاطر جلب منفعت یا دفع ضرر از خودم باشد و همین قدر بدانید که اگر تمام مخلوقات

من در آسمان و زمین پشت به هم داده و اطاعت و عبادت مرا نموده و شب و روز بدون کوچکترین سستی من را پرستش کنند به سلطنت و قدرتم چیزی افزوده نمی شود چه آن که ساحت ربوبی من والاتر از آن بوده و از این نواقص مبرّا است.حدیث (10) محمّد بن احمد شیبانی رضی اللَّه عنه می گوید: محمّد بن ابی عبد اللَّه کوفی از موسی بن عمران نخعی از عمویش حسین بن یزید نوفلی از علی بن سالم از پدرش، از ابی بصیر نقل کرده که وی گفت:راجع به فرموده حقّ تعالی «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» «3» از امام صادق علیه السّلام پرسیدم:حضرت فرمودند: مقصود اینست که: حقّ تعالی جنّ و انس را آفرید تا ایشان را به عبادت امر فرماید.سپس ابو بصیر می گوید: و نیز از آن جناب راجع به معنای کلام حقّ عزّ و جلّ «وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ» «4» سؤال کرده و عرضه داشتم: برای چه خداوند ایشان را آفرید؟حضرت فرمودند:خداوند آنها را آفرید تا عملی را که با انجامش مستوجب رحمتش می شوند بجا آورده و بدین ترتیب مشمول رحمت واسعه اش قرار گیرند.حدیث (11) محمّد بن حسن بن احمد بن ولید رضی اللَّه عنه می گوید: محمّد بن حسن صفّار، از احمد بن ابی عبد اللَّه برقی، از عبد اللَّه بن احمد نهیکی از علی بن حسن طاطری از درست بن ابی منصور از جمیل بن درّاج نقل کرده که وی گفت: به امام صادق علیه السّلام عرضه داشتم:فدایت شوم: معنای وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الخ چیست؟حضرت فرمودند: خداوند متعال جنّ و انس را فقط برای عبادت آفریده.حدیث (12) محمّد بن موسی بن متوکّل رضی اللَّه عنه می گوید: علی بن حسین سعدآبادی از احمد بن ابی عبد اللَّه برقی از حسن بن علی بن فضّال از ثعلبه بن میمون از جمیل بن درّاج نقل می کند که وی گفت: از حضرت امام صادق علیه السّلام راجع به معنای فرموده حقّ تعالی «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» سؤال کردم.حضرت فرمودند: مقصود این است که خداوند جنّ و انس را برای عبادت آفریده.عرضه داشتم: گروه خاصی را یا عموم را؟فرمودند: خیر، بلکه عموم را به منظور عبادت خود آفریده است.

______________________________

(1)- سوره نمل آیه (89)

(2)- سوره آل عمران آیه (31)

 (3)- سوره ذاریات آیه (56(

(4)- سوره هود آیه (119 و 118(

حدیث (13) محمّد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی رضی اللَّه عنه می گوید: احمد بن محمّد بن سعید کوفی از علی بن حسن بن فضّال از پدرش از حضرت ابی الحسن الرضا علیه السّلام حدیثی را به این شرح نقل کرده، وی می گوید: محضر امام علیه السّلام عرض کردم: چرا خداوند سبحان مخلوقات را به انواع مختلف آفرید و همه را یک نوع خلق نکرد؟امام علیه السّلام فرمودند: برای این که توهّم نشود که او عاجز است و در وهم کسی نیاید که ناتوان بوده و قدرتش محدود می باشد و اساسا در وهم هیچ ملحد و کافری صورتی نقش نمی بندد مگر آن که خداوند عزّ و جلّ موجودی را به آن هیئت و صورت آفریده و این به خاطر آن است که کسی نگوید: آیا خدا قادر است که فلان صورت را خلق کند؟و همان طوری که اشاره شد جایی برای این سؤال نیست چون هر صورت و هیئتی که از آن سؤال شود در بین مخلوقات حقّ تبارک و تعالی موجود است، در نتیجه با نگریستن و چشم انداختن به انواع مخلوقات و مصنوعات باری تعالی علم و قطع پیدا می کنیم که حضرتش بر تمام اشیاء قادر می باشد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: سئوالات ویژه
برچسب‌ها: سئوالات ویژه که کمتر شنیده اید

تاريخ : سه شنبه 21 / 2 / 1399 | 8:29 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.